مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
نظریه ارزش
حوزههای تخصصی:
اتکای بیش از اندازه کشورهای صادرکننده نفت به درآمدهای نفتی و تک پایگی اقتصاد، از نظر اقتصاددانان پدیده ای نامطلوب به شمارمی رود. نامطلوب بودن این پدیده عمدتاً ناشی از برونزا بودن قیمت نفت برای این کشورها و تأثیرات عمیق افزایش و یا کاهش ناگهانی قیمت نفت در بازار های جهانی بر اقتصاد این کشورهاست. در این مقاله، آثار بروز تغییرات پیش بینی نشده و برونزا در قیمت های جهانی نفت، که از آن به عنوان شوک نفتی یاد می شود، روی چهار متغیر کلان اقتصادی ایران شامل نرخ رشد اقتصادی، نرخ تورم، نرخ رشد مخارج عمرانی دولت و نرخ رشد مخارج جاری دولت، با استفاده از الگوی خود رگرسیون برداری ساختاری طی دوره 1369 تا 1387 و مبتنی بر داده های فصلی مورد بررسی قرارگرفته است. نتایج حاصل در خصوص فرضیه اصلی تحقیق مبنی بر عدم تقارن تکانه های مثبت و منفی، دلالت بر آن دارد که تأثیرات تکانه های منفی به صورت کاهش رشد اقتصادی به مراتب بیشتر از تأثیرات تکانه های مثبت به صورت افزایش رشد اقتصادی بوده است. همچنین، متغیر نرخ تورم و نرخ رشد مخارج جاری دولت نیز در پاسخ به شوک های مثبت و منفی، رفتار کاملاً نامتقارن از خود نشان می دهند، به گونه ای که شوک منفی قیمت نفت در مقایسه با شوک مثبت، اثر بیشتری بر این متغیرها دارد. اما، در خصوص متغیر نرخ رشد مخارج عمرانی دولت، نتایج از اثرگذاری بیشتر شوک های مثبت بر رفتار این متغیر نسبت به شوک های منفی حکایت دارد.
بررسی پیوند بین اقتصاد کلاسیک و نئوکلاسیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دهه 1890 میلادی، علم اقتصاد با عنوان نئوکلاسیک یاد شده است. به طور دقیق تر، اقتصاد سیاسی کلاسیک به اقتصاد نئوکلاسیک تغییر نام داده است. ابداع اصطلاح نئوکلاسیک در سیر تاریخ اندیشه اقتصادی کاربرد وسیعی را ایجاد کرده است و افراد متعددی چنین اصطلاحی را به کار برده اند. از آن جایی که مارشال در تعیین یا اثبات پیوستگی میان اقتصاد نهایی گرایی با اقتصاد سیاسی کلاسیک نسبت به دیگر بنیان گذاران مشتاق تر بود، او در پس ریشه اصطلاح نئوکلاسیک قرار دارد. مارشال درصدد بود نوعی پیوند و پیوستگی را میان اقتصاد نهایی گرایی و کلاسیک نشان دهد. بالاتر از آن، مارشال در تلاش بود که نشان دهد اقتصاد نئوکلاسیک تداوم اقتصاد سیاسی کلاسیک است. در این مقاله با استفاده از مستندات کتابخانه ای و روش تحلیلی توصیفی نشان خواهیم داد چنین انتسابی (نئوکلاسیک) به مفهوم پیوستگی میان اقتصاد کلاسیک و نهایی گرایی و به معنای ادامه راه کلاسیک، صحیح نیست. از همین رو، با رجوع به نظریات ارزش و توزیع، عدم پیوستگی بین نظریات ارزش و توزیع کلاسیک، نهایی گرایی و مارشال را نشان خواهیم داد. همچنین، با اشاره به دیگر وجوه متمایز کلاسیک ها و نئوکلاسیک ها، بر نادرست بودن چنین انتسابی تأکید خواهیم کرد.
