فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۸٬۹۱۴ مورد.
منبع:
پژوهش هنر سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
۹۹-۸۳
حوزههای تخصصی:
موزه در جایگاه نهادی چندوجهی و چند کارکردی، دارای مفهومی اجتماعی و فرهنگی در سطح جامعه بوده که با قدرت، ایدئولوژی و گفتمان های حاکم، در ارتباط است. در این بین، ناسیونالیسم یکی از گفتمان های اصلی است که می تواند نهاد موزه را به طور کامل در بر گیرد و نشان دهد که چگونه از موزه ها برای خدمت به آن استفاده می شود. بر این اساس تأسیس و دگرگونی موزه ها با توجه به ایدئولوژی دولت پهلوی در برساخت هویت ملی و به عنوان بازنمودی از تغییرات سیاسی- فرهنگی در مقطع حساس جامعه ایران قابل بررسی است؛ لذا در پژوهش حاضر با هدف تحلیل نقش گفتمان ناسیونالیسم پهلوی در نهاد موزه، سه موزه «ایران باستان»، «فرش ایران» و «هنرهای معاصر تهران» مورد مطالعه قرار گرفته است و به دنبال پاسخ به این سؤال است که تحولات گفتمان ناسیونالیسم در دوره پهلوی چه نقشی در نهاد موزه داشته است؟ رویکرد پژوهش کیفی و از روش تحلیل گفتمان با تأکید بر نظریه لاکلا و موف استفاده شده است. حاصل آن که مفصل بندی متفاوت از گفتمان ناسیونالیسم در دوره پهلوی اول ذیل دال مرکزی «باستان گرایی» و در دوره پهلوی دوم با دال مرکزی «اصالت گرایی؛ بازگشت به خویشتن»، در ابعاد و کردارهای گفتمانی مختلف چون نام گذاری، معماری، موقعیت شهری و مجموعه های به نمایش گذاشته شده در موزه های موردنظر، قابل رؤیت است. درواقع نهاد موزه به مثابه نمادی دولتی، درگیر در گفتمان مذکور بوده که عمیقاً جزئیاتش را تعیین کرده است؛ بنابراین موزه ها دارای کارکردی گفتمانی و نسبتی خاص با گفتمان بوده اند.
واکاوی ساختار نگاره به بند کشیدن ضحاک در شاهنامه بایسنقری و طهماسبی با تکیه بر نظریه ولادمیر پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۰
93 - 107
حوزههای تخصصی:
از دوره ایلخانان نخستین نسخ مصور شاهنامه تولید شد و اشعار فردوسی زمینه ای مناسب برای تصویرسازی قرار گرفت. دو نسخه نگاره «به بند کشیدن ضحاک» در شاهنامه بایسنقری و طهماسبی که به داستان ضحاک می پردازند، به دلیل داشتن تغییرات در بیان بصری دارای اهمیت هستند. با توجه به مفهوم دگرگونی در دیدگاه ساختارگرایی به عنوان چارچوب نظری می توان دگرگونی ها را تحلیل و مقایسه کرده و سپس ژرف ساخت داستان را آشکار ساخت. پژوهش حاضر باهدف آشکار کردن ژرف ساخت داستان از طریق تحلیل و مقایسه دگرگونی های تصویرسازی دونگاره با تکیه بر نظریه ولادمیر پراپ به این پرسش می پردازد که نگارگران چگونه داستان به بند کشیدن ضحاک در شاهنامه فردوسی را به تصویر کشیده اند؟ این پژوهش توصیفی – تحلیلی است و گردآوری اطلاعات با استفاده از روش کتابخانه ای، ابزار فیش برداری و مشاهده صورت گرفته است. شیوه تحلیل در این پژوهش، کیفی و از رویکرد ساختارگرایی با تکیه بر نظریه ولادمیر پراپ استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد هر دونگاره در تطبیق با شاهنامه فردوسی دچار دگرگونی ساختاری هستند. در این امر، دلایلی همچون متأثر شدن از هنجارهای سیاسی، نظامی، اجتماعی و مذهبی همچون شرایط ایدئولوژیک حاکم بر زمانه و زمینه و اعتقادات شخصی پادشاهان به عنوان سفارش دهندگان و مکاتب حاکم بر نگارگری (مکتب هرات در شاهنامه بایسنقری و مکتب تبریز در شاهنامه طهماسبی) مؤثر بوده اند. همچنین سبک شخصی دو نگارگر در نمایش ویژگی های صوری و محتوایی، سبب برداشت متفاوت از اصل داستان فردوسی شده است. این موضوع بیانگر نوعی دگرگونی ساختاری در عوامل بیرونی و درونی همانند تغییر شخصیت منفور ضحاک به شخصیتی مظلوم و قابل ترحم در هر دونگاره و یا حتی جانشینی شخصیت بایسنقر میرزا به جای شخصیت فریدون در نگاره نسخه بایسنقری و شاه طهماسب به جای شخصیت فریدون و همچنین تبدیل فضای رزم داستان به فضای بزم و خاصیت چند زمانی در نگاره نسخه طهماسبی شده است.
مدرنیته و تأثیرات آن بر معماری مساجد معاصر ایران
حوزههای تخصصی:
در دوران معاصر یکی از بارزترین خصایص فرهنگی فلسفه معاصر پدیده مدرنیته و به عنوان سبک، تفکر مدرنیسم است. معماری مدرن، که بر اساس تحول درجوامع سنتی، صنعتی شدن و تغییر نحوه زندگی و دیدگاه های مردم در غرب شکل گرفته ، سبکی است که بیش از دیگر سبک های معماری غرب بر معماری و شهرسازی ایران تاثیرگذار بوده است. این نگاه مدرن و در ادامه آن معماران مدرن و آکادمیک نسل جدید بر روی طراحی بناها، از جمله طراحی مساجد تاثیر فراوانی داشته است. یکی از این مهمترین تاثیرات، تغییر در فرم و فضاهای بنا در دوران معاصر می باشد. در این میان تنوع و الگوهای ایده پردازانه در طراحی بسیار زیاد هستند و نمی توان مساجد را واجد خصوصیات شکلی خاصی دانست. این مقاله در صدد است به بازشناسی گرایش های طراحی مساجد در دوران معاصر با نفوذ مدرنیته به این گونه طراحی ها بپردازد و با شناسایی شاخص ها و با توصیف و تحلیل طراحی به نوعی به طبقه بندی آنها پرداخته است. روش پژوهش در این مقاله توصیفی- تحلیلی بوده و روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و اسنادی است. در نهایت مبتنی بر بررسی های انجام شده اینگونه می توان اذعان داشت برخی آثار ویژه در معماری ( همچون بناهای نیایشگاهی ) از هسته ای پایدار برخوردارند که فراتر از زمان هستند، که می توان آن را همان روح و کالبد اثر تقلی نمود.
