تسلط رویکرد درآمد محوری بر جنبه های مختلف توسعه، یکی از دلایل ﻋﺪم موفقیت بسیاری از ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﻫﺎی کاهش ﻓﻘﺮ و ﻧﺎﺑﺮاﺑﺮی در کشورهای در حال توسعه عنوان شده است. بر همین اساس، علت اصلی فقر، کمبود یا نبود درآمد نمی باشد، بلکه فقدان قابلیت لازم برای خروج از وضعیت فقر برای افراد فقیر است. هدف این پژوهش، پهنه بندی میزان و شدت فقر چند بعدی در مناطق شهری و روستایی کشور و مقایسه نتایج آن با معیار درآمد سرانه می باشد. نتایج نشان داد که توزیع و شدت فقر در کشور به ترتیب 12/3 و 30/6 درصد است. همچنین فقر در مناطق روستایی در مقایسه با مناطق شهری شایع تر است، به طوری که 21/4 درصد خانوارهای روستایی و 5/86 درصد خانوارهای شهری فقیرند. سیستان و بلوچستان فقیرترین استان کشور می باشد و خانوارهای استان های جنوب شرقی فقر بیشتری دارند. نتایج مقایسه شاخص فقر چند بعدی و شاخص تولید سرانه بدون نفت نشان داد که همپوشانی اندکی بین این دو شاخص وجود دارد. با توجه اهمیت شناسایی آسیب پذیرترین خانوارها در کشور، به نظر می رسد که روش فقر چند بعدی می-تواند فارغ از مشکلات سنجش درآمد و ثروت خانوارها، اطلاعات مفید و همچنین متفاوت از درآمد خانوارها در اختیار سیاست گذاران قرار دهد.