مطالب مرتبط با کلیدواژه
۷۲۱.
۷۲۲.
۷۲۳.
۷۲۴.
۷۲۵.
۷۲۶.
۷۲۷.
۷۲۸.
۷۲۹.
۷۳۰.
۷۳۱.
۷۳۲.
۷۳۳.
۷۳۴.
۷۳۵.
۷۳۶.
۷۳۷.
۷۳۸.
۷۳۹.
۷۴۰.
هوش هیجانی
منبع:
مدیریت فرهنگی سال ۵ بهار ۱۳۹۰ شماره ۱۱
46 - 63
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف پژوهش: هدف از پژوهش حاضر، بررسی میزان تأثیر هوش هیجانی 1 بر قابلیتهای مدیریت در سطح دانشگاههای پیام نور استانهای خوزستان، لرستان و ایلام می باشد. جامعه آماری در این پژوهش کلیه رؤسای دانشگاههای پیام نور استانهای فوق الذکر می باشد. روش پژوهش: در این پژوهش کلیه جامعه آماری را به عنوان مبنا قرار داده ایم، و از نمونه گیری صرف نظر شده است. لازم به یادآوری است که تعداد رؤسای دانشگاههای استانهای یاد شده مورد پژوهش 18 نفر، برابر با تعداد 18 مرکز دانشگاهی می باشند. پرسشنامه های استفاده شده در این پژوهش عبارتند از: 8( پرسشنامه هوش هیجانی 2( پرسشنامه وظایف مدیریت، اثر هاینزوی ریچ 3 و هارولد کونتز 4. برای بررسی چهار فرض جزئی از بار-آن 2 آزمون همبستگی پیرسون و برای فرض اصلی )کلی( از آزمون رگرسیون گام به گام استفاده شده است. یافته ها و نتیجه گیری: بین هوش هیجانی و قابلیت های مدیریت )برنامه ریزی، سازماندهی، هدایت، کنترل(، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد که هر یک از این چهار فرض با آزمون همبستگی پیرسون محاسبه گردید. و نتیجه فرض اصلی (کلی) در خصوص تأثیر میزان هوش هیجانی بر قابلیت های مدیریت، حاصل تحلیل رگرسیون به روش گام به گام، دارای ضریب همبستگی چند متغیری برای ترکیب خطی خرده مقیاس های قابلیت های مدیریت تأیید می گردد. 28 درصد واریانس هوش هیجانی توسط متغیرهای پیش بین قابل تبیین است. همچنین از میان متغیرها در مرحله یک تنها متغیر قابلیت برنامه ریزی متغیر پیش بین خوبی در پیش بینی کنندگی برای هوش هیجانی است، و سایر متغیرها )قابلیت سازماندهی، قابلیت هدایت، قابلیت کنترل( نیز در پیش بینی کنندگی برای هوش هیجانی مدیران نقش کمتری ایفا می کنند.
رابطه هوش هیجانی و عملکرد مدیران و معاونین وزارت امور اقتصادی و دارایی ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت فرهنگی سال ۹ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۲۹
83 - 106
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف پژوهش: عملکرد یک سازمان در گروی عملکرد نیروی انسانی و به ویژه مدیریت آن است. یکی از عوامل مهم تاثیرگذار بر عملکرد مدیران، مقوله هوش هیجانی است. هدف این مقاله بررسی رابطه بین هوش هیجانی وعملکرد مدیران و معاونین کل وزارت امور اقتصادی و دارایی ایران است.
روش پژوهش: روش پژوهش توصیفی همبستگی واز نظر هدف، کاربردی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مدیران ومعاونین وزارت امور اقتصادی و دارایی ایران شامل 24 مدیر و 30 نفر از معاونین آنان است. برای سنجش عملکرد مدیران و معاونین 4 نفراز کارکنان آنان که مجموعا 216 نفر بودند به عنوان نمونه آماری مورد نظرسنجی قرارگرفتند. برای اندازه گیری هوش هیجانی مدیران از پرسشنامه استاندارد برادبری وگریوز و برای سنجش عملکرد از پرسشنامه استاندارد آر. ای. براون استفاده شده است. هر دو پرسشنامه استاندارد و از پایایی قابل قبول برخوردارند. برای تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و استنباطی از جمله رگرسیون چند متغیره استفاده شده است.
یافته ها: نتیجه آزمون فرضیات نشان داد که میان هوش هیجانی و عملکرد مدیران رابطه مثبت معناداری وجود دارد. از میان ابعاد هوش هیجانی، به ترتیب مولفه های همدلی، خودانگیزشی و مهارت های اجتماعی رابطه مثبت با عملکرد مدیران دارند؛ اما مولفه های خودکنترلی و خودآگاهی ارتباط معنادار با عملکرد مدیران نداشتند.
نتیجه گیری: با تائید رابطه میان هوش هیجانی و عملکرد می توان با تقویت هوش هیجانی مدیران عملکرد آنان و بهره وری سازمان را ارتقا بخشید.
