آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۴

چکیده

هویت، چیستی و چگونگی هر چیزی است و در خصوص انسان و فرهنگ؛ آگاهی فرد از کیستی و تعلقات اجتماعیاش میباشد. در گفتمان تمدن و فرهنگ، هویت با برشماری چیستیها و چگونگیها، بار ارزشی و تقدیسگونه مییابد و انسان با ارجاع به آن، خود و هستیاش را تفسیر و ترجمه میکند؛ لذا خصلتی مفهومساز دارد و به مثابه زبان عمل میکند. هویت در هنر یک امر بغرنج و پیچیده است. اگر مفهومسازی کند و علقهمندی را موجب شود، با زیبایی به عنوان جوهره ذاتی هنر که سیال و آزاد و خارج از علقه و مفهوم معنی مییابد؛ در تضاد قرار میگیرد. چالش اصلی این مقاله تبیین این تناقض است. در جنبش سقاخانه شکل خاصی از هویت وجود دارد که هم معنی «ایرانیت» را به مثابه یک رمزگان فرهنگی منعکس میکند؛ یعنی هم واجد مفهوم است و قوه ادارک ما را از حیث مفهومی متأثر میسازد و هم زیبایی و فرم ناب هنری که تجربهی زیباییشناختی را معنی میکند؛ محدود نمیسازد. این شکل خاص هویت را میتوان «هویت زیباییشناختی» نام نهاد که در این مقاله به روش تحلیلی–توصیفی و به شیوهی اسنادی (کتابخانهای) و استدلال در ترجمهی نشانهها و فرهنگ بصریِ جنبش هنری سقاخانه به بازشناسی آن خواهیم پرداخت. جنبش سقاخانه، شکل خاصی از هویت را در عرصه هنر میگشاید که میتوان از آن به عنوان «هویت زیبایی-شناختی» یاد کرد. شکلی کمالیافته از رهایی و تعلقِ توأمان. رهایی از قیدوبندهای تحمیلی اجتماع و ایدئولوژی و در همان حال تعلق به ذائقه و نبوغ ایرانی بر مدار تجربه زیباییشناختی.

تبلیغات