انجام مطالعات طبق اولویت های اقتصادی کلان کشور موجب تسریع در پیشرفت علمی می شود. مقاله حاضر برای بررسی این موضوع به آزمون این فرضیه می پردازد که «مطالعات اقتصاد کلان ایران منطبق با اولویت های پژوهشی اقتصاد ایران نبوده اند». برای آزمون فرضیه، وضعیت فعلی مطالعات با وضعیت بایسته آن مقایسه می شود. وضعیت فعلی از تحلیل محتوای مقاله های علمی پژوهشی اقتصاد کلان ایران در دوره 86-1379 و وضعیت بایسته از تحلیل محتوای پنج کتاب تحلیلی اقتصاد ایران به دست می آید. آزمون فرضیه موجب رد آن نشد در نتیجه می توان گفت: مطالعات اقتصاد کلان ایران منطبق با اولویت های پژوهشی اقتصاد ایران نبوده اند. بیشترین موضوعاتی که کتب تحلیلی اقتصاد ایران بدان پرداخته اند عبارتند از: الگوی توزیع و تخصیص درآمد ملی (6/8 درصد)، هزینه های دولت (8/7 درصد)، تولید ملی (7/7 درصد) و تورم (2/7 درصد). این چهار موضوع تقریباً سهمی برابر با یک سوم موضوعات دارند. بیشترین موضوعی که مطالعات اقتصاد کلان ایران بدان پرداخته اند عبارتند از: رشد اقتصادی (4/10 درصد)، تورم (8/9 درصد)، نظام ارزی (8/7 درصد) و سرمایه گذاری (4/6 درصد). بیش از یک سوم مقالات تنها به این چهار موضوع پرداخته اند. طبق نظر اساتید اقتصاد ایران منعکس شده در کتب آنان، لازم است درباره موضوعات محیط اقتصاد کلان ایران، سیاست پولی و بانکداری مرکزی، جنبه های اقتصاد کلان نفت و گاز و جنبه های اقتصاد کلان دولت، بیشتر از مقدار فعلی کار پژوهشی انجام گیرد.