هدف کلی پژوهش حاضر، مطالعة اثر سبک های شناختی مستقل از زمینه و وابسته به زمینه بر یادگیری یک تکلیف هدف گیری در محیط باز و بسته بر مبنای منطق فازی و کلاسیک است. به این منظور، 60 دانش آموز پسر با دامنة سنی 17-16 سال در چهار گروه 15 نفری مستقل از زمینه به شیوه کلاسیک، وابسته به زمینه به شیوه کلاسیک، مستقل از زمینه به شیوه فازی و وابسته به زمینه به شیوه فازی قرار گرفتند. شرکت کنندگان در هر گروه در هر دو شرایط محیطی باز و بسته به آزمون پاس بسکتبال پرداختند. مرحلة اکتساب، شش جلسه و در هر جلسه، شامل اجرای شصت کوشش در قالب شش بلوک ده تایی بود. آزمون انتقال یک روز و آزمون یادداری یک هفته بعد از مرحله اکتساب انجام گرفت. نتایج نشان داد که بین شرکت کنندگان مستقل از زمینه و وابسته به زمینه به شیوه کلاسیک در هر دو شرایط محیطی باز و بسته تفاوت معنا داری وجود دارد و در تمام مراحل آزمون (اکتساب، یادداری، انتقال) شرکت کنندگان مستقل از زمینه عملکرد بهتری داشتند. اما بین دو گروه مستقل از زمینه و وابسته به زمینه به شیوه فازی، تفاوت معناداری مشاهده نشد. با این حال، مقایسة میانگین ها، برتری شرکت کنندگان مستقل از زمینه را در شرایط محیطی بسته و عملکرد بهتر شرکت کنندگان وابسته به زمینه را در محیط باز نشان داد.