مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۸۱.
۲۸۲.
۲۸۳.
۲۸۴.
۲۸۵.
۲۸۶.
۲۸۷.
۲۸۸.
۲۸۹.
۲۹۰.
۲۹۱.
۲۹۲.
۲۹۳.
۲۹۴.
۲۹۵.
۲۹۶.
۲۹۷.
۲۹۸.
۲۹۹.
۳۰۰.
مدیریت منابع انسانی
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۸ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۰
127 - 148
حوزه های تخصصی:
امروزه سازمان ها به منظور بهبود کارایی و اثربخشی سازمان و تحقق چشم انداز و فلسفه ی وجودی خود، نیازمند کارمندانی هستند که رفتارهایی فراتر از نقش هایی که در شرح شغل سازمانی وجود دارد، از خود بروز دهند. چیزی که امروزه از آن با عنوان رفتار شهروندی سازمانی یاد می شود. البته اهمیت این امر در سازمان های خدماتی همچون نیروی انتظامی دو چندان است؛ از سوی دیگر دین مبین اسلام بالاترین و بهترین برنامه زندگی و عمل است و پتانسیل های بی نظیری دارد که مدیریت منابع انسانی با به کارگیری آن می تواند اقدامات مؤثرتری را انجام دهد و رفتارهای فرانقشی را در کارمندان ارتقاء بخشد. هدف مقاله فعلی مطالعه ی نقش اقدامات مدیریت منابع انسانی در پرتو تعالیم اسلامی برای بهبود رفتار شهروندی سازمانی است؛ در این مقاله ابتدا رفتار شهروندی سازمانی و مدیریت منابع انسانی از دیدگاه اسلام و سپس نقش مدیریت منابع انسانی اسلامی در تقویت رفتار شهروندی سازمانی مورد بحث قرار گرفت. نتایج نشان داد که دین اسلام سرشار از آموزه هایی است که دارای ظرفیت شگرفی برای ارتقا و بهبود رفتارهای مطلوب در کارمندان است و اگر هریک از زیر نظام های مدیریت منابع انسانی یعنی کارمند یابی و انتخاب، آموزش و توسعه و جبران خدمت، پاداش و ارزیابی عملکرد با در نظر گرفتن آموزه های مکتب اسلام، قرآن و اهل بیت (ع) انجام پذیرند، ارتقا و بهبود هرچه بیشتر رفتار شهروندی سازمانی را به همراه خواهد داشت و در نهایت منجر به اثربخشی سازمانی خواهد شد.
طراحی الگوی نهادگرایی نظام مدیریت منابع انسانی آموزش وپرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۱۰ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۸
65 - 93
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: برای کسب مشروعیت اجتماعی و تضمین بقای بلندمدت اهداف آموزش وپرورش، بایستی هر گونه تحول در اقدام های مدیریت منابع انسانی، با بستر نهادی موجود متناسب سازی شود. از این رو، در پژوهش حاضر تلاش شده است، ضمن شناسایی اولویت بندی الزامات نهادی آموزش وپرورش و مؤلفه های آن، الگوی مدیریت منابع انسانی متناسب با این الزامات نهادی طراحی شود. روش: رویکرد پژوهش حاضر آمیخته (کیفی کمّی) و از لحاظ هدف، کاربردی است. نخست، با مرور نظام مند ادبیات تحقیق و تحلیل محتوای اهداف سند تحول بنیادین، الگوی اولیه پژوهش شکل گرفت، سپس با بهره گیری از نظر خبرگان و ارزیابی روایی محتوا، تبیین شد. به منظور کاربردی کردن الگو، 219 پرسش نامه بین مدیران ارشد، سیاست گذاران و صاحب نظران وزارت آموزش وپرورش به روش تصادفی طبقه ای توزیع شد. تحلیل داده ها با روش تحلیل عاملی تأییدی صورت گرفت.در نهایت، برای دستیابی به مناسب ترین ترکیب از ابعاد الگو، از نظام خبره فازی استفاده شد. یافته ها: الگوی نهادگرایی مدیریت منابع انسانی در آموزش وپرورش، در قالب7 مقوله اصلی، 24 مؤلفه و 68 شاخص شناسایی شد. اولویت بندی الزامات نهادی نشان داد که در الگوی مدیریت منابع انسانی آموزش وپرورش، به ترتیب فشارهای هنجاری، فشارهای اجباری و فشارهای تقلیدی، بیشترین تأثیر را می گذارند. نتیجه گیری: برای دستیابی به ترکیب بهینه و هم سویی شیوه های منابع انسانی و نیز، توجه به ترکیبات متفاوت الزامات نهادی در هریک از ابعاد مدیریت منابع انسانی نیاز است.
