هدف این مقاله بررسی، تبیین و ارائه الگویی از انسان شناسی تئوری سازمان با تاکید بر آرای علم النفس حکمت متعالیه است. انسان شناسی فلسفی یکی از مبانی مهم در تاثیرگذاری بر دانش سازمان و مدیریت تلقی می شود. یکی از مبانی مهم در کشف و بیان چیستی انسان، علم النفس حکمت متعالیه است. بنابراین، اهمیت پرداختن به آن از منظر حکمت متعالیه به عنوان یکی از بدیل های فلسفی ضروری است. با توجه به پیشینه تحقیق، خلأ چنین بررسی و تبیینی وجود دارد. از نگاه ملاصدرا سازمان وجودی اعتباری دارد و جایگاه انسان در سازمان، اعتباری است. انسان در ضمن ایفای نقش اعتباری خود در سازمان، با تمام هویت انفسی بالقوه از جمادی، نباتی، حیوانی، انسانی و الهی حضور دارد. انسان از طریق طراحی و ساخت سازمان متناسب با ویژگی های سیر انفسی از جمادی، نباتی، حیوانی، انسانی و الهی به سازمان شیئیت می بخشد. انسان سازمانی، اراده گرا و مضطر است. این نگاه در مقایسه با دیگر رویکردهای فلسفی به انسان در تئوری سازمان افزون بر جامع و شامل بودن آن، امتیاز توسعه دهندگی تا انسان عرفانی/ معنوی و به تبع آن سازمان عرفانی/ معنوی را دارد