مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
سمیح القاسم
موسیقى، یکى از اسباب و علل مقبولیت شعر نزد خواننده و شنونده است. این پدیده در شعر جهانى، که در بیشتر زبان هاى دنیا شناخته شده، به چشم مى خورد. هر شعرى، به عنوان یک پدیده ى جهانى و در عین حال ملى و محلى، میزان توفیق و ماندگاریش بستگى به میزان بهره مندى آن از موسیقى دارد. موسیقى شعر، داراى دامنه ى پهناورى است. وزن و منشاء آن در میان ملل مختلف ممکن است سرچشمه هاى گوناگون داشته باشد، چنانکه در شعر عرب مى توان آنرا به آهنگ پاى شتران که در صحرا گام مى زنند نسبت داد اگر چه شاعران عرب غالبآ استفاده از شکل تفعیله را اختیار نموده و در مواردى اندک میان شکل سنتى و نوین آن تلفیق ایجاد نموده اند ولى از توانایى هاى موسیقى سنتى نیز بهره مند برده اند. این پدیده، در شعر فلسطین هم قابل ملاحظه بوده و شاعران به خود اجازه داده اند از آزادى ساختار موسیقى برخوردار باشند. خواننده ى قصاید سمیح القاسم بعنوان یکى از شعراى فلسطینى، با اندکى ذوق و معلومات قادر به تشخیص موسیقى بیرونى و درونى آنها خواهد بود.
گسترة عناصر نماد و اسطوره در اشعار سمیح القاسم و حسن حسینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اشغال فلسطین و حمله عراق به ایران، به عنوان دو رخداد بزرگ قرن بیستم، زندگی مردم دو سرزمین را تحت الشعاع خود قرار دادند. در این میان ادبیات – به ویژه شعر - به عنوان یکی از حوزه های اندیشة فلسطینی و ایرانی، شاهد تحولی بنیادین بود. شاعران دو سرزمین به موازات حملة دشمن، همدوش رزمندگان در برابر تهاجم به پا خاستند. از جمله این شاعران، سمیح القاسم و حسن حسینی بودند که با آفرینش اشعاری گونه گون میراثی ارزشمند در عرصه شعر پایداری به جای گذاشتند. یکی از شاخص های این نوع ادبی استفاده چشمگیر شاعر از مضامین نمادین و اسطوره ای است.
این پژوهش بر آن است تا میزان به کارگیری مفاهیم نمادین و اسطوره ای را در شعر پایداری سمیح القاسم و حسن حسینی بررسی کند و همسانی ها، تفاوت ها، تحولات و دگرگونی های معنایی این مضامین را در قالب نمودارها و جدول ها به صورت مستند ارائه دهد. یافته های پژوهش نشان می دهد که سمیح القاسم و حسینی از نمادها و اسطوره ها ی طبیعی، انسانی، حیوانی و مکانی استفاده کرده اند، اما مضامین نمادین و اسطوره ای اشعار سمیح در مقایسه با اشعار حسینی ابتکار، تنوع و گسترش بیشتری دارد.
تحلیل تطبیقی درونمایه های مقاومت در اشعار «سمیح القاسم»، «حسن حسینی» و «قیصر امین پور»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات مقاومت چهره ای انسانی و جهانی دارد و تلاش های یک نسل مبارز را که برای رهایی سرزمین، دین، فرهنگ و سنت های خود از چنگال تجاوزگران به حریم ارزش های ملی و انسانی به پا خاسته است، برای همگان در بیان فخیم شعری و ادبی ترسیم می کند. حوادثی مانند اشغال فلسطین و حملة عراق به ایران، باعث آفرینش آثاری یگانه در حوزة ادبیات مقاومت ملل شد. آثار شاعر مقاومت فلسطین، «سمیح القاسم» و شاعران دفاع مقدّس ایران، «حسن حسینی» و «قیصر امین پور» میراثی ارزشمند در عرصة شعر مقاومت دو سرزمین است.
پژوهش حاضر بر آن است به بررسی همسانی ها و تفاوت های شعر مقاومت دو سرزمین با اتکاء بر آثار شاعران مورد نظر بپردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد که احساس تعلق به سرزمین، دفع تجاوز و اشغال خارجی از عوامل اصلی بروز عناصر مقاومت در شعر سمیح، حسینی و امین پور هستند. سرزمین، جنگ زدگان، قیام علیه متجاوز، انگیزه های دینی و قومی مبارزه، شهادت، دشمن، آرمان گرایی و اعتراض به نادیده گرفتنِ ارزش های جریان مقاومت از مهم ترین درونمایه های اشعار شاعران مورد نظر به شمار می روند.
