با فروپاشی اتحاد شوروی، جمهوری های آسیای مرکزی به استقلال رسیدند. بعد از استقلال این کشورها، روسیه نسبت به سرنوشت آن ها توجه زیادی نداشت و این مسئله سبب شد تا سایر قدرت ها درپی گسترش نفوذ خود در کشورهای آسیای مرکزی برآیند؛ اما چندی نگذشت که روسیه نگاه به شرق را در دستور کار خود قرار داد و تلاش کرد تا با ایجاد همگرایی گسترده منطقه ای، مانع حضور سایر قدرت ها در کشورهای هم جوار خود شود. پرسش اصلی این نوشتار، این است که چرا روسیه و کشورهای آسیای مرکزی ظرفیت تشکیل جامعه بین الملل منطقه ای را دارند؟ در پاسخ می توان این فرضیه را طرح کرد که روسیه و کشورهای آسیای مرکزی با توجه به روابط تاریخی و فرهنگی (گمین شافتی) و همچنین روابط کارکردی (گزل شافتی) ظرفیت لازم را برای تشکیل جامعه بین الملل منطقه ای دارند. همان گونه که از پرسش و فرضیه پیدا است، رهیافت نظری این نوشتار، مکتب انگلیسی روابط بین الملل به ویژه قرائت باری بوزان است. روابط تاریخی و فرهنگی در قالب سرگذشت تاریخی مشترک، مهاجرت متقابل و رواج زبان روسی و روابط کارکردی در قالب مناسبات اقتصادی و نظم سازی بررسی می شود. در این نوشتار، با استفاده از روش توصیفی و تکیه بر منابع کتابخانه ای و اینترنتی، فرضیه ارزیابی می شود.