مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
انقلاب مشروطه
حوزه های تخصصی:
حزب هنچاک از قدیمی ترین احزاب ارمنی بود که حوزة فعالیتش علاوه بر ارمنستان، روسیه، و عثمانی، ایران را نیز شامل می شد. رقابت آنان با احزاب ارمنی دیگر همانند داشناکسوتیون که هر دو در اواخر قرن نوزده تأسیس شده بودند، به داخل مرز های ایران عصر مشروطه کشیده شد. هر چند بنابر شرایط، نام حزب رقیب (داشناکسوتیون) در تارک مبارزات مشروطه خواهی مردم ایران بیش تر درخشید، نمی توان از تأثیرات فکری و سیاسی هنچاکیان در ایران چشم پوشید. این مقاله به نقش این حزب در مناطقی از ایران، که جنبش مشروطه در آن گسترة بیش تری داشت، می پردازد. همچنین از مناسبات سیاسی و اجتماعی حزب ارمنی با احزاب دیگر در ایران پرده بر می دارد.
تحلیل نقش انجمن های صدر مشروطیت در سقوط مجلس اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
: نقش انجمن های صدر مشروطه در تخریب ارکان نظام نوپای سیاسی در ایران و به ویژه سقوط مجلس اول از وسعت و ابعاد کافی در تاریخ معاصر برخوردار بوده و حتی نوعی انحصار نزد غالب تحلیل گران سیاسی برای این عامل بوجود آورده است. آنچه که مشخص است تحولات سال های آغازین مشروطه و به ویژه سقوط مجلس اول، ارتباط وثیقی با عملکرد انجمن های این دوره پیدا کرده است و از هر حیث قضاوت در خصوص کارنامه انجمن ها را تحت الشعاع قرار داده است. با وجود این، هر گونه تحلیل و ارزیابی در خصوص عملکرد انجمن های صدر مشروطه، بدون در نظر گرفتن واقعیت های موجود در صحنه سیاسی و اجتماعی کشور، آسیب جدّی به قضاوت نهایی وارد می کند. در نوشتار حاضر نویسندگان با پرسش از نحوه ارتباط مجلس با انجمن ها، تلاش نموده اند تا تفسیری جامع از چرایی سقوط مجلس اول با تأکید بر نقش انجمن ها ارایه نمایند. بررسی نویسندگان حکایت از آن دارد که: اگرچه انجمن ها و برخی جراید برآمده از نظام مشروطه، نقش به سزایی در رادیکالیزه کردن فضا داشتند، اما شواهدی نیز وجود دارد نشان می دهد نقش عوامل دیگر سازمانی و محیطی به مراتب بیشتر بوده است. به عبارت دیگر، انجمن ها عامل اصلی در سقوط مجلس اول نبوده اند
روشنفکران و ”ملت“ در کارزار گفتمانی آستانه انقلاب مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی قاجار مشروطه
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی اندیشه سیاسی در ایران تاریخ و مبانی اندیشه سیاسی در ایران اسلامی تاریخ و مبانی اندیشه سیاسی از مشروطه تا انقلاب اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران دوره مشروطه
در آستانه انقلاب مشروطه در ایران سه نیروی اجتماعی رقیب در عرصه اجتماعی و سیاسی، مشتمل بر روشنفکران مستقل و دینمداران سنتی و تجار، جهت افزایش سهم خود در بازار قدرت ایران به رقابت با یکدیگر و نیز ستیز با سلطنت پرداختند. این رقابت کارزاری گفتمانی را فراهم آورد که در قالب آن این نیروهای اجتماعی برای پیشبرد پروژه هژمونیک خود، هر یک درصدد آن برآمدند تا محتوایی متناسب با سایر مولفههای گفتمانی خود را بر دالهایی محوری، چون ملت و شاه و سلطنت، بار کنند. این سه نیروی اجتماعی در نهایت در جنبش تنباکو و در تقابل با سلطنت، ائتلافی موقت یافتند و همین ائتلاف زمینه ساز ابراز وجود ""ملت"" شد؛ ائتلافی که روشنفکران ابتکار عمل را در کارزار گفتمانی به دست داشتند. در این مقاله با تکیه بر رویکردی گفتمانی، و به ویژه موضع نظری رابرت وثنو در خصوص فرایند تولید فرهنگ، ضمن توصیف و مقایسه محتواهای گوناگون بار شده بر این دالهای محوری از جانب نیروهای اجتماعی آن، بستر اجتماعی که زمینهساز ستیز و آویزهای آنها و ائتلاف نهایی و موقت آنها شد تشریح و بر تفوق گفتمانی روشنفکران تاکید شده است.