تحلیل شخصیة ""سمیح القاسم"" وفقا لاختبار ""ماکس لوشر"" النفسی (بررسی شخصیت سمیح القاسم بر پایه روانشناسی رنگ ماکس لوشر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از گذشته رنگ جایگاه خاصی در زندگی بشر داشته است. امروزه روانشناسان از رنگ ها برای تحقیق و شناخت ویژگی های روحی افراد بهره می گیرند. آزمون رنگ لوشر بهترین آزمون روانشناسی است. در دنیای ادبیات شاعر و نویسنده با انتخاب واژگان خاص روحیه و طرز تفکر خود را نشان می دهد. این تحقیق با برآورد فراوانی واژه رنگ ها در دیوان سمیح القاسم، به بررسی کیفیت این آزمون در این دیوان می پردازد. رنگ قرمز پربسامدترین رنگ در دیوان سمیح القاسم است که نشان از تمایل او به رهبری مردمش و پی گیری امور انقلابی دارد. رنگ سیاه دومین انتخاب این شاعر مبارز در دفاع از مردم مظلوم فلسطین در برابر تیرگی ها و ظلم های صهیونیست ها است. رنگ سبز سومین رنگ انتخابی سمیح القاسم می باشد، از دیدگاه لوشر رنگ سبز اگر در ردیف سوم قرار گیرد، اهمیت فوق العاده خود را از دست می دهد. رنگ قهوه ای آخرین رنگ در ترتیب رنگ های سمیح می باشد. از نظر لوشر فرد با این انتخاب در مرحله آخر، نشان می دهد به دنبال استقلال است و از آرامش جسمانی خویش برای رسیدن به استقلال می گذرد، و این همان خصوصیت بارز سمیح القاسم است.
التّراث الدّینی فی شعر سمیح القاسم شاعر المقاومه الفلسطینیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
إن الحضور البارز للتّراث بأشکاله المختلفه یُعتَبر من السّمات البارزه للقصیده العربیه الحدیثه، إلا أنه اکتسب نکهه خاصه فی القصائد التی تلتزم بقضیه القدس. ولسنا نبالغ إذا قلنا إن التّراث الدینی -من بین أنواع التّراث- مهیمن علی القصیده الفلسطینیه لمکانه القدس الدینیّه فی وجدان الشاعر العربی والفلسطینی بخاصه. وفی دیوان الشاعر الفلسطینی المسلم سمیح القاسم -باعتباره من أبرز أدباء المقاومه- رصید دینی متعدّد توفّر فیه بشکل مباشر أو غیر مباشر، شأن الإبداعات الأدبیه عند أقرانه من کبار الأدباء الفلسطینیین.
فتوقّف البحث عند الدلالات الدینیّه فی شعر سمیح القاسم بالمنهج الوصفی- التحلیلی، وتناول قدره الشاعر ومدی نجاحه فی التّفاعل مع التّراث الدّینی، ووصل إلی أن لاستخدام الشاعر التراثَ الدینی أبعاد سیاسیه ونفسیه، وأنه یعتبر من أبرز الأسس الفنیه فی شعره، کما نمّ عن براعته الشعریه مؤکداً علی التأثیر الإیجابی لتوظی ف التّراث ف ی خدمه النص الأدبی وإخصابه.
راز ماندگاری سرودهای پایداری سمیح القاسم
حوزه های تخصصی:
در شعر شاعران مقاومت فلسطین در سال های پس از جنگ جهانی دوم، شاعران تنها از دور در رؤیاهای شاعرانه شان، گاهی شبحی از بهشت گمشده ی خویش را به تصویر می کشیدند. پس از انقلاب 1952م مصر و اقدام هایی که «جمال عبدالناصر» برای ایجاد وحدت و تقویت ناسیوناسیم عرب انجام داد، این روند به گونه ای تغییر کرد و فلسطینی ها به آینده امیدوارتر شدند. سمیح القاسم شاعری است که به مقاومت و پایداری ملت فلسطین، با تمام غم و دردها، چشم امید بسته است و همه چیز را روشن و امیدوار کننده می بیند. او با سروده های خود خوشبینی و امید را به خوانندگان خویش القا می کند. شاید همین مثبت اندیشی سمیح القاسم است که او را این چنین، در دیدگاه مخاطبانش محبوب گردانیده است.
