هدف پژوهش حاضر، آزمون رابطه علّی رویکردهای یادگیری با عملکرد ریاضی با میانجیگری علاقه و مشغولیت رفتاری بود. به این منظور 287 نفر از دانش آموزان دختر و پسر رشته های تجربی، ریاضی و انسانی دبیرستان های شهر مسجدسلیمان به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. سپس، مقیاس مشغولیت دانش آموزان در ریاضیات را تکمیل کردند. نتایج نشان داد که تمامی مسیرهای مستقیم آن به جز مسیر رویکرد سطحی به مشغولیت رفتاری در ریاضی، معنی دار شدند. بر اساس نتایج این پژوهش نشان داد که رویکرد سطحی به یادگیری ریاضی یعنی حفظ مطالب و فرمول های ریاضی به جای درک و فهم قوانین زیربنایی آن با علاقه و عملکرد ریاضی رابطه منفی دارد، در حالی که رویکرد عمیق اثر مثبتی بر علاقه و مشغولیت رفتاری در ریاضی می گذارد.