اقتصاد دانش؛ دانش به جای کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ظهور اقتصاد دانش، نتیجه تحولات متعددی در اقتصاد معاصر بوده است که در ارتباط تنگاتنگی با گسترش اقتصاد بازار محور، کالایی سازی کار ذهنی و پیدایش نظام حقوق مالکیت فکری قرار دارد. در این نوشتار بستر و زمینه های ظهور اقتصاد دانش محور برای تشخیص نقش تاریخی مشخص آن در راستای استمرار و تداوم منطق نظام اقتصادی معاصر مورد بررسی قرار گرفته است. علاوه بر این، ضمن نقد دیدگاه هایی که دانش انسانی را به جای کار به عنوان منبع اصلی ثروت مورد توجه قرار می دهند، تلاش کرده ایم تا با مراجعه به نظریه ارزش- کار مارکس و با تمرکز بر رابطه میان دانش و نظریه ارزش، دخالت برجسته دانش را در پروسه ی کار و در ادامه قانون افزایش بارآوری نیروی کار مورد توجه قرار داده و به این نتیجه دست یابیم که کار دانش محور از کار تولیدکننده کالا جدایی ناپذیر است و حتی در خدمت آن نیز عمل می کند. به بیان دیگر، دانش انسانی را نمی توان از کار جدا کرد، بلکه این دو به عنوان کار ذهنی و کار یدی در راستای تغییر ترکیب ارگانیک سرمایه عمل کرده و مقدار ثابت آن را افزایش می دهند. این امر به افزایش ظرفیت تولیدی جوامع که همواره مورد توجه اقتصاددانان بوده است، منجر می شود.
تحلیل تطبیقی رویکردهای سوبژکتیو و ابژکتیو به مسئله ارزش در اقتصاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به دنبال ردیابی مبادی فلسفی نگرش به مسئله ارزش در تاریخ اندیشه اقتصادی است. تطورات تاریخی اندیشه اقتصادی حاکی از این است که در سنت ارسطویی و اسکولاستیکی به دلیل عدم انفکاک سوژه / ابژه وجوه عینی و ذهنی ارزش درهم تنیده و وجوه طبیعی ارزش با وجوه اجتماعی ارزش گره خورده بود، اما پس از رنسانس و با شکل گیری تفکیک سوژه/ ابژه در عالم تفکر فلسفی و شکل گیری نظام اقتصادی سرمایه داری مبادله ای مبتنی بر نفع طلبی شخصی ابتدا در دوره کلاسیک بر ابعاد ابژکتیو و عینی ارزش تأکید شد. نظریه ارزش مبتنی بر کار در بین اقتصاددانان کلاسیک و مارکس در این بستر ظهور کرد، اما در مرحله بعد متعاقب انقلاب مارژینالیسم بر ابعاد سوبژکتیو ارزش تأکید شد. در این دوره به دلیل سیطره رویکرد کمّی ریاضی و نگرش ارزش خنثایی پوزیتیویستی مسئله ارزش منحل و به جای آن به نظریه قیمت توجه شد. درنهایت، جریانات هترودوکس در اقتصاد سعی کردند با تمرکز بر دیالکتیک ابژکتیو/ سوبژکتیو (رئالیسم انتقادی) و ابعاد اخلاقی و ارزشی اقتصاد (رویکرد قابلیت آمارتیا سن) مجدداً مسئله ارزش را احیا کنند.
تحلیل فقهی - اقتصادی قیمت و قیمت گذاری (تسعیر) با تکیه بر دیدگاه علامه حلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین مسائل پیش روی اقتصاد اسلامی، عادلانه بودن نظام قیمت گذاری است. آیا مکانیسم قیمت گذاری بازاری عادلانه است؟ در این مقاله با استفاده از روش توصیفی و تحلیل فقهی-اقتصادی به بررسی ملاک و مصادیق قیمت عادلانه از دیدگاه فقه اسلامی با تکیه بر دیدگاه علامه حلی(ره) می پردازیم. در این پژوهش سعی شده است با رجوع به تراث مکتب تشیع با تمرکز بر دیدگاه های علامه حلی در خصوص مقوله مهم قیمت گذاری و حدود و قلمرو مداخله دولت اسلامی در بازار بصیرت هایی استنتاج شود. در این راستا این سوال مطرح است که آیا قیمت بازاری قیمتی عادلانه است؟ یافته های مقاله نشان می دهد که از دید علامه حلی، قیمت رایج بازار همواره عادلانه تلقی نمی شود. همچنین ایشان مصادیق غیربازاری نیز برای قیمت عادلانه مطرح می کنند که شامل قیمت های قانونی مقرر شده بوسیله مراجع قانونی (اصناف و محتسب و همچنین برآوردکننده (مقوّم) عادل و خِبره) می شود. از دیدگاه پاره ای از فقها از جمله علامه حلی در صورت اجحاف صاحب کالا در تعیین قیمت، حاکم شرع می تواند قیمت خاصی را تعیین کند.