این نوشتار بر آن است تا با مقدمه ای در پیدایش شعر مقاومت فلسطین و نگاهی کوتاه به زندگی سمیح القاسم، شاعر مقاومت فلسطین، به بررسی سبب های ماندگاری شعر او بپردازد. یافته های این پژوهش، نشان می دهند که؛ قدرت پایداری قدرتمندانه در برابر سختی ها، هنرپردازی و زیبایی آفرینی در شعر مقاومت، تعمیم پذیری شعر مقاومت، خوش بینی و امید، تعهّد به آرمان و مسئوولیت انسانی، از جمله این عوامل هستند.
موتیف النخلة والزیتونة فی شعر سمیح القاسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحتلّ بعض الأفکار والأحداث مکانة مرموقة فی معیشة البشر ومثلما تتحوّلان إلی جزء من هواجسه الّتی تدفعه إلی المزید من الإلحاح والتکریر، حتّی انّها تظلّ له میسما ذاتیّا ملازما قدیصوّرها متعمّدا أو عفوالخاطر، ولکن تکرار هذه الصورة المعبّرة عن الهواجس علی التوالی یدلّ علی أنّه ینهض بما لایُطّلع علی واقعه بحکم العادة؛ فقد یظهر هذا التکرار- بالرغم من أنّه ظاهرة نقدیّة لغویّة - موتیفا یعتبر عنصرا بنائیّا فی النص الشعریّ متجلّیا فی العلامات والدلالات اللتین یوظّف من خلالهما الشاعر الرموز والصور الشعریّة لیضفی علی شعره میسم الجمال والخلابیّة. إنّ الموتیف فی الشعر سمیح القاسم یحظی بأهمّیة بالغة ویمنح المتلقّی مفتاحا یفتح به الفکرة الکامنة فی نصّه وسواء أیکون اسما أو فعلا أو جملة، یتبدّل إلی نقطة مرکزیّة یحوم حولها شعره؛ ففی بعض الأحیان لینال رؤیة معیّنة یتمسّک بالتکرار الّذی یرافق الإلحاح علی هاجسته اللحظویّة مثل توظیفه موتیفی النخل والزیتون اللذین بلغ تکرارهما علی الترتیب 51 و69 مرّة فی أشعاره متناسبا مع الأهداف المقاومیّة الّتی یطالب بها المقتضی الشعریّ حیث یحمل الأول منهما رموزا للإستقامة، والنشاط، والحیاة الجدیدة ویوحی الثانی بالتجدّد، والعمران، وتراث الشاعر الدینیّ الّذی انعقد بأحاسیسه الوطنیّة. تحاول هذه الدراسة تسلیط الضوء علی توظیف موتیفی النخلة والزیتونة فی شعر سمیح القاسم مع الإشارة إلی المعطیات الإحصائیة من تکرارهما فی الأشعار، والإعتماد علی الطریقة الوصفیّة- التحلیلیّة الّتی تساعد علی تحلیل النصوص الأدبیّة وفکّ الرموز ودلالات فیها.
عناصر الإیقاع ودلالاتها فی ""قصیدة الانتفاضة"" لسمیح القاسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعتبر الموسیقی من أهم أداة بنائیة یقوم علیها البناء الشعری وهی عنصر من أبرز العناصر التی تمیّز الشعر من سائر الفنون الأدبیة. والعنصر الإیقاعی تکمن فیه الطاقة التعبیریة والدلالیة وله أهمیة بارزة فی خلق الجو العام للقصیدة وتماسک بنیتها. ستحاول هذه الدراسة أن تتلمس البنیة الإیقاعیة وعناصرها وآثارها فی ""قصیدة الانتفاضة"" للشاعر سمیح القاسم وهی قصیدة تتمیز بإیقاعات موسیقیة متنوعة تجعل المتلقی یستعذبها وتنقله إلی حالة الشاعر الشعوریة. وفی هذه الدراسة ندرس تشکیل البنیة الإیقاعیة فی القصیدة من خلال رصد بعض الظواهر الإیقاعیة مثل الوزن العروضی والزحافات والعلل، القافیة وما یتعلق بها، والظواهر الإیقاعیة الأخری؛ مثل التدویر، والسطر الشعری، والتضاد، والتوازی، والتکرار، وقد اتبع البحث منهجاً وصفیاً تحلیلیاً إحصائیاً وذلک باستقراء القصیدة وتفکیک عناصرها الإیقاعیة لاستخراج قیمها الدلالیة والجمالیة. وقد تبین من خلال هذه الدراسة؛ أنّ الشاعر یحاول فی تشکیل البنیة الإیقاعیة لقصیدته، الإفادة من أصغر الجزئیات وأدقها من أجل توظیفها واستثمار مکوناتها بغیة إثراء النغمة المؤثرة المنبعثة من الإیقاعات الخارجیة والداخلیة وإثراء دلالات النص. وأن العنصر الإیقاعی بکافة أشکاله له دور واضح فی إثراء البنیة الإیقاعیة والبنیة الدلالیة للقصیدة وتماسک بنیتها وکسر رتابتها واکتساب القصیدة درجة موسیقیة ملموسة، وأنه یؤدی دوراً دلالیاً وجمالیاً لإثارة المتلقی وإثراء القصیدة.