دیگریِ ایرانی در رمان المایسترو سعد القرش برمبنای نظریه خود و دیگریِ میخائیل باختین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توجه به «دیگری» شالوده ارتباط میان فرهنگ های مختلف با موضوعات متنوع است؛ از این رو دیگریِ ایرانی، یکی از آن «دیگری»ها به شمار می رود. رمان المایسترو رمانی دیالوگ محور است که در آن فرهنگ های متفاوت به چشم می خورد. نظریه خود و دیگری میخائیل باختین، فضای مناسبی برای حضور پررنگ دیگری در شکل دادن به خود است. تصویرشناسی یکی از نظریه های بسیار گسترده حوزه ادبیات تطبیقی است که در آن «دیگری» نقش ویژه ای دارد. همچنین میان تصویرشناسی نظریه خود و دیگری، میخائیل باختین ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. سعد القرش، نویسنده برجسته مصری است که رمان المایسترو را با ترکیبی از فرهنگ های گوناگون نوشته است. دیگریِ ایرانی یکی از مصادیق فرهنگ های پرداخته شده در رمان المایسترو است که اهمیّت دیگری در برابر خود را مورد تأیید قرار می دهد. در این پژوهش «خود» مفهوم سیالی دارد؛ به گونه ای که گاهی ایرانی و یک عرب به عنوان خود در برابر دیگری است؛ همان گونه که یک غربی به مثابه خود در برابر دیگری قرار می گیرد. این پژوهش بر آن است تا با روش توصیفی تحلیلی، دیگریِ ایرانی را در رمان المایسترو با تطبیق بر نظریه خود و دیگری میخائیل باختین نقد و بررسی کند. از مهم ترین یافته های این پژوهش آن است که میان تصویرشناسی و نظریه باختین، پیوندی ناگسستنی برقرار است؛ بنابراین رمان المایسترو بستر مناسبی برای مطالعات نقد فرهنگی و میان رشته ای، به ویژه فرهنگ ایرانی به شمار می آید که در آن ایدئولوژی های مخالف و موافق، بدون دخالت نویسنده آورده شده که از برجسته ترین مبانی نظریه باختین است. این پژوهش، خوانشی نو از ادبیات تطبیقی براساس نظریه خود و دیگری باختین در رمان المایسترو ارائه می د هد.
ارائه مدلی از کلیت کنش های طراحان در فرایند طراحی معماری (با هدف اجماع در مدل های پیشین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ شهریور ۱۴۰۳ شماره ۱۳۵
11 - 20
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: این نوشتار مؤید آن بوده که فرایند طراحی به مثابه یکی از موضوعات مشترک در حوزه های طراحی پژوهی، مطالعات طراحی، تفکر طراحی و ... با مدل های متعددی ازسوی صاحب نظران تبیین شده و همین امر نیازمند واکاوی نظرات درجهت رسیدن به اجماع است. هدف پژوهش: این نوشتار به دنبال ارائه کلیتی از کنش های طراحان در فرایند طراحی بوده است؛ یعنی به دنبال آن بوده که طراحان در تبدیل وضعیت فعلی به وضعیت مطلوب چه می کنند. اما ازآنجاکه، در مدل های پیشین غالباً، این وجه از فرایند با استفاده از فعالیت ها یا مراحل طراحی معرفی شده، مقاله پیش رو نیز در بازشناسی کلیت کنش های طراحان، از همین اجزاء کمک گرفته است. روش پژوهش: این مقاله که ماهیتی مروری دارد، براساس راهبرد استدلال منطقی و برپایه مقایسه مدل های مختلف از فرایند طراحی شکل گرفته است. نتیجه گیری: نتایج مؤید آن بوده که کلیت کنش های طراحان را می توان در مدلی متشکل از مراحل ذهنی (در دو مقطع خودآگاه و ناخودآگاه) و مراحل عینی ( اعم از برنامه ریزی، طراحی، ساخت، راه اندازی، مستندسازی/تحویل) که براساس دو طیف فعالیت های تحلیلی (ارزیابی، قیاس، تجزیه وتحلیل، آزمون و ...) و ترکیبی (آفرینش، حدس، تصور، ترکیب، بیان، استقراء، تولید و ...) وضعیت فعلی را به وضعیت مطلوب تبدیل می کند، تبیین کرد. در این مدل، کلیت کنش های طراحان، علاوه بر ویژگی های اجزای فوق به روابط میان آنها نیز وابسته است. به عبارت دیگر، کلیت کنش های طراحان در فرایند طراحی، چیزی فراتر از تقلیل انجام شده در مدل های پیشین به دو جزء فعالیت ها و مراحل است.
