هدف این پژوهش تعیین رابطه کنجکاوی با بهزیستی روان شناختی و افسردگی با توجه به نقش واسطه گری خلاقیت فردی بود. 391 دانشجوی مقطع کارشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز در سال تحصیلی 95-1394 بر اساس نمونه برداری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و به مقیاس های کنجکاوی (کاشدان، رز و فینچام، 2004)، خلاقیت فردی (رابیتزچک، 1998)، بهزیستی روان شناختی (ریف، 1989) و افسردگی (بک، استیر و براون، 1966) پاسخ دادند. مدل پیشنهادی با روش مدل سازی معادلات ساختاری ارزیابی شد. یافته ها نشان داد کنجکاوی اثرمستقیم بر بهزیستی روان شناختی و افسردگی دارد و به طور غیرمستقیم از طریق خلاقیت فردی منجر به افزایش بهزیستی روان شناختی و کاهش افسردگی می شود. بر این اساس خلاقیت فردی نقش واسطه ای در رابطه کنجکاوی بابهزیستی روان شناختی و افسردگی ایفا می کند. این یافته بر نقش مستقیم و غیرمستقیم ویژگی شناختی در تحقق توانایی های بالقوه در ارتقای سلامت و بهزیستی روانی تأکید دارد.