آلیّات الخطاب التهکّمی واتّجاهاته فی شعر «سمیح القاسم»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یستغرق موضوع المقاومة جزءا مهمّاً من الشّعر العربی الحدیث؛ ویعتبر سمیح القاسم أحد أشهر الشعراء العرب الذین ارتبط اسمهم بشعر الثورة والمقاومة من داخل أراضی عام 1948. یقوم شعره علی الواقعیة الثوریة، وفیه تحدّ ودعوة إلی الکفاح، ومعظم قصائده ذات مضامین ثوریة. والقارئ لشعر القاسم المقاوم یری أنّه وظّف آلیة مؤثّرة لا نجد مثیلاً لها لدی الشعراء الأخرین، وهی الخطاب التّهکّمی. هذه الدراسة ناقشت آلیّات الخطاب التهکّمی فی شعر سمیح القاسم وفقاً للمنهج الوصفی التحلیلی، وتوصّلت إلی بعض نتائج أهمّها أنّ موضوع المقاومة رغم أنّه یتعلّق بجمیع شعراء الأرض المحتلّة وخارجها، لکنّ الذی یمیّز القاسم هو رؤیته التهکّمیة فی مواجهة العدوّ وتحدّیه، وکذلک أسلوبه المتمیّز الذی جعله رائد لهذا الفنّ الشعری. هذا من جانب، ومن جانب آخر غیّر دلالات بعض الألفاظ والأعلام فی خطابه التّهکمی للنیل من العدوّ الصهیونی، ولاحظنا ذلک فی وقوفه وراء قناع الشنفری ومزج ذلک بمفارقة الموقف. وقد تهکّم فی خطابه السیاسی المقاوم علی ثلاث: الأوّل: الاحتلال الإسرائیلی والدّوال الموالیة له، والثّانی: قادة العرب وحکّامه، والثالث: الأنا الفلسطینی، فحمّلهم مسؤولیة الأوضاع المتأزمة فی الأراضی المحتلّة.
جلوه های پایداری و تعهّد در شعر سلمان هراتی و سمیح القاسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیّات پایداری، واکنش شخص یا نسلی مبارز و متعهّد به منظور رهایی، استقلال و آزادی سرزمین، اجتماع، دین و فرهنگ از چنگال متجاوزان و منافقان است که از سرِ تعهّد، در گونه های مختلف ادبی خلق می شود. مهم ترین عامل پیدایش این ادبیّات در کشورهایی نظیر ایران، حملة عراق به این کشور و در فلسطین، اشغال آن سرزمین توسّط صهیونیست ها است که به عنوان حلقة مشترک میان ادیبان این دو سرزمین قرار گرفته و موجب موضع گیری ادیبان متعهّد نسبت به آن شده است. در این مقاله، سلمان هراتی و سمیح القاسم به عنوان شاعران نامدار و برجستة این گونه از ادبیّات معاصر در این دو کشور، مورد واکاوی قرار می گیرند. شاعران یادشده، ضمن بهره گیری از نمادهای مختلف، متعهّدانه و آرمان گرایانه به خلق تصاویر شعری بی بدیل همّت گمارده و شعرشان را در خدمت مکتبی قرار دادند که به آن اعتقادی راسخ داشته اند. این شاعران، دارای اشتراکات معنایی و ساختاری اند که از جمله عمده ترین مضامین شعری ایشان، عشق به وطن، بزرگداشت پایداری های مردم، ستایش مضمون والای شهادت و تجلیل از شهدا و خادمان وطن، ترسیم ماهیّت حقیقی دشمنان و منافقان، انگیزه های ملّی و دینی، آرمان گرایی و القای حسّ امید و بشارت در نسل حاضر و نهادینه کردن ارزش های والا در نسل آینده رقم خورده است.