بررسی میزان تأثیر هوش هیجانی بر نشاط سرمایه انسانی با مطالعه موردی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی قزوین(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت فرهنگی سال ۷ تابستان ۱۳۹۲ شماره ۲۰
52 - 70
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف پژوهش: موضوع این پژوهش بررسی میزان رابطه هوش هیجانی و نشاط با مطالعه موردی دانشجویان دانشگاه آزاد تهران و قزوین است که ضمن تشریح ادبیات، نظریه ها و تعاریف مختلف صاحب نظران از هوش هیجانی، به عنوان متغیر مستقل و نشاط، به عنوان متغیر وابسته تلاش شده است تا به این سؤال پاسخ داده شود که «هوش هیجانی تا چه حدی بر افزایش نشاط بین دانشجویان دانشگاه آزاد تهران و قزوین تأثیرگذار است؟»
روش پژوهش: برای سنجش نشاط از مدل راجر مارتین و برای هوش هیجانی از مدل دنیل گلمن استفاده شد. طبق طرح تحقیق و معیارهای اندازه گیری شاخص ها، پرسشنامه ای با شصت سؤال طراحی گردید. سپس با روش نمونه گیری کوکران، پرسشنامه محقق ساخته بین 347 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات تهران و دانشگاه آزاد اسلامی قزوین، توزیع گردید. پایایی داده ها با ضریب آلفای کرونباخ و روایی آن ها با تحلیل عاملی تأییدی سنجیده شد. پس از تجزیه و تحلیل داده ها، با آزمون ضریب رگرسیون به آزمون فرضیات پرداخته شد.
یافته های پژوهش: یافته های این تحقیق حاکی از آن است که هوش هیجانی بالای افراد با امنیت در فرضیه جانبی سوم، قوت بیشتری دارد، سپس به ترتیب با سلامت، هویت و ارزش فرد رابطه معناداری دارد؛ اما بین هوش هیجانی و ثروت رابطه معناداری مشاهده نشد که علیرغم تأیید معناداری آن در ادبیات پژوهش، دلیل اصلی آن می تواند تفاوت متغیر ثروت به عنوان سرمایه مادی و ملموس با دیگر متغیرها باشد که جزو سرمایه های ناملموس هستند و ایجاد رابطه بین این دو بین پرسش شونده ها جاری نبوده است.
نتیجه گیری: در این پژوهش به این نتیجه رسیدیم که هوش هیجانی در افزایش نشاط تأثیر معنادار مثبتی داشته است و می توان هوش هیجانی سرمایه های انسانی را با آموزش، بهبود و توسعه داد و از این طریق نشاط بیشتری به وجود آورد. نشاط، این عامل معجزه گر با تأثیر ژرف و عمیقی که بر ساختار مغز افراد برجای می گذارد، آنان را به سوی کامیابی و سلامت سوق داده و جامعه بانشاط، جامعه دانشگر و موفق را می سازد.
نقش میانجی انگیزه پیشرفت در رابطه هوش هیجانی با عملکرد تحصیلی در دانش آموزان دختر هنرستان های فنی و حرفه ای
منبع:
جستارهایی در مدیریت دوره ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
53 - 65
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی انگیزه پیشرفت در رابطه هوش هیجانی با عملکرد تحصیلی در دانش آموزان دختر هنرستان های فنی و حرفه ای دولتی شهر مشهد بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر مشغول به تحصیل هنرستان های فنی و حرفه ای دولتی شهر مشهد در سال تحصیلی 1402-1401 (45200 =N) که با توجه به جدول کوکران نمونه ای به تعداد 381 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب گردید. در این پژوهش از پرسشنامه عملکرد تحصیلی فام و تیلور (1990)، پرسشنامه هوش هیجانی شرینک و پرسشنامه انگیزه پیشرفت تحصیلی هارتر (1980) استفاده شده است. داده های بدست آمده از این پژوهش با استفاده از نرم افزار AMOS مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. یافته های حاصل نشان دهنده این است که بین هوش هیجانی و عملکرد تحصیلی، بین هوش هیجانی و انگیزه پیشرفت تحصیلی و بین انگیزه پیشرفت و عملکرد تحصیلی رابطه معناداری وجود دارد. همچنین نتایج بیانگر آن است که ین هوش هیجانی و عملکرد تحصیلی با نقش میانجی انگیزه پیشرفت در دانش آموزان رابطه معناداری وجود دارد. از نتایج بدست آمده پژوهش حاضر می توان در قالب بسته های آموزشی به منظور استفاده مشاوران مدرسه و همچنین کادر آموزشی به جهت ارتقاء عملکرد و موفقیت دانش آموزان استفاده نمود و اطلاعات آن را در اختیار دانش آموزان و خانواده های آن ها قرار داد.
