آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۱۱

چکیده

متن

اشاره: پژوهشى نظرى با عنوان فوق به‏توصیف، تنظیم و مقایسه اهم اندیشه‏هاى‏دو متفکر بزرگ جهان اسلام درباره‏پیرایش آدمى از آلودگیهاى اخلاقى درعرصه تربیت اخلاقى مبتنى بر دین‏پرداخته است. پژوهشگر در این مقاله‏سعى دارد با معرفى پژوهش مذکور و ارائه‏برخى یافته‏هاى مهم آن، نظام تربیت‏اخلاقى بر اساس منابع تفکر دینى رابعنوان بسترى مناسب و کارآمد جهت‏حل‏مسائل اخلاقى انسان معاصر طرح نموده وپژوهشگران حوزه و دانشگاه را به‏جستجوى عمیق در گنجینه گرانبهاى‏فرهنگ اسلامى بویژه آثار متفکران‏مسلمان و ارائه نتایج ارزشمند این تلاش‏در قالبى نوین فراخواند.
1. پژوهش مذکور در قالب پایان‏نامه کارشناسى ارشد،رشته تاریخ و فلسفه آموزش و پرورش در دانشگاه‏تربیت مدرس صورت پذیرفته و در سال 75 بعنوان‏دومین پایان‏نامه برتر دانشجویى گروه علوم انسانى‏کشور برگزیده شده است.
و نفس ما سویها فالهمها فجورها و تقویها قد افلح من‏زکیها و قد خاب من دسیها...» (1)
سپاس بى‏حد حق تعالى را سزاست که در جهت تبیین‏چگونگى تزکیه نفس مستفاد از آیات کریمه فوق، توفیق‏برداشتن گامى کوچک رابه نگارنده با انجام پژوهشى به‏نام «مبانى، اصول و شیوه‏هاى تهذیب اخلاقى از نظرغزالى و فیض‏» (2) عنایت فرمود. مقاله حاضر در بخش اول‏به معرفى نسبتا کوتاه «پژوهش‏» و در بخش دوم به ذکر اهم‏یافته‏ها و تبیین نتایج اساسى آن و در پایان به ارائه برخى‏پیشنهادها خواهد پرداخت.
بخش اول: معرفى «پژوهش‏»
1 - 1 - طرح موضوع
در نگاهى گذرا به تاریخ پر فراز و نشیب زندگى آدمى،هر ناظر واقع بین علاوه بر مشاهده صحنه‏هاى زیبایى ازفداکارى، گذشت، جوانمردى، سخاوت و خویشتندارى -که هر یک جلوه‏اى از جنبه متعالى و ارزشى انسان هستند- با صحنه‏هاى تکان دهنده و ناپسندى از ظلم و تجاوز،خونریزى و ددمنشى، فساد و هوسرانى روبرو مى‏شود. هریک از این صحنه‏ها مصداقى است از جنبه ضد اخلاقى ونا مطلوب ولى غیر قابل انکار از حیات بشر که در اشکال ومراتب متنوع، با آثار سوء بسیار بر سعادت فردى واجتماعى آدمیان، هماره از سوى اکثر اندیشمندان،معضلى جهانى - انسانى تلقى شده که براى چاره اندیشى ومبارزه با آن، تلاش فکرى و عملى گسترده‏اى در عرصه‏اندیشه و تجربه بشرى صورت گرفته است.
حاصل این تلاش سترگ، گنجینه‏اى گرانبها از معارف‏فلسفى، عرفانى، ادبى، علمى، دینى و تدابیر و تجاربى‏است که براى پیدایش وجود ارزشمند انسان ازآلودگیهاى اخلاقى و تعالى ارزشى آدمى، از سوى‏متفکران و مصلحان دلسوز فراهم آمده است.
صرف نظر از میزان دستیابى مجموعه مذکور (اندیشه‏و تجربه) به حقیقت و موفقیت، قدردانى و سپاسگزارى ازتلاش بى شائبه فوق، وظیفه‏اى انسانى محسوب مى‏شود.اما نگاهى گذرا به اوضاع کنونى جامعه بشرى - در شرق وغرب عالم - نشان مى‏دهد که این کوشش فکرى و عملى‏گسترده نه تنها ثمره مطلوب را در پى نداشته، بلکه با کمال‏تاسف مشکلات اخلاقى على‏رغم پیشرفت نسبى آدمى‏در دیگر زمینه‏ها، روز به روز گسترش و عمق بیشترى‏یافته است. لذا اندکى تامل در ابعاد و آثار آلودگیهاى‏اخلاقى و بحران ارزشى حاکم بر جامعه انسانى ضرورت‏پاسخگویى مناسب و اساسى به این پرسش دیرین، ولى‏همچنان مهم را خاطر نشان مى‏سازد که:
«چگونه مى‏توان وجود ارزشمند انسان را ازآلودگیهاى اخلاقى تا حد امکان پیراست و به ارزشهاى‏اخلاقى با آن همه اهمیت جامه عمل پوشاند؟»
به نظر مى‏رسد با توجه به گستردگى و کارآیى کم نظیرفرآیند تربیت در تغییر و تحول انسان، بتوان از «تربیت‏اخلاقى‏» (3) به عنوان زمینه‏اى مناسب براى پاسخگویى به‏سؤال مزبور سخن گفت; چرا که در این صورت «تربیت‏اخلاقى‏» بعنوان فرآیندى مداوم، پویا، همه جانبه (شامل‏ابعاد شناختى، عاطفى ارادى و عملى و متوجه اصلاح‏دیگران به موازات اصلاح خویش) و توانا براى استفاده ازانواع معارف (عقلانى، عرفانى، وحیانى و علمى) درجهت تحقق سلامت و تعالى اخلاقى انسان از کارآیى‏بیشترى نسبت‏به مباحث متعارف فلسفه و علم اخلاق‏برخوردار مى‏باشد. البته بدیهى است‏براى بهره‏ورى‏مطلوب از این زمینه - تربیت اخلاقى - جستجوى عمیق،پیوسته و منظم گنجینه گرانبهاى معارف و تجارب آدمى‏بویژه عرصه نامتناهى معارف دینى امرى ضرورى‏محسوب شود و حوزه فلسفه تعلیم و تربیت‏باید نتایج‏چنین تلاش مبارکى را در قالب «نظام تربیت اخلاقى‏» -شامل مفاهیمى نظیر مبانى، اهداف، اصول، شیوه‏ها ومراحل - سامان دهد.
