مکاتب مختلف بشری عقاید مختلفی در معرفی حقیقت انسان دارند؛ برخی انسان را موجودی مرکب از مواد عالم ماده می دانند و هیچ حقیقتی برتر از ماده را نمی پذیرند، گروهی هم انسان را موجودی عرشی می دانند که با فرش همراه شده است و باید مراحل سیر به عرش را با اختیار خود از فرش آغاز کند.
نهج البلاغه حقیقت و تمثل انسانی انسان را در اثر دمیدن روح خدایی می داند و معتقد است حالت نفس انسانی در سایه همراهی روح با بدن حاصل می شود که به اقتضای حقیقت خود، اهل سیر در ملکوت و اتصال به لاهوت است و به جهت تعلقش به ماده و بودن در عالم ماده، بُعد هوای نفس و شهوات حیوانی می یابد و پایبند عالم ماده می گردد.
شیطان از عوامل مؤثر در نفوذ در نفس انسان و اماره بالسوء شدن آن است، اما انبیا آمده اند تا انسان را بیدار کنند و راه گریز از شیطان و مطمئنه شدن نفس را به آنها بشناسانند.
در این مقاله راه توجه به ارزش ها و چگونگی مبارزه با نفوذ شیطان و شیطانی شدن حقیقت انسان از منظر نهج البلاغه بیان می شود.