نقش تکنولوژی در برطرف کردن نیاز های آموزشی سازمان ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پزوهش با هدف بررسی نقش تکنولوژی در برطرف کردن نیاز های آموزشی سازمان ها انجام شد. روش این پژوهش آمیخته(کمی و کیفی) و جامعه آماری آن کلیه شرکت های خصوصی در استان تهران بود که یک شرکت به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. گروه نمونه در بخش کیفی تعداد 17 نفر از متخصصان(اساتید دانشگاه و مدیران شرکت)، ودر بخش کمی تعداد 30 نفر از کارمندان بودند که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش(15نفر) و کنترل(15 نفر) قرار گرفتند. نتایج یافته های بخش کیفی نشان داد که سازمان ها در بخش سنجش دارای شش مشکل هستند که عبارتند از عدم مهارت کافی در سنجش، فاصله زیاد سنجش، هزینه ها، مشکلات روانی ، امکانات، نظم دهی به حجم بالا است و در بخش آموزش دارای پنج مشکل هستند که عبارتند از هزینه های آموزش، عدم تخصص آموزش دهنده، نداشتن شرایط آموزش، متناسب نبودن آموزش و عدم نظارت. در این پژوهش برای انتخاب نمونه و آموزش در بخش کمی ابتدا با استفاده از نرم افزارهای به روز در حیطه سلامت روان و هوش هیجانی سنجش صورت پذیرفت و سپس جلسات آموزشی متناسب با شرایط افراد به صورت برخط صورت گرفت. نتایج یافته های بخش کمی نشان داد که دوره های آموزشی هوش هیجانی متناسب با تکنولوژی(برخط) توانسته است که سلامت روان افراد را بهبود ببخشد و همچنین مشکلات سنجش و آموزش را در سازمان از نظر شرکت کنندگان به صورت معناداری کاهش دهد. از نتایج یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که استفاده از تکنولوژی می تواند نقش مهمی در سنجش، ارزیابی کارکنان و در نتیجه آموزش های سازمانی لازم داشته باشد.
مقایسه مهارت های اجتماعی، هوش هیجانی و افسردگی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری و عادی در مدارس ابتدائی شهر مراغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۱
145 - 164
حوزه های تخصصی:
مهارت های اجتماعی یکی از عوامل مهم بر پیشرفت و موفقیت فرد در طول سال های تحصیلی است، زیرا موجب می شودکه فرد بداند که چه می گوید، چگونه انتخاب کند و در موقعیت های مختلف چگونه رفتار کند. پژوهش حاضر با هدف تعیین مقایسه مهارت های اجتماعی، هوش هیجانی و افسردگی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری و عادی در مدارس ابتدائی شهر مراغه انجام شد. روش پژوهش حاضر علی مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانش آموزان دارای اختلال یادگیری مدارس ابتدایی شهر مراغه بود که به صورت هدفمند (دارای اختلال یادگیری) و 40 دانش آموز عادی به روش همتاسازی از بین مدارس ابتدائی شهر مراغه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه مهارت های اجتماعی گرشام والیوت (1990) و پرسشنامه هوش هیجانی برادبری و گریوز (2005) و افسردگی دوران کودکی لانگ و تیشر (1983) استفاده شد. داده های بدست آمده با روش تحلیل واریانس چند متغیره و تی تک گروهی مستقل تحلیل شدند. نتایج نشان داد، بین میزان مهارت های اجتماعی (مهارت اجتماعی، همکاری، قاطعیت و خویشتن داری) و هوش هیجانی (خود آگاهی، خود مدیریتی، آگاهی اجتماعی، مدیریت رابطه) دانش آموزان دارای اختلال یادگیری و عادی در مدارس ابتدائی شهر مراغه تفاوت معناداری وجود دارد (05/0> P). همچنین، تفاوت معنی داری بین افسردگی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری و عادی در مدارس ابتدائی شهر مراغه وجود دارد (05/0> P). بر اساس نتایج پیشنهاد می شود که در مدارس، برنامه ریزی و هماهنگی لازم جهت استفاده از روشهای آموزش هوش هیجانی و همچنین مداخلاتی در جهت تقویت مهارت های اجتماعی برای دانش آموزان مدارس ابتدایی دارای اختلال یادگیری انجام گیرد. همچنین از نتایج پژوهش حاضر در طراحی مداخلات درمانی استفاده گردد.
پیش بینی پایداری ازدواج بر اساس سبک عشق ورزی و خودابرازی جنسی با میانجی گری هوش هیجانی: یک پژوهش زمینه یابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روابط زناشویی رضایت بخش ابزاری کارآمد برای ایجاد پیامدهای مثبت ازجمله سلامت جسمی و روانی در زوجین و سایر اعضای خانواده و استحکام آن است. پژوهش حاضر به منظور پیش بینی پایداری ازدواج (پیوند زناشویی) بر اساس سبک عشق ورزی و خودابرازی جنسی (احقاق جنسی) با میانجی گری هوش هیجانی انجام شد. روش پژوهش از نوع توصیفی- زمینه یابی با مدل تحلیل مسیر و روش نمونه گیری به صورت غیر احتمالی و تلفیقی ناحیه ای (جغرافیایی) بود. جامعه آماری پژوهش 753030 نفر از مردان و زنان متأهل مناطق 1 و 2 و 9 و 11 شهر مشهد در سال ۱۳۹۷ و نمونه پژوهش 384 نفر مرد و زن متأهل بودند که با دریافت فراخوان پیامکی، داوطلبانه در پژوهش شرکت کردند. برای گردآوری داده ها از شاخص بی ثباتی پیوند زناشویی (Edwards, Johnson, Booth, 1983)، مقیاس عشق (Sternberg,1997)، شاخص احقاق جنسی (Hulbert,1992) و سیاهه 90 سؤالی هوش هیجانی (Bar-On, 1998) استفاده شد. در تجزیه وتحلیل آماری از ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل مسیر و روش بوت استراپ، با نرم افزار SPSS-23 و AMOS-23 استفاده شد. یافته ها نشان داد پایداری پیوند زناشویی بر اساس سبک عشق ورزی و احقاق جنسی با میانجی گری هوش هیجانی قابل پیش بینی است (P<0.05)؛ بنابراین در مشاوره زوج و خانواده رابطه بین پایداری پیوند زناشویی با متغیرهای مذکور قابل توجه است.