در این راستا گردآورى، بررسى تطبیقى و تنظیم آراءاندیشمندان اخلاقى گامى آغازین ولى اساسى مى‏باشد واین «پژوهش‏» چنین تلاشى را درباره بخشى از تربیت‏اخلاقى یعنى «تهذیب اخلاقى‏» (4) - به مفهوم پیرایش ظاهرو باطن خود و دیگران از آلودگیهاى اخلاقى - از دیدگاه‏دو متفکر بزرگ جهان اسلام یعنى ابوحامد غزالى وملامحسن فیض کاشانى مد نظر قرار داده است، که بنابرنظر برخى محققان این دو اندیشمند، به اخلاق بارویکردى عمدتا دینى - هر چند از دو منظر نسبتا متفاوت- نگریسته‏اند.
البته در میان مفاهیم مربوط به فرآیند تهذیب اخلاقى،ما فقط به سه عنصر اصلى «مبانى‏» (5) ، «اصول‏» (6) و «شیوه‏ها» (7) پرداخته‏ایم.
1 - 2 - اهداف «پژوهش‏»
با توجه به مطالب فوق اهداف ذیل براى فعالیت تحقیقى‏در نظر گرفته شد:
1 - استخراج و گردآورى آراى غزالى و فیض درباره‏مبانى، اصول و شیوه‏هاى تهذیب اخلاقى
2 - تشخیص میزان توافق نظر غزالى و فیض در مبانى،اصول و شیوه‏هاى تهذیب اخلاقى
3 - کشف نوع ارتباط میان عناصر مزبور از نظر غزالى‏و فیض
4 - تدوین و تنظیم آراى غزالى و فیض درباره‏تهذیب اخلاقى مطلوب در قالبى جدید.
بدیهى است که علاوه بر اهداف مزبور در جهت‏تدوین نظام تربیت اخلاقى مورد نظر، ارزیابى اندیشه‏اخلاقى دو متفکر، امرى مطلوب و ضرورى مى‏باشد،لیکن با ملاحظه پیچیدگى طبیعى این مهم و فراهم نبودن‏مقدمات نظرى و عملى آن و توجه به سطح انتظار و توقع‏از پژوهشگر، مساله ارزیابى و داورى نسبت‏به آراى‏غزالى و فیض به نوبتى دیگر موکول گردید.
1 - 3 - تعریف واژگان
از مفاهیم اصلى «پژوهش‏» معانى ذیل مقصود و مرادمى‏باشند:
تهذیب اخلاقى: «مجموعه تدابیرى که با هدف محو ویا تضعیف رذائل اخلاقى و برخورد با حالات و افعال ضداخلاقى انتخاب شده و نسبت‏به خود یا دیگرى اجرامى‏گردد.»
- مبانى تهذیب اخلاقى: «گزاره‏هاى توصیفى (8) ومقبول هر اندیشمند در ارتباط با مباحث تهذیب اخلاقى‏درباره امورى نظیر هستى، انسان، ارزش و معرفت‏»- اصول تهذیب اخلاقى: «گزاره‏هاى تجویزى (9) معتبرى که از نظر متفکر به عنوان قواعد کلى قابل اجرا درهمه بخشهاى تهذیب اخلاقى باشند.»
- شیوه‏هاى تهذیب اخلاقى: «گزاره‏هاى تجویزى‏معتبرى که از نظر متفکر به عنوان دستورالعمل، تنها دریک یا چند بخش تهذیب اخلاقى قابل تحقق باشند. (10)
1 - 4 - سؤالات و فرضیات
براى تحقق اهداف «پژوهش‏» چهار سؤال اساسى ذیل‏مطرح‏اند:
1 - نظر غزالى درباره مبانى، اصول و شیوه‏هاى‏تهذیب اخلاقى چیست؟
2 - نظر فیض درباره مبانى، اصول و شیوه‏هاى تهذیب‏اخلاقى چیست؟
3 - توافق نظر غزالى و فیض در مبانى، اصول وشیوه‏هاى تهذیب اخلاقى چقدر است؟
4 - ارتباط میان مبانى، اصول و شیوه‏هاى تهذیب‏اخلاقى از نظر غزالى و نیز از نظر فیض چگونه است؟
براى راهنمایى فعالیت پژوهشى در پاسخ به سؤال‏یک و دو با توجه به ویژگى اکتشافى آنها پردازش‏فرضیه‏اى لازم نبود، ولى در پاسخ به سؤال سه بنابرمطالعات پیشین و شواهد و قرائن دو فرضیه ذیل طرح‏شده و مورد آزمون قرار گرفتند:
1- توافق نظر غزالى و فیض در مبانى تهذیب اخلاقى‏بیش از توافق آنها در اصول تهذیب اخلاقى است.
2 - توافق نظر غزالى و فیض در اصول تهذیب اخلاقى‏بیش از توافق آنها در شیوه‏هاى تهذیب اخلاقى است.
همچنین در پاسخ به سؤال چهار دو فرضیه ذیل‏مطرح شده و و مورد بررسى واقع شدند:
3 - از نظر غزالى و فیض اصول تهذیب اخلاقى ناظربه مبانى تهذیب اخلاقى هستند. (11)
4 - از نظر غزالى و فیض شیوه‏هاى تهذیب اخلاقى ازاصول تهذیب اخلاقى استنباط مى‏شوند.
1 - 5 - روش تحقیق
با توجه به اینکه «پژوهش‏» در حیطه تحقیقات توصیفى واز گونه «اسنادى‏» محسوب مى‏شود براى جمع آورى‏اطلاعات از روش «تحلیل محتوا» (12) استفاده گردید - «... که‏در این گونه تحقیقات از روشهاى متداول به شمارمى‏آید... و عبارت است از شناخت و برجسته کردن‏محورها و خطوط اصلى یک متن یا متون مکتوب باهدف فراهم آوردن تحلیلى توصیفى...» (13) - و براى‏بررسى فرضیات «پژوهش‏» از روش تحلیل کمى و کیفى وتحلیل منطقى داده‏ها به تناسب مورد استفاده قرار گرفت، البته روش تحلیل محتوا هم اکنون با استفاده از شیوه‏هاى‏کمى و کیفى پیشرفته در علوم ارتباطات و مجموعه علوم‏اجتماعى جایگاه ویژه‏اى یافته است، ولى با ملاحظه این‏نکته که استفاده از این روش در تحقیقات نظرى علوم‏انسانى - حداقل در کشور ما - سابقه چندانى ندارد، ازشکل ساده شده این روش در «پژوهش‏» استفاده گردیدکه بایستى تلاشهاى بیشترى در راستاى تطبیق و کاربرداین روش در تحقیقات نظرى انجام شود. (14)
1 - 6 - منابع عمده تحقیق
با توجه به گستردگى منابع اندیشه اخلاقى غزالى و فیض‏بایستى با ملاحظه نظر متخصصان و پژوهشگران اندیشه وآثار غزالى و فیض، گزینشى دشوار صورت مى‏گرفت که‏در نیتجه مهمترین منابع افکار اخلاقى این دو اندیشورچنین برگزیده شدند: احیاء علوم الدین، کیمیاى سعادت،میزان العمل، منهاج العابدین و الاربعین از غزالى والمحجة‏البیضاء فى تهذیب الاحیاء، الحقائق فى اسرارالدین، زادالسالک، منهاج النجاة و ضیاء القلب از فیض که‏البته در این میان دو کتاب معظم احیاء علوم الدین والمحجة البیضاء به تصریح برخى محققان منبع عمده وجمع اکثر اندیشه‏هاى دو متفکر هستند. و در جریان‏فعالیت پژوهشى نیز با توجه به ملاحظات اجرایى ومحدودیتها، گردآورى اطلاعات عمدتا منحصر به همین‏دو مجموعه گران سنگ گردید.