أسلوب الاستفهام و تأثیره فی شعر سمیح القاسم المقاوم دیوان شخص غیر مرغوب فیه نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الملخص الأسلوب هو الممارسة العلمیة المنهجیة لأدوات اللغة، ومنها الاستفهام حیث یعتبر من أهم الأسالیب فی تحریک عواطف المخاطب، والأدباءُ حرصوا على تَوفُره فی أعمالِهم حتى لاتَکون على وَتیرَة واحدة. الاستفهام جزءٌ مستقلٌ وهامٌ فی اللغة. وله أغراضٌ کثیرة ومتنوعة تُستخدم فی أشعار المقاومة، کأشعار الشاعر الفلسطینی سمیح القاسم الذی یعد ثالوث شعراء المقاومة. أکثر سمیح فی نتاجه الأدبی من استخدام من أهم الدواوین الشعریة حیث استخدم فیه » شخص غیر مرغوب فیه « الاستفهام وعکس عبره کفاح الفلسطینیین ومعاناتهم؛ دیوانه أسلوب الاستفهام بنسبة عالیة وملفة للنظر. تهدف هذه الدراسة وفقاً للمنهج الوصفی التحلیلی، أن تسهم فی الکشف عن الأغراض البلاغیة التی تکمن فی أسالیب الاستفهام. من النتائج التی وَصَلنا إلیها فی هذه الدراسة: أن أسلوب الاستفهام من أکثر الأسالیب الإنشائیة التی استعان بها الشاعر الفلسطینی فی هذا الدیوان، وللاستفهام دور جاد فی التعبیر عما فی نفسه. استَخدَم سمیح حرفی الاستفهام استخداماً واسعاً بالنسبة إلى أسماء الاستفهام من حیث التکرار؛ ویغلب المعنى المجازی فی الاستفهام خاصة الأغراض البلاغیة کالنفی والنهی والتعجب على المعنى الحقیقی لانعکاس قضیة فلسطین والمصاعب التی یتحملها الشعب الفلسطینی.
نوستالژی در شعر سمیح القاسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله، پژوهشی درباره فرآیند نوستالژی در شعر شاعر معاصر فلسطینی، سمیح القاسم، است. نوستالژی در آغاز اصطلاحی روان شناختی بود و سپس وارد ادبیات شد. این واژه، دراصل، به معنای رنج بردن و غم ناشی از غیرممکن بودن بازگشت به گذشته است. این خصلت روانی، به منزله یک رفتار ناخودآگاه، زمینه خلق بسیاری از آثار ادبی جهان را فراهم کرده است. شعر عربی نیز، از نخستین نمونه ها تاکنون، سهم بسزایی از این احساس داشته است. شعر سمیح القاسم دارای احساس نوستالژیک است. نوستالژی او مولود عوامل مختلف فردی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی داخلی و خارجی است. بازخوانی خاطرات گذشته و ایام کودکی، پناه بردن به آرمان شهر و آرکاییسم (باستان گرایی) مهم ترین واکنش های سمیح القاسم دربرابر احساس نوستالژی است.
مظاهر الرمز التراثی فی شعر سمیح القاسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یتمتع الرمز بمکانه خاصه فی الشعر العربی المعاصر، بحیث یمکن أن نجده فی أشعار غالبیه الشعراء المعاصرین، و مما لاشک فیه أن الرمز یظهر بوضوح فی شعر الشاعر الفلسطینی المعروف سمیح القاسم، و هذا ما دفعنا للبحث عن هذه الظاهره الفنیه الأدبیه فی شعره، لذلک قمنا أولاً باستخراج الرموز الأساسیه فی شعره، ثم قمنا بتحلیلها و دراستها، و فی هذا الإطار أشرنا لأنواع الرمز التراثی و مصادرها الأساسیه و هی الدین و التاریخ و الأسطوره و الفولکلور، هذه الرموز التی وظفها الشاعر بمنتهى البراعه و الذوق، فقد سعى الشاعر دایماً لتقدیم الوجه الإیجابی لهذه الرموز، بحیث یمکننا القول أن روحاً إیجابیه تسیطر على رموزه. یسعى هذا البحث للإجابه عن سؤالین هامین هما: 1- ماهی أهم الرموز التراثیه لدى سمیح القاسم؟ 2- ماهی سمات هذه الرموز؟
دلالیه البطل فی شعر سمیح القاسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
75 - 84
حوزه های تخصصی:
إن البطل بخصائصه ومیزاته یشکل عماداً للشعر الفلطسینی کعنصر فعال فی الدفاع عن قضیه الاحتلال. وسمیح قاسم بوصفه من أکبر شعراء المقاومه کانت له مساهمات عدیده فی قضیه الاحتلال. وقد تجلّت فی شعره ملامح البطوله کمرآه للمتغیرات السیاسیه والاجتماعیه التی طرأت على رؤیه الشاعر بالنسبه لقضیه الاحتلال. فمن هنا، تتمّ معالجه دراسه دلالیه البطل کمحور أساسی فی شعره، کرکیزه لشعر المقاومه، ویتمّ رصد تحولاته عبر شعره فی المراحل المختلفه من حیاته. فهذه الدراسه التی اتخذت رؤیه توصیفیه تحلیله، اعتمدت على النص الشعری لرصد تحولات البطل معتمده على المنهج السیاقی فی الخروج برؤیه موضوعیه. وقد توصلت إلى أن البطل کنعصر محوری قد اکتسب دلالات مختلفه تبعاً للمراحل التی مرّ بها الشاعر، ففی البدایه تغلب الدلاله الأسطوریه على الموضوعیه، وفی المرحله الثانیه یأخذ البطل جانباً سلبیاً کدلاله على الضیاع وفقدان الهویه وتأخذ شیئاً فشیئاً الدلاله الموضوعیه والتعایشیه فی الغلبه على الدلاله المقاومه وتتراوح دلالیه البطل فیما بین الخذلان والسلبیه والحیره، وقد یضاف إلى دلالاته الجانب الثقافی المتمثّل فی التناقض والتشوّش الفکری. وبصوره عامّه مالت دلالیه البطل من السلبیه المقاومه إلى الإیجابیه المتسالمه والقائله بالحوار کرکیزه أخیره لحلّ القضیه.