واین گلستان همیشه خوش باشد
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی گلستان سعدی و سبک سعدی در سرودن آن و اهمیت این اثر سعدی میپردازد و آثاری را که به تقلید از این اثر گرانقدر سروده شدهاند را معرفی مینماید. نویسنده در ادامه به معرفی اولین تصحیحها و چاپهای گلستان سعدی میپردازد و اشارهای به جایگاه گلستان در دورههای تاریخی ایران از جمله پس از انقلاب مشروطه دارد که با مخالفتهایی روبهرو شده بود.
جامعه ی روستایی در بحبوحه ی مشروطه
حوزه های تخصصی:
در دوران قبل از انقلاب مشروطه و در بحبوحه ی شکل گیری این انقلاب، مانند 600 سال قبل از آن، مهم ترین بخش تولید ثروت، کشاورزی بود که روستا نقش مهمی در این مقوله بازی می کرد. وضعیت جامعه ی ایران قبل از مشروطیت جواز ورود روستاها و جمعیت روستایی برای ایفای نقش در سیاست و حکومت را نمی داد و این خود دلایلی داشت که می توان به خودکفایی نسبی اقتصادی در روستاها، وضعیت جغرافیایی، وضعیت حمل و نقل و مواردی نظیر این ها اشاره کرد. در بحبوحه ی انقلاب مشروطیت عواملی مانند کشت محصولات تجاری، ایجاد تسهیلات در حمل و نقل و مهاجرت روستاییان به کشورهای همجوار و شهرهای داخلی ایران موجب شد که آن ها خواستار مطالباتی از حکومت شوند. همچنین نابودی روش زمین داری کهن و روی آوردن به محصولات خارجی و وابستگی به خارج از روستا و فروش زمین های خالصه توسط حکومت که از خصایص و ویژگی های این دوره می باشد حائز اهمیت است که در مقاله به وضعیت جامعه ی روستایی در حول و حوش و بحبوحه ی انقلاب مشروطه می پردازد.
بررسی و نقد کتاب تاریخ بیداری ایرانیان
حوزه های تخصصی:
انقلاب مشروطه در تاریخ ایران بدون شک دارای اهمیت فراوانی است و شناخت بهتر آن مستلزم پژوهش های متنوعی در این زمینه است که می بایست پیرامون موضوعات مختلف و مرتبط صورت گیرد. آثار نویسندگان دوره مشروطه، مهم ترین منابع آگاهی بخش کنونی از آن دوره چالش برانگیز است. در این مقاله به نقد و بررسی کتاب تاریخ بیداری ایرانیان اثر ناظم الاسلام کرمانی پرداخته می شود که جزو مهم ترین کتاب های قابل استناد در دوران مشروطه است و تلاش می شود بینش و روش مشروطه خواهان به طور روشن تری آشکار گردد.
تحلیل مقایسه ای بسیج منابع در انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی ایران با استفاده از مدل بسیج چارلز تیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر، با توسل به نظریه بسیج منابع چارلز تیلی، به شناسایی فرآیند بسیج در دو انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی ایران پرداخته شده است. در واقع، پرسش اصلی پژوهش آن است که بسیج منابع در دو انقلاب مشروطه و اسلامی، بر اساس الگوی نظری چارلز تیلی چگونه صورت گرفته است؟ روش پژوهش تاریخی مقایسه ای و همچنین روش تحلیل اسنادی است.