رابطه ساختاری هوش هیجانی و تمایزیافتگیِ خود با ثبات ازدواج: نقش میانجیگری صمیمیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی از دیدگاه اسلام سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۹
107 - 136
حوزه های تخصصی:
برپایه نظام های خانواده بوئن، میزان تمایزیافتگی خود، عاملی مهم در تعیین کیفیت روابط زناشویی و ثبات آن است. شناخت و مدیریت هیجانات خود و همسر، نقشی اساسی در این ثبات ایفا می کند و صمیمیت نیز به ویژه در ثب ات بخشیدن به ازدواج، نقشی مهم دارد. هدف از این پژوهش، تعیین رابطه دو متغیر هوش هیجانی و تمایزیافتگی خود با پایداری ازدواج ازطریق میانجیگری صمیمیت است. این پژوهش، توصیفی و ازنوع همبستگی است و جامعه آماری آن، افراد متأهل و زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه های دو و پنج تهران را شامل می شود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 345 نفر مرد و زن در سال 1399برای شرکت کردن در پژوهش انتخاب شدند و افراد موردنظر، پرسشنامه های شاخص بی ثباتی ازدواج بوث، جانسون و ادواردز (1983)، هوش هیجانی گریوز و برادبری (2005)، تمایزیافتگی خود اسکورن و فریدلندر (2003)، و مقیاس صمیمیت واکر و تامپسون (1983) را تکمیل کردند. در تجزیه وتحلیل آماری از ضریب همبستگی پیرسون و برای برازش مدل از روش مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) و تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها نشان می دهند میان ضریب مسیر کل هوش هیجانی با ثبات ازدواج (01/0>p، 609/0=β) و تمایزیافتگی خود با ثبات ازدواج (05/0>p، 226/0=β) و صمیمیت با ثبات ازدواج (01/0>p، 451/0=β)، رابطه ای مثبت و معنادار وجود دارد. درنهایت، ضریب مسیر غیرمستقیم هوش هیجانی و ثبات ازدواج (01/0>p، 288/0=β) و ضریب مسیر غیرمستقیم تمایزیافتگی خود و ثبات ازدواج (05/0>p، 082/0=β)، مثبت و معنادار بود و بنابراین، نقش واسطه ایِ صمیمیت بین تمایزیافتگی خود و هوش هیجانی با ثبات ازدواج تأیید می شود. تمایزیافتگی خود، هوش هیجانی و صمیمیت درمجموع، 49 درصد از واریانس ثبات ازدواج را تبیین می کنند و در این حوزه، برگزارشدن کارگاه های آموزشی برای شناخت و ارتقای هوش هیجانی، تمایزیافتگی، صمیمیت و مؤلفه های آن جهت ثبات ازدواج توصیه می شود.
راهکارهای مدیریت عواطف (حب و بغض) در رهیافت قرآن و حدیث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی از دیدگاه اسلام سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۹
357 - 386
حوزه های تخصصی:
هدف از نگارش مقاله حاضر، تبیین راهکارهای مدیریت عواطف در قرآن و حدیث بوده و با توجه به جدایی ناپذیریِ عواطف و هیجانات از شخصیت انسان و تأثیر آن ها بر اندیشه و رفتار، در گزاره های اخلاقی و تربیتی، به گرایش ها و عواطف توصیه اکید شده است؛ زیرا انسان، موجودى است آمیخته از عقل و عاطفه، و عشق و اندیشه، و هریک از این دو بُعد در ایجاد حرکت در انسان و تعالى بخشیدن او نقش اساسى دارند. یافته های پژوهش نشان می دهد عاطفه، منشأ معرفتی دارد و تنها پس از معرفت حاصل می شود. عاطفه، یک استعداد آگاهانه اکتسابی است که با موضوعی معیّن، مرتبط می شود و موجود زنده را به انجام دادن رفتارهایی مشخص درباره آن موضوع تحریک می کند. مدیریت عواطف (هوش عاطفی) به معنای کنترل عواطف است؛ بدین شرح که شخص بتواند حب و بغضش را کنترل و در زمان و مکان مناسب، با استفاده از عیار عقل و شرع، آن ها را ابراز کند. شناخت، حاکمیت عقل و دین بر عواطف، خدادوستی، ارتباط قلبی با خدا، خوش رویی، چشم پوشی از عیوب، همدردی و خوش رفتاری از راهکارهای تربیتی مدیریت عواطف در قرآن و حدیث هستند. پژوهش حاضر ازنوع کیفی است و برای انجام دادن آن از روش توصیفی- تحلیلی استفاده کرده ایم. نمونه گیری به صورت هدفمند بوده و گردآوری اطلاعات به شیوه اسنادی صورت گرفته است.
