آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۳

چکیده

این پژوهش با میانجی مطالعه موردی تئاتر خصوصی، برخی از زمینه های اقتصادی- اجتماعی کلان اقتصاد هنر در ایران را واکاوی می کند. در سال های اخیر، شمار افرادی که به واسطه آموزش های دانشگاهی یا شیوه های معمول دیگر به «جامعه تئاتری» می پیوندند، افزایش یافته است. این در حالی است که به رغم افزایش جمعیت «تئاتری ها»، زیرساخت ها چندان تغییری نکرده اند و امکانات سخت افزاری سالن های نمایشی کم و بیش همان است که بود. از اوایل دهه 80، این ایده که خصوصی سازی تئاتر راه حلّ این مشکل و بسیاری دیگر از دردهای تئاتر ایران است به «ایده ای هژمونیک» بدل شد. بسیاری از فعالان عرصه نمایش این ایده را پذیرفتند. متولیان دولتی نمایش نیز برای خروج از بحران کمبود سالن های نمایش، نیم نگاهی به بخش خصوصی انداختند. اکنون با گذشت نزدیک به دو دهه از آن زمان، بیش از 20 تماشاخانه خصوصی در کنار تماشاخانه های دولتی در تهران فعالیت می کنند. حال وقت پرسیدن این پرسش است که آیا این برنامه توانست گرهی از کار فروبسته نمایش ایران بگشاید؟ دولت و بخش خصوصی در تئاتر چه نسبتی با یکدیگر برقرار کرده اند؟ فعالان و «ذی نفعان» میدان نمایش، این تجربه را چگونه ارزیابی می کنند؟ و اینکه مرور تجربه تئاتر خصوصی چه چیزی درباره «اقتصاد فرهنگ» در ایران به ما می گوید؟ این پژوهش درصدد بوده است که این پرسش ها را بر پایه بازخوانی دیدگاه ها و ارزیابی های «اهالی تئاتر» پاسخ گوید؛ اما فهم «فعالیت بخش خصوصی در تئاتر» به عنوان مقوله ای از اقتصاد هنر، مستلزم درک مناسبات کلی تر اجتماعی اقتصادی است. بدین سبب مقاله کوشیده است «تئاتر خصوصی در ایران» را در پس زمینه تحولات اقتصادی اجتماعیِ دو دهه اخیر ایران تحلیل کند. این پژوهش نشان می دهد که چگونه روند مسئله آمیز اقتصادی اجتماعی دو دهه اخیر ایران در «میدان نمایش» بازتاب یافته است. یکی از پیامدهای این روند، تأسیس «تماشاخانه خصوصی» به جای «تئاتر خصوصی» است.

تبلیغات