آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۹

چکیده

در این مقاله هم رأیی در فرآیند تصمیم سازی برنامه ریزی و چرایی شکستِ برخی راهبردهای برنامه ریزی در این زمینه، مورد بررسی قرار گرفته است. در چارچوب اندیشه های فلسفی و اجتماعی هابرماس، برنامه ریزی ارتباطی پایه های اصلی شکل گیری هم رأیی عقلانی است. هم زمان با مطرح شدن انگاشت «امر واقعِ» لکان و «امر سیاسی» موف، روایت هابرماس از سیاست و برنامه ریزی که روایتی مبتنی بر عقلانیت ارتباطی است، مورد پرسش جدی قرار گرفته است. در این ارتباط انگاشت هایی همچون «تعارض» و «آگونیسم» از آن جهت که به شکل کارآمدتری می توانند بازی های قدرت و تضاد منافعِ درونی فرآیندهای تصمیم سازی برنامه ریزی را آشکار سارند، دارای اهمیت است. وابستگی فکری هابرماس به مکتب فرانکفورت و متأثر بودن نظریه پردازی او در زمینه یِ کنش ارتباطی از روان شناسی رشدِ شناختی، چرخش روان کاوانه را برای پیمودن مسیر پژوهش ضروری ساخته و بهره گیری از آرای مطرح شده از سوی لکان برای آسیب شناسی نقادانه یِ هم رأیی نیز بر مبنای این ضرورت است. در انتها با اشاره به کاستی های نظریه یِ هم رأیی عقلانی و برنامه ریزی ارتباطی، محیط تصمیم سازی در برنامه ریزی محیطی بسیار پیچیده، نامعلوم و همراه با تعارض معرفی شده که تبیین آن نیازمند رهیافت های نوین همچون چارچوب لکانی است تا بتوان تعارض های موجود در فرآیند تصمیم سازی برنامه ریزی را شناسایی کرد و درک واقع بینانه تری نسبت به کاربست برنامه ریزی به دست آورد.

تبلیغات