بازخوانی محتوایی نقوش سفالینه های زمینه نخودی نیشابور سده سه و چهار هجری، با محوریت آیین مزدیسنا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۵
6 - 13
حوزههای تخصصی:
سفال یکی از تولیدات هنری است که با مطالعه آن می توان به شرایط اجتماعی، طرز معیشت، فرهنگ و مذهب جامعه موردنظر پی برد؛ چراکه پیوند نزدیکی با زندگی مردم دارد. با توجه به اکتشافات انجام شده، سفال های سده سه و چهار هجری قمری را می توان از خلاقانه ترین مصنوعات اوایل دوره اسلامی برشمرد. آثاری که نه در ادوار قبل شناخته شده بودند و نه در سده های بعد استمرار تولید داشتند. نمونه های سفالی بسیار متنوعی در نیشابور، کشف شده است که نظریات متفاوتی درباره نقوش آن ها مطرح شده است، اما هیچ کدام در حد تفصیل به ذکر مدارک و دلایل معتبر و کافی نپرداخته اند. سؤال پژوهش این است که نقوش سفالینه های زمینه نخودی نیشابور سده سه و چهار هجری از چه مضامینی الهام گرفته اند؟ آیا آن ها متأثر از فرهنگ و اندیشه های پیشااسلامی هستند؟ با مطالعه کتب تاریخی و مشاهده بخش وسیعی از نقوش سفال های نیشابور و بررسی آن ها، به تحلیل و تفسیر مفهومی نقوش سفالینه ها پرداخته شده است. این پژوهش دارای نظامی کیفی و راهبردی و براس اس هدف، از نوع تحقیق های بنیادی و از نظر روش تحقی ق، از نوع تحقیق های تاریخی است. روش پژوهش به شیوه استقرایی انجام شده است. این مقاله، با روش توص یفی - تحلیلی، مورد بحث و تحلیل قرار گرفته است. در این دوره، شاهد تجدید نگارش منابع آیین مزدیسنا هستیم. مشاهده نشانه های اجتماعی و آیینی کهن در سفالینه های زمینه نخودی شهر نیشابور، بستر مناسب را برای جست وجو در این زمینه فراهم کرده است. به نظر می رسد آیین مزد یسنا بیشترین تأثیر را بر نقوش سفالینه های مذبور داشته اند.
«پیر بوداق» حامی هنر و کتاب آرایی عصر قراقویونلو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۶
41 - 59
حوزههای تخصصی:
مقدمه: حامیان هنر در تحولات هنری ایران همواره تأثیرگذار بوده اند و فعالیت های حاکمان قراقویونلو و تأثیراتی که در فرهنگ ایران برجای گذاشته اند، به ویژه در دوران «پیر بوداق» قابل توجه و شایسته دقت نظر است. نسخه های ارزشمندی از این دوران در کتابخانه های سراسر جهان موجود است. امروزه، این دیوان ها و مجموعه های شعری، آثار ارزشمند ادبی و هنری هستند که نیازمند پژوهش و مطالعه اند. دوران حکمرانی پیر بوداق حتی از نظر تاریخی نیز کمتر مورد توجه بوده است، به ویژه کارهای وی به عنوان فرمانروای حامی اهل علم و هنر، کمتر دیده و بازگو شده است. پیر بوداق، فرزند شاه جهان در حدود نیمه دوم سده نهم قمری به حکومت می رسد و طی حدود دو دهه حکمرانی در شیراز و بغداد، با ایجاد کتابخانه و کارگاه های کتاب سازی و تهیه نسخه های فاخر مصور و مجموعه اشعار، تاثیر بسزایی در اعتلای امور فرهنگی و هنری داشته است. کتابخانه او محل گردهم آیی گروه قابل توجه ای از شاعران، نویسندگان، خوشنویسان و تذهیب گران مختلف بوده است. هدف این پژوهش، معرفی پیر بوداق، آثار موجود در کتابخانه و فعالیت های وی به عنوان حامی هنر است. همچنین، بررسی ویژگی ها و ارزش های تصویری نسخه هایی که در دوران او به انجام رسیده است. در نهایت به سوال چگونگی تاثیر و باز نمود حمایت گری پیربوداق در تهیه آثار هنری دوران حیات وی پاسخ داده می شود.روش پژوهش: این پژوهش کیفی است و نتایج آن به شیوه – توصیفی و تحلیلی با رویکرد تاریخی و تک نگاری ارائه شده و از منابع اسنادی، کتابخانه ای و منابع اینترنتی موزه ها و مجموعه داران خصوصی برای جمع آوری داده ها استفاده شده است. در این پژوهش اسناد مهم و کتاب ها شامل: بیست دو نسخه مصور و غیر مصور با آرایه و تذهیب، در چهار گروه: اسناد، نسخه های غیر مصور، نسخه های مصور و مجموعه اشعار و جُنگ ها طبقه بندی شده و با توجه به داده ها مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.یافته ها: نگاه هنرمندانه پیر بوداق و حمایت های خاص او از کتاب آرایی و نسخه های تهیه شده برای وی، جلوه ای فاخر از هنر و ادبیات شعری سده نهم ه.ق ایران را موجب شده است. این حامی با توجه به سلیقه والای هنرمندانه ای که داشت بهترین هنرمندان، خوشنویسان، تذهیب گران و نقاشان عصر خویش را در کتابخانه خود گرد آورد تا آن ها بتوانند در طراز دیدگاه هنری او فعالیت کنند.نتیجه گیری: این پژوهش نشان می دهد که ذوق و حمایت های پیر بوداق در تهیه نسخه های مصور تأثیرگذار بوده و زیبایی شناسی هنر کتاب آرایی در دوره وی ارتقا یافته است. او میراث دار هنری دوره بایسنقر و شاهرخ و انتقال آن به شیراز و بغداد بود و فعالیت او موجب گذار هنر تصویر از هرات به دربار ترکمانان و سپس صفویان شد.
