هدف پژوهش حاضر تعیین آثار تمرین کم خطا بر یادگیری یک مهارت هدف گیری در نوجوانان کم توان ذهنی بود. 40 نوجوان کم توان ذهنی با توجه به ضریب هوش و ظرفیت حافظه کاری در چهار گروه تمرینی جایگزین شدند. تکلیف پاس توپ مینی بسکتبال به هدفی با دایره های هم مرکز بود. شیوه تمرین گروه ها متفاوت از همدیگر بود. آزمودنی ها 200 کوشش تمرینی را در مرحله اکتساب در پنج بلوک تمرینی اجرا کردند. آزمون های تکلیف منفرد و تکلیف دوگانه به صورت فوری، تأخیری 24 ساعته و تأخیری یک هفته ای اجرا شدند. تکلیف ثانویه شامل شمارش اعداد زوج روبه جلو بود. نتایج نشان داد گروه های که کمترین خطا و کمترین درگیری حافظه کاری در طول تمرین داشتند، هم در مرحله اکتساب و هم در آزمون تکلیف منفرد و هم در آزمون تکلیف دوگانه نسبت به گروه های دیگر بهتر عمل کردند. این تحقیق با برآوردهای نظریه حلقه بسته آدامز، نظریه بازگماری و با برآوردهای ساختار نقطه چالش در خصوص وجود خطا در مرحله اکتساب همخوانی دارد؛ اما این یافته ها با برآوردهای نظریه طرحواره مغایرت دارد. همچنین این یافته ها، شواهدی را برای تأیید ادعای ساختار نقطه چالش و نظریه بازگماری در خصوص افراد خاص (کم توان ذهنی) ارائه می دهد.