شناسایی و اولویت بندی چالش های عملکردی مدیران صف در جعبه سیاه مدیریت منابع انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۱
1 - 25
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: نقش مدیران صف در تحقق ارتباط شیوه های مدیریت منابع انسانی با عملکرد، حیاتی و انکارناپذیر است. در پژوهش های پیشین، به خصوصیت های این نقش در کشور به اندازه کافی توجه نشده است. در این پژوهش برای نخستین بار تلاش شده است تا با استفاده از مدل نظری و روشی جدید در جامعه آماری شرکت ملی پخش فراورده های نفتی، به بررسی عمیق تر نقش مدیران صف در مدل جعبه سیاه منابع انسانی پرداخته شود و ضمن شناسایی چالش های آنان در مسیر تحقق انتظارات عملکردی، به اولویت بندی میزان اهمیت هر یک از چالش ها اقدام شود. روش: پژوهش حاضر با دو روش و در دو مرحله مجزا اجرا شده است. نخست، به کمک روش فراترکیب با رویکرد «ترکیب تلفیقی تحقیقات» و با مطالعه و کُدگذاری علمی و روش مند 243 مقاله معتبر پیشین، به شناسایی و دسته بندی چالش های عملکردی مدیران صف در جعبه سیاه مدیریت منابع انسانی پرداخته شد. دوم، با استفاده از روش کمّی تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و بر اساس نیاز شرکت ملی پخش فراورده های نفتی، به اولویت بندی چالش های شناسایی شده در گام نخست پژوهش اقدام شد. یافته ها: مرحله شناسایی چالش های عملکردی مدیران صف، به توصیف و توضیح عوامل متعددی انجامید که در نهایت، همه عوامل در پنج گروه کلی دسته بندی شدند. در مرحله اولویت بندی اهمیت چالش ها نیز «حمایت مدیران ارشد و مدیران منابع انسانی» مهم ترین چالش تشخیص داده شد و به ترتیب «توانایی، دانش و مهارت» و «تعهد به مدیریت افراد» در رتبه های دوم و سوم قرار گرفتند و «ابهام در نقش و اولویت های متعارض» و «حجم کار» به طور مشترک اهمیت کمتری داشتند. نتیجه گیری: در صورت ناکامی مدیران صف در ایفای نقش مؤثر بر ارتباط با وظایف محوله حوزه منابع انسانی، امکان شکست کلیه تلاش ها برای به کارگیری شیوه های مدیریت منابع انسانی و متعاقب آن، هدررفت منابع سازمانی بسیار زیاد خواهد بود. بنابراین، مدیران و تصمیم سازان سازمانی باید ضمن در نظر گرفتن چالش های عملکردی مدیران صف، به راه کارهای غلبه بر آنان به طور ویژه ای توجه کنند. در انتها نیز ضمن بحث و بررسی یافته ها، به توصیف مسیرهایی پرداخته شده است که بررسی آنها در پژوهش های بعدی لازم است.
چارچوب ارزش آفرینی مدیریت منابع انسانی در پلتفرم های حمل ونقل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۱
26 - 49
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به رشد و توسعه پلتفرم های حمل ونقل در سال های اخیر و اهمیت روزافزون منابع انسانی، نیاز به بررسی چگونگی ارزش آفرینی، از طریق مدیریت منابع انسانی در این شکل جدید از کسب و کار محسوس است. هدف این مقاله، تعیین ارزش های ذی نفعان و چگونگی ایجاد ارزش، از طریق مدیریت منابع انسانی در کسب و کارهای پلتفرمی حمل و نقل برای ذی نفعان است. روش: روش این پژوهش آمیخته متوالی است. پژوهش حاضر در دو مرحله اجرا شده است. در مرحله نخست، با استفاده از ادبیات و روش تحلیل تم، فهرستی از ارزش های ذی نفعان شناسایی شد و از نمونه آماری منتخب از جامعه ذی نفعان در دو پلتفرم حمل ونقل مشهور ایرانی، درخواست شد که میزان اهمیت ارزش های استخراج شده یا سایر ارزش های مدنظر را در قالب پرسش نامه باز مشخص کنند. در مرحله دوم، از طریق مصاحبه با گروهی از خبرگان که به صورت هدفمند انتخاب شدند، قابلیت های ارزش آفرین در پلتفرم ها و چگونگی ایجاد ارزش از طریق مدیریت منابع انسانی در پلتفرم های حمل ونقل، به کمک روش تحلیل تم مشخص شد. یافته ها: در این پژوهش، 12 ارزش مدنظر ذی نفعان اصلی در پلتفرم های حمل و نقل، 2 قابلیت ارزش آفرین (مدیریت الکترونیکی فرایندها و مدیریت اطلاعات) و 2 روش ایجاد ارزش (بهبود برنامه ریزی کار و کارایی سیستم کنترلی) از طریق مدیریت منابع انسانی استخراج شد. نتیجه گیری: یافته های پژوهش به چارچوبی متشکل از قابلیت های ارزش آفرین، روش های ایجاد ارزش و ارزش های ذی نفعان منجر شد. از این چارچوب می توان برای فهم بهتر و به کارگیری مؤثرتر مدیریت منابع انسانی، در رابطه با ارزش آفرینی هر چه بیشتر برای ذی نفعان در پلتفرم های حمل و نقل بهره برد. در انتها، بر اساس نتایج به دست آمده از پژوهش، برای مدیران و عملگران توصیه های عملی و برای پژوهشگران پیشنهادهای پژوهشی ارائه شده است.