معرفى این دو کتاب - بیان غرض از تالیف، چگونگى‏تدوین و تبویب و بیان رئوس مطالب آنها - و لو بصورت‏مجالى مقصود و میسور این مقاله نبود. همچنانکه مقایسه‏و ارزیابى تطبیقى این دو و بیان چگونگى تهذیب و تنقیح‏فیض در شرح احیاء علوم الدین مجالى دیگر مى‏طلبد. (15)
با آنکه در معرفى «پژوهش‏» مباحث مهم دیگرى‏نظیر پیشینه پژوهش و بررسى و نقد آن، و وجوه ضرورت‏و اهمیت «پژوهش‏» قابل طرح هستند به دلیل ضیق مجال‏از آنها در مى‏گذریم تنها توجه علاقمندان به اشاعه‏فرهنگ اسلامى را به این مهم جلب مى‏نمائیم که على‏رغم‏جامعیت کم نظیر فیض کاشانى - به اعتقاد بزرگانى چون‏علامه طباطبایى - بنا بر جستجوى پژوهشى انجام شده تنهایک مورد پژوهش علمى در قالب پایان نامه در موردشخصیت و اندیشه فیض (آنهم در ذیل توجه به تفسیرصافى) و چندین مقاله و مکتوب محدود درباره وى یافت‏شد، در حالى که بنابر نقل یکى از محققین درباره غزالى‏حدود 480 فعالیت پژوهشى (به زبانهاى غیر فارسى)صورت پذیرفته و در داخل کشور نیز تعدادى فعالیت‏پژوهشى قابل توجه درباره آراء تربیتى غزالى انجام شده‏است، در حالى که یکى از محققین گرانقدر پس ازمقایسه آراء غزالى و فیض درباره اخلاق و تربیت اخلاقى‏چنین مى‏نگارد:
«اگر پرچم‏هاى افراشته حول محور غزالى در عالم،در اطراف وجود فیض افراشته مى‏شد قطعا تفوق علمى اوآشکار مى‏شد و محققان از مشاهیر غرب نهایت عظمت‏علمى او را در مى‏یافتند و به سوى آراء ارزشمند وى ازجهت اخلاق و شناخت نفس و تربیت آن روى‏مى‏آوردند.» (16)
به هر حال، امید است پژوهشگران علاقمند به این‏خلاء پژوهشى در زمینه ارائه افکار متفکران اسلام ناب به‏جهان امروز توجه جدى نموده و با تلاش مضاعف سعى‏در جبران آن نمایند.
بخش دوم:
اهم یافته‏ها و نتایج اساسى
در این بخش با توجه به نقش هدایتگر اهداف در هرفعالیت پژوهشى و ملاحظه اینکه اهداف «پژوهش‏» درمرحله استخراج و گردآورى اطلاعات راهنماى عمل‏پژوهشى بوده‏اند، شایسته است اهم یافته‏ها و نتایج اصلى‏«پژوهش‏» حول محور اهداف اولیه تبیین شود. مطالب این‏بخش را در چهار قسمت پى مى‏گیریم.
2 - 1 - نتایج مربوط به هدف اول «پژوهش‏»
در راستاى تحقق هدف استخراج و گردآورى آراى دواندیشمند درباره مبانى، اصول و شیوه‏هاى تهذیب اخلاقى‏و پاسخ به دو سؤال 1 و 2 «پژوهش‏» مجموعه گزیده‏نظرات مرتبط با مفاهیم مذکور به صورت تطبیقى درچهار بخش «مبانى‏» (کلى)، «اصول‏»، «شیوه‏هاى عام‏» و«مبانى و شیوه‏هاى خاص‏» در فصل چهارم پژوهش‏گزارش شده است. (17)
مطالب بخش «مبانى‏» تحت چهار عنوان مبانى‏«هستى‏شناسى‏»، «انسان‏شناسى‏»، «ارزش‏شناسى‏» و«معرفت‏شناسى‏» و مطالب بخش اصول تحت دو عنوان‏«اصول تصریح شده‏» و «اصول استنباط شده‏» تنظیم‏شده‏اند. در بحث‏شیوه‏هاى عام تهذیب اخلاقى 7 شیوه‏کلى (18) مطرح و در بخش «مبانى و شیوه‏هاى خاص‏» 20آلودگى اخلاقى مورد بحث واقع شده‏اند (19) (در این بین‏برخى رذیله اخلاقى، بعضى حال ضد اخلاقى و تعدادى‏فعل ضد اخلاقى هستند). با اذعان به این نکته که همه‏یافته‏هاى مربوط به هدف اول «پژوهش‏» فى نفسه مهم‏هستند، در این مقام به برخى از اهم یافته‏ها و نتایج‏طى چند بند اشاره خواهیم داشت.
× در بحث مبانى (کلى) تهذیب اخلاقى نکات ذیل‏قابل طرح هستند:
1 - در مبانى هستى‏شناسى، غزالى و فیض به خدامحورى هستى و غایت‏مندى آن که در باور به وجودخداوند واحد، حکیم و مستجمع جمیع صفات کمال،توصیف او در ذات و صفات، نبوت عامه و خاصه، باور به‏زندگى اخروى و حالات پس از مرگ و رابطه عمیق بین‏دنیا و آخرت جلوه‏گر مى‏باشد، مشترکند. اختلاف نظر این‏دو در توصیف افعال الهى (عدل، وجوب رعایت اصلح،افعال اختیارى بندگان) و نیز بحث مهم امامت و وصایت‏پیامبر مى‏باشد که مورد اخیر به اختلاف نظر در مبانى‏معرفت‏شناسى دو متفکر منجر مى‏گردد.
