نویسندگان: مهدی نصر

کلید واژه ها: عدالت دولت تبارشناسی سوژه گرایی پایان مندی

حوزه های تخصصی:
شماره صفحات: ۶۹ - ۱۰۲
دریافت مقاله   تعداد دانلود  :  ۴۰۶

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۵

چکیده

امروزه «عدالت»، گو آن که هنوز جایگاهی در میان برخی از فلاسفه سیاسی دارد، اما در کشاکش مباحث اقتصادی نولیبرال و سیاست های بین المللی قدرت های بزرگ تقریباً به فراموشی سپرده شده؛ «دولت» اما وضعیت بهتری دارد. این مقاله سعی دارد با استفاده از روش تبارشناسی تلازم این دو مفهوم و نه الزاما این همانی آنها در خاستگاه خود را به نمایش بگذارد. اصول کلاسیک عدالت، یعنی آزادی سیاسی و اصول عدالت توزیعی به علاوه احترام به برابری طبیعت، اصول مستتر در اندیشه دولت، چه دولت باستانی و چه دولت مدرن، هستند. «دولت» نیز در خاستگاه خود برای شکل دادن به هویت سیاسی انسان، اصول عدالت را پیش فرض گرفته است. این امر ورای خطابه ای اخلاقی است و بیشتر به خاستگاه مشترک این دو مفهوم تاکید می کند. البته روایت ما از مفاهیم سیاسی متفاوت از روایات سوژه گرایانه مدرن است. بنابراین سعی دیگر ما این است که عدالت و دولت را از مفاهیم سوژه گرایانه، مفاهیمی که انتقادات زیادی بدان ها وارد شده، جدا سازیم و این امر را اثبات کنیم که حتی با پیش فرض های فلسفه های منتقد مدرنیته نیز اصول عدالت و دولت سر جای خود باقی می مانند و حتی اکنون برای پاسداری از آنها باید اهتمام بیشتری به خرج دهیم. بنابراین در بررسی خاستگاه مفاهیم اصلی فلسفه سیاسی، در مرحله نخست دولت باستانی و در مرحله بعد اصول امروزین عدالت و دولت در به هم پیوستگی خود و سرچشمه مشترک خودشان نشان داده خواهند شد.

تبلیغات