صوره "دون جوان" فی شعر سمیح القاسم وعبدالله بَشیو؛ دراسه مقارنه صورولوجیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۹
111 - 132
حوزه های تخصصی:
علم دراسات الصوره (Image Studies) أو الصورولوجیا أو علم الصور (Imagologie) یبیّن لنا جانبا هامّا من وظیفه الأدب المقارن(أو النقد المقارن بالواقع) فی المدرسه الفرنسیه حیث یتطرق إلى دراسه صوره "الأنا" و"الآخر" فی النصوص الأدبیه. صوره الآخر کمرآه یرى الأنا نفسه فیها من جانب ویرى الآخر معامله الأنا ومواجهته معه من جانب آخر. دون جوان (Don Juan) شخصیه أسطوریه إسبانیه تُعرف بزیر النساء أو مغوی النساء أو صریع الغوانی فی الثقافه الإسبانیه خاصه وفی الثقافه الأروبیه أو العالمیه عامّه. لدون جوان علاقات مع مختلف النساء ولایزال یبحث عن امرأه أخرى جدیده ویترک القدیمه تماما. للشاعرین سمیح القاسم وعبدالله بَشیو، باعتبارهما فحول أدب المقاومه فی الأدبین العربی والکردی، قصیدتان موجّهتان إلى دون جوان وهما یوظفان صورته السلبیه فی مجال أدب المقاومه توظیفا جدیدا لیظهرا مدى التزامهما بهذا النوع من الأدب ویُثریا المعانی الشعریه لدیهما. تبحث هذه المقاله عن کیفیه الرؤیه لصوره الآخر الأسطوری الإسبانی وتوظیفها فی شعر الأنا العربی والکردی بالاعتماد على المنهج الوصفی التحلیلی وعلى ضوء الأدب المقارن الأمریکی. توصلت الدراسه إلى أن رؤیه سمیح القاسم فی صوره دون جوان تسامحیه على الإطلاق، لکن رؤیه عبدالله بَشیو تسامحیه أولاً ثم تتغیر وتَصیر تشویهیه سلبیه انتهاءاً، والأنا حقیقیه فی هاتین القصیدتین لکن الآخر أسطوری یعنی أن الآخر صوره من صوره الآخر الأصلی البدائی.
