فرضیات علی، به صورت شرط لازم و/یا کافی، برای تئوریها و تحقیقات تجربی در علوم اجتماعی اهمیت بسزایی دارند. با این همه، برای بسیاری از دانشمندان علوم اجتماعی، زبان شرط لازم/ شرط کافی مغایر با زبان علوم اجتماعی متعارف و متداول است، چون متضمن آن است که 1) شرط لازم/ شرط کافی فقط به صورت دوشقی یعنی «وجود/ عدم» یا «حضور/ غیاب» مطرح شود و 2) فقط یک مورد ناسازگار بتواند فرضیه شرط لازم/ شرط کافی را ابطال کند.
در این مقاله نشان داده شده است که با به کارگیری مجموعه های فازی میتوان بر این مشکلات روششناختی فائق آمد. در حقیقت، مجموعههای فازی این امکان را به پژوهشگران میدهند که درجه و میزانی را که یک شرط لازم/ شرط کافی حضور دارد برآورد کنند. همچنین، با استفاده از معیارهای احتمال گرایانه در تحلیل فازی، محققان میتوانند تصادفی یا اتفاقی بودن رخدادها و خطا را در وارسی و ارزیابی فرضیات شرط لازم/ شرط کافی وارد کنند.