2 - درباره شناخت انسان و ویژگیهاى او و طریق کمال‏آدمى باور مشترک دو اندیشمند به وجود نفس و اصالت‏آن، اهم قواى باطنى نفس (شهوت، غضب و عقل)، دوویژگى مختص انسان (علم و اراده)، رابطه متقابل بین‏نفس و بدن و افعال جوارح و آثار درونى، تاثیر اعمال ونیات آدمى در تحصیل سعادت وى و حصول سعادت‏حقیقى انسان در آخرت از اهم مبانى مشترک‏انسان‏شناسى غزالى و فیض هستند در حالى که، اختلاف‏نظر معتنابهى در این مبحث‏بین دو متفکر مشاهده نشد.
3 - در مبحث مهم ارزش‏شناسى، نظر غزالى و فیض‏در تعریف خیر و شر بر اساس ملاک تاثیر در زندگى‏اخروى، احتیاج به شریعت‏براى تشخیص مصادیق خیر وشر، منشاء ایجاد رذایل و فضایل (افراط و تفریط دراستعمال قوا)، معیار اعتدال در تشخیص فضیلت و رذیلت،تعریف فضایل و رذایل و انواع اصلى آنها، تاثیر نیت وقصد در ارزشگذارى به اعمال، کاملا هماهنگ است ولى‏بوده در بحث مهم حسن و قبح اعمال، ارزشگذارى به‏اعمال صوفیه و صحابه (بطور کلى) اختلاف نظر قابل‏توجه مشاهده گردید.
4 - در مبانى معرفت‏شناسى غزالى و فیض در جایگاه‏مهم علم اخلاق و ضرورت تحصیل آن براى همه کس،احتیاج به عقل و شرع براى مبارزه با بیمارى‏هاى اخلاقى‏با اذعان به محدودیت عقل در رسیدن به کنه حقایق ولزوم استمداد از شرع، تاویل ظواهر قرآن و سنت‏بااستمداد از نور عقل (عدم جمود بر ظواهر آیات ونصوص) اتفاق نظر دارند در حالى که، فیض با اعتقاد جزم‏به حجیت قول، فعل و تقریر معصومین(ع) علاوه بر سنت‏پیامبر(ص) - و در نتیجه گسترش منبع تفکر دینى به این‏حیطه وسیع (حدود 330 سال) و انکار حجیت اقوال وافعال صحابه و بلکه طعن بسیار بر آنان - و نیز انکار جدى‏اقتباس و اخذ بسیارى از آراى صوفیه و نقل حکایات‏ایشان در مباحث تهذیب اخلاقى، اختلاف نظر بسیارمهمى را با غزالى پایه نهاده و بر اساس همین اختلاف،مبناى بسیارى از اصول و شیوه‏هاى مقبول غزالى از دیدگاه‏فیض هیچگونه اعتبارى ندارد.
× اما در بخش اصول نیز برخى نکات مهم از این قرارهستند:
5 - در فرآیند تهذیب اخلاقى (در همه ابواب و نسبت‏به انواع آلودگیها) قواعد عام ذیل، معتبر و مورد قبول‏غزالى و فیض مى‏باشد (20) :
- لزوم بکارگیرى ترکیبى از علم و عمل
- لزوم استفاده از عادت (تکرار منظم عمل و لو به دشوارى)
- لزوم توجه به اسباب و علل و اجتناب از برخورد صرف با معلول
- لزوم پرهیز از افراط و تفریط و مراعات حد وسط
- لزوم تناسب درمان با شرایط فرد
- لزوم پیروى کامل از دستورات شرع (در ظاهر و باطن)
- وجوب تقدم اصلاح ظاهر بر اصلاح باطن
در مقابل غزالى و فیض، در اعتبار برخى اصول کلى‏تهذیب اخلاقى، مانند لزوم استناد به آثار صحابه (علاوه‏بر قرآن و سنت و اجماع)، پیروى کامل از مرشد و شیخ‏طریقت، ترک ابتدایى جاه و مال و تقلید، اختلاف نظرشدید دارند و فیض موارد مذکور را به شدت رد مى‏کند ولازم مى‏داند در همه مراحل تهذیب اخلاقى تنها به افرادمعصوم از خطا و لغزش (یعنى ائمه هدى(ع)) و یا شیعیان‏آنها، با اذن و اجازه معصومین، در اعتقاد و عمل اتکا کرد.
× در مبحث مهم و کاربردى شیوه‏هاى تهذیب‏اخلاقى برخى از مهمترین یافته‏ها عبارتند از:
6 - علاوه بر دستور العمل‏هایى که به طور خاص‏برخورد با رذیله، حال و یا فعل ضد اخلاقى ویژه‏اى راموضوع قرار داده و با تمرکز بر روى آن، نحوه تضعیف یاریشه کنى را تبیین نموده‏اند (21) (شیوه‏هاى خاص).
دستاورد مهم تامل و جستجو در مباحث اخلاقى‏احیاء و محجه، کشف دستورالعمل هایى بود که به طورخاص برآلودگى معینى متمرکز نشده بلکه بتوان از آنها دربرخورد با موارد زیادى بهره گرفت. اینگونه گزاره‏هاى‏تجویزى که در «پژوهش‏» با نام شیوه‏هاى عام از آنها یادشده فرآیند تهذیب اخلاقى را از صورت انتزاعى بیرون‏آورده و ابعاد مختلف حیات فردى و اجتماعى آدمى رادر بر مى‏گیرد. هنر و ابتکار غزالى و فیض در کشف چنین‏شیوه هایى از دستورات و آداب شرعى دینى که سراسرزندگى مسلمان معتقد و متدین را فرا مى‏گیرد (22) بسیار مهمتراز ارائه و تایید شیوه‏هایى است که کما بیش در متون‏اخلاقى، فلسفى و عرفانى ارائه شده است. علاوه بر شیوه‏هاى عام مطرح شده در «پژوهش‏» مى‏توان با این نگرش‏شیوه‏هاى جالب توجه و کار آمد دیگرى را نیز در خلال‏مباحث احیاء العلوم و المحجة‏البیضاء شناسایى نموده‏موارد ذیل از این جمله هستند: رعایت‏حقوق، مراعات‏آداب کسب و معیشت، تاسى و الگوگیرى از اولیاء، مراقبه‏و محاسبه، موعظه، توکل، زهد، تقوى و یاد مرگ (23) .
7 - با تامل در شیوه‏هاى خاص تهذیب اخلاقى متوجه‏مى‏شویم که از نظر غزالى و فیض تربیت اخلاقى رانمى‏توان به صورت مشخص به مرحله مبارزه با آلودگى(تخلیه)، اکتساب ارزش (تحلیه) و تعالى آن ارزشها(تجلیه) تقسیم نمود; چرا که مبارزه با بسیارى از آلودگیهاتنها با اکتساب ضد آنها ممکن است. همچنان که بهترین‏راه پیشگیرى از ابتلا به آلودگى، مبادرت به اکتساب‏فضایل مى‏باشد. لذا تقدم زمانى براى مرحله تهذیب‏اخلاقى (پیرایش اخلاقى) نسبت‏به سایر مراحل تربیت‏اخلاقى نمى‏توان قائل شد.
