آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۱۱

چکیده

آن دسته از تجارب سازمانی که در هیچ کدام از دسته بندی های دانش موجود جای نمی گیرند، چالشی برای یادگیری سازمانی، که عمدتاً بر رویکرد علمی و تجربی تکیه می کند، فراهم آورده است. برای شناخت و یادگیری از این تجربیات بدیع، نیازمند به کارگیری روشی کارآمد هستیم. هدف این پژوهش ارائه و بررسی شیوه نوین هفت مرحله ای است که در آن فرایندهای روایتگریسازمانی، این نوع یادگیری را امکان پذیر می سازد. با به کارگیری این روش، بازیگران سازمانی فهمی مناسب از تجارب بدیع به دست می آورند، درباره معانی مشترک آن به توافق می رسند و از آن برای اقداماتی هماهنگ بهره می گیرند. همچنین، از طریق روایت، بازیگر خاطرات تجربیات بدیع خود و چگونگی دستیابی به آنها را استخراج می کند و این کار باعث ایجاد گزینه های جدید برای برخورد با تجارب بدیع در حال ظهور می شود. این مقاله، چهارچوب داستان سرایی ریزمن را، که برای تجربیات شخصی مطرح شده است، بررسی و سپس آن را به صورت مدلی برای استفاده در سازمان اصلاح می کند. در مرحله دوم، فرضیه «مناسب بودن این چهارچوب برای سازمان های ایرانی» را به نظرخواهی گذاشتیم که نتایج تحقیق فرضیه پژوهش را تأیید کرد.

تبلیغات