بهینه سازی برون سپاری آموزش و توسعه منابع انسانی با تکنیک مارکوس (نمونه پژوهی: شرکت برق و انرژی صبا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
74 - 96
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: رقابت شدید سازمان ها برای جذب افراد شایسته و مستعد در عصر کنونی، باعث شده است که سازمان ها برای توانمندسازی منابع انسانی خود بکوشند و برای برتری یافتن در این مسئله، به فرایند آموزش و توسعه خود توجه ویژه ای کنند. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر، شناسایی و اولویت بندی معیارهای مؤثر در برون سپاری فرایند آموزش منابع انسانی و انتخاب مؤسسه آموزشی برتر است.
روش: این پژوهش، به لحاظ هدف، در زمره تحقیقات کاربردی و به لحاظ روش، در دسته تحقیقات کمّی قرار می گیرد. در گام نخست، با مطالعه پیشینه های نظری و تجربی و همچنین نظرخواهی از خبرگان، معیارهای مؤثر بر انتخاب مؤسسه آموزشی شناسایی شد. در گام بعد با استفاده از تکنیک تصمیم گیری چندمعیاره مارکوس، چهار مؤسسه آموزشی منتخب رتبه بندی شدند. در این راستا، جامعه آماری پژوهش، مدیران و کارشناسان واحد منابع انسانی شرکت برق و انرژی صبا و شرکت های زیرمجموعه بود که از بین آنها شش مدیر و کارشناس به عنوان اعضای نمونه با روش نمونه گیری هدفمند قضاوتی انتخاب شد.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که از بین ابعاد بررسی شده، بُعد «مزایا» بیشترین وزن و از بین مؤسسه های آموزشی، مؤسسه «A2» بالاترین امتیاز را به دست آورده است. افزون بر این، استفاده از تکنیک تصمیم گیری چندمعیاره مارکوس در حوزه مدیریت منابع انسانی، یکی از دستاوردهای بسیار مهم این پژوهش است.
نتیجه گیری: مدیران ارشد و مدیران منابع انسانی شرکت های زیرمجموعه هلدینگ برق و انرژی صبا، برای دستیابی به اهداف بلندمدت و کوتاه مدت خود، باید به جنبه های مختلف برون سپاری فرایند آمورش منابع انسانی توجه ویژه ای کنند. در این مسیر، توجه به بُعد مزایا از اهمیت ویژه ای برخوردار است. برای برون سپاری فرایند آموزش، تکنیک های تصمیم گیری انتخاب مطلوب تری را ارائه می دهد.
شناسایی بسترهای لازم برای دیجیتالی شدن فرایندهای مدیریت منابع انسانی (نمونه کاوی : شرکت آسان پرداخت شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
97 - 128
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه، قرارگرفتن و حرکت در مسیر تحول دیجیتال در سازمان ها، به الزامی اساسی تبدیل شده است که این امر مستلزم بازاندیشی و بازنگری در محتوای فرهنگ سازمانی است. شرکت آسان پرداخت، شرکتی فناوری محور و آشنا به تحولات دیجیتال در فرایندهای سازمانی است، از این رو، افراد شاغل در واحد منابع انسانی شرکت آسان پرداخت، به عنوان جامعه آماری این پژوهش برای شناسایی بسترهای لازم در نظر گرفته شده است.
روش: رویکرد پژوهش حاضر کیفی است و داده ها با استفاده از روش تحلیل تم، تجزیه وتحلیل شده اند. انتخاب مشارکت کنندگان بر اساس شیوه نمونه گیری هدفمند بود و ۱۲ نفر از افراد شاغل در شرکت آسان پرداخت، از جمله معاونت منابع انسانی، کارشناسان منابع انسانی و کارمندان آن برای نمونه انتخاب شدند.
یافته ها: پنج مقوله اصلی شامل بستر همراه سازی، بستر کارکردی، بستر فرایندی، بستر سیستمی و بستر نگهداشت، به عنوان بسترهای اصلی فرهنگی در راستای دیجیتالی شدن فرایندهای مدیریت منابع انسانی شناسایی شدند. برای ارزیابی و سنجش اعتبارپذیری، انتقال پذیری، اطمینان پذیری و تأییدپذیری پژوهش، از شاخص های تحقیق کیفی استفاده شد که به تأیید رسید.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد که فرهنگ سازمانی، به عنوان یکی از زیرساخت های اصلی تغییر و تحولات دیجیتالی در سازمان ها، در ترکیب بهینه منابع انسانی و منابع فناورانه سازمان، نقش تطبیق کننده و تسهیل کننده ای دارد. فرهنگ سازمانی دیجیتال با یکپارچه سازی نگرش ها، افکار و عملکرد کارکنان، در پذیرش تغییرات فناورانه و استفاده از سیستم های جدید، هم سویی اثربخش آنها را با تحولات دیجیتال امکان پذیر می سازد.