8 - از نکات مهم دیگرى که مورد توجه غزالى وفیض در فرآیند تهذیب اخلاقى بوده است‏برخوردمستقیم با افعال و حالات ضد اخلاقى به موازات مبارزه بارذائل مى‏باشد که چنین برخوردى با افعال و حالات ضداخلاقى چه بسا منجر به پیشگیرى از استقرار رذائل دروجود انسان گردد همچنان که این برخورد موجب‏مى‏شود تهذیب اخلاقى نسبت‏به کودکان - که به دلیل‏شرایط ویژه هنوز ملکات اخلاقى در آنها مستقر نشده‏است - معنا پیدا کند.
9 - اختصاص یافتن بسیارى از مباحث و شیوه‏هاى‏تهذیب اخلاقى (24) به اصلاح دیگران به علاوه، توجه ه‏مباحث‏خودسازى از نکات مهمى است که در اندیشه‏دیگر متفکران اخلاقى کمتر مشاهده مى‏گردد و لذامى‏توان از اندیشه‏هاى غزالى و فیض در مباحث تربیت‏اجتماعى نیز به خوبى بهره‏مند گردید.
10 - در ارائه شیوه‏هاى تهذیب اخلاقى علاوه بر توجه‏بسیار به بعد شناختى (ایجاد بینش و معرفت اخلاقى) تاکیدقابل توجهى نیز به بعد عاطفى و ارادى و عملى تهذیب‏اخلاقى شده است که استفاده از ذکر مواعید و پاداش‏هاى‏اخروى و دنیوى و تشبیه‏هاى متنوع و تاکید بر استفاده ازعادت و تکرار عمل از این شیوه‏ها محسوب مى‏شوند.
2 - 2 - نتایج مربوط به هدف دوم «پژوهش‏»
در رابطه با هدف دوم «پژوهش‏» درباره تشخیص میزان‏توافق نظر غزالى و فیض، و سؤال سوم «پژوهش‏» وفرضیه‏هاى یکم و دوم، تعریف ویژه‏اى از «توافق نظر» (25) انجام شده و با دسته بندى مجموعه گزاره‏هاى مربوط به‏موضوعى خاص، یافته‏ها و مقدار توافق نظر غزالى و فیض‏در هر مقوله بر اساس تعداد این مجموعه‏ها تحلیل کمى‏شده است.
الف) در مقوله مبانى، مجموعا 581 دسته مبنا موردمقایسه قرار گرفت که از این تعداد دو اندیشمند در 541مورد توافق نظر دارند (93%)
ب) در مقوله اصول، از مجموع 56 اصل مورد مقایسه‏غزالى و فیض در 46 اصل توافق نظر داشته‏اند (82%)
ج) در مقوله شیوه‏ها، از مجموع 457 دسته شیوه موردبررسى غزالى و فیض در اعتبار 391 دسته اتفاق نظرداشتند (85%)
البته میزان اتفاق نظر در مباحث اساسى هر مقوله‏تفاوت دارند و در گزارش نقل شده است. بنابر نتایج‏مذکور مى‏توان نکات مهم ذیل را در این بخش مطرح‏نمود:
1 - در هر سه مقوله مبانى، اصول و شیوه‏هاى تهذیب‏اخلاقى میزان توافق نظر دو اندیشمند بسیار زیادتر ازمقدار اختلاف نظر آنهاست، هر چند میزان توافق نظر دراین مقوله‏ها متفاوت مى‏باشد.
2 - در ارزیابى فرضیه یکم «پژوهش‏»، بر اساس‏یافته‏ها بایستى این فرضیه را تایید شده تلقى نموده شواهدموجود نشان مى‏دهد که توافق نظر غزالى و فیض در مبانى‏تهذیب اخلاقى بیش از توافق نظر آن دو در اصول‏تهذیب اخلاقى است.
3 - لیکن در ارزیابى فرضیه دوم شواهد موجود آن راتایید نمى‏کند بلکه با تفاوت کمى، توافق نظر نسبى دومتفکر در شیوه‏ها بیش از میزان اتفاق نظر آن دو در اصول‏است. در تحلیل این امر خلاف انتظار، مى‏توان آن را به‏عدم کفایت داده‏ها و تشکیک در شیوه جمع آورى ودسته بندى آنها یا نادرستى تعریف مورد نظر از «توافق‏نظر» نسبت داد و سعى نمود با تکرار پژوهش و با ارائه‏تعریف دیگرى از «توافق نظر» صحت فرضیه دوم را باردیگر آزمود. احتمال دیگران آن است که با فرض قبول‏نتایج پژوهش (یعنى رد فرضیه دوم) ممکن بدانیم مرحوم‏فیض آنچنان که در ارزیابى و نقد اصول تهذیب اخلاقى‏مقبول غزالى بر اساس مبانى معرفت‏شناسى خود موفق‏بود، در نقادى شیوه‏هاى تهذیب اخلاقى غزالى بر اساس‏مبانى و اصول مقبول خود توفیق پیدا نکرده است و اگراین کار با ارزیابى دقیق‏ترى بر اساس مبانى معرفت‏شناسى‏دینى او انجام مى‏شد، اختلاف نظر بین دو متفکر در«شیوه‏»ها از میزان موجود بیشتر مى‏شد. البته پژوهشگر درحال حاضر احتمال اول را موجه‏تر مى‏داند و خواستارتکرار پژوهش و دقت‏بیشتر در نحوه تحلیل کمى‏داده‏هاست.
