نسبیت معرفت دینی را می توان از مهم ترین مبانی پلورالیسم دینی به شمار آورد. این نظریه متأثر از روش هرمنوتیک غرب است که تلاش می کند این روش را در فهم و تفسیر متون دینی به کار برده، فهم صحیح متن دینی را دست نایافتنی بنمایاند. نسبیت گرایان معرفت دینی برای اثبات مدعای خود به دلایلی چون: تفکیک میان واقعیت و درک ما از واقعیت، ذوبطون و صامت بودن متون دینی و نیز همگانی بودن فهم دینی استناد کرده اند.
این نوشتار به نقد درون دینی این نظریه پرداخته، با استمداد از آیات قرآن کریم و کلمات معصومین (علیهم السلام)، دلایل این پندار را به چالش کشیده، بر این عقیده است که از نگاه دینی حقیقت قابل دستیابی است و ذوبطون بودن متون دینی هیچ گاه به معنای کثرت فهم های متعارض و ناهمگون نیست؛ نیز متون دینی صامت و خالی از معانی نبوده، نور، تبیان و هدایتگر بشر می باشند.