تحلیل کارکرد تعارضات درونی در نگاه مولوی و روانشناسی و انعکاس ان در تزئینات مقبره ایشان در قونیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
769 - 786
حوزههای تخصصی:
مولانا جلال الدین محمد بلخی چون یک آسیب شناس و روان کاو ماهر در مثنوی، ترس های بشر را دیدگاه معرفت شناسی عرفانی که زیرساخت آن شناخت روان بشر (علم النفس) و لایه های آن است، واکاوی می کند و برای درمان، تعالی و خودشکوفایی نسخه هایی روحانی می پیچد. ریشه تمام ترس ها در نگاه مولوی، من کاذب و دروغین اوست. از تعارض و کشمکش میان من حقیقی و من کاذب سبب پیدایش دو نوع نگاه و تعریف از رویکردها و کارکردهای انسان می شود. ازآنجایی که ترس مفهومی روانشناختی است، در این پژوهش جهت غنا و گسترده کردن این مقوله از دیدگاه روان شناسان و فیلسوفان انسان گرا و اگزیستانسیالیست از آن رو که به افکار مولوی در مقایسه با روان شناسان دیگر نزدیک ترند، استفاده شده است. به غیر از کارل گوستاو یونگ، روان شناسان و فیلسوفان وجودگرای منتخب، راجرز، رولومی، ژان پل سارتر، سورن کی یر کگور، اریک فروم، اروین یالوم، آبراهام مزلو، ویکتور فرانکل، مارتین سلیگمن، کارن هورنای و.. می باشند. مهم ترین راهکارهای مقابله و رهایی از انواع ترس در آثار مولوی، دیدگاه فیلسوفان و روانشناسان مورد بحث، عبارت اند از: فلسفه غم غربت و تنهایی، کشف گنج درون، صبر، توکل و تسلیم، توبه، رویکرد به دین و دینداری، دعا و نیایش، ایمان، تعلیم و تربیت صحیح و یا تصعید و قصد متضاد در روان شناسی امروز، ترک فرافکنی، آشنایی با مواهب و حکمت های نهفته در شرور هستی، آشنایی با ریشه های تعارضات درونی و روحی و استفاده از مواهب آن، قصه درمانی، اعتقاد به قضای الهی و مواهب آن، معنایابی و معناجویی برای رنج ها و درد های بشر، آشنایی با مواهب اختیار و جبر محمود عرفانی، آشنایی با مرگ و موهبات آن، حزم و بصیرت، در حال زیستن، صلح بین ادیان در سایه وحدت، امیدواری.اهداف پژوهش:شناخت مفهوم ترس از دیدگاه مولانا با تکیه بر مثنوی معنوی.بررسی دیدگاه های عارفانه و رواشناسانه مولوی در کتیبه های مقبره وی در قونیه.سؤالات پژوهش:تفاوت نگرش به عارضه ترس از نگاه مولوی و روانشناسی در چیست؟دیدگاه های عارفانه و رواشناسانه مولوی در کتیبه های مقبره وی در قونیه چگونه بازتاب یافته است؟
بررسی تطبیقی هنجارگریزی در دو جریان شعری حجم گرا و رمانتیک معاصر فارسی و تبیین هنری آن (بیژن الهی و حمید مصدق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
137 - 158
حوزههای تخصصی:
شاعران برای برجسته کردن اثر خود با خروج از هنجارهای معیار، دست به هنجارگریزی ادبی می زنند. این پژوهش به صورت توصیفی - تحلیلی و با روش کتابخانه ای و اسنادی، سروده های دو شاعر، براساس مؤلفه های هنجارگریزی از نظر (لیچ)، معرفی و بررسی گردید. بر این مبنا، بعد از معرفی شش عنصر برجسته سازی و هنجارگریزی (نحوی، زمانی، معنایی، واژگانی، سبکی، نوشتاری، گویشی، آوایی) به تحلیل مؤلفه های هنجارگریزی در اشعار شاعران مذکور پرداخته شد که ملاک این انتخاب، میزان برخورداری از این مؤلفه ها، تکرار و بسامد پرکاربرد و برجسته آن ها بود. شاعرانی که این مؤلفه های هنجارگریزی در سروده های آن ها مورد تحلیل و پژوهش قرارگرفته اند، عبارت اند از: بیژن الهی و حمید مصدق. این شاعران در بهره گیری از یک یا چند مؤلفه از عناصر هشت گانه ازنظر (لیچ)، تعمد و یا تبحر داشته اند که در سروده هایشان نمود و جلوه یافته است. بر این اساس، هنجارگریزی های معنایی، نحوی و زمانی بیش از هنجارگریزی های دیگر در سروده های این شاعران کاربرد داشته است که این مؤلفه ها به تفکیک در اشعار شاعران مذکور بررسی گردید. کاربرد این هنجارگریزی با تکیه بر زیبایی بخشی در ماهیت بر جنبه هنری این اشعار افزوده است.اهداف پژوهش:بررسی مؤلفه های هنجارگریزی در سروده های بیژن الهی و حمید مصدق و تبیین هنری آن.معرفی شش عنصر برجسته سازی و هنجارگریزی به تحلیل مؤلفه های هنجارگریزی در اشعار شاعران مذکور.سؤالات پژوهش:شاعران به چه دلیل، دست به هنجارگریزی ادبی می زنند؟مؤلفه های هنجارگریزی در سروده های بیژن الهی و حمید مصدق و تبیین هنری آن چگونه بوده است؟
سنجش و بهینه سازی آموزش نگارگری در برنامه درسی مقطع کارشناسی صنایع دستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
201 - 228
حوزههای تخصصی:
نقاشی ایرانی به مثابه میراث فرهنگی، سرمایه نمادین و معنوی ماست که باید در ایجاد شرایط آموزش کارآمد و صحیح آن بکوشیم. پژوهش حاضر تلاش دارد ضمن واکاوی جایگاه نگارگری در آموزش عالی هنرهای سنتی، به ارزیابی و آسیب شناسی واحد درسی نگارگری و ارائه راه کار جهت بهبود آن در سرفصل مقطع کارشناسی صنایع دستی بپردازد. مؤلفان تلاش نموده اند تا با بهره گیری از رویکرد قیاس در واکاوی واحد درسی در دیگر رشته های نظام آموزش عالی-هنر یافته ها را غنایی دوچندان بخشد. مختصری از یافته ها گویای آن است که به دلایل متعدد از جمله عدم تناسب زمان در نظر گرفته شده با هدف گذاری و ماهیت درس، تعدد رئوس مطالب در دو شاخه تذهیب و نگارگری، عدم توجه به مبحث مهم طراحی، ضعف در شرح درست نویسی، عدم تناسب آزمون ارزیابی با اهداف و ماهیت درس؛ می توان بیان نمود که شرایط فعلی واحد نگارگری در مقطع کارشناسی مناسب نیست. نکته مهم دیگر موازی کاری بسیار، مجزابودن حوزه های نگارگری و تذهیب از صنایع دستی و در عین حال کم اهمیتی این واحد درسی در سرفصل کارشناسی صنایع دستی است. پیشنهادات و راه کارهای بهبود و یا جایگزینی واحد متناسب تر با هدف گذاری رشته به صورت منسجم و در قالب متن و پیش طرحی برای بازنویسی شرح درس در مقاله ارائه شده است.