بر پایه پرسش های مستخرج از مدل نظری مورد استفاده، تفاوت ها و تشابهات این دو انقلاب را شناسایی کرده که اهمّ تفاوت های این دو انقلاب در ایدئولوژی بسیج و رهبری این دو انقلاب و اصلی ترین تشابهات دو انقلاب در وضعیت سرکوب / تسهیل انقلابیون از سوی حکومت، همچنین وضعیت قدرتمند گروه های انقلابی در برابر وضعیت ضعیف حکومت های قاجاری و پهلوی دوم خلاصه می شود.
مشروطیت در مشهد: زمینه ها، فرایندها و سیاست های روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخی از مورخان در نگاشتن تاریخ انقلاب مشروطه، تنها به چند شهر بسنده کرده اند و نقش مناطق و شهرهای دیگر در این انقلاب را نادیده گرفته اند. یکی از مناطقی که نقش سازنده اش در انقلاب مشروطه فراموش شده است، خراسان و مرکز آن، مشهد است. برخی گمان می کنند به دلیل جو مذهبی حاکم بر مشهد، مردم شهر در مشروطه جایگاهی نداشتند و حتی در برابر آن ایستادگی کرده اند. در ا ین مقاله با تکیه بر منابع دست اول، نشان می دهیم که بر خلاف این برداشت رایج، مردم مشهد نقشی درخور توجه در انقلاب مشروطه داشتند و نه تنها نظاره گر منفعل انقلاب نبودند، بلکه مبارزات آن ها در دوران قبل از مشروطه زمینه ساز برخی از حرکت ها و مبارزاتی بود که به انقلاب مشروطه منجر شد. همچنین در این مقاله در پی آزمون این فرضیه هستیم که مبارزات مشهد پس از پیروزی انقلاب (1907- 1912) و مقاومت در برابر استبداد و حامی خارجی آن، موجب هراس روسیه، بازیگر برجسته ی نظام جهانی، از ادامه ی آشوب ها و کشیده شدن دامنه ی اعتراضات به شهرهای دیگر شد. به این ترتیب روس ها پس از سرکوب تهران و تبریز، به سرکوب مشروطه در مشهد و شکستن تقدس بارگاه امام رضا (ع) پرداختند تا بقایای مشروطه خواهان را دچار ترس و وحشت کنند و به جنبش مشروطه خواهی ایرانیان پایان دهند.
انقلاب مشروطه و بازتعریف قدرت سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انقلاب مشروطه را می توان نوعی کنش جمعی برای بازسازی الگوی کسب و اعمال قدرت سیاسی از طریق رسمیت و اعتبار بخشیدن به تعریف جدیدی از قدرت سیاسی دانست. به منظور توجیه و تأسیس الگوی جدیدی برای کسب و اعمال قدرت سیاسی، می بایست تعریف تازه ای از قدرت سیاسی بیان و توجیه می شد. این مهم در قالب تدوین و تصویب (متمم)قانون اساسی مشروطه انجام شد. فصول و اصول مختلف (متمم)قانون اساسی مشروطه به نوعی دربرگیرند ه ی تعریف جدیدی از چیستی و اهمیت یا کارویژه ی قدرت سیاسی است. در این چارچوب، قدرت سیاسییا «قوای مملکت»به عنوان دارایی مشترک اعضای جامعه تعریف می شود که باید در خدمت بقا و ارتقای زندگی اجتماعی قرار گیرد.برای انجام این مهم نیز الگوی جدیدی از کسب و اعمال قدرت سیاسی تعریف می شود که در چارچوب آن، قدرت سیاسی دراختیار نهادی به نام دولت قرارمی گیرد تا مطابق خواست و اراده ی اعضای جامعه- که در قالب قانون تجلی می یابد- اعمال کند. به این ترتیب، در جریان انقلاب مشروطه، پاسخ های جدیدی به پرسش از چیستی و کارویژه ی قدرت سیاسی داده شد تا الگوی جدیدی ازچگونگی کسب و اعمال قدرت سیاسی توجیه شود و رسمیت یابد؛ الگویی که بنیاد تأسیس نوعی نظم سیاسی دموکراتیک بود.
