آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۵

چکیده

مقاله ی حاضر با بهره گیری از روش جامعه شناسی تاریخی و جامعه شناسی معرفت تلاش می کند به روابط قدرت میان جامعه و دولت در ایران پیش از ظهور دولت پهلوی بپردازد. سروران اجتماعی قدرتمند نظیر خاندان سلطنتی و منسوبین آن ها، روحانیون، بزرگ مالکان زمین دار، تجار و بازاریان و در نهایت رؤسای ایلات و خوانین محلی که از توان کنترل و تنظیم بسیار بالایی در جامعه برخوردار بودند، جامعه ایران را تارمانند ساخته بودند. قدرت سران جامعه موجب می شد تا دولت نتواند خواست های اصلاحی و سیاست های خود را به دلخواه انجام دهد. کشمکش دائمی میان دولت و جامعه سبب اتخاذ شیوه هایی برای رسیدن به «سازش» از سوی حکومت می شد. «تشویق نزاع» در جامعه شبکه ای راهکار دیگر دولت برای غلبه بر این ناتوانی بوده است. این نوشتار بر اساس الگوی نظری میگدال، به تحلیل ساختار جامعه ی ایرانی و قدرت دولت پیشامدرن از دوران صفویه تا ابتدای عصر مشروطه می پردازد و در پی پاسخی برای این پرسش است: «مناسبات قدرت میان دولت و جامعه در ایران پیشامدرن از چه الگویی پیروی می کرد؟» هدف از این پژوهش بررسی جامعه شناختی روابط قدرت حکومت ها با نیروهای اجتماعی از منظری تاریخی است تا از این طریق بتوان به فهم چرایی مسأله ی ضعف قدرت سیاسی دولت مدرن در ایران نایل آمد. در این نوشتار نتایج حاصله از نوعی تقابل و ستیز در روابط حکومت ها و نیروهای اجتماعی حکایت داشت که در آن حکومت مستهلک و فرسوده شده و جامعه شبکه ای در تلاش برای حفظ بقاء خود از شر دولت و رقیبان اجتماعی به سر می برد.

تبلیغات