اهداف پژوهش:آسیب شناسی جایگاه آموزش نگارگری در سرفصل مقطع کارشناسی صنایع دستی.ارائه راه کارها و پیشنهاداتی در راستای بهبود وضعیت. سؤالات پژوهش: نقاط ضعف و قوت و ناکارآمدی های واحد آموزش نگارگری در مقطع کارشناسی صنایع دستی (سرفصل وزارت علوم، تحقیقات و فناوری) کدام اند؟پیشنهادات و راه کارهای بهبود دهنده وضعیت فعلی آموزش نگارگری در مقطع کارشناسی صنایع دستی شامل چه مواردی هستند؟ نقاشی ایرانی به مثابه میراث فرهنگی، سرمایه نمادین و معنوی ماست که باید در ایجاد شرایط آموزش کارآمد و صحیح آن بکوشیم. پژوهش حاضر تلاش دارد ضمن واکاوی جایگاه نگارگری در آموزش عالی هنرهای سنتی، به ارزیابی و آسیب شناسی واحد درسی نگارگری و ارائه راه کار جهت بهبود آن در سرفصل مقطع کارشناسی صنایع دستی بپردازد. مؤلفان تلاش نموده اند تا با بهره گیری از رویکرد قیاس در واکاوی واحد درسی در دیگر رشته های نظام آموزش عالی-هنر یافته ها را غنایی دوچندان بخشد. مختصری از یافته ها گویای آن است که به دلایل متعدد از جمله عدم تناسب زمان در نظر گرفته شده با هدف گذاری و ماهیت درس، تعدد رئوس مطالب در دو شاخه تذهیب و نگارگری، عدم توجه به مبحث مهم طراحی، ضعف در شرح درست نویسی، عدم تناسب آزمون ارزیابی با اهداف و ماهیت درس؛ می توان بیان نمود که شرایط فعلی واحد نگارگری در مقطع کارشناسی مناسب نیست. نکته مهم دیگر موازی کاری بسیار، مجزابودن حوزه های نگارگری و تذهیب از صنایع دستی و در عین حال کم اهمیتی این واحد درسی در سرفصل کارشناسی صنایع دستی است. پیشنهادات و راه کارهای بهبود و یا جایگزینی واحد متناسب تر با هدف گذاری رشته به صورت منسجم و در قالب متن و پیش طرحی برای بازنویسی شرح درس در مقاله ارائه شده است.اهداف پژوهش:آسیب شناسی جایگاه آموزش نگارگری در سرفصل مقطع کارشناسی صنایع دستی.ارائه راه کارها و پیشنهاداتی در راستای بهبود وضعیت. سؤالات پژوهش: نقاط ضعف و قوت و ناکارآمدی های واحد آموزش نگارگری در مقطع کارشناسی صنایع دستی (سرفصل وزارت علوم، تحقیقات و فناوری) کدام اند؟پیشنهادات و راه کارهای بهبود دهنده وضعیت فعلی آموزش نگارگری در مقطع کارشناسی صنایع دستی شامل چه مواردی هستند؟
ارائه شاخص های طراحی فضای باز پردیس های دانشگاهی با تکیه بر مؤلفه کنترل پذیری در جهت افزایش حضور دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
409 - 431
حوزههای تخصصی:
دانشگاه به عنوان جزئی از معماری شهری، ساختاری اجتماعی است. یکی از مؤلفه های کیفیت فضایی و یکی از با ارزش ترین حقوق فضاییِ انسان، احساس کنترل فرد بر فضا است. در راستای شناسایی ابعاد، معیارها و شاخص های مؤلفه کنترل پذیری در قالب یک چارچوب مفهومی و ارائه راهکارهایی برای برنامه ریزی کالبدی فضا؛ پژوهش حاضر انجام شده است. رویکرد این پژوهش، ترکیبی است و روش آن در قسمت کیفی، تحلیل محتوا و در قسمت کمّی، پیمایشی است و ازلحاظ هدف، کاربردی می باشد. جامعه آماری، کلیه دانشجویان معماری پنج واحد دانشگاه آزاد اسلامی شهر تهران می باشد و حجم نمونه با استفاده از نرم افزار G-Power، 246 نفر برآورد شده است. روایی پرسش نامه، با استفاده از روش اعتبار محتوا و تحلیل عاملی تأییدی و پایایی آزمون، از طریق همسانی درونی و به شیوه آلفای کرونباخ بررسی شد. همچنین برای آزمون تأثیر کنترل پذیری بر حضور دانشجویان، از رگرسیون لُجستیک استفاده شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که شاخص های مؤلفه «کنترل پذیری» که در سه بُعد کالبدی، کارکردی و ادراکی بر حضور دانشجویان مؤثر است، عبارت ا ند از: «محصوریت»، «نگهداری و بهداشت فضا»، «نظارت مصنوعی»، «کنترل قلمرو»، «انعطاف پذیری چیدمان فضایی»، «قابلیت شخصی سازی» و «مشارکت در مدیریت و نگهداری از فضا». پس از تجزیه و تحلیل داده ها، مشخص گشت که مؤثرترین بُعد در پیش بینی میزانِ حضور دانشجویان به ترتیب، بُعد کارکردی، کالبدی و ادراکی است. در رابطه با تأثیر جنسیت، مشخص می گردد ارتقاء بُعدِ ادراکیِ کنترل پذیری، بیشترین تأثیر را در افزایش حضورپذیری دانشجویان زن دارد. این مطالعه نشان داد که کنترل پذیری بر حضور بیشتر دانشجویان در فضای باز مؤثر است و به آن ها این امکان را می دهد که بر محیط فیزیکی خود کنترل داشته باشند و بتوانند محیط اطراف خود را تغییر دهند.اهداف پژوهش:تعیین شاخص های مؤلفه کنترل پذیری و تبیین یک چارچوب مفهومی جدید.بررسی تأثیر مؤلفه کنترل پذیری بر میزان حضور پذیری دانشجویان در فضای باز پردیس های دانشگاهی.سؤالات پژوهش:شاخص های مؤلفه کنترل پذیری در جهت افزایش میزان حضورپذیری کدام اند؟تأثیر شاخص های مؤلفه کنترل پذیری بر میزان حضور دانشجویان دختر و پسر در فضای باز پردیس های دانشگاهی به چه میزان است؟
بررسی صوت شناختی فرایند واجی همگونی همخوان با همخوان در گویش اردبیلی و شناخت یکپارچگی ساختاری در نگارگری مکتب تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
154 - 166