تحلیل روابط اقبال السلطنه، حکمران منطقه ماکو، با مشروطه خواهان و محمدعلی شاه در دوره مجلس اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خاندان بیات ماکویی از زمان صفویه به منطقه ماکو کوچ کردند و، به تدریج، حکومت منطقة ماکو را به دست
گرفتند. اقبال السلطنه ماکویی وارث اقتدار سیاسی، نظامی و اقتصادی خاندان خود در ماکو شد. اوکه انقلاب
مشروطه و اصلاحات حاصل از آن را پایان حکومت موروثی و مطلق خود در ماکو می دانست، به مخالفت با
مشروطیت برخواست و هواداران آن را به شدت سرکوب کرد. دربار و دیگر مستبدین از اقدامات سرکوبگرانة
اقبال السلطنه در منطقه حمایت می کردند. اگر در برهه هایی اقبال السطنه به مماشات با مشروطه خواهان اقدام
کرد، حاصل سیاست هماهنگ مستبدین برای تظاهر به مشروطه طلبی و فریب هواداران مشروطه بود.
این پژوهش، با روش توصیفی- تحلیلی و بر پایه منابع کتابخانه ای و آرشیوی، به تبیین این مسئله پرداخته
است. هدف از این مقالة بررسی مخالفت اقبال السلطنه ماکویی با مشروطه خواهان منطقة ماکو و نقش
محمدعلی شاه در این باب است.
تحلیلی جامعه شناختی از منافع گروه های انقلابی در انقلاب مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف نوشتار حاضر شناسایی منافع گروه های گوناگون مدعی قدرت در انقلاب مشروطه است. نوآوری پژوهش آن است که با وجود آثار بسیار دربارة انقلاب مشروطه، تا به حال اثری به تحلیل منافع گروه های بسیج گرِ انقلابی در مشروطه با استفاده از نظریه ای خاص نپرداخته است. رهیافت کلی این مقاله جامعه شناسی تاریخی و چهارچوب نظری آن مفهوم منافع در مدل بسیج «چارلز تیلی» است. روش پژوهش تحلیل اسناد تاریخی شامل کتب و مقالات و روش قیاسی است. بدین معنا که با کاربست مفهومِ منافع و با استفاده از اسناد تاریخی به شناسایی و انگیزه های گروه ها و سازمان های انقلابی مشروطه خواه می پردازیم. بازة زمانی مورد مطالعه از به چوب بستن تجار قند به عنوان نقطة آغاز تا صدور فرمان مشروطیت به عنوان پیروزی انقلاب مشروطه است.
مطالعه تطبیقی مفهوم «قلمرو» و «قلمروسازی» در قوانین اساسی مشروطه و جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«قانون اساسی» یکی از موضوعات مهم مورد مطالعه جغرافیای سیاسی است زیرا حکومت ها برای اعمال حاکمیت بر قلمرو، منابع و مردم کشور خود، نیازمند تدوین قانون اساسی و اجرای آن هستند. وقوع انقلاب، از پدیده هایی است که معمولاً تدوین یک قانون اساسی جدید را در پی دارد. کشور ایران نیز در طول یکصد سال گذشته، دو انقلاب بزرگ را تجربه کرده که به دنبال هر دو انقلاب، دو قانون اساسی جدید یعنی «قانون اساسی مشروطه» و «قانون اساسی جمهوری اسلامی» شکل گرفته است. محور نوشتار حاضر، بر