موازنه القدس وحیفا في شعر سمیح القاسم، دراسه دلالیّه في مجموعاته الشعریه الکامله(مقاله علمی وزارت علوم)
تعدّ المدینه مکاناً منفتحاً تساعد ملامحه اللغویه المکرّره فی خلق المعانی وتوسیع الصور الشعریّه المعاصره؛ فهی تعرض بوظائفها المختلفه المسرح الواقع للحیاه والهویّه الإنسانیه، وربّما یمکنها علی الإطلاق أن تتسبّب فی التعریف الأفضل بالذات البشریه والدلاله علی مدی أواصرها مع تحدّیات الأرض الداخلیّه والخارجیّه. یولی سمیح القاسم أهمیّه بالغه لمدینتی القدس وحیفا، ویجعل لهما مکانه لغویّه خاصّه، فهما تتقبّلان فی شعره رؤی وصور متعدّده یشیر بعضها إلی التعبیر عن مجریات الواقع المعیش فیهما کما هی تحت سیطره الاحتلال الصهیونی، ویدلّ الآخر علی تفاعل الشاعر الشعوریّ مع الأحداث المثیره الّتی تجری علی حدودهما وتؤدّی إلی خلق روح المقاومه والهواجس القومیّه بالنسبه إلیهما. لقد اختارت دراستنا هذه بین جمیع المدن الّتی قصدها سمیح القاسم فی شعره، القدس وحیفا بوصفهما مدینتین متعرّضتین للاحتلال، وتحاول موازنه أهمّ المفاهیم المعرفیه المشترکه بینهما معتمدهً علی المنهج الوصفیّ – التحلیلیّ. من هذا المنطلق یدلّ مجمل نتائجها علی أنّ موازنه هاتین المدینتین فی شعر سمیح القاسم تحظی بسمات عامّه وخاصّه، فتدلّ سماتهما العامّه علی أواصر معرفیّه مشترکه یمکن تقسیمها إلی ثلاثه مواضیع وهی تشمل العکوف علی مشاهد الأطفال المأساویّه، وإجلاء هواجس الأصاله والهویّه، وعرض أزمه التقصیر واللامبالاه بالتطوّرات الواقعه فی بؤره أحداثهما. أمّا سماتهما الخاصّه فتقوم علی وصف موضوعیّ جزئی مرتبط بمشاهد من تدمیر مدینه القدس وتشرید سکّانها متراوحاً بین نظره الشاعر المتفائله والمتشائمه إلی وضعها الراهن، فی حین یعمد الشاعر حیال مدینه حیفا إلی تصرّفات الکیان الصهیونی وردود فعله العدوانیه ویقدّم إلیها أقبح صفات سلبیه عاده.
دراسه فی فاعلیه أنماط الحجج فی مرآه شعر سمیح القاسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۶
220 - 244
إنَّ الاستعمال الاجتماعی للکلام یبرز للحجاج سمه ممیزه فکل حجه تفترض حجه مضاده ولا وجود البته لحجاج دون حجاج مضاد باعتبار أن الحقیقه متى تنزلت فی إطار العلاقات الإنسانیه والاجتماعیه صعب إدراکها واضحت محل نزاع وجدال فی غیاب الحجج المادیه والموضوعیه. فمیدان الحجاج إذن لیس الصادق الضروری وهو ما یمیزه عن البرهنه - وإنما الممکن المحتمل لذا یقول جیل دکلارک (Gilles Declercq) إن الحجاج وهو یتخذ من العلاقات الإنسانیه والاجتماعیه حقلا له یبرز کاداه لغویه وفکریه تسمح باتخاذ قرار فی میدان یسوده التزاع وتطغى علیه المجادله. سمیح القاسم أحد أهم وأشهر الشعراء العرب والفلسطینیین المعاصرین الذین ارتبط اسمهم بشعر الثوره والمقاومه. فموضوع بحثنا کما یدل علیه عنوانه دراسه للحجاج فی شعر سمیح القاسم ونعنی بالدراسه هنا النظر فی مجموع التقنیات التی یعتمدها الشاعر لیحتج لرأی أو الیدحض فکره محاولا إقناع القارئ بما یبسطه أو حمله على الإذعان لما یعرضه. وهو أمر سیقودنا حتما إلى دراسه بنیه الحجاج من ناحیه وأسالیبه من ناحیه ثانیه، فلن نکتفی بحصر الحجج المعتمده ورصد ما بینها من فوارق ظاهره وباطنه ولن نکتفی کذلک بتصنیفها وتفریعها باعتماد أکثر من مقیاس. إنّنا نعتمد فی هذه الرساله بمنهج الوصفی التحلیلی.
