آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۵

چکیده

نهاد دولت مُدرن که بر پایه آموزه لیبرالی قرارداد اجتماعی ظهور یافته بود، در عصر جهانی شدن و با شکل گیری دگرگونی های پارادایمیکِ اندیشه سیاسی از سوی نحله های فکری مختلف به پرسش گرفته شده است. این نوع انتقادات بر گفتمان لیبرال طیفی از متفکران انتقادی مانند میشل فوکو، ژاک دریدا، جورجوآگامبن، ژاک رانسیر و دیگران را در بر می گیرد. اما نقد دولت در نزد متفکران معاصر، تنها به این دسته از اندیشمندان محدود نمی شود، بلکه جریان جماعت گرایی با محوریت اندیشمندانی چون السدیر مک اینتایر را می توان یکی از این مکاتب انتقادی در پارادایم فلسفه سیاسی معاصر دانست که بر مهم ترین گزاره های لیبرالی عصر مدرن مانند فردگرایی، بی طرفی دولت و جهانشمولی این نوع تفکر نگاهی انتقادی دارد و در مقابل بر مفاهیمی چون جماعت گرایی، فضیلت محوری، مداخله گرایی اخلاقی دولت و زمینه مندی، تاکید فراوان دارد. کانون تمرکز این مقاله بررسی نگاه انتقادی مک اینتایر نسبت به مقوله «بی طرفی دولت» خواهد بود. پرسش این است که «السدیر مک اینتایر چه دیدگاهی نسبت به نهاد دولت دارد؟ و موضع وی نسبت به گزاره بی طرفی دولت در اندیشه لیبرالی چیست؟». فرض بر این است که «اولا مک اینتایر دیدگاه تایید کننده ای نسبت به دولت مدرن و روایتِ کلان آن ندارد و در مقابل از جماعت گرایی طرفداری می کند. همچنین گزاره بی طرفی دولت در اندیشه لیبرالی را منکر می شود و از مداخله گرایی قاعده مند دولت برای اخلاقی کردن شهروندان دفاع می کند». مک اینتایر اندیشمندی نوارسطویی است که بر احیای فضیلت و سعادت در عصر مدرن آنگونه که در عصر کلاسیک یونانی رواج داشت تاکید ویژ ه ای دارد.

تبلیغات