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی صوت شناختی (آکوستیکی)، فرایند واجی همگونی همخوان (صامت) با همخوان (صامت) در گفتار ترک زبانان گویش اردبیلی که یکی از گویش های ترکی آذربایجانی است، می پردازد. هدف این پژوهش بررسی واج یا واج های جایگزین شده و تمایز آن با واج یا واج های اصلی ازنظر ماهیت هست. برای این منظور در حوزه های دیرش، شدت صوت، سازه های اول (F1)، دوم (F2) و سازه سوم (F3) تحلیل صوت شناختی (آکوستیکی) صورت گرفته است. به منظور تجزیه وتحلیل صوت شناختی (آکوستیکی)، با استفاده از نرم افزار پرت گفتار شش گویشور مورداستفاده قرارگرفته است. بررسی های صوت شناختی (آکوستیکی) هرکدام از آواها در بافت های همگون در موقعیت پایانه هجا انجام یافته و ویژگی های به دست آمده در بافت همگون با ویژگی های صوت شناختی (آکوستیکی) همان آواها در بافت غیرهمگون مقایسه گردید. نتایج نشان دهنده فرایند واجی همگونی همخوان (صامت) با همخوان (همخوان) در گویش اردبیلی، همگونی صوت شناختی (آکوستیکی) در حوزه های دیرش، شدت، سازه اول، دوم و سازه سوم می باشد. مسئله دیگری که در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته یکپارچگی ساختاری در مکتب نگارگری تبریز و مختصات آن است.اهداف پژوهش:بررسی صوت شناختی (آکوستیکی) فرایند واجی همگونی همخوان (صامت) با همخوان (صامت) در گفتار ترک زبانان گویش اردبیلی.بررسی یکپارچگی ساختاری در نگارگری مکتب تبریز.سؤالات پژوهش:صوت شناختی (آکوستیکی) فرایند واجی همگونی همخوان (صامت) با همخوان (صامت) در گفتار ترک زبانان گویش اردبیلی چگونه است؟یکپارچی ساختاری در نگارگری مکتب تبریز چگونه است؟
تحلیل سیر تحول و توسعه پایدار منطبق با کاربری در مجموعه های تاریخی (نمونه موردی: مجموعه شاه نعمت الله ولی، ماهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مکتب احیاء سال دوم تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳
18 - 25
حوزههای تخصصی:
پیش از آنکه در جوامع بین المللی صحبتی از مبانی توسعه پایدار به میان آید، معماری ایران به صورت نهادینه ویژگی های آن را در خود داشته است، از فنون ساخت گرفته تا احترامی که به طبیعت در مکان یابی شهرها و همچنین توسعه در ساخت و ساز قائل بوده اند. هدف اصلی این مقاله، پی بردن به رویکرد توسعه پایدار نهفته در گسترش مجموعه های تاریخی ایران است. مجموعه تاریخی شاه نعمت الله ولی در باغ شهر ماهان نشانی از دوران شکوفایی عرفان تصوف در منطقه کرمان در قرن هشتم تا قرن سیزدهم (ه.ش) است. در این پژوهش به بررسی برخی ازمسائل از قلم افتاده در ارتباط با گسترش تدریجی بنا با مطرح کردن دو سوال که 1-گسترش مجموعه منطبق با کاربری در هر دوره شامل چه مراحلی است؟ 2- ویژگی های پایداری در توسعه این مجموعه چگونه نمود پیدا کرده است؟ پرداخته شده است. یافته ها که حاصل مطالعه منابع تاریخی، بررسی کتیبه ها و تزئینات و دیدگاه حاکمین با رویکرد توصیفی- تحلیلی هر دوره در مجموعه هستند، نشان می دهد که نخستین هسته آرامگاه شاه نعمت الله ولی، چندی پس از وفات وی به عنوان یک برج مقبره منفرد در جوار خانقاه آن درویش، عمارت شد. به دلایل گوناگون این بنا و شخص مدفون در آن طی اعصار مختلف موردتوجه شاهان و برخی کشورهای همسایه و حکام محلی و مردم قرار گرفت. از نتایج این امر توسعه و گسترش پایدار بنا با درنظر گرفتن باغ شهری بودن و احترام به مسائل زیست محیطی، اقتصاد و بافت اجتماعی، حفاظت و تعمیر پیوسته آن بنا است که باعث شده تا امروز بتوانیم شاهد مجموعه معماری بی نظیری باشیم. این پژوهش به بررسی گسترش بنا از دوران حیات شاه نعمت الله ولی (قرن 8 و9 هجری قمری) تا اواخر دوره قاجار پرداخته و همچنین تحولات انجام شده در بنا تا به امروز را دنبال می کند.
نقش فضای جمعی مکان محور در توسعه منظر روستایی (مورد پژوهی: روستاهای شهرستان کوهدشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۵
38 - 47
حوزههای تخصصی:
روستا به واسطه کنش های متقابل تاریخی، هویتی، معنایی نوع متفاوتی از حیات جمعی را تجربه می کند. این رابطه محلی و خویشاوندی، لزوم توجه به فضاهای جمعی در روستا را دو چندان می کند. ازآنجاکه فضای جمعی بستری ارزشمند برای تجربه مکان در روستاست بررسی این موضوع و تحلیل مصداق ها در برنامه توسعه اهمیت و ضرورت می یابد. هدف از این پژوهش بررسی نقش فضاهای جمعی مکان محور در طرح توسعه روستاهای شهرستان کوهدشت است و سؤال اصلی این است که جایگاه فضای جمعی مکان محور در برنامه توسعه روستایی چیست؟ این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی با ماهیت کیفی و بر پایه مطالعات کتابخانه ای و بخش قابل توجهی براساس مطالعات و مشاهدات میدانی به انجام رسیده است. طرح هادی، نسخه ایی کوچک از طرح جامع شهری است که با نادیده گرفتن مفهوم فضای جمعی و تقلیل آن در برنامه ریزی به ویژگی های کالبدی و کارکردی باعث شده تا بُعد مکان و معنا در این فضاها تضعیف شود. براساس یافته ها، فضای جمعی روستا بر مبنای معنا شکل می گیرد و بعد در مسیر عملکرد و کالبد پیش می رود؛ جریانی خلاف آنچه در شهر انتظار می رود. علاوه بر نادیده گرفتن شاخصه های منحصربه فرد روستا، حذف الگوهای بومی، نادیده گرفتن مشارکت مردمی از مشکلات دیگری است که انتظار می رود در طرح های آتی توسعه دیده شود. ضمن اینکه بازآفرینی فضاهای جمعی روستایی، ملزم به شناخت و در نظرگرفتن شاخصه های مکان محور است.