شناسایی کاربردها، فرصت ها و چالش های استفاده از فناوری بلاکچین در مدیریت منابع انسانی: مروری نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۱۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۳
1 - 16
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه، منابع انسانی یکی از سرمایه های بسیار مهم در سازمان به شمار می رود و راه کارهای زیادی برای به کارگیری بهینه و مؤثر اقدام های این افراد صورت می گیرد. فناوری بلاکچین این پتانسیل را دارد که چشم انداز منابع انسانی را به طور اساسی تغییر دهد. به منظور درک بهتر کارایی این فناوری در مدیریت منابع انسانی، در پژوهش حاضر نتایج پژوهش های انجام شده در خصوص این موضوع مرور شده است.. روش شناسی: این پژوهش از نوع کیفی، کاربردی و توصیفی است. جامعه آماری آن، مقاله های منتشر شده مربوط به فناوری بلاکچین در مدیریت منابع انسانی بوده است که در سه پایگاه داده علمی اسکپوس (الزویر)، وب آو ساینس و گوگل اسکولار جست وجو شدند. یافته ها: پس از بررسی مطالعات استخراج شده، نتایج در سه بخش مجزا با عناوین کاربردها، فرصت ها و چالش های پیش روی فناوری بلاکچین در مدیریت منابع انسانی شرح داده شد. بر اساس نتایج، فناوری بلاکچین بیشتر در اقدام های مرتبط با استخدام کاربرد دارد و فرصت هایی مانند جلوگیری از تقلب، نگهداری سوابق امن و کاهش هزینه را به همراه می آورد. نتیجه گیری: این یافته ها در باب بلاکچین برای مدیریت منابع انسانی بینش کلی ارائه داده است؛ پس با توجه به فرصت ها و کاربردهایی که ایجاد می کند، استقرار آن برای انجام اقدام های بهینه و مؤثر در مدیریت منابع انسانی توصیه می شود.
طراحی الگوی سیستم چندسطحی فازی به منظور ارزیابی مشارکت کارکنان (مورد مطالعه: سازمان ثبت احوال قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۵
51 - 75
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: این پژوهش با هدف طراحی الگویی برای سنجش میزان مشارکت کارکنان در سازمان ثبت احوال قزوین اجرا شده است.
روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت داده ها کمّی است. ابتدا با مطالعه ادبیات نظری، عوامل مؤثر بر مشارکت کارکنان شناسایی و بر اساس آن، مدل مفهومی پژوهش ترسیم شد؛ سپس به منظور سنجش میزان مشارکت کارکنان، یک سیستم استنتاج فازی سلسله مراتبی طراحی شد.
یافته ها: بر اساس یافته ها، عواملی که بر مشارکت کارکنان مؤثرند، عبارت اند از: محرک های مشارکت اجتماعی، عاطفی و فکری. الگوی پیشنهادی به منظور ارزیابی میزان مشارکت کارکنان در سازمان ثبت احوال قزوین آزمایش شد که نتایج آن از عملکرد منطبق بر واقعیت سیستم استنتاج فازی ارائه شده حکایت می کند. نتایج نشان داد که در سطح اول، محرک های مشارکت عاطفی اهمیت بیشتری دارد و در بین پارامترهای زیرین آن، کیفیت زندگی کاری بر خروجی سیستم بیشترین تأثیر را می گذارد.
نتیجه گیری: مهم ترین دستاورد این پژوهش، ارائه الگوی چندسطحی برای سنجش میزان مشارکت کارکنان در سازمان است که به طور پویا با توجه به مقادیر متغیرهای ورودی، متغیر خروجی را پیش بینی می کند. این الگو می تواند در سازمان های مختلف به منظور افزایش میزان مشارکت کارکنان استفاده شود.
بنیان های چهارگانه مدیریت جبران خدمات کارکنان: نقد دلالت پژوهانه کتاب Handbook of Employee Reward Management and Practice (مدیریت جبران خدمات)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۳)
203 - 231
حوزه های تخصصی:
پژوهشگران بنیان های چهارگانه ای برای جبران خدمات کارکنان قائل اند که شامل جایگاه شغل، جایگاه فرد، عضویت و عملکرد است. مقاله حاضر با اتکای به این بنیان ها درصدد است با روش شناسی رئالیسم انتقادی و روش دلالت پژوهی به نقد یکی از کتاب های مطرح در زمینه جبران خدمات کارکنان بپردازد. کتاب دستنامه مدیریت و اجرای پاداش کارکنان به قلم مایکل آرمسترانگ که با عنوان مدیریت جبران خدمات به فارسی ترجمه شده، از آن جهت برای نقد انتخاب شد که به عنوان یکی از مهم ترین منابع درسی رشته مدیریت و سیاستگذاری مدیریتی تدریس می شود. این مقاله ضمن پرداختن به اصول پایه ای چهارگانه جبران خدمات، به نقد اثر مذکور و ارائه دلالت های احصایی و بدیل های پژوهش در این حوزه می پردازد. نتایج نشان داد، برای جامعیتِ محتوای یک اثر آموزشی- پژوهشیِ مدیریت جبران خدمات کارکنان، شمولیت چهارگانه اساسی جبران خدمات به صورت صریح و نَه حتی تَلویحی، ضروری است.