4 - نکته مهمى که در تفسیر نتایج مربوط به هدف دوم‏«پژوهش‏» باید مورد ملاحظه قرار گیرد آن است که کمیت‏بسیار زیاد موارد توافق نظر دو اندیشمند - که بر اساس‏شواهد موجود تایید گشته است، هرگز به مفهوم کم‏اهمیتى موارد اختلاف نظر این دو متفکر اخلاقى نیست ونباید با اتکا بر نتایج مذکور - و لو در صورت اثبات قطعى- موارد اختلاف نظر را قابل اغماض و چشم پوشى‏دانست. سزاوار است‏با توجه به محتواى موارد اتفاق نظرو اختلاف نظر به قضاوت کیفى - نه صرفا کمى - در این‏باب اقدام شود. (26)
3 - 2 - نتایج هدف سوم «پژوهش‏»
درباره نوع ارتباط میان مبانى، اصول و شیوه‏هاى تهذیب‏اخلاقى، سؤال چهارم و فرضیه‏هاى سوم و چهارم در«پژوهش‏» طرح شدند. قبل از پاسخ به سؤال چهارم بایدمتذکر شویم که این سؤال درباره ارتباط میان مبانى‏و اصول (به تعبیر دیگر هست‏ها و بایدها) در مباحث‏فلسفه اخلاق بطور جدى مطرح بوده است و پاسخهاى‏گوناگون و نظریات مختلفى در این باره ارائه شده‏اندکه در طیفى قرار دارند که در یک طرف، نظریه استقلال‏کامل بایدها از هست‏ها و در طرف دیگر، نظریه ارتباطمنطقى و تولیدى میان هست‏ها و بایدها را مى‏توان نام‏برد. فرضیه سوم «پژوهش‏» مبتنى بر نظریه‏اى در بین‏طیف مذکور است; یعنى اولا قائل به ارتباط میان هست‏هاو بایدهاست و ثانیا این ارتباط را استلزام منطقى‏نمى‏داند. (27)
اما باید توجه نمود که این سؤال به تقریر جدید آن (28) در میان علماى متقدم مطرح نبوده و لذا با کنکاش دراندیشه قدما حداکثر مى‏توان شواهد احتمالى مبنى برتمایل نظرى ایشان به یکى از نظریه‏هاى موجود را بدست‏آورد. به هر حال، باید با پیگیرى شواهد و قرائن مبنى برچگونگى ارتباط میان عناصر مورد بحث‏به ارزیابى‏فرضیه‏هاى 3 و 4 بپردازیم.
در این باره تحلیل کیفى قرائن و شواهد نکات ذیل رابدست داد:
1 - از نظر غزالى و فیض اصل وجود ارتباط میان‏مبانى، اصول و شیوه‏ها به شواهد گوناگون پذیرفته و مقبول‏مى‏باشد.
2 - در بیان نوع ارتباط میان مبانى و اصول از دیدگاه‏غزالى با توجه به موضع وى در حسن و قبح شرعى افعال(بنابر مذهب اشعرى) و نظرات اصولى او در کتاب‏المستصفى درباره حقیقت «وجوب‏» از سویى و چند بیان‏مختلف از وى در کتاب ریاضة‏النفس و التوبه درباره‏منوط بودن بایدها و نبایدها به مصالح واقعى از سوى‏دیگر نمى‏تواند به درستى نظر او را مشخص نمود، هرچند در مجموعه مطالب اخلاقى وى قول دوم شواهدبیشترى دارد. (29)
اما درباره فیض با این مشکل روبرو نبوده و مى‏توانیم‏ازدیدگاه وى اعتبار اصول را با توجه به مصالح‏واقعى دانسته و فرضیه سوم را درباره او صادق بدانیم.البته نکته فوق الذکر (عدم طرح سؤال در زمان فیض‏و غزالى) نتیجه‏گیرى درباره فرضیه 3 را با تردید همراه‏مى‏سازد.
3 - در بیان چگونگى ارتباط میان اصول و شیوه‏ها(مفاد فرضیه 4) شواهد و قرائن بسیارى در دست است که‏شیوه‏هاى تهذیب اخلاقى در کلام غزالى و فیض از اصول‏استنباط شده یا براى استدلال درباره اعتبار و عدم اعتبارآنها به اصول استناد شده است. لذا مى‏توان فرضیه چهارم‏را با توجه به شواهد، تایید شده تلقى نمود.
4 - نکته مهم دیگرى که از تحقیق در اصول وشیوه‏هاى تهذیب اخلاقى حاصل مى‏شود آن است که هرچند از لحاظ نظرى، از دیدگاه غزالى و فیض (بنابر فرضیه‏3 و 4) اعتبار اصول، مبتنى بر قبول مبانى و استنباط شیوه‏هااز اصول مى‏باشد، ولى چه بسا در مقام اعتبار اصول وشیوه‏ها، اندیشمندى به لوازم این ارتباط پاى بند نباشد; به‏این معنا که چه بسا اصول تهذیب اخلاقى مورد قبول‏متفکر با مبانى مورد تصدیق وى منافات داشته باشد و یاشیوه‏هاى مطرح شده از اصول مورد قبول او استنباط نشده‏بلکه با آنها تناقض داشته باشد. به عنوان مثال، شیوه حقیرساختن خویش (مورد تایید غزالى) در تهذیب جاه‏طلبى(مطابق مذهب ملامتیه) با اصل تبعیت مطلق از قرآن وسنت تعارض دارد یا اصل تبعیت مطلق از مرشد و شیخ‏طریقت در نظر غزالى با لزوم تبعیت از شرع و مبناى کامل‏بودن شرع و دین تناقض دارد. و به طور کلى شیوه‏هایى‏که غزالى در برخورد با محبت دنیا و شهرت‏طلبى درپیروى از آداب صوفیه معتبر مى‏داند با اصولى چون‏رعایت اعتدال و پیروى از سنت پیامبر و دستورات شرع‏ناسازگارى دارد.
5 - با ملاحظه نکته فوق مى‏توان درباره ارزیابى آراءهر متفکر در فرآیند تهذیب اخلاقى به ملاکى مهم دست‏یافت و آن لزوم هماهنگى و سازگارى میان مبانى، اصول‏و شیوه‏هاست، به صورتى که این عناصر مجموعه‏هماهنگ و سازگارى را تشکیل دهند.
6 - با توجه به اینکه مقصد پژوهش حاضر ارزیابى ونقد آراء دو متفکر نبوده است و لیکن با توجه به ملاک‏مزبور در نگاهى کلى و به دور از هر گونه پیشداورى وتعصب مى‏توان گفت فیض در ارائه مجموعه‏اى هماهنگ‏از مبانى، اصول و شیوه‏هاى تهذیب اخلاقى به اتکاء منابع‏معتبر دینى بسیار تواناتر و موفقتر از غزالى عمل نموده‏است. به عبارت دیگر، فیض در ارائه شیوه‏هاى تهذیب تاحد امکان توجه به مبانى و التزام به اصول را مراعات‏نموده است.
7 - نتیجه مهم دیگرى که در اثر توجه به نوع ارتباطمیان مبانى، اصول و شیوه‏هاى تهذیب اخلاقى حاصل‏گردید آنکه; اعتبار یک اصل یا شیوه تنها در اثر ارتباط بایک مبنا یا یک اصل رقم نمى‏خورد، یعنى براى اعتبارداشتن اصلى معین درنزد هر متفکر، مجموعه‏اى از مبانى‏فکرى مقبول وى دست اندر کار مى‏شوند و همچنین قبول‏شیوه‏اى خاص مستلزم توجه به چند اصل (به موازات هم)مى‏باشد. در نتیجه، اعتبار هر اصل حاصل توجه به‏مجموعه‏اى از مبانى اعتقادى معرفت‏شناسى ارزش‏شناسى‏و انسان‏شناسى تهذیب اخلاقى است و قبول و تایید هرشیوه تهذیب اخلاقى ثمره تعامل اصول متعدد و با توجه به‏مبانى خاص تهذیب رذیله یا فعل ضد اخلاقى است.