جایگاه خدمات اکوسیستم در برنامه های توسعه شهری اراک: واقعیت ها و ضرورت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۰
47 - 60
حوزههای تخصصی:
مناطق شهری به عنوان سیستم های انسانی _ محیطی، برای پایداری و رفاه به اکوسیستم (بوم نظام) های طبیعی متکی هستند. از این رو گنجاندن خدمات بوم نظام در برنامه ریزی برای ارتقای توسعه پایدار شهری ضروری است. اراک شهری صنعتی با تعدد بحران های محیط زیستی همچنان براساس سیستم برنامه ریزی جامع در قالب طرح های جامع و تفصیلی مدیریت می شود که نیازمند رویکردی مبتنی بر بوم شناسی در زمینه توسعه شهری است. با وجود علاقه فزاینده به مفهوم خدمات بوم نظام در تحقیقات، شکاف های دانش قابل توجهی در مورد ادغام آن در برنامه ریزی وجود دارد. این مقاله به دنبال پر کردن این شکاف از طریق بررسی کاربرد فعلی و بالقوه خدمات بوم نظام در برنامه های توسعه شهری است. برای پاسخگویی به این هدف، از روش تحلیل محتوا با رویکرد جهت دار (روش قیاسی متکی بر نظریه) استفاده و میزان پرداختن به 19 خدمت بوم نظام، در سه مؤلفه طرح (پایگاه اطلاعات، چشم انداز/اهداف و اقدامات) در طرح توسعه و عمران شهر اراک بررسی شد. نتایج حاکی از پذیرش مفهوم خدمات بوم نظام در بخش هایی از سند توسعه مورد مطالعه بود. با این حال، سند گفته شده فاقد دیدگاه کل نگر در مورد بوم شناسی شهری و مزایای آن است. در سه مؤلفه مورد بررسی، 607 بار به صورت ضمنی (312بار- 4/51درصد) و صریح (295بار- 6/48درصد) به این خدمات اشاره شده که بیشترین توجه در مؤلفه پایگاه داده (358بار- 59درصد) صورت گرفته است. اختلاف امتیاز خدمات فرهنگی (400) با خدمات تأمینی (274)، تنظیمی (198) و حمایتی (30) در این تحلیل می تواند بیانگر این مطلب باشد که خدمات فرهنگی از شمول بیشتری در مقایسه با سایر خدمات در طرح جامع کلانشهر اراک برخوردار است. عدم پیوستگی در پرداختن به هر یک از خدمات و یا مفاهیم بیان شده در سه مؤلفه نشان می دهد که ارتباط معناداری بین مطالعات در بخش شناخت و تحلیل، هدف گذاری و ترسیم چشم انداز و در آخر ارائه طرح های پیشنهادی و نگارش ضوابط و مقررات وجود ندارد.
Introducing a Systematic Approach for Quantifying Architectural Style Influence: A Comparative Analysis of École des Beaux-Arts and Bauhaus on the College of Fine Arts, University of Tehran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This research proposes a systematic approach to provide insight on how to quantify the similarity/dependency between different architectural design styles. The study utilizes the College of Fine Arts of University of Tehran as its primary focus and examines to what extent the architecture at the College of Fine Arts at University of Tehran was affected by the French École des Beaux-Arts and the German Bauhaus school through examining more than hundred architectural works from these schools. In the first half of this study, the teaching method and educational system of these schools are reviewed and in the second half of the study the main characteristics of architectural works of each school are identified. If we consider an architectural work as the outcome of an architectural education, then the features of the created work can be attributed to the associated educational system. Based on this, the characteristic of the prominent architectural works of the two schools were investigated and used for the analysis through the proposed approach. This approach can be used for quantitatively investigating complex qualitative problems in different disciplines. On average, the results show that the college of Fine Arts is influenced by thirty-three percent from these two approaches, while the Bauhaus approach shows a greater impact.
An Analysis of the Spatial Structure of Cities from the Perspective of Spatial Balance in the Distribution of Functions and the Formation of Multi-Core Pattern (Case Study: Tabriz City)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۴, Issue ۱ - Serial Number ۵۱, Winter ۲۰۲۴
111-122
حوزههای تخصصی:
The multi-core spatial structure is one of the important and basic topics in urban planning studies, which is considered both as a framework for evaluating urban development and as a basic spatial development goal. Considering the importance of the multi-core spatial structure pattern, especially for large cities with high populations and diverse and complex activities, the present study aims to evaluate the spatial structure of Tabriz city from the perspective of multi-core pattern development based on the spatial distribution of functions and population across the city. The present study employs a Quantitative Correlational Research method. The documentary method is used for data collection, and various techniques such as mean center, standard deviational ellipse, kernel density estimation, location quotient (L.Q.), nearest neighbor index, and geographically weighted regression are applied for data analysis. The study examines six functions: religious, educational, commercial, healthcare, industrial, and administrative. The findings suggest that the spatial distribution of functional cores, except for industrial and commercial functions, exhibits a single-core spatial structure in the city center. Also, the results indicate that the correlation between functional cores and the population of Tabriz city, based on the spatial regression test, is moderate. Accordingly, an imbalance in the distribution of functional cores in Tabriz City is evident. Therefore, Tabriz is located in a single-core state, and due to the increase in the distribution of administrative and medical functions in the eastern and industries in the western, it can become a multi-core model.
