هدف از این پژوهش، بررسی رابطه ی سبک های تفکر و منابع قدرت در مدیران مدارس شهر بیرجند است. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مدیران و معلمان مدارس شهر بیرجند می باشد. نمونه های آماری شامل 107 مدیر و 321 معلم شاغل در مدارس بوده، که به روش نمونه گیری تصادفی- طبقه ای انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از دو پرسشنامه ی سنجش سبک های تفکر (استرنبرگ-واگنر، 1991) و پرسشنامه ی سنجش منابع قدرت مدیران (هینکین و شرایخیم، 1989) استفاده گردید. داده های پژوهش با استفاده از روش های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (همبستگی پیرسون، آزمون t و تحلیل واریانس یک طرفه) تحلیل شد. بررسی توصیفی داده ها حاکی از این است که سبک تفکر غالب اکثر مدیران مدارس، سبک برون نگر می باشد. هم چنین در میان منابع قدرت نیز، منبع قدرت غالب در اکثر مدیران، قدرت مرجعیت است. تحلیل استنباطی داده ها آشکار کرد که بین سبک تفکر آزاداندیش و قدرت تخصص رابطه ی مثبت و معناداری وجود دارد. هم چنین یافته های پژوهش نشان داد که بین سبک های تفکر و منابع قدرت مدیران به تفکیک جنسیت، سطح تحصیلات و سابقه ی خدمت مدیریتی تفاوت معناداری وجود ندارد، بجز سبک تفکر قانون گذار که برحسب جنسیت تفاوت معنی داری مشاهده شد.