بررسی تطبیقی نظریه اخلاق هنجاری در قرآن کریم و عهد جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی تردید نظریه «ارزش»، مهم ترین عنصر در هر نظام اخلاقی است. از سوی دیگر، نظام اخلاقی مبتنی بر منابع دینی در جهان کنونی، در مقام ارائه نظام اخلاقی کامل عیار برآمده است. قرآن کریم و عهد جدید، به عنوان دو منبع معتبر در اسلام و مسیحیت نیز در این راستا آموزه های فراوانی ارائه کرده اند. این دو منبع اصیل دینی، رویکردی غایت گرایانه و کمال گرا، نسبت به نظریه ارزش اتخاذ نموده اند؛ به این بیان که هر دو برای رهایی و رستگاری انسان تلاش می کنند؛ با این تفاوت که عهد جدید، رهایی از گناه اصلی و بازگشت انسان به جایگاه اول خود را مدنظر قرار داده است و قرآن کریم رهایی از دنیا و تقرّب به خدا و راه یافتن به جایگاهی بالاتر را. همچنین، عهد جدید مواهب دنیوی و در نهایت، ملکوت آسمان ها را در نظر گرفته است و قرآن کریم بهره مندی های دنیوی و اخروی را.
تحلیلی بر جایگاه دین و منابع دینی، در تعیین نظریه ارزش در نظام اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گفتگو از نسبت میان دین و اخلاق، از جمله مباحثی است که قرن ها مورد توجه اندیشمندان و مکاتب مختلف است. پرسش مهم این است که آیا دین می تواند در عرصه اخلاق به ایفای نقش بپردازد و در سامان دادن به نظام اخلاقی به کار آید؟ آنچه مورد پذیرش قرار گرفت، اعطای شأن و مقامی خاص به اخلاق در دین و نیز اعتباری خاص به منابع و معارف دینی در ساماندهی سامانه اخلاقی است. سامانه اخلاقی، براساس این نوشتار، دارای عناصر و مؤلفه هایی همانند نظریه ارزش، اصول بنیادین، قواعد استنتاجی، مشوق ها و ضمانت های اجراست. نظریه ارزش مهم ترین عنصر نظام اخلاقی است. بر مبنای یافته های این نوشتار با استفاده از روش تحلیل منابع دینی، دین و منابع معرفت دینی، دست کم به دو صورت می توانند در شکل دادن به نظریه ارزش نقش ایفا نمایند: الف. با تدارک دیدن مبانی ای که براساس آن مبانی نظریه ارزش و نظام اخلاقی سامان می یابند و ب. با تعیین مستقیم نظریه ارزش و نشان دادن صریح نظریه ارزش صحیح. لازم به ذکر است، توجه دادن به اخلاق به مثابه یک نظام و نیز، اشاره به نقش دین در شکل دادن به مهم ترین عنصر نظام اخلاقی، یعنی نظریه ارزش اخلاقی، دو نوآوری مهم این نوشتار تلقی می گردد.
نسبی انگاری ارزش ها و گرایش های درباره خود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۵۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
35 - 56
حوزههای تخصصی:
نسبی انگاری اخلاقی یکی از مکاتب کهن فرااخلاقی است که به وجود ویژگی های اخلاقی، و صدق و توجیه احکام اخلاقی می پردازد. با این حال، بخشی از بحث های مربوط به نسبی انگاری متوجّه معناشناسی جملات نسبی است. نظریات نسبی انگارانه سنّتی زمینه گرا هستند، به این معنا که احکام اخلاقی را دارای عنصری می دانند که به نحوی ارجاع به گوینده دارد. این دیدگاه نسبی انگاری را با چالش هایی مواجه می کند، از جمله این که اختلاف نظر که یکی از اسباب عمده گرایش به نسبی انگاری است، به سوء تفاهم فروکاسته می شود. برخی نسبی انگاران اخیراً تلاش کرده اند تا نظریاتی ارائه دهند که با ثابت دانستن محتوای احکام، دچار مشکلات زمینه گرایی سنتی نباشد. یکی از این تلاش ها، نظریه نسبی انگاریِ درباره خود ( de se relativism ) اندی ایگن است. ایگن با ترکیب نظریه دیوید لویس درباب محتوای باور، نظریه رابرت استالنیکر درباب اظهار، و نظریه استعدادی دیوید لویس درباب ارزش، بر آن است که نظریه ای نسبی انگارانه درباره ارزش ارائه کند که با طبیعی انگاری، درونی انگاری احکام اخلاقی، و شناختی انگاری سازگار باشد، و از اشکالات دیگری که خودِ او بر زمینه گرایی وارد می کند مبرّا باشد. در این مقاله نظریه ایگن بررسی می شود و نشان داده می شود که نظریه او نه تنها از اشکالات وارد بر زمینه گرایی رها نیست، بلکه به دلیل پذیرش نظریه لویس در باب محتوای باور بار بیشتری بر دوش دارد که آن را نسبت به دیگر نظریات نسبی انگارانه مرجوح می سازد.
