خانواده و موضوعات مرتبط با آن یکی از مسائل جامعه کنونی است. قانون و نظام قانون گذاری را می توان ابزار مهمی جهت تسلط بر این حوزه به شمار آورد. هدف حقیق حاضر شناسایی گفتمان های مسلط خانواده در مجالس قانون گذاری ِدوره پهلوی دوم و تحلیل آنهاست. به این منظور، مذاکره های نمایندگان مجلس بیست ویکم و بیست وسوم با روش تحلیل گفتمان بررسی شده و چشم انداز نظری آن برمبنای نظریه های عاملیت-ساختار، نظام کنش، بازنمایی و جهانی شدن تدوین شده است. نتایج حاکی است با توجه به ساختارهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، در مجلس بیست ویکم «گفتمان اعتدال گرایی سنتی» از دیالکتیک گفتمان مسلط سطح فرهنگی (سنت گرایی اصول گرا) و گفتمان مسلط سطح سیاسی (نوگرا) به وجود آمده و در مجلس بیست وسوم «گفتمان نوگرای اصلاح طلب»، با حمایت قوی گفتمان مسلط سطح سیاسی (نوگرای رادیکال) و نادیده گرفتن گفتمان قدرتمند سطح فرهنگی (سنت گرای اصول گرا)، به گفتمان مسلط مجلس تبدیل شده است.