آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۲

چکیده

این مقاله درصدد است تبیین نماید چرا زنان به موضوع سیاست گذاری های رسمی در دوره رضاخان بدل شدند؟ پاسخ این پرسش در منطق گفتمان خاص این دوره یعنی «ملت گرایی باستان گرا» است. این گفتمان متکی بر یک نظریه نژادی است و به ویژه، مسایل و موضوعات اجتماعی و فرهنگی بر همین اساس فهم می شود. در فاصله انقلاب مشروطه و شکست حکومت برآمده از آن تا روی کار آمدن رضاخان، بر مبنای راهبرد «استبداد منور»، این باور در میان نخبگان سیاسی و نیروهای اجتماعی ملت گرا تقویت شد که راهبرد پیشرفت و نوسازی جامعه ایران، اصلاح «طبیعت فاسد» مردم ایران است. روشن است که در چارچوب گفتمان ملت گرایی باستان گرا، اصلاح طبیعت ایرانیان، جز از طریق اصلاح نژادی آنها ممکن نیست. «ازدواج»، اصلی ترین نقطه تمرکز در این راهبرد است و زنان، به عنوان یکی از طرفین ازدواج، هم در مقام متولدکننده فرزندان و هم در مقام مادر و مربی نسل جدید ایرانی، جایگاه ویژه و ممتازی نزد ملت گرایان باستان گرا پیدا کردند. از این رو مخاطب بخش عمده ای از سیاست گذاری های اجتماعی حکومت و نخبگان ملت گرا، «زنان» بودند که شاخص ترینِ آنها قانون «کشف حجاب» است

تبلیغات