بنابراین، تصویر ارائه شده از سوى برخى محققان (30) مبنى بر ارتباط یکسویه و خطى میان عناصر فوق در نظام‏تربیتى - که بر اساس آن هر اصل تنها مبتنى بر یک مبنابوده و هر شیوه نیز فقط متکى به یک اصل است - شایسته‏تامل و تجدید نظر مى‏باشد.
8 - و بالاخره نتیجه بسیار مهمى که از تامل در نحوه‏ارتباط مبانى، اصول و شیوه‏هاى تهذیب اخلاقى و مقایسه‏دیدگاه غزالى با فیض حاصل مى‏شود آنکه; «در قبول وتصدیق مبانى تهذیب اخلاقى با رویکرد دینى و نیز اعتبارداشتن اصول و شیوه‏هاى تهذیب اخلاقى (با همان‏رویکرد) مهمترین عامل مؤثر، مبانى معرفت‏شناسى دینى‏هر متفکر است; زیرا مى‏بینیم اختلاف گوهرى فیض باغزالى در شناخت اهل بیت (ع) به عنوان منابع تفکر دینى‏در کنار قرآن و سنت نبوى(ص) (و رد و انکار حجیت‏اقوال و افعال دیگران) وقتى با مواجهه با دریاى غنى‏معارف اهل بیت (ع) و التزام عملى به این معارف گسترده‏همراه مى‏گردد; تقریبا در همه مبانى، اصول و شیوه‏هاى‏تهذیب اخلاقى تاثیر جدى و عمیق مى‏گذارد. تهذیب وپیرایش احیاء العلوم از اندیشه‏هاى نادرست، تندرویها وبدعتهایى ناروا، حکایات خرافى و تکمیل این مجموعه بامعارف اهل بیت (ع) همگى حاصل این تاثیر با برکت‏مى‏باشد، به صورتى که بنابر ارزیابى مرحوم علامه امینى،«تنها فارق اصلى میان احیاء العلوم و المحجة‏البیضاء هماناسیر و سلوک فیض بر طریقه اهل بیت و التزام وى به‏بهره‏گیرى از دریاى معارف معصومین بوده است‏» (31) .
4 - 2 - اهم یافته‏ها
و نتایج در ارتباط با هدف چهارم
در راستاى تدوین و تنظیم اندیشه‏هاى اخلاقى غزالى وفیض در قالبى جدید هر چند لازم است پژوهشهاى‏دیگرى در باب اهداف، مراحل، ابعاد و مراتب و عوامل‏تهذیب اخلاقى صورت پذیرد و نیز با ملاحظه در هم‏آمیختگى مراحل پیرایش از آلودگیها (تهذیب) با مراحل‏بعدى تربیت اخلاقى (اکتساب فضایل، حالات و افعال‏اخلاقى و تقویت آنها) پژوهشهاى مشابهى در آن مراحل‏صورت بگیرد، لیکن به اتکاء یافته‏هاى «پژوهش‏» و نتایج‏ضمنى آن مى‏توان زمینه این مهم را فراهم نمود به این‏بیان که:
1 - مقوله‏هاى مبانى، اصول و شیوه‏ها با تجدید نظرانجام شده در طى «پژوهش‏»، توانایى در برگرفتن اهم‏اندیشه‏هاى غزالى و فیض در باب تهذیب اخلاقى را داراهستند.
2 - سه عنوان «رذائل‏»، «حالات ضد اخلاقى‏» و «افعال‏ضد اخلاقى‏» شامل تمامى موارد آلودگیهاى متعلق به‏تهذیب اخلاقى هستند.
3 - دو رویکرد مهم در تهذیب اخلاقى یعنى اصلاح‏خود و اصلاح دیگران مى‏تواند مبنایى براى تقسیم اصول‏و شیوه‏هاى تهذیب اخلاقى در نظام تهذیب اخلاقى باشد.
4 - با توجه به گستردگى مفهوم تهذیب اخلاقى نسبت‏به همه حالات رفتار آدمى مى‏توان به راحتى آن را در سه‏مقوله ارتباط با خود، خداوند و دیگران جایگزین نمود.
5 - توجه به مراحل رشد آدمى و ترتب زمانى تکوین‏آلودگیهاى اخلاقى (از قوه شهوت به غضب و عقل وخیال) مى‏تواند در تنظیم شیوه‏هاى تهذیب اخلاقى‏متناسب با این مراحل مفید باشد.
6 - با توجه به نقش مهم افعال ضد اخلاقى در ایجادرذائل و استحکام آنها شایسته است در نظام تهذیب‏اخلاقى براى برخورد با افعال ضد اخلاقى بر حسب‏تقسیم‏هاى مختلف و ممکن در این زمینه، مجموعه‏اى ازاصول و شیوه‏ها منظم گردند که این مهم در مورد تهذیب‏اخلاقى کودکان بیشتر رخ مى‏نماید.
امید است‏بتوان با عمل به توصیه‏هاى فوق و ترسیم‏طرحواره‏هایى‏درباره چگونگى ارتباط عناصر مهم فرآیندتهذیب اخلاقى، اساس محکمى براى تنظیم و تدوین‏اندیشه‏هاى اخلاقى غزالى و فیض بنیان گذاشته شود.
خاتمه:
ارائه برخى پیشنهادها
با توجه به محدودیت‏هاى «پژوهش‏» - که در بخش پایانى‏گزارش طى 10 عنوان مطرح شده اند (32) - پژوهشگر درخاتمه برخى پیشنهادهاى برخاسته از یافته و محدودیتهاى‏پژوهش را بر مى‏شمارد:
الف) در بعد روش شناسى پژوهش
1. براى انجام مناسب و مطلوب اینگونه پژوهشها، بایستى‏عناصر مورد بحث نظام تربیت اخلاقى، تعاریف دقیق وعملیاتى شوند و در این راستا به نظر مى‏رسد تعریف‏ارائه شده «پژوهش‏» از اصول و شیوه‏ها محتاج تجدیدنظر باشد.
2. در تعیین اهداف اینگونه پژوهشها به جاى تشخیص‏میزان توافق نظر بحث کیفى از محتواى موارد اتفاق نظرو اختلاف راى جایگزین گردد.
3. روش تحلیل محتوا به دقت و تفصیل مناسب با چنین‏پژوهشهایى طراحى و فنون کاربردى آن تبیین گردد.
4. عرصه انجام تحقیق محدودتر گردد و در عوض عمق‏بیشترى پیدا نماید. در صورت امکان از منابع پژوهش‏نیز نمونه‏گیرى تصادفى بعمل آید تا بر این اساس‏محدوده کاوش تقلیل یابد و کیفیت پژوهش افزایش‏پیدا کند.