واکاوی پیامدهای روانی ناشی از سندرم ساختمان بیمار در مجتمع های مسکونی؛ مطالعه موردی: مجتمع مسکونی مهر شهرستان بروجرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
61 - 78
حوزههای تخصصی:
سلامت روان انسان تحت تأثیر عوامل متعددی قرار دارد که محیط کالبدی یکی از مهم ترین این عوامل به شمار می رود. سندرم ساختمان بیمار حالتی است که در آن ساکنان یک بنا احساس ناخوشایندی را تجربه می کنند و این احساس با خروج از ساختمان برطرف می شود. هدف این پژوهش بررسی پیامدهای روانی این سندرم در مجتمع های مسکونی است. در این راستا، ۲۷ متغیر محیطی به عنوان عوامل مستقل و سه شاخص روانی شامل استرس، افسردگی و پرخاشگری به عنوان متغیرهای وابسته مورد مطالعه قرار گرفتند. داده ها با استفاده از پرسشنامه ی SCL-90 جمع آوری شد و جامعه ی آماری شامل خانوارهای ساکن در مجتمع مسکن مهر شهرستان بروجرد بود. نتایج پژوهش نشان داد که استرس با عواملی چون کیفیت و جنس مصالح طبیعی، احساس امنیت و ابعاد خانه ارتباط دارد. افسردگی نیز با چیدمان فضای داخلی، تنوع مصالح، احساس امنیت و حس خلوت در خانه مرتبط است. از سوی دیگر، پرخاشگری بیشترین ارتباط را با احساس خلوت و امنیت در خانه و محوطه دارد. همچنین، پرخاشگری بیشترین تأثیرپذیری را نسبت به استرس و افسردگی از عوامل محیطی نشان داد. نتایج این تحقیق بر لزوم همکاری میان معماران، برنامه ریزان شهری، روان شناسان و متخصصان بهداشت تأکید دارد تا تأثیرات منفی سندرم ساختمان بیمار کاهش یابد و محیط های زیستی آرامش بخش تر و سالم تری فراهم آید.
نشان داری معنایی (انضمامی) در عکس با نگاهی به عکس های روایی دوئین مایکلز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
19 - 32
حوزههای تخصصی:
بررسی نسبتِ نشانه های زبانی و تصویری یکی از موضوعات مهم دانشِ نشانه شناسی در بیش از نیم قرن گذشته بوده است. تا جایی که برخی نشانه شناسانِ ساخت گرا را بر آن داشته تا با الگو قرار دادن نظامِ نمادینِ زبان و نقش های ارتباطی آن، به مطالعه متونی چون عکس بپردازند؛ رویکردی که به دلیل اهمیتِ مسئله بازنمایی بصری در فرهنگ معاصر به کانون پژوهش های نشانه شناختی راه یافته است. یکی از مفاهیمی که در موازنه نشانه شناختیِ زبان و تصویر تاکنون بدان پرداخته نشده، «نشان داری معنایی» است که به عنوان روشی معنی شناختی اجازه می دهد مؤلفه های معنایی یک عکس را، در «ارجاع» به واقعیت یا «انحراف» از آن به بررسی بنشینیم. جستار حاضر با فرضِ همانندیِ «نشان داری معنایی» و «دلالت ضمنی» در پژوهش های بلاغی عکس و ذکر شواهدی بر آن ، ضمن بازخوانی نشان داری معنایی در مطالعات زبان شناختیِ ادبیات، برای نخستین بار از این نظریه در مطالعه عکس های روایی دوئین مایکلز بهره برده است. طبق نتایج حاصله از این پژوهش، که به روش تحلیلی-تطبیقی و با استفاده از داده های کتابخانه ای انجام گرفته است، عکس های مایکلز، در عین استفاده از تمهیداتِ «عکاسی مستقیم»، با بهره گیری از برخی مؤلفه های معنایی و به نوعی فاصله انداختن میان مدلول و مصداقِ عکس، هم در محور جانشینی و هم در محور هم نشینی واقعیت «بی نشان» را نشان دار و دلالت های ضمنی جدید ایجاد می کنند.
شمایل شناسی نماد کلاغ در اثر مهمانی عصرانه آندره آ کوچ بر اساس نظریه اروین پانوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
91 - 102
حوزههای تخصصی:
بانوی نقاش معاصر آمریکایی، آندره آ کوچ، که با نمادگرایی و نوعی رئالیسم جادویی شناخته شده است؛ غالبا با نقاشی های روایت گونه و داستانی به ترسیم خاطرات، مفاهیم و دغدغه های ذهنی خویش می پردازد. عنصر اصلی آثار وی زنانی هستند که با یکدیگر و همچنین با دیگر عناصر غیرانسانی در تعامل هستند. کوچ در کنار این زنان به کرات به بازنمایی طبیعت سرزمین مادری خویش چون مزارع ، دشت ها ، حیوانات و پرندگان از جمله کلاغ بنحوی نمادین در آثارش بویژه نقاشی مهمانی عصرانه پرداخته است. این پژوهش بر آن بوده است که با بهره گیری از مراتب سه گانه شمایل شناسی اروین پانوفسکی به توصیف پیشاشمایل نگارانه، تحلیل شمایل نگارانه و تفسیر شمایل شناختی نماد کلاغ ، در این اثر به این پرسش ها پاسخ دهد که معنا و مفهوم و سبقه نماد کلاغ در اثر مهمانی عصرانه آندره آ کوچ چیست؟ و زمینه های فرهنگی، اجتماعی و تاریخی آن کدام است؟ این پژوهش با استفاده از اسناد مکتوب و مشاهده و اینترنتی گردآوری و با بهره گیری از روش توصیفی – تحلیلی انجام شده است. یافته های تحقیق مبین آن است که، کلاغ برخلاف سویه نه چندان مثبت در اقوام مختلف، در اثر مهمانی عصرانه آندره آ کوچ با توجه به نگاه هنرمند که وامدار فرهنگ بومیان سرزمین خویش (سرخپوستان) است، نماد خیر و مثبت و راهنمایی نویدبخش است که انسان را در جهت تغییر و دگرگونی در مسیر شخصی خویش یاری می دهد.