بلوغ تحلیل گری و کارکردهای مدیریت منابع انسانی؛ نقدی بر کتاب منابع انسانی داده محور: نحوه استفاده از تحلیل ها و شاخص های کلیدی پیشبرد عملکرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با رشد و توسعه فناوری های ارتباطی و اطلاعاتی و استفاده روزافزون از ابزارهای هوشمند متصل به اینترنت، حجم عظیمی از دادههای دیجیتال در هر لحظه تولید میشود. استفاده هوشمندانه از این دادهها برای بهبود تصمیمات مرتبط با منابع انسانی، نیازمند تحلیلگری منابع انسانی است. تحلیلگری منابع انسانی دارای انواع توصیفی، تشخیصی و پیشبینی کننده است که در قالب مدل بلوغ تحلیلگری معرفی میشوند. مقاله حاضر با درنظر داشتن مدل بلوغ تحلیلگری و کارکردهای پنجگانه مدیریت منابع انسانی با استفاده از روش دلالتپژوهی به نقد کتاب منابع انسانی دادهمحور: کاربرد تحلیلگری و سنجهها برای پیشبرد عملکرد اثر برنارد مر که تحت عنوان منابع انسانی دادهمحور: نحوه استفاده از تحلیلها و شاخصهای کلیدی پیشبرد عملکرد به فارسی منتشر شدهاست میپردازد. احصای دلالتها نشان میدهد که بهبود اساسی کتاب با غنی تر شدن و تعمق بیشتر در مبانی نظری مباحث مدیریت منابع انسانی و توجه دقیقتر به سطوح تحلیلگیری امکانپذیر است.
بررسی تاثیر بخشی نیروی انسانی بانک سپه به روش فرآیند درونی (مطالعه موردی، شعب بانک سپه در شهرستان اهواز)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر بخشی نیروی انسانی بانک سپه به روش فرآیند درونی (مطالعه موردی، شعب بانک سپه در شهرستان اهواز) است. روش پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش حاضر، شعب بانک سپه در شهرستان اهواز و نمونه آماری 85 نفر از کارکنان این شعب می باشند. جمع آوری اطلاعات بر دو محور مطالعات میدانی (پرسشنامه) و کتابخانه ای انجام شده است. به منظور توصیف تحلیل داده ها و آزمون فرضیه های تحقیق از آمار استنباطی و از روش مدل یابی معادلات ساختاری و آزمون همبستگی، رگرسیون چندگانه، ضرایب استاندارد، معادلات ساختاری، تحلیل عاملی استفاده شده است. روایی ابزار این تحقیق از نوع محتوا بوده و برای تعیین پایایی پرسشنامه با تاکید بر همسانی درونی سوالات از روش آلفای کرونباخ استفاده شده که به وسیله نرم افزار spss و Amos برای مجموعه سوالات مرتبط با هر متغیر محاسبه شده است. یافته ها ی تحقیق حاکی از آن است که نحوه اطلاع رسانی، بینش در اهداف و مقاصد، موقعیت کاری ثانویه، همکاری در واحدها، تسهیم اطلاعات، مشتری محوری، حقوق و عملیات رهبری خدمت بر مدیریت منابع انسانی در شعب بانک سپه در شهرستان اهواز اثر دارد.
تأثیر مدیریت منابع انسانی دانش محور بر دارایی های فکری در اکوسیستم های استارتاپی
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی میزان تأثیر مدیریت منابع انسانی دانش محور بر دارایی های فکری در اکوسیستم های استارتاپی بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه مدیران بخشهای مختلف اکوسیستم های استارتاپی به تعداد 100 نفر بوده که از این میزان بر اساس جدول مورگان تعداد 75 نفر به روش تصادفی ساده به عنوان نمونه آماری انتخاب شد. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه های استاندارد بود. روایی ابزار تحقیق توسط استاد راهنما و تعدادی از خبرگان و میزان پایایی پرسشنامه به روش آلفای کرونباخ تایید شد. یافته های حاصل از تجزیه وتحلیل داده های آماری با نرم افزار Smartpls نشان داد که مدیریت منابع انسانی دانش محور بر ابعاد دارایی های فکری (دارایی های ساختاری، دارایی های ارتباطی و دارایی های انسانی) بر دارایی های فکری اکوسیستم های استارتاپی تاثیر معناداری دارد. این در حالی است که تاثیر مدیریت منابع انسانی دانش محور بر دارایی های انسانی نسبت به سایر عوامل بیشتر بوده است.
بررسی تاثیر رهبری تحول آفرین بر کارکرد مدیریت منابع انسانی و فرسودگی شغلی در دوران پاندمی کرونا (مورد مطالعه: سازمان های دولتی استان بوشهر)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر با بررسی تاثیر رهبری تحول آفرین بر کارکرد مدیریت منابع انسانی و فرسودگی شغلی در دوران پاندمی کرونا (مورد مطالعه: سازمان های دولتی استان بوشهر) صورت گرفت. تحقیق از لحاظ هدف، کاربردی و ماهیت آن توصیفی می باشد. در بخش توصیفی با استفاده از ابزارهای روش کتابخانه ای و میدانی و پرسشنامه استفاده شده است. جامعه ی آماری این تحقیق، 153 کارکنان سازمان های دولتی استان بوشهر بودند. در این پژوهش برای روایی متغیر رهبری تحول آفرین از پرسشنامه استاندارد باس و آولیو (2000) و برای ارزیابی مدیریت منابع انسانی از پرسشنامه ادجر و گری (2005) و فرسودگی شغلی از پرسشنامه مسلش (1981) استفاده شده است و پایایی آن با توجه به ضریب آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SmartPLS.2 استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد کهرهبری تحول آفرین بر کارکرد مدیریت منابع انسانی و فرسودگی شغلی کارکنان سازمان های دولتی استان بوشهر رابطه مثبت و معناداری است و همچنین بین رهبری تحول آفرین بر مدیریت منابع انسانی سازمان های دولتی استان بوشهر تاثیر مثبت و معناداری وجود دارد و بین رهبری تحول آفرین بر فرسودگی شغلی کارکنان سازمان های دولتی استان بوشهر تاثیر معکوس و معناداری وجود دارد.