بررسی جایگاه نظریۀ تناسب وجودی در مباحث فلسفۀ اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
199-214
حوزههای تخصصی:
نظریه تناسب وجودی نظریه ای است درباره ارزش اخلاقی که بر مبنای نگاه واقع گرایانه به اخلاق ارائه شده است. این نظریه بر آن است که همه ارزش های اخلاقی قابل ارجاع به یک ارزش بنیادین هستند؛ آن ارزش بنیادین تناسب وجودی است و تناسب وجودی با خدا در این نظریه نقش محوری در ارزش بخشی اخلاقی دارد. یک سؤال درباره این نظریه ناظر به جایگاه این نظریه در فلسفه اخلاق است. آیا این نظریه یک نظریه فرااخلاقی است یا به قلمروی اخلاق هنجاری تعلق دارد یا حالت سومی قابل فرض است؟ با بررسی هایی که در این تحقیق صورت گرفت این نتیجه گیری به عمل آمد که هدف اساسی نظریه تناسب وجودی یک هدف نظری در قلمروی اخلاق هنجاری است و برخی اهداف عملی هنجاری نیز از طریق آن قابل تحقق است. با این حال، مباحث و مدعیاتی که در این نظریه مطرح می شود محدود به اخلاق هنجاری نیست؛ بلکه گاهی جنبه فرااخلاقی پیدا می کنند و چه بسا از آن هم فراتر روند و حوزه هایی دیگر از فلسفه را دربرگیرد. بنابر این، بهتر است این نظریه را یک نظریه ارزش مطابق با اصطلاحی رایج بدانیم که همه این حوزه ها را پوشش می دهد.
تحلیلی برمفهوم، جایگاه و نقش اصل اخلاقی در نظام اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۶
۱۳۶-۱۱۵
واژه اصل اخلاقی یکی از پرکاربردترین واژگان در عرصه پژوهش های اخلاقی است. با وجود چنین دامنه استعمال وسیعی، این واژه از ابهام برخوردار است. تلاش بر آن است که با روش اسنادی-تحلیلی اولا اصل اخلاقی تعریف شود، درثانی جایگاه اصل در نظام اخلاقی آشکار گردد، سوم این که نسبت اصل اخلاقی از یک سو با نظریه ارزش اخلاقی مشخص شود و از سوی دیگر با قواعد اخلاقی نشان داده شود، چهارم این که نمونه هایی از اصول اخلاقی به تصویر کشیده شود و در پایان راه ساخته شدن یک اصل اخلاقی معرفی گردد. در تعریف اصل اخلاقی گفته شده است که سلسله قواعد اخلاقی ای (چه از سنخ باید و نبایدها و چه از سنخ خوب ها و بدها) هستند پایه ای و اساسی، که متناسب با مبانی اخلاق و نیز، مبتنی بر نظریه ارزش سامان یافته اند و سرچشمه سایر قواعد اخلاقی در سامانه و نظام اخلاقی می گردند.
تحلیل نظریه های ارزش در تطبیق با افعال اخلاقی خداوند(مقاله علمی وزارت علوم)
نظریه های ارزش در پی تعیین معیار خوب و بد برای افعال اخلاقی هستند. به رغم تنوعی که در این نظریه ها وجود دارد هیچ یک تاکنون قابلیت انطباق بر افعال اخلاقی خداوند را نداشته اند. ازآنجاکه معیارهای ارائه شده، همچون انگیزه فضیلت مندانه، وظیفه، لذت، سعادت و قرب الهی مختص انسان بوده و در مورد سنجش خوب و بد افعال الهی ناکارآمد هستند باید به دنبال نظریه ارزشی بود که بر همه فاعل های اخلاقی، اعم از انسان و خداوند قابل انطباق باشد. در این نوشتار سعی بر آن است تا پس از بررسی مهم ترین نظریه های ارزش به روش تحلیلی، نظریه ارزشی معرفی شود که بتواند افعال الهی را نیز دربرگیرد. نتایج نشان می دهد نظریه های فضیلت محوریِ فاعل مبنا و وظیفه گرایی برای سنجش افعال الهی کارایی ندارند. فقط نظریه غایت گرای کمال گرا که شامل فضیلت محوری غایت انگار نیز می شود آن هم با تفسیری خاص، ظرفیت ارائه معیار برای افعال اخلاقی خداوند را دارد. به نظر می رسد اگر غایت افعال اخلاقی، «صِرف کمال» در نظر گرفته شود در این صورت، زمانی که بر اثر فعل اختیاری فاعل، کمالی تحقق یافت، غایت اخلاقی حاصل شده است؛ حتی اگر آن کمال برای افرادی غیر از خود فاعل باشد. بنابراین، به کمال رساندن مخلوقات از جانب خداوند که خود، کمال محض است عملی اخلاقی به شمار می رود.