آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۹

چکیده

خودکشی به عنوان نابودکردن آگاهانه خویش برای رهایی از موقعیت غیرقابل تحمل تعریف شده است و در واقع یکی از پدیده های تاسف آوری است که دارای ابعاد شناخته شده ی روانی، اجتماعی، فرهنگی، بیولوژی و پیامدهای اقتصادی، انسانی می باشد. اقدام به خودکشی به روش خوسوزی خشن ترین و دردناک ترین روش درجهت پایان دادن به زندگی است، خودسوزی مرگ یک زندگی است؛ زندگی زنانی که پس از سال ها صبر و انتظار در تلخی های زندگی، جز خودسوزی طریق دیگری را برای رهایی ندیده اند. هدف این پژوهش مطالعه پدیده خودسوزی در بین زنان شهر ایلام با استفاده از روش کیفی می باشد که برای این رسیدن به این منظور، مصاحبه های عمیقی با 12 نفر از اقدام کنندگان به خودسوزی در سال های اخیر انجام گرفت. پشتوانه نظری ما در این پژوهش نگاهی به دو نظریه می باشد یکی تئوری خودکشی دورکیم؛ با این ادعا که خودسوزی زنان ایلامی روایتی از خودکشی تقدیر گرایانه دورکیمی می باشد. و دیگری دیدگاه فمنیست ها و توجه به اینکه فرهنگ مردسالار حاکم بر جامعه ایلام بیش ترین نقش را در آسیب رساندن زنان به خود ایفا می کند. یافته های این مطالعه کیفی ضمن بیان عناصر عمومی پدیده خودسوزی از قبیل کم سوادی، بیکاری و نظایر آن، مقوله های خاصی نیز به دست داد این مقوله ها عبارتنداز: الگوهای جنسیتی سنتی (در قالب مردسالاری و تعصب گرایی، خشونت خانگی)، برچسب زدن، محرومیت، و افسردگی زنان خودسوز. مقوله های مذکور با استناد به داده های مصاحبه ای بیانگر ماهیت چند بعدی پدیده خودسوزی زنان در شهر ایلام می باشد.

تبلیغات