بررسی تأثیر هوش فرهنگی بر رضایت شغلی کارکنان با نقش میانجی کارعاطفی (منطقه ویژه اقتصادی عسلویه)
حوزه های تخصصی:
رضایت شغلی یکی از عوامل مهم در افزایش میزان کارایی و موفقیت شغلی تلقی می شود. توسعه یافتگی توسط منابع انسانی کارآمد عالقمند و دارای پیوند روانی عمیق به وجود می آید. معلمین و مربیان تربیت دهنده نیروی عظیم دانش آموزی باید به شغل خود عالقمند باشند تا بتوانند استعدادهای بالقوه دانش آموزان را شکوفا سازند. از دیدگاه صاحبنظران رضایت عبارت از نگرش کلی فرد نسبت به شغل است. از مفاهیم تاثیرگذار در رضایت شغلی می توان هوش فرهنگی باشد. هدف این پژوهش بررسی تأثیر هوش فرهنگی بر رضایت شغلی کارکنان با نقش میانجی کار عاطفی در منطقه ویژه اقتصادی عسلویه می باشد که با رویکرد کمی و با استفاده از روش پیمایش و ابزار پرسشنامه داده های مورد نیاز گردآوری شده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارکنان منطقه ویژه اقتصادی عسلویه به تعداد 2300 نفر می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، تعداد 340 نفر به عنوان نمونه آماری مورد بررسی قرار گرفتند. به منظور تحلیلی داده های تحقیق از روش مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار Smart PLS استفاده شد. هدف این مطالعه ارزیابی تأثیر طیف گسترده ای از کار هیجانی و هوش فرهنگی بر رضایت شغلی کارکنان است. نشان داده شد که توجه به عوامل شناختی، انگیزشی، ناهماهنگی عاطفی و بیان احساسات طبیعی احساس شده بر رضایت شغلی درمیان کارکنان سازمان بسیار با اهمیت می باشد. نتایح نشان میدهد که هوش فرهنگی بر رضایت شغلی کارکنان منطقه ویژه اقتصادی عسلویه تاثیر معناداری دارد. همچنین کار عاطفی نیز بر رضایت شغلی تاثیر معناداری دارد. علاوه بر این کار عاطفی نیز به عنوان متغیر میانجی بر ارتباط هوش فرهنگی بر رضایت شغلی کارکنان منطقه ویژه اقتصادی عسلویه تاثیر معناداری دارد.
تحلیل وضعیت؛ روشی برای نوع شناسی مدیریت منابع انسانی
یکی از مسائل با اهمیت در مطالعه نوع شناسی مدیریت منابع انسانی، توجه به روش شناسی متناسب با ویژگی های این عرصه است. استفاده از روش های کیفی همراه با بررسی نقادانه کارکردهای مدیریت منابع انسانی به منظور شناسایی انواع مدیریت منابع انسانی می تواند مفید باشد .از جمله این روش ها، روش نظریه زمینه ای است که به صورت فزاینده مورد توجه پژوهشگران رشته های مختلف و از جمله علوم انسانی قرار گرفته است. یکی از خوانش های نظریه زمینه ای، تحلیل وضعیت است .این پژوهش با هدف بهره گیری از روش تحلیل وضعیت در شناسایی انواع مدیریت منابع انسانی در بخش دولتی انجام گرفت. بر این اساس این مطالعه بدنبال پاسخ به این پرسش بود که خصوصیات، امکانات و ابزارهای پیشنهادی تحلیل وضعیت تا چه اندازه با ماهیت پژوهش در نوع شناسی مدیریت منابع انسانی همخوانی دارد؟ این مطالعه با بهره گیری از داده های موجود در متون داخلی و خارجی در خصوص مدیریت منابع انسانی و مصاحبه های نیمه ساختاریافته عمیق با کارشناسان و مدیران منابع انسانی بخش دولتی ضمن بررسی مؤلفه های انسانی و غیر انسانی، عناصر فردی و جمعی، برساخت های گفتمانی و مؤلفه های فضایی، زمانی، اقتصادی، سیاسی و نمادین در این موقعیت، سعی در مطالعه انواع مدیریت منابع انسانی که در نقشه های موقعیت تولید و ارائه گردید، دارد. استفاده از روش های کیفی چون تحلیل گفتمان انتقادی و تحلیل وضعیت به لحاظ پیچیدگی ها، مؤلفه ها، بازیگران گوناگون و توجه به عاملین ناپیدا و خاموش می تواند مسیری جدید برای پژوهش در نوع شناسی مدیریت منابع انسانی با رویکردی انتقادی، در اختیار پژوهشگران این عرصه قرار دهد.