تحلیل شناختی طرحواره های تصویری در شعر سمیح القاسم با تاکید بر نظریه مارک جانسون(مقاله علمی وزارت علوم)
معناشناسی شناختی از جمله الگوهای نوین در مطالعه زبان است که به بررسی رابطه میان ذهن، ادراکات حسی بشر و عناصر زبانی می پردازد. در حقیقت این الگو شیوه مفهوم سازی اطلاعات را در ذهن مورد واکاوی قرار می دهد. «طرحواره تصویری» از بنیادی ترین رویکردهای معناشناسی شناختی است که در نتیجه تعامل انسان با جهان پیرامون و بر اساس تجربیات زیستی او به صورت مفاهیم انتزاعی در ذهن شکل می گیرد. ساختار روشن و معنی دار طرحواره ها می تواند پایگاهی برای تشکیل نگاشت های استعاری و درک حوزه های پیچیده عقلی باشد؛ بر این اساس هدف از انجام پژوهش حاضر آن است که بر مبنای روش توصیفی - تحلیلی و با تکیه بر نظریه جانسون، ضمن بررسی سه نظام طرحواره ای حجمی، قدرتی و حرکتی، چگونگی بازنمود تجارب زیستی در ذهن شاعر، پیوند جهان بینی او با طرحواره های سه گانه همچنین قابلیت این نظام ها در عینی ساختن امور انتزاعی مورد بررسی قرار گیرد. یافته های پژوهش بیانگر آن است شاعر به منظور برانگیختن روحیه مبارزه طلبی در مخاطبین، مضامین انقلابی مورد نظرش را با استفاده از عناصرحسی ادراکی و تجارب فیزیکی روزمره به شیوه ای ملموس بیان نموده است. او طرح ذهنی حجم را برای تجسم مفهوم «هویت»، طرحواره حرکتی را برای عینیت بخشیدن به مضمون «دست یابی به اهداف و آرمان های اجتماعی» و طرحواره های قدرتی را به عنوان ابزاری برای نشان دادن «پایداری ملت فلسطین» به کار برده است. بر اساس نتایج پژوهش، طرحواره های مذکور شناختی دقیق از ذهنیات، جهان بینی و ابعاد شخصیتی سمیح القاسم به دست می دهند؛ این نظام ها، سراینده را شخصیتی انسان گرا، آرمان خواه و متعهد به اجتماع همچنین فردی با عزت نفس بالا و سرشار از عواطف حماسی نشان می دهند.
فکره الموت وألوانه فی شعر سمیح القاسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ششم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۲۳
91 - 107
حوزه های تخصصی:
الموت من المحاور الرئیسه عند سمیح القاسم إذ تحتفل أشعاره بقضیّه الموت. یهدف البحث الی دراسه إیدئولوجیا الشاعر فی رؤیته نحو الموت، کما حاول أن یبیّن دوافعه التی تشکّلت فی شعره. لأنَّ رؤیته الجمالیه نحو الموت تقوّی روح المقاومه عند شعبه حتّی تغیّرَ لون الموت فی عقائدهم فیعتبر الموت عنده التزاماً فی الأبعاد السیاسیه والوطنیّه والقومیّه والذاتیه. اعتمد البحث المهنج الوصفی والتحلیلی بالترکیز علی دواوینه؛ إتّضح لنا بعد دراسه أبعاد الموت أنّه وقف عند هذه المسأله علی مستویین: ذاتی وجماعی، فدرسناهما فی القضایا السیاسیه والقومیه والوطنیه، وکشفنا عن رؤیته الجمالیه فی معجم الموت ودلالاته فی التعبیر عن واقع الاحتلال.
واکاوی تطبیقی انتقاد از نهادهای بین المللی در شعر سمیح القاسم و علیرضا قزوه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۵
1 - 16
حوزه های تخصصی:
اعتراض نوعی موضع گیری است که اساسی ترین کاربرد آن، سلب احساس امنیت از فرد یا مجموعه ای است که مورد دادخواهی قرار گرفته است. درجه تأثیرگذاری اعتراض، بنابر نوع آن، متفاوت است. یکی از تأثیرگذارترین انواع اعتراض، در قالب شعر خود نمایی می کند؛ زیرا شاعران به وسیله بیان اعتراضات خود، نقش بسزایی در بیدار کردن مردم و بیرون آوردن جامعه از خمودگی و وارفتگی دارند. این جستار به تطبیق اشعار اعتراضی دو شاعر معاصر فلسطینی و ایرانی به نام های سمیح القاسم و علیرضا قزوه اهتمام دارد. تلاش نویسندگان بر آن بوده است که بر اساس مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی، اشتراکات و افتراقات اشعار این دو شاعر را، با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی مورد بررسی قرار دهند. نتایج به دست آمده نشان از آن دارد که نوع ادبیات سمیح القاسم آمیخته با عجز و ناتوانی است که نشان از ناامیدی ایشان دارد اما علیرضا قزوه از موضع قدرت و با نوعی قاطعیت به نقد نهادهای بین المللی پرداخته است که نشان دهنده امیدواری اوست و این امیدواری و ناامیدی، ناشی از فضای جامعه این دو شاعر است؛ به این قرار که از نگاه سمیح القاسم به دلیل فقدان بستر مناسب، میزان تأثیرگذاری مفاهیم شعری به حداقل رسیده و درنهایت منجر به ناامیدی شاعر گشته است. از نتایج به دست آمده دیگر نوع پردازش دو شاعر به مسائل است که هر دو شاعر برای میان تهی نشان دادن نهادهای بین المللی، به ظواهر آن پرداخته اند با این تفاوت که سمیح القاسم به ظاهر اعضای این سازمان ها پرداخته اما علیرضا قزوه به طور کل ساختارها را به چالش کشیده است