با ظهور منطق صوری جدید و پیشرفت در متمایز کردن صورت از ماد ه، مواردی از خلط صورت با ماد ه در منطق قدیم آشکار شده است. عده ای معتقدند این خلط در قاعده عکس مستوی که از قواعد صوری بسیار مهم است و در اثبات بسیاری از دیگر قواعد صوری هم به کار می رود، وجود دارد؛ چون در مواردی از اعمال قاعده عکس مستوی، استنتاج وجودی از شرطی صورت می گیرد و اصل صادق، امـا عکس کاذب است. علت اینکه پیشینیان آن را معتبر می پنداشته اند، خلط ماد ه و صورت بوده است.
در این مقاله به اشکالی می پردازیم که منطقدانان متاخر بر قاعده عکس مستوی گرفته اند. مبانی نظری این اشکال را توضیح می دهیم و آنگاه به تفاوت های منطق قدیم و جدید در پیش فرض ها، اصول موضوعه و قواعد استنتاج می پردازیم که غفلت از آنها سبب بروز این اشکال شده است. سپس برای مثال های نقضی که در رد قاعده عکس مستوی آورده اند پاسخ هایی پیشنهاد می کنیم. در پایان به بحث وجودی بودن قضیه جزئیه می پردازیم و سر آن را در منطق جدید و قدیم می کاویم.