نوآوری در روش های تحقیق کیفی در حوزه مدیریت منابع انسانی
در حال حاضر از روش های تحقیق کیفی در حوزه علوم اجتماعی، بویژه حوزه های مرتبط با کار مانند روابط صنعتی و جامعه شناسی صنعت و مدیریت منابع انسانی استفاده می شود. با این حال، به نظر می رسد مصاحبه های نیمه ساختاریافته و مصاحبه های عمیق ابزارهای غالب برای گردآوری داده در این نوع مطالعات هستند. این ابزارها، حجم زیادی از داده کیفی را بر تحقیق تحمیل می کنند که تحلیل همگی ممکن است طاقت فرسا باشد. پیشرفت های تکنولوژیک مهمی که از دهه 1970 تاکنون رخ داده است (از قبیل رایانه ها، نوت بوک ها، گوشی های هوشمند که براحتی برای ضبط برای ضبط ویدیویی و عکاسی در دسترس هستند؛ نرم افزارهایی که امکان تبدیل صوت را به کلام دارند، و یا تحلیل کیفی را راحت تر کرده اند) باعث شده که تکنیک های کیفی در دهه های اخیر شکوفا کرده و بینش های جدیدی در مورد داده ها فراهم نموده است. همچنین به محققان این امکان را داده است که پاره ای تکنیک های جمع آوری داده های کیفی را آزمایش کنند که پیش از این تاریخ، غیرممکن یا بسیار پرهزینه بودند. این مقاله به نوآوری های اخیر در رویکرد پژوهش کیفی در حوزه مدیریت منابع انسانی می پردازد و مواردی از نوآوری در منابع داده، روش های گردآوری داده های کیفی و نوآوری در تحلیل داده ها در این حوزه را مورد اشاره قرار می دهد.
طراحی و اعتبارسنجی الگوی تطبیقی تأثیر مدیریت منابع انسانی بر عملکرد سازمانی از دیدگاه مدیران و کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف از پژوهش حاضر طراحی و اعتبارسنجی الگوی تطبیقی تأثیر توسعه مدیریت منابع انسانی بر عملکرد سازمانی از دیدگاه مدیران و کارکنان با نقش میانجیگری فرهنگ سازمانی، تعهد سازمانی و حفظ کارکنان در دانشگاه های آزاد اسلامی استان فارس بود. روش شناسی: روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی و ازنظر گردآوری داده ها، روش آمیخته اکتشافی بود. مشارکت کنندگان در این پژوهش در بخش کیفی شامل مدیران و کارکنان خبره دانشگاه های آزاد اسلامی استان فارس بود که از بین آن ها تعداد 10 نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. همچنین، در بخش کمی، جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مدیران و کارکنان دانشگاه های آزاد اسلامی استان فارس بود که با استفاده از جدول مورگان و روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای با تخصیص متناسب تعداد 357 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. اطلاعات مورد نیاز در بخش کیفی برای طراحی الگوی پژوهش با مصاحبه باز نیمه ساختاریافته و در بخش کمی با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته که شامل 5 سازه (متغیر)، 21 بعد و 72 سؤال در قالب طیف لیکرت 5 تایی بود، جمع آوری شد. برای تعیین روایی و پایایی ابزار پرسشنامه مذکور به ترتیب از روش های روایی همگرا، ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی استفاده شد .یافته ها: نتایج آزمون معادلات ساختاری از دیدگاه مدیران نشان داد که دو متغیر فرهنگ سازمانی و تعهد سازمانی بر رابطه بین مدیریت منابع انسانی و عملکرد سازمان اثر میانجی و معنادار دارد اما حفظ کارکنان بر رابطه مذکور اثر میانجی ندارد. همچنین، مشخص شد که از دیدگاه کارکنان، هر سه متغیر فرهنگ سازمانی، تعهد سازمانی و حفظ کارکنان روی رابطه مدیریت منابع انسانی و عملکرد سازمانی از دیدگاه کارکنان اثر واسطه ای و معنادار دارد. نتیجه گیری: تطبیق دو مدل از دو دیدگاه حاکی از آن است که هم مدیران و هم کارکنان معتقدند که فرهنگ سازمانی و تعهد سازمانی رابطه بین مدیریت منابع انسانی و عملکرد سازمان را میانجیگری می کنند، اما حفظ کارکنان صرفاً از دیدگاه کارکنان می تواند رابطه بین مدیریت منابع انسانی و عملکرد سازمان را میانجیگری نماید.