تأثیر هوش هیجانی و سازمانی بر کارآفرینی دانشگاهی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۷۳
185-210
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش، تأثیر هوش هیجانی و سازمانی بر کارآفرینی دانشگاهی می باشد. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و بر اساس روش، توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری شامل اعضای هیأت علمی دانشگاه های آزاد اسلامی استان گلستان دارای حداقل مدرک دکترای تخصصی با مرتبه استادیاری که 638 نفر بودند .حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 240 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای بر حسب درجه واحد دانشگاهی به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه کارآفرینی دانشگاهی محقق ساخته و پرسش نامه هوش هیجانی برادبری و گریوز و پرسش نامه هوش سازمانی آلبرخت بود. روایی صوری و محتوایی ابزار توسط متخصصان بررسی و به تأیید رسید. پایائی پرسشنامه کارآفرینی دانشگاهی، هوش هیجانی و هوش سازمانی به ترتیب برابر 71/0، 72/0 و 80/0 محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تی تک نمونه ای، تحلیل عاملی اکتشافی و معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار SPSS و لیزرل استفاده شده است. بر اساس نتایج تحلیل عاملی اکتشافی و بار عاملی محاسبه شده، کارآفرینی دانشگاهی دارای سه بعد سازمانی، فردی و گروهی و 10 مؤلفه جوسازمانی، شایستگی سازماندهی و قصد کارآفرینی؛ شایستگی ارتباطی، شایستگی راهبردی و شایستگی حرفه ای؛ تمایل به کارآفرینی، شایستگی تعهدی، شایستگی شخصی و شایستگی مفهومی می باشد. نتایج پژوهش نشان داد که میانگین به دست آمده از بررسی وضعیت متغیرهای کارآفرینی دانشگاهی، هوش سازمانی و هوش هیجانی به طور معناداری پایین تر از میانگین نظری قرار دارد. نتایج مدل معادلات ساختاری نشان داد هوش هیجانی و سازمانی بر کارآفرینی دانشگاهی تأثیر داشته شاخص های برازندگی مورد تأئید قرار گرفت.
مقایسه اثر بخشی رویکرد طرحواره درمانی با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر هوش هیجانی زنان و مردان متأهل دارای روابط فرازناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
286 - 311
حوزه های تخصصی:
هدف: این تحقیق با هدف مقایسه اثر بخشی رویکرد طرحواره درمانی با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر هوش هیجانی زنان و مردان متاهل دارای روابط فرازناشویی شکل گرفت. روش پژوهش: پژوهش حاضر یک تحقیق کاربردی و از نظر روش پژوهش، غیرتوصیفی شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه پژوهش حاضر شامل زنان و مردان متأهل دارای رابطه فرازناشویی بود که بخاطر اختلافات زناشویی با همسر و علنی شدن رابطه فرازناشویی خود در 12 ماه سال 1399 و 9 ماه اول سال 1400 به چهار کلینیک مشاوره و روانشناسی شهر تهران، مراجعه نمودند. از بین زوج ها، 45 زوج بصورت تصادفی انتخاب شدند (23 خانم و 22 آقا که مرتکب رابطه فرازناشویی شده اند). ملاک های ورود در تحقیق شامل: متأهل بودن، باردار نبودن، حداقل سن 25 و حداکثر سن 60، داشتن حداقل سواد خواندن و نوشتن، نداشتن بیماری یا مشکل روانشناختی حاد و ثبت رضایت آگاهانه کتبی برای شرکت در جلسات درمانی بود. آزمودنی ها در این تحقیق در سه گروه آزمایش طرحواره درمانی یانگ (2003)، آزمایش مبتنی بر پذیرش و تعهد و کنترل قرار گرفتند و پیش و پس از مداخله پرسشنامه هوش هیجانی بار – ان (2000) را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از واریانس اندازه مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد مداخله گروه آزمایش طرحواره درمانی (66/6=F، 020/0=P) و گروه مبتنی بر پذیرش و تعهد (10/6=F، 024/0=P) بر هوش هیجانی در مرحله پس آزمون موثر است و این تاثیر در مرحله پیگیری پایدار بود؛ همچنین بر اساس نتایج آزمون تعقیبی توکی بین دو گروه رویکرد طرحواره درمانی و پذیرش و تعهد بر هوش هیجانی از نظر میزان اثر بخشی تفاوت معناداری وجود ندارد.
