بیشتر مردم برداشت هایی مبهم از جغرافیا دارند. اکثر مردم جغرافیا را دانشی می دانند که صرفآ به بررسی کوه، رود و طبیعت می پردازد. اما از زمانی که جغرافیا به عنوان یک علم و رشته دانشگاهی مطرح شد و در پیشرفت و توسعه مکانها نقش مهمی را بر عهده گرفت، در میان مردم نیز نسبت به دانش جغرافیا تغییرات و دیدگاههای متفاوتی بروز کرد. این رشته علمی دارای دو بعد اصلی یعنی طبیعت و انسان می باشد. این هر دو بعد در مکان ها به طور متقابل بر یکدیگر تاثیر می گذارند و تاثیر می پذیرند. در بعد انسان هر دو جنس هم مردان و هم زنان در تاثیرگذاری و تاثیرپذیری از طبیعت دارای نقش اصلی و مهم می باشند. با توجه به این مهم، نقش جنس و جنسیت در علم جغرافیا مورد تاکید می باشد که این خود باعث شده است یکی از شاخه های علم جغرافیا، به عنوان جغرافیای جنسیت مورد توجه محافل علمی و دانشگاهی قرار بگیرد.
بنابراین با توجه به نقشی که انسان در توسعه و روند آمایش یک مکان جغرافیایی دارد این نقش به صورت نقشی یک جانبه و یک بُعدی در اکثر جوامع نگریسته شده است و زنان به اندازه مردان در دست یابی به مشاغل مهم و تاثیرگذاری در روند برنامه ریزی برای توسعه تاثیر نداشته اند. هر چند که در برخی از کشورها با تفکر لیبرال دموکراسی زنان نقشی چشمگیر پیدا کرده اند ولی در اکثر جوامع این موضوع هنوز کمرنگ می باشد. هدف در این پژوهش بررسی نقش جنسیت و تاثیرگذاری آن در روند پیشرفت و توسعه جوامع می باشد. این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته و یافته های تحقیق با بررسی اسناد کتابخانه ای بدست آمده است. سؤال اصلی در این مقاله این است: آیا در توسعه جغرافیایی مکانها به برابری میان دو جنس توجه می شود؟ و فرضیه آن: برابری و عدالت میان دو جنس (مردان و زنان) در جغرافیای مکانها ارزش و اعتباری کمرنگ دارد؛ می باشد.