هدف این پژوهش، تبیین روابط بین توانمندی و چابکی سازمانی در دانشگاه های علوم پزشکی کشور و ارائه یک الگو در راستای سیاست های کلی نظام اداری است. روش تحقیق پژوهش، توصیفی پیمایشی از نوع همبستگی و از نظر هدفف توسعه ای - کاربردی است که داده ها به شیوه تحقیقات میدانی جمع آوری شده است. جامعه موردبررسی شامل خبرگان و کارکنان دانشگاه های علوم پزشکی کشور بودند. حجم نمونه با استفاده از روش دلفی 33 نفر از خبرگان و با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای دومرحله ای، 378 نفر از کارکنان دانشگاه های علوم پزشکی کشور، با استفاده از فرمول کوکران انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه های محقق ساخته بوده که روایی و پایایی آنها مورد تأیید واقع شد. نتایج، حاکی از آن است که مؤلفه چندپیشگی کارکنان به مؤلفه های چابکی سازمان اضافه و مؤلفه احساس قدرت از مؤلفه های توانمندی فردی حذف شده است. بین توانمندسازی و چابکی سازمانی و مؤلفه های توانمندی فردی و سازمانی و چابکی سازمانی رابطه معنی دار و از نوع مستقیم وجود دارد. درمجموع، چابکی سازمانی توسط زیرمقیاس های توانمندسازی تبیین می شود و الگوی تبیین شده در این پژوهش از اعتبار مطلوبی برخوردار است.