طراحی و اعتبارسنجی الگوی برنامه درسی دوره ابتدایی با تأکید بر هوش هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال دهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
117 - 82
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف طراحی و اعتبارسنجی الگوی برنامه درسی هوش هیجانی در دو مرحله انجام شد. در مرحله اول که طراحی الگو بود از دو روش استفاده شد. روش اول سنتز پژوهی و روش دوم از پدیدارشناسی استفاده شد و اطلاعات آن از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با متخصصان هوش هیجانی که با روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند به دست آمد. داده های بدست آمده از دو روش با رهیافت کدگذاری نظام مند تحلیل و الگوی مورد نظر استخراج شد، نتایج نشان داد در کلی ترین سطح با دو دلیل می توان از ضرورت پرورش هوش هیجانی دانش آموزان دفاع کرد: تأثیر هوش هیجانی بر سلامت روانی و تأثیر هوش هیجانی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان. همچنین این نتیجه حاصل شد که بهترین رویکرد برنامه درسی مبتنی بر هوش هیجانی رویکرد جامع، چندبعدی، کل نگر و تلفیقی است. در پایان الگویی ارائه شد که دارای سه بعد برنامه درسی موضوعی یا منظم، برنامه درسی تلفیقی و محیط و فضای مدرسه (خارج از کلاس درس) می باشد. دو بعد اول این الگو مربوط به کلاس درس می باشد و مخاطب اصلی آن دانش آموزان می باشند. بعد سوم آن مربوط به محیط فیزیکی و روانی مدرسه و خارج از کلاس درس می باشد که مخاطب اصلی آن را کارکنان مدرسه تشکیل می دهند. در مرحله دوم که بررسی اعتبار الگو با استفاده از روش دلفی بود میزان توافق متخصصان برنامه ریزی درسی و هوش هیجانی که با روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند 91.16 درصد برآورد شد
بررسی مؤلفه های هوش هیجانی معلمان در اجرای روش های تدریس در برنامه درسی دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر بررسی شاخصه های هوش هیجانی معلمان در اجرای روش های تدریس در برنامه درسی دوره ابتدایی است. رویکرد تحقیق، کیفی از نوع تحلیل محتوای استقرایی با تأکید بر شیوه خودمفهومی می باشد. مشارکت کنندگان معلمان شاغل در مدارس شهرستان های سلماس و چایپاره در سال تحصیلی 1401-1400 هستند که 16 نفر از آنان به صورت نمونه گیری هدفمند از نوع شاخص موردمطالعه قرار گرفتند. در این راستا مصاحبه های نیمه سازمان یافته ای از آنها صورت گرفت و نمونه گیری تا اشباع داده ها ادامه یافت. برای اعتبارسنجی یافته ها از روش توصیف غنی داده ها و خود بازبینی محقق و برای تعیین پایایی داده ها از روش تحلیل همزمان استفاده شد. یافته ها نشان می دهد که 5 مؤلفه هوش هیجانی شامل مهارت های اجتماعی (گفتمان محوری، کنش گرایی، بازخوردپذیری)، خودآگاهی (شهودیابی، تفکرگرایی، خودتحققی)، خود تنظیمی (انعطاف پذیری، بهره وری آموزشی، مدیریت آموزشی، ذهنیت آفرینی)، همدلی (قابلیت شناسی، درون نگری، فراگیر محوری، بهزیستی آموزشی) و انگیزه بخشی (چالش انگیزی، هدف گرایی، فعالیت محوری، کاربرد پذیری، غنی سازی علمی) مضامین اصلی هستند که با 110 مضمون اولیه شرایط را برای اجرای مطلوب روش های تدریس فراهم می آورند. نتایج نشان می دهد که هوش هیجانی معلمان در راستای غنی سازی و گسترش ابعاد مختلف یادگیری دانش آموزان، قابلیت آموزش و انتقال به شرایط واقعی محیط مدارس را داشته و در شکل دهی سبک های یادگیری دانش آموزان موردتوجه قرار گیرد.
بررسی رابطه هوش هیجانی و فراشناخت با مهارت حل مساله در دانش آموزان دوره اول متوسطه شهر شیراز
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه هوش هیجانی و فراشناخت با مهارت حل مساله در دانش آموزان دوره اول متوسطه مدارس هوشمند و عادی شیراز اجرا شده است.روش کار: این تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری آن شامل 61821 نفر ازدانش آموزان دوره اول متوسطه مدارس هوشمند و عادی شهر شیراز در سال تحصیلی 1399-1398 می باشد. برای اجرای این پژوهش نمونه ای با حجم 400 نفر دانش آموز (200 دختر و200 پسر) با توجه به جدول مورگان و به روش نمونه گیری تصادفی از نوع خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس هوش هیجانی برادبری وگریوز (2005) و پرسشنامه حل مساله PSI هپنرو پترسون (1982) و پرسشنامه فراشناخت حالتی دانش آموزان اونیل و عابدی (1996) استفاده شد. داده ها باروشهای آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تحلیل شدند.نتایج: نتایج تحلیل پیرسون نشان داد بین هوش هیجانی و حل مساله و فراشناخت، بین هوش هیجانی و مولفه های حل مساله به جز سبک گرایش – اجتناب، بین هوش هیجانی و مولفه های فراشناخت، بین مهارت فراشناخت و مولفه های حل مساله به جزسبک گرایش – اجتناب، بین مهارت حل مساله و مولفه های هوش هیجانی و بین مهارت فراشناخت و مولفه های هوش هیجانی همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد هوش هیجانی پیش بینی کننده مناسبی برای مهارت حل مساله و مولفه های اعتماد به حل مسایل (PSI) و کنترل شخصی (PC) است. در ضمن هوش هیجانی پیش بینی کننده مناسبی برای فراشناخت و مولفه های فراشناخت است.نتیجه گیری: نتیجه گیری کلی پژوهش نشان داد که با تقویت هوش هیجانی و فراشناخت در بین دانش آموزان می توان به بهبود مهارت حل مساله آنان در مدارس کمک فراوانی نمود.
