جمهوری اسلامی ایران در سال 1373 پیمان نامة حقوق کودک را به طور مشروط پذیرفته است. اما در عمل برای تحقق اصول آن اقدام چندانی صورت نداده است. در این مقاله وضعیت چند اصل پایه ای پیمان نامة مرتبط با آموزش و کار کودکان که ضامن تحقق همة اصول پیمان نامة در زمینه های اصلی (بقاء، رشد، امنیت و مشارکت) برای کودکان است مورد بررسی قرار می گیرد. این پژوهش در استان کرمان انجام شده است و از روش پیمایش با نمونه گیری گلوله برفی (پرسان پرسان) استفاده کرده است. 474 کودک کارگر (کمتر از 18 سال، 411 ایرانی و 63 افغان) در نه نقطة شهری استان کرمان، مورد مصاحبة حضوری قرار گرفته اند. نتایج نشان دهندة معلق شدن دست کم یک حق، بهطور مشترک برای هر دو گروه، کودکان کارگر ایرانی و افغان است. در حالی که برای کودکان دستة دوم حقوق بیشتری معلق شده است. در ادامه، راه حل های مسئله در سه عرصة جامعه شناسی حرفه ای، جامعه شناسی انتقادی و جامعه شناسی مردم مدار جست وجو می شود.