گافمن یکی از نظریه پردازان اجتماعی نیمه ی دوم قرن بیستم است که مدت درازی به عنوان یک شخصیت حاشیه ای در نظریه ی جامعه شناسی بشمار می آمد. گافمن در عرصه ی نظریه ی جامعه شناسی موقعیت متناقضی دارد. از سویی وی را جامعه شناسی فاقد نظریه ای کلی، تک رو، خارج از جریان اصلی تفکر نظری و مبدع اصطلاحات خودساخته و غریب می دانند و از سوی دیگر، پیوندهای اندیشه ی وی با دورکیم، زیمل، مکتب کنش متقابل نمادی و اتنومتدولوژی و تلاش وی برای بنیاد نهادن جامعه شناسی زندگی روزمره، او را به نظریه پردازی با موقعیت متناقض تبدیل می کند. هدف اصلی این مقاله ارایه ی روش شناسی نظریه ی اجتماعی گافمن است.
روش مطالعه ی این مقاله بر اساس روش کتابخانه ای انجام شده و بررسی توصیفی، موقعیت روش و نظریه ی گافمن را مورد باریک بینی قرار می دهد. گافمن در مباحث نظری خود بیش تر به مردم نگار دنیای زندگی روزمره شبیه است و همین امر سبب می شود تا سبک نوشتاری وی شباهت زیادی به دیگر نظریه پردازان جامعه شناسی نداشته باشد. گافمن پس از افول نظریه ی کنش به زایش تحلیل نمایشی به عنوان صورتی دیگر از کنش متقابل نمادی کمک نمود و به این خاطر شهرت فراوانی کسب نمود. در مباحث روش شناختی، گافمن را به خاطر بحث های غنی که در قالب رهیافت تفسیری در علوم اجتماعی دارد، می توان یکی از برجسته ترین راهبران این رهیافت فکری بشمار آورد.