مقایسه دو مفهوم «قلمرو» و «قلمروسازی» و ابعاد آنها در این قوانین اساسی استوار است و در انجام آن از «روش توصیفی تحلیلی» بهره گرفته شده است. نتایج تحقیق، نشانگر تفاوت این مفاهیم در دو قانون اساسی است بدین گونه که در قانون اساسی مشروطه، مفهوم «قلمرو» بخشی از فضای جهانی می باشد که به یک حکومت معین تعلق دارد، حقوق حاکمیت و مالکیت در آن اعمال می شود و دارای محدوده و مرزهای مشخص می باشد. اما در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، نه تنها قلمرو چنین مضمونی را دارا می باشد، بلکه در بسیاری از اصول آن مفهومی «فرا قلمرو» ارائه شده است که مترادف با «امت» بوده و چندان قائل به مرزهای کشور نیست. از نظر «قلمروسازی» و ابعاد آن (سازماندهی سیاسی فضا، قلمروداری و قلمروخواهی) نیز این دو قانون متفاوت از هم هستند. به عنوان نمونه در «قانون اساسی مشروطه» صرفاً به بحث «سازماندهی سیاسی فضا» و «قلمروداری» پرداخته شده است، درحالی که در «قانون اساسی جمهوری اسلامی» علاوه بر اینها، «قلمروخواهی» نیز در نظر گرفته شده است. همچنین، در «قانون اساسی مشروطه»، بیشترین اصول در ارتباط با «سازماندهی سیاسی فضا» است. در حالی که در «قانون اساسی جمهوری اسلامی» بیشترین «اصول» مرتبط با «قلمروداری» است. این تحقیق نشان می دهد که علت وجود تفاوت ها در مفهوم قلمرو و قلمروسازی، تفاوت در شرایط فضایی و دیدگاه های خاص نخبگان و قانون گذاران این دو قانون بوده است.
مفهوم آزادی نزد روشنفکران ایرانی پیش از انقلاب مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از زمان آشنایی ایرانیان با غرب در دوره قاجار، آزادی بهعنوان مفهومی اعتباری به کار رفت که معنا و تعریفی خاص و متفاوت از گذشته داشت. در این معنا، روشنفکران دوره ی قاجار؛ بهخصوص عهد ناصرالدینشاه سهم بسزایی در وارد کردن این مفهوم و تطبیق دادن آن با فرهنگ جامعه ی اسلامی ایرانی داشتند. این پژوهش درصدد است تا با واکاوی مفهوم آزادی در آثار متفکران غربی، به مسیر انتقال این مفهوم به ایران، تعریف آن و چگونگی تلاش اندیشه گران ایرانی برای تطبیق این مفهوم با فرهنگ جامعه ی ایران بپردازد و نشان دهد که ظهور اندیشهها و مفاهیم نوآیین؛ از جمله مفهوم آزادی در دوره ی مشروطه، دارای پیشینهای قابل توجه در ایران و اسلام بوده و اندیشه گران ایرانی، با استفاده از ظرفیتها و داشته های فرهنگ خودی، سعی در ارائه تعریفی از آن مطابق با جامعه ی ایرانی داشتهاند. از این رو، آزادی مورد ادعای اندیشه گران غربی در فرهنگ ایرانی اسلامی پیشینه و مفهوم خاص خود را داشته و قابلیت عملی شدن اقسام مختلف آن چون آزادی بیان، عقیده و قلم را داراست. لذا ظهور آنها در دوره مشروطه آنی و بیمقدمه نبوده است.
