امروزه مدیریت دانش سازمانی را به مثابه یک راهبردی ضروری برای محیط های پیچیده، پویا و دارای عدم اطمینان می دانند که موجب بقا، کسب مزیت رقابتی و بهبود عملکرد سازمان می شود. ضمن اینکه انتخاب راهبرد کسب وکار متناسب با وضعیت سازمان، یکی از چالشهای اساسی مدیران برای رسیدن به جایگاه مطلوب در میان رقبا است. هدف این پژوهش بررسی تأثیر قابلیت های زیرساختی مدیریت دانش و راهبرد کسب وکار بر عملکرد سازمان با میانجی گری قابلیت فرایندی مدیریت دانش است. پژوهش براساس روش گردآوری داده ها، توصیفی و از نوع پیمایشی و از نظر هدف، توسعه ای کاربردی است. جامعه آماری پژوهش، 320 نفر از مدیران شرکتهای شهرک صنعتی عباس آباد بودند که 175 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه است که برای تعیین روایی از نظر خبرگان و به منظور تعیین میزان پایایی آن، آلفای کرونباخ محاسبه شد. برای مشخص سازی عوامل کلیدی هر مؤلفه، از آزمون تحلیل عاملی تأییدی و برای بررسی برازش الگوی پژوهش از الگو یابی معادلات ساختاری و نرم افزار LISREL استفاده گردید. یافته های پژوهش نشان می دهد که قابلیت های زیرساختاری مدیریت دانش و راهبرد کسب و کار بر قابلیت های فرایندی مدیریت دانش و قابلیت های فرایندی مدیریت دانش بر عملکرد سازمان تأثیر مثبت و معناداری دارد؛ ضمنا راهبرد تمایز و منابع انسانی بیشترین تأثیر را بر قابلیت فرایندی مدیریت دانش دارد و خلق و ذخیره دانش، بیشترین تأثیر را بر عملکرد سازمان دارد.