واکاوی ابعاد و مؤلفه های مدیریت پایدار منابع انسانی در دانشگاه های آزاد استان فارس با رویکرد کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و چشم انداز آموزش دوره ۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۸)
280 - 303
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، واکاوی ابعاد و مؤلفه های مدیریت پایدار منابع انسانی در دانشگاه های آزاد استان فارس می باشد. روش تحقیق کیفی و از حیث هدف از نوع تحقیقات کاربردی است. جامعه آماری شامل 18 نفر از اعضای هیئت علمی و کارکنان و کارشناسان دانشگاه آزاد اسلامی استان فارس می باشند که با نمونه گیری هدفمند و با تکنیک ملاک محور انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل دو بخش، مصاحبه نیمه ساختار یافته در بخش میدانی و بررسی و کنکاش اسناد بالادستی و اسناد آموزش عالی در بخش کتابخانه ای می باشد. برای تحلیل داده ها، از کدگذاری باز، محوری و انتخابی و براساس تئوری از داده بنیاد و از نرم افزار Atlas ti برای کدگذاری مصاحبه ها استفاده گردید. نتایج حاکی از آن بوده که ابعاد و مولفه های مدیریت پایدار منابع انسانی در دانشگاه های آزاد استان فارس در مجموع 151 مفهوم و 31 مقوله یا کد محوری شناسایی و استخراج شدند. 31 مقوله شناسایی شده در 6 دسته که شامل شرایط علی، بستر حاکم، شرایط مداخله گر، راهبردها، پیامدها و مقوله محوری یا پدیده قرار گرفتند.
مشکلات بوروکراسی در مدیریت منابع انسانی در کشور و راهکارهای آن
حوزه های تخصصی:
امروزه یکی از لوازم اداره سازمان، بوروکراسی است که با توجه به لزوم آن در سازمان، چالش ها و مشکلات زیادی را ایجاد نموده است و بوروکراسی توانسته است پیچیدگی ها و مشکلات اداره سازمان را تا حدی کاهش دهد. اما امروزه بوروکراسی به عنوان یک بیماری در سازمان ادراک می شود که نیاز است بررسی دقیق تری در مورد آن انجام شود. این نوشتار بر آن است تا ابتدا ضمن بیان ویژگی های مثبت و منفی بوروکراسی، به حوزه مدیریت منابع انسانی در سازمان ورود کند و آن را مورد بررسی قرار دهد. همچنین به کنکاش در خصوص روابط بوروکراسی با مدیریت منابع انسانی، حقوق و جامعه شناسی نیم نگاهی دارد. در انتها به بیان راه حل هایی در مورد مشکلاتی که بوروکراسی در سازمان ایجاد نموده می پردازد و آن را جمع بندی می نماید. این پژوهش از حیث هدف کلان بنیادی است که بر اساس منطق استفهامی (ترکیبی از منطق قیاسی و استقرایی) با استفاده از روش ترکیبی متوالی کیفی انجام شده است. در تحلیل وضعیت نظام پژوهش این مقاله، فلسفه پژوهش، پراگماتیسم؛ کار ویژه یا هدف کلان پژوهش، بنیادین؛ صبغه آن مرور نظام مند کیفی؛ از حیث مکان، کتابخانه ای(مرور مقالات)؛ از حیث هدف، اکتشافی و تبیینی؛ از حیث افق، مقطعی؛ از حیث روش گردآوری، مشاهده و اسناد و از حیث تحلیل داده ها، از تحلیل محتوا بهره جسته شده است.
شناسایی و سطح بندی ریسک های منابع انسانی در صنعت گردشگری با رویکرد آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
132 - 158
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: صنعت گردشگری در سال های اخیر رشد شایان توجهی داشته و از سنتی بودن، به سمت ساختاریافتگی، حرفه ای و جهانی شدن گام برداشته است. این پژوهش با هدف شناسایی و سطح بندی ریسک های منابع انسانی و همچنین، ترسیم روابط بین آن ها اجرا شده است.
روش: این پژوهش به لحاظ هدف، از نوع کاربردی و از نوع پژوهش های اکتشافی به شمار می رود و از نظر روش، در دسته پژوهش های آمیخته قرار می گیرد. به این منظور در بخش کیفی با استفاده از تحلیل تم، ریسک های منابع انسانی از پژوهش های انجام شده استخراج شد؛ سپس ریسک های منابع انسانی شناسایی شده، در اختیار خبرگان دانشگاهی و متخصصان فعال در صنعت گردشگری قرار گرفت و با استفاده از تکنیک دلفی فازی، عوامل نهایی انتخاب و بر اساس تکنیک مدل سازی ساختاری تفسیری ساختارمند شد. در نهایت، این ریسک ها با استفاده از تحلیل MICMAC بررسی شدند.
یافته ها: بر اساس یافته های پژوهش، ریسک های «نداشتن ساختار آموزشی مناسب»، «پایبندنبودن به قانون کار و مشکلات قوانین برای کارکنان» و «نداشتن سیستم جبران خدمات مناسب (حقوق و مزایا)»، ریسک های منابع انسانی مهمی شناخته شد که روی صنعت گردشگری تأثیرگذار است و بایستی در وهله نخست به آن ها توجه شود.
نتیجه گیری: با توجه به ماهیت خدمات محور بودن صنعت گردشگری، منابع انسانی و ریسک های مرتبط با آن، همواره دغدغه متولیان و صاحبان کسب وکار در این حوزه بوده است؛ از این رو نتایج به دست آمده، در تعیین مسیر مناسب تر و توسعه صنعت گردشگری، به سیاست گذاران کمک می کند.