واکاوی زمینه ها و عوامل موثر بر آغاز شورش سمکو 1285 تا 1297ش/۱۹۰۶ تا ۱۹۱۸م(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسماعیل آقا، معروف به سمکو، حدود 25سال شخصیتی تاثیرگذار در مرزهای شمال غرب کشور و سرزمین های آنسوی مرز بود. او ازمهم ترین چهره های تاریخ معاصر ایران است. آنچه تاکنون از وی گفته شده عموماً مغرضانه و یک جانبه است. پژوهش حاضر به شیوه ای توصیفی تحلیلی و با تکیه بر اسناد و مدارک دست اول فارسی و همچنین، بهره گیری از پژوهش های مبتنی بر اسناد روسی، تلاش کرده است زمینه ها و عوامل موثر بر شورش سمکو را تشریح کند. مقاله با مراجعه به گذشته، نشان می دهد برخلاف نگاه یک جانبه موجود در اشاره های صورت گرفته به این موضوع، شورش های سران شکاک بیش از آنکه نتیجه فتنه گری آنان بوده باشد، نتیجه فساد و ناکارآمدی ساختار حکومت قاجار و حکام آذربایجان در نادیده گرفتن قدرت و جایگاه مهم سران شکاک بوده است. مقاله همچنین نشان می دهد این زمینه منفی، همراه با تحولاتی همچون انقلاب مشروطه، جنگ جهانی اول، انقلاب اکتبر و پایان جنگ و نیز خروج بیگانگان از آذربایجان، سمکوی انتقام جو را در مسیر شورشی جدی علیه حکومت مرکزی قرار داد.بنابراین پژوهش بر این باور است که شورش واقعی سمکو به دنبال خاتمه جنگ جهانی اول و خروج بیگانگان از مرزهای شمال غرب کشور آغاز شد.نتیجه نهایی مقاله این است که ساختار فاسد حکومتی و انکار جایگاه شکاک ها و واگذارنکردن بخشی از قدرت به آنان، در کنار فرصت هایی که تحولات منطقه ای در اختیار آخرین خان شکاک، یعنی سمکو، گذاشته بود زمینه و عوامل اصلی موثر برای شورش سمکو را فراهم کرد.
نقش امپراتوری عثمانی بر تدوین جنبش مشروطه ایران
حوزه های تخصصی:
تحولات عثمانی وجوه اشتراک و تشابهات فراوانی با تحولات ایران داشته و به نظر می رسد هرآنچه که در آنجا اتفاق افتاده با فاصله اندکی در ایران نیز به وقوع پیوسته است و این مسئله ما را به موضوع دیگری نیز رهنمون می سازد و آن تأثیراتی است که تحولات عثمانی و ایران بر یکدیگر داشته اند. در روند انقلاب مشروطه ایران عوامل داخلی و خارجی چندی نقش داشته است. عواملی که ریشه های درونی و فکری و بعضی دیگر ریشه های سیاسی و اجتماعی داشته اند. این مقاله در پی بررسی نقش حکومت عثمانی در تحولات فکری و سیاسی جنبش مشروطه خواهی ایران است. براساس نتایج تحقیق، دولت عثمانی هم در زمینه سازی فکری جنبش مشروطه در ایران تأثیر گذار بوده و هم در فرآیند وقوع آن از طرق مختلف نقش آفرینی کرده است که می توان آن ها را به عواملی از جمله رجال، نخبگان، روشنفکران، آزادیخواهان، حوزه نجف، عتبات عالیات، تجار، نویسندگان، انجمن ها و سفارت عثمانی در ایران از آن جمله بوده است.
نقش روزنامه های فارسی زبان استانبول در انقلاب مشروطه ایران
حوزه های تخصصی:
در تدارک مقدمات مشروطه خواهی در ایران، امپراتوری عثمانی در زمینه سازی فکری انقلاب و در فرآیند وقوع آن به طرق مختلف اثرگذار بود. استانبول در آن دوره بستر مناسبی برای آشنایی و اقتباس اندیشه ها و آرمان های جدید محسوب می شد. منظر انتخابی پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی، پاسخ به این پرسش است که روزنامه های فارسی زبان استانبول و به طور مشخص «اختر»، «شمس» و «شاهسون» چه نقشی در انقلاب مشروطه ایران داشتند؟ در این راستا مطبوعات فارسی زبان استانبول کمابیش فارغ از محدودیت های حاکم بر ایرانِ عصر قاجار، به نضج آگاهی های سیاسی و اجتماعی جدید کمک شایانی می کرد و نقش برجسته و تعیین کننده ای در آشنایی ایرانیان و بویژه روشنفکران و اندیشه-گران ایرانی با تجدد و مفاهیم بنیادینِ سیاسی و اجتماعی اروپا و علاقه مند کردن مردم به حکومت قانون در کشور ایفا نمودند.
بسترهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی وقایع کرمان و بازتاب آن در انقلاب مشروطه(1324—1323ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال 1323ق. در کرمان حوادثی روی داد که منجر به کشته شدن عده ای از اهالی کرمان شد. چوب خوردن حاج میرزا محمد رضا تاثیرگذارترین حادثه از این وقایع بود و متاثر از آن دو تن از حکام کرمان برکنار شدند. با رسیدن اخبار به تهران، علما، انجمن ها و آزادی خواهان از این حوادث برای پیشبرد اهداف آزادی خواهانه ی خویش استفاده بسیار بردند و طی مهاجرت پناهندگان به حرم عبدالعظیم حوادث کرمان در خواسته های علما از حکومت متبلور شد. علیرغم تاثیر این وقایع در انقلاب مشروطه، یافته های پژوهش حاکی از آن است که وقایع کرمان ناشی از مشروطه خواهی کرمانیان نیست بلکه ناشی از رقابت شدیدی بود که در میان خاندان های حکومت گر کرمان درگرفته بود و نقش اصلی را در پدید آمدن این وقایع داشت. در مجموع 7 نفر از خاندان های ابراهیمی، وکیل الملکی و فرمانفرما، 65 سال از 115 سال تاریخ کرمان، از آغاز قاجاران تا مشروطیت را در کرمان حکومت کردند. از نظر تعداد، این حکام تنها 19 درصد از کل حکام را در این دوره تشکیل می دادند اما بیش از 57 درصد این دوره را حکومت کردند. از جمله عوامل موثر دیگر در پدید آمدن این وقایع شرکت فعالانه اقشار بافنده بود که 78 درصد جمعیت کرمان را تشکیل می دادند و به شرایط نامناسب زیستی و معیشتی خود واکنش نشان دادند.
بررسی و تحلیل عوامل مؤثر بر تمرکزگرایی در تاریخ معاصر ایران در دو مقطع انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی
حوزه های تخصصی:
علی رغم وقوع انقلاب مشروطه و تغییر ساختار حکومت از سلطنت استبدادی به حکومت مشروطه و همچنین تلاش اکثریت نمایندگان مجلس در دوره های اولیه آن برای ایفای نقش در صحنه تحولات سیاسی و تمایل به تمرکز زدایی، به تدریج سهم ایالات و مناطق در روند تصمیم گیری های کلان رو به نقصان نهاد. و با روی کارآمدن حکومت خودکامه پهلوی، تمرکزگرایی به یکی از ارکان اصلی حکومت پهلوی مبدل شد. در تاریخ معاصر ایران، تمرکزگرایی و تمرکززدایی، همپای توسعه نیافتگی و توسعه یافتگی سیاسی، با فراز و نشیب های کوتاه و بلندی همراه بوده است. در همین دوره، گاه به توسعه یافتگی سیاسی نزدیک و گاه از آن دور شده ایم. در دوره معاصر تاریخ ایران، تمرکزگرایی را بیشتر و تمرکززدایی را کمتر تجربه کرده ایم، ولی به رابطه میان تمرکزگرایی و توسعه نیافتگی سیاسی و تمرکززدایی و توسعه یافتگی سیاسی، توجه جدی تری شده است. پرواضح است که سخن گفتن در مورد تحولات سیاسی تاریخ معاصر ایران و بررسی کم و کیف این تحولات به دلیل تنوع موضوعات و گستردگی مباحث، کاری بس دشوار است. بنابراین در این پژوهش می کوشیم تا علت یکی از منازعات تاریخ معاصر ایران که همانا بحثی پردامنه به نام تمرکزگرایی و یا تمرکززدایی است را با توجه به فقدان پژوهشی متقن و مستند در این باره را دریابیم. پرسش اصلی این پژوهش این است که چه رابطه ای میان توسعه سیاسی و تمرکزگرایی در تاریخ معاصر ایران وجود دارد و وقوع دو انقلاب بزرگ مشروطه و انقلاب اسلامی چه تأثیری بر رابطه ای متقابل این دو متغیر نهاده است؟