ب) در بعد ارائه موضوع براى پژوهشهاى آینده
1. انجام پژوهشهایى درباره اهداف، مبانى، اصول،شیوه‏ها، مراحل و ... تهذیب اخلاقى و تربیت اخلاقى‏از دیدگاه متفکران بزرگ مسلمان (مانند ابن مسکویه،خواجه نصیر، ابن سینا، ملاصدرا، نراقى، علامه‏طباطبائى، سید بن طاووس و امام خمینى) بصورت‏مستقل یا تطبیقى در عرصه‏هایى محدود و قابل‏پژوهش
2. مقایسه و تطبیق آراى بزرگان مسلمان با اندیشه‏هاى‏فلاسفه اخلاق، مکاتب اخلاقى معاصر و متفکران‏اخلاقى سایر ادیان و نقادى و ارزشیابى آنها پس ازتدوین ملاکهایى مشخص
3. تدوین نظام تربیت اخلاقى اسلام با تکیه بر نظرمتفکران مسلمان به صورت اجتهادى با تکیه بر منابع‏تفکر دینى (قرآن، سنت، عقل)
4. بررسى نقش دستورات دینى و آداب شرعى در تربیت‏اخلاقى
5. مقایسه و نقد تطبیقى رویکرد دینى به تربیت اخلاقى بادیگر رویکردها (فلسفى، عرفانى، علوم تجربى) وبررسى نقاط قوت و ضعف هر یک
6. مقایسه تربیت اخلاقى مبتنى بر دین از دیدگاه اسلام(اهل سنت و شیعه) با دیدگاه مسیحیت (کاتولیک وپروتستان)
7. بررسى شیوه استنباط آراء اخلاقى از منابع تفکر دینى
پى‏نوشتها:
1) سوره مبارکه الشمس، آیات 7 - 10.
2) به منظور پرهیز از تطویل کلام و اجتناب از ملالت‏خاطر خواننده محترم‏در سراسر این مقاله از پژوهش مذکور با عنوان مطلق «پژوهش‏» (به اتکاءعهد ذکرى) یاد خواهد شد.
3. Moral Education
4. Moral Refinement
5. Foundations
6. Principles
7. Methods
8. Descriptive Statements
9. Prescripitive Statements
10) توضیحات بیشتر در این رابطه در فصل اول «پژوهش‏» مطرح شده است.
11) یعنى بین مبانى و اصول تهذیب اخلاقى نه استلزام منطقى (رابطه‏تولیدى) وجود دارد و نه استقلال کامل، بلکه تجویز این اصول در عالم‏اعتبار با ملاحظه و توجه به امورى واقعى صورت گرفته است.
12. Content Analysis
13) باقر ساروخانى، روشهاى تحقیق در علوم اجتماعى; ج‏1، ص 82.
14) علاقمندان به آشنایى بیشتر با روش تحلیل محتوا به کتاب روشهاى‏تحقیق در علوم اجتماعى (باقر ساروخانى)، فصل تحلیل محتوا مراجعه‏نمایند.
15) خواننده علاقمند را به اصل پژوهش و منابع اصلى آن در این زمینه -مقدمه مرحوم علامه امینى بر المحجة‏البیضاء و مقاله مفصل «جامه تهذیب‏بر تن احیاء» ارجاع مى‏دهیم.
16) استاد مرتضى مدرس چهاردهى - طبقات المفسرین - به نقل از مقدمه‏المحجة‏البیضاء ج 1/ 25.
17) در این فصل که به لحاظ ماهیت توصیفى «پژوهش‏» حجیم‏ترین بخش‏گزارش تحقیق مى‏باشد مجموعه نظرات به صورت منظم و مستند نقل‏گردیده است (صص 88 الى 294)
18) به ترتیب عبارتند از: 1 - رعایت آداب اهل علم 2 - رعایت آداب عبادات‏3 - ازدواج و آداب آن 4 - آداب مصاحبت و معاشرت 5 - امر به معروف ونهى از منکر 6 - تهذیب اخلاقى کودکان 7 - توبه
19) این آلودگیهاى اخلاقى عبارتند از: شکمبارگى - شهوترانى - خشم وعصبانیت - بى حمیتى - کینه - حسادت - محبت دنیا - مال دوستى - حرص‏و طمع - بخل و خست - جاه‏طلبى - محبت مدح و ستایش - کراهت ازسرزنش -ریا - کبر - عجب - غیبت - نمامى - مدح و ستایش - خوض درباطل
20) براى رعایت اختصار، مفاد اصول به صورت مصدرى بیان شده‏اند.
21) که نوعا این شیوه‏ها در ربع مهلکات از احیاء و محجة ارائه شده‏اند.
22) از ارتباط عبادى فرد با خداوند و آداب فردى تا انواع روابط اجتماعى‏اقتصادى در عرصه خانواده و اجتماع را شامل مى‏شود.
23) علاقمندان براى اطلاع بیشتر به کتب مربوطه در احیاء علوم الدین والمحجة البیضاء مراجعه کنند.
24) مانند شیوه‏هاى تهذیب کودکان، امر به معروف و نهى از منکر، آداب‏معاشرت، تهذیب شاگردان، موعظه و...
25) منظور از توافق نظر همه مواردى است که فیض به رد و انکار نظر غزالى‏نپرداخته باشد (اعم از اینکه در تایید مدعا و تکمیل سخنان غزالى مطلبى‏افزوده یا جزئیاتى را حذف کرده باشد یا آنکه تنها به ذکر آراء غزالى و تاییدو تقریر آنها اکتفا نموده باشد.)
26) چه بسا با ملاحظه نکته مزبور در اهمیت و صلاحیت اهدافى نظیر هدف‏دوم «پژوهش‏» براى تحقیقات نظرى تامل و تشکیک شایسته بود. و تعیین‏این گونه اهداف را ناشى از «سیطره کمیت در آخرالزمان‏» بدانیم! فتامل.
27) شبیه نظریه منوط بودن احکام شرعى به مصالح واقعى در علم اصول.
28) براى آشنایى بیشتر با این سؤال و تقریر آن به کتاب دروس فلسفه اخلاق(استاد مصباح)، فلسفه اخلاق محمد رضا مدرسى، و کاوشهاى عقل‏عملى(حائرى یزدى) مراجعه کنید.
29) براى بحث‏بیشتر در این زمینه ر.ک به منطق و حقیقت از نظر غزالى‏ابراهیمى دینانى.
30) دکتر خسرو باقرى - نگاهى دوباره به تربیت اسلامى - فصل چهارم
31) مقدمه محجه - ج/ 21
32) اصل گزارش پژوهش ص 332-330

 

تبلیغات