رابطه هوش هیجانی و خودکار آمدی مبتنی بر عملکرد شغلی کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۲ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۸۵)
50-66
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین رابطه هوش هیجانی و خودکارآمدی مبتنی بر عملکرد شغلی کارکنان اداره کل بندر و دریانوردی خرمشهر بود. جامعه آماری این تحقیق 341 نفر و به روش نمونهگیری تصادفی ساده 181 نفر محاسبه گردید. جهت گردآوری دادهها از سه پرسشنامه هوش هیجانی برادبری-گریوز ، خودکارآمدی ریگرز و عملکرد شغلی پاترسون استفادهشده. در این پژوهش با بهرهگیری از ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون و تحلیل واریانس در محیط نرمافزار آماری spss17، ارتباط بین متغیرهای هوش هیجانی و خودکارآمدی بهعنوان متغیر مستقل و عملکرد شغلی بهعنوان متغیر وابسته موردبررسی قرار گرفتند. درمجموع یافتهها حاکی از آن است که بین خودکارآمدی و عملکرد شغلی کارکنان این اداره، رابطه معناداری وجود دارد. بهبیاندیگر کارآمدی در عملکرد شغلی کارکنان دارای اهمیت میباشد. از نتایج دیگر تحقیق آن است که هوش هیجانی کارکنان نقش مؤثری بر خودکارآمدی دارد و این دو متغیر از هم تأثیر میپذیرند. بررسی نتایج تحلیل رگرسیونی حاکی از عدم همبستگی هوش هیجانی با متغیر عملکرد شغلی کارکنان اداره بندر و دریانوردی خرمشهر میباشد.
مقایسه روند تحولی هوش شناختی، هوش هیجانی و هوش معنوی از نوجوانی تا بزرگسالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۱)
45 - 55
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناخت سیر تحولی هوش شناختی، هوش هیجانی و هوش معنوی و مقایسه چگونگی روند تحولی سه نوع هوش مذکور از نوجوانی تا سالمندی بود. این پژوهش یک پژوهشی تحولی از نوع مقطعی و از نظر روش توصیفی از نوع علّی- مقایسه ای است. شرکت کنندگان در این پژوهش 691 نفر از شهروندان ساکن شهر اراک با دامنه سنی 14 تا 80 سال به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب و به پرسشنامه های هوش معنوی سهرابی و ناصری، پرسشنامه هوش هیجانی برادبری-گریوز و نسخه بزرگسالان آزمون ماتریس های پیشرونده ریون پاسخ دادند. نتایج تحلیل داده ها به روش تحلیل واریانس دو راهه نشان داد که بین گروه های مختلف سنی از نظر هوش معنوی تفاوت معناداری وجود داشت ولی در هوش شناختی و هیجانی این تفاوت معنادار نبود. همچنین اثر تعاملی نوع هوش و گروه سنی معنادار مشاهده شد. می توان نتیجه گرفت که روند تحولی هوش شناختی، معنوی و هیجانی در گذر زمان از نوجوانی تا سالمندی یکسان نیست و شاید در دوره های پایانی زندگی با نقصان و زوال یکی از این هوش ها بتوان شاهد افزایش دیگری جهت جبران کاستی ها برای حل مسایل زندگی بود.
اثربخشی آموزش فلسفه کودک و نوجوان بر هوش موفق، هوش هیجانی و خرد در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۶)
206 - 214
حوزه های تخصصی:
هوش یکی از توانایی های مهم در انسانی و در مسیر پیشرفت افراد، نقش به سزایی دارد. هر آنچه بتواند باعث افزایش هوش شود، بر موفقیت افراد تاثیر گذار است. بررسی هوش جوامع و عوامل تاثیرگذار بر آن از اهمیت وافری برخوردار می باشد. هدف از انجام این پژوهش این است آیا آموزش فلسفه کودک و نوجوان می تواند به عنوان یک مداخله موثر در افزایش هوش موفق، هوش هیجانی و خرد دانش آموزان قرار بگیرد. طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش، شامل داﻧﺶ آﻣﻮزان مقطع چهارم ابتدایی دخترانه شهر تهران بود که یک مدرسه با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد و با در نظر گرفتن معیارهای ورود به مطالعه، 20 دانش آموز دختر با میانگین سنی 10 سال، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جای گرفتند. اعضای گروه آزمایش به مدت 7 جلسه تحت آموزش فلسفه کودک و نوجوان قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه هوش موفق گوریگور و استرنبرگ، (2002)؛ پرسشنامه هوش هیجانی شرینگ (1995)؛ پرسشنامه خرد آردلت (2004)؛ بوده است. یافته های حاصل از پژوهش تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش فلسفه کودک و نوجوان بر هوش موفق و هوش هیجانی موثر بوده است اما آموزش فلسفه کودک و نوجوان بر خرد موثر نبوده و بنابراین آموزش فلسفه کودک و نوجوان می تواند به عنوان یک مداخله موثر در افزایش هوش موفق و هوش هیجانی دانش آموزان مورد استفاده قرار بگیرد.