بررسی افکار و اندیشه های مهدی قلی خان هدایت (مخبرالسلطنه) و رابطه ی آن با سنت، مذهب و مدرنیته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حاج مهدی قلی خان هدایت ملقب به مخبرالسلطنه (1242-1334خ) یکی از رجال بزرگ سیاسی- فرهنگی دوران معاصر است. حیات سیاسی- اجتماعی او آکنده از حوادث و دگرگونی های مهم بود. مخبرالسلطنه حدود نیم قرن در تاریخ معاصر ایران نقش بارزی را ایفا نمود، به ویژه در سیر حوادث انقلاب مشروطه خدمات شایانی را انجام داد و در غالب کابینه ها حضور داشت. وی زمانه ی شش پادشاه – از اواسط سلطنت ناصرالدین شاه تا اواسط سلطنت محمد رضا شاه پهلوی- را درک نموده و تا بالاترین سطوح سیاست و قدرت یعنی ریاست وزرایی پیش رفت. او به مسائل و موضوعات فرهنگی علاقمند بود و در این زمینه آثار و تألیفاتی چند از خود بر جای گذاشت. افکار و اندیشه های او در رابطه با سنت، مذهب و مدرنیته قابل تأمل است و تأثیر آن را در اقدامات و عملکرد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی او می توان مشاهده نمود. وی نگاهی نسبتاً میانه در رویارویی و تقابل سنت و مدرنیته در عصر خود داشته است و انتخاب هر یک را به طور تام بر دیگری ترجیح نمی داد. این نوشتار مبتنی بر تعاریف مفاهیم سنت و مدرنیته به بررسی افکار و اندیشه های مخبرالسلطنه هدایت با تکیه بر منابع دست اول، اسناد، مدارک و تحقیقات جدید پرداخته و رابطه افکار و اندیشه های وی را به لحاظ نظری با مضامین و مفاهیم سنت، مذهب و مدرنیته آشکار می سازد.
بررسی تطبیقی تحول خواهی میرزا ملکم خان ناظم الدوله و دکتر علی شریعتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر در راستای واکاوی اندیشه روشنفکری در جریان دو انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی، به مقایسه تحول خواهی در اندیشه میرزاملکم خان و علی شریعتی می پردازد. مسئله پژوهش حاضر این است که چه تفاوتی میان اندیشه تحول خواهی در اندیشه این دو متفکر با توجه به شرایط زمانه شان وجود دارد؟ در این راستا، این مقاله با استفاده از رهیافت توماس اسپریگنز(کشف بحران، شناسایی علل آن و ارائه بدیل و راهکار) اندیشه این دو روشنفکر را مورد تحلیل قرار می دهد. جوهر اندیشه ملکم بر رویارویی با عقب ماندگی و ترویج آیین ترقی استوار است و با تمجید مدرنیزاسیون، دین را تنها برای توجیه و یاری اندیشه خود مورد تاکید قرار می دهد. وی با دغدغه رفع عقب ماندگی در پاسخ به مسئله چه باید کرد، پیروی از غرب را مطرح می کرد. در مقابل او، شریعتی به احیای هویت دینی و طرح و ساخت الگو برای مقابله با برداشت های سطحی از غرب و مدرنیته و مدرنیزاسیون پرداخت و در پاسخ به مسئله چه باید کرد، احیای اندیشه های عدالت خواهانه و ازادیخواهانه(بازگشت به خویشتن) را مطرح می کرد. ایران امروز برای تاکید بر بنیان های هویتی خود و همچنین دستیابی به پیشرفت، به رویکردهای اندیشه ای و الگوهای مناسب توسعه نیاز دارد که بتواند ضمن جمع میان پیشرفت و هویت، هیچ کدام از آنها را به مخاطره نیاندازد و هیچ یک را برتر جلوه ندهد. زیرا تاریخ معاصر ایران نشان داده ارجحیت هریک از این دو باعث برهم خوردن تعادل جامعه و موجب ناپایداری آن در بلندمدت می شود.