مؤلفه های محیطی مؤثر بر ارتقا هوش هیجانی و مدیریت استرس کودکان در مدارس ابتدایی از دیدگاه متخصصان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۳
51-70
حوزه های تخصصی:
کنترل استرس به عنوان یکی از مباحث مطرح در قرن حاضر و از مؤلفه های تأثیرگذار هوش هیجانی، تأثیرات زیادی بر بهزیستی و سلامت روان کودکان دارد. کودکان ابتدایی زمان قابل توجهی از عمر خویش را در مدارس سپری می نمایند و اثرات عوامل محیطی بر استرس آن ها، انکارناپذیر است. لذا هدف پژوهش حاضر شناسایی مؤثرترین عوامل محیطی بر ارتقا هوش هیجانی و توانایی مدیریت استرس کودکان به منظور کاهش استرس و افزایش آرامش آن ها در مدارس ابتدایی است. پژوهش به صورت پیمایشی و با استفاده از تکنیک دلفی در چند گام انجام شده است. روش جمع آوری اطلاعات پس از مطالعات کتابخانه ای و اسنادی، پرسش نامه محقق ساخته است که مؤلفه های محیطی مؤثر بر هوشمندی هیجانی و مدیریت استرس کودکان در مدارس ابتدایی را موردمطالعه قرار می دهد. جامعه آماری پژوهش، متخصصان و اساتید هیأت علمی دانشگاه های سراسر ایران در رشته معماری و روان شناسی هستند. به منظور انتخاب نمونه ها از روش گلوله برفی استفاده شده است و حجم نمونه مصاحبه پس از اشباع نظری، 24 نفر از متخصصین را شامل می شود. سپس با کمک تکنیک کدگذاری باز و محوری و تشکیل جدول هدف-محتوا، پرسش نامه محقق ساخته در قالب 52 گویه شکل گرفته و توسط متخصصان تکمیل گردیده است. درنهایت، نتایج به روش تحلیل عاملی کیو استخراج شده و فرایند تأثیر مؤلفه ها بر متغیرهای پژوهش موردبررسی قرارگرفته اند. بر اساس یافته های تحقیق، تأثیرگذارترین عوامل بر هوشمندی هیجانی و کنترل استرس کودکان در مدارس ابتدایی از دیدگاه متخصصان در شش گروه جای گرفتند و عبارت اند از: محیط کودک محور، محیط امن و ایمن، محیط انعطاف پذیر، محیط جذاب و هیجان انگیز، محیط نشان دار و خوانا و محیط تحریک کننده حواس که به ترتیب از طریق تأثیرگذاری بر تاب آوری، احساس امنیت، انطباق پذیری، جذابیت، پیش بینی پذیری و تحریک پذیری بر ارتقا هوش هیجانی و توانایی مدیریت استرس کودکان اثرگذار هستند.
اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی-هیجانی بر مؤلفه های هوش هیجانی و حرمت خود دانش آموزان دختر نابینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: نابینایی تغییرات زیادی در زندگی فرد به وجود می آورد و باعث بروز برخی مشکلات روان شناختی و اجتماعی می شود. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش مهارت های اجتماعی-هیجانی بر هوش هیجانی و حرمت خود دانش آموزان بود. روش: روش پژوهش، آزمایشی و از نوع طرح های پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان نابینای تلفیقی فرا گیر مدارس پذیرا و استنثنایی شهر ساری بود که در سال تحصیلی 98 - 1397 و در مقطع راهنمایی مشغول به تحصیل بودند که با روش نمونه گیری هدف دار انتخاب و به روش تصادفی در گروه های آزمایشی و گواه جایگزین شدند. در پیش آزمون و پس آزمون آزمودنی ها، با استفاده از پرسشنامه حرمت خود کوپر اسمیت ) 1967 ( و هوش هیجانی شرینگ ) 1996 ( مورد ارزیابی قرار گرفتند. به گروه آزمایشی در 12 جلسه 90 دقیقه ای مهارت های اجتماعی -هیجانی آموزش داده شد. در این مدت گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکرد. اطلاعات جمع آوری شده از طریق تحلیل کوواریانس چندمتغیری مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که در مرحله بعد از مداخله میانگین نمرات هوش هیجانی و حرمت خود گروه آزمایشی به طور معناداری بیشتر از گروه گواه بود ) 0001 / .)P>0 نتیجه گیری: برنامه آموزشی باعث بهبود هوش هیجانی و حرمت خود نوجوانان نابینا شد؛ بنابراین توجه به متغیرهای هوش هیجانی و حرمت خود ضروری است و برنامه ریزی برای ارائه آموزش مهارت های اجتماعی-هیجانی به این گروه از افراد اهمیت ویژه دارد.
اثربخشی آموزش رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد بر ادراک حمایت اجتماعی و هوش هیجانی معلمان پایه پنجم مدارس ابتدایی
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد بر ادراک حمایت اجتماعی و هوش هیجانی معلمان پایه پنجم مدارس ابتدایی شهر تهران است. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش را کلیه معلمان زن پایه پنجم مدارس ابتدایی منطقه 4 شهر تهران تشکل دادند که از بین آن ها، 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در یک گروه آزمایش (15 نفر) و یک گروه کنترل (15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش حاضر شامل پرسشنامه حمایت اجتماعی ادراک شده (زیمت و همکاران، 1988) و پرسشنامه هوش هیجانی (شوت، 1998) بودند. تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام گرفت. نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر «ادراک حمایت اجتماعی» معلمان موثر است. همچنین نتایج نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر «هوش هیجانی» معلمان موثر است. بنابراین روش مداخله ای مبتنی بر پذیرش و تعهد می تواند ادراک حمایت اجتماعی و هوش هیجانی معلمان را بهبود دهد.