مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
دیمتل فازی
حوزه های تخصصی:
رقابت همکارانه در گردشگری راهبردی مثبت است که می تواند فرصت هایی را برای مقاصد بزرگ و کوچک ایجاد کند که به توسعه مقاصد گردشگری منجر شود. عمده ترین دلیل همکاری با رقبا در بین سازمان های گردشگری، دستیابی به مزیت رقابتی پایدار با ادغام منابع یا توانایی و به اشتراک گذاری دانش گردشگری در مکان های مشترک است. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی محرک های راهبرد رقابت همکارانه در کنسرسیوم مثلث گردشگری ایران انجام شده است. بیست نفر از کارشناسان عضو در کنسرسیوم مثلث طلایی ایران نمونه آماری این پژوهش را تشکیل دادند. به منظور دستیابی به اهداف پژوهش از تکنیک دیمتل فازی استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد، براساس مقادیر D+R، محرک های «اهداف موردانتظار» و «منابع و قابلیت ها» به ترتیب با مقدار 4.19 و 4.08 به عنوان بااهمیت ترین محرک در شکل گیری راهبرد رقابت همکارانه شناخته شده اند. با توجه به مقادیر D-R، تأثیرپذیرترین محرک را می توان «تقاضای تکنولوژیک» با مقدار 13/1- دانست. با توجه به نتایج به دست آمده از تکنیک دیمتل می توان ادعا کرد که فضای داخلی سه شهر اصفهان، شیراز و یزد موجب تمایل به شکل گیری این راهبرد شده است.
انتخاب سبد پروژه های ساخت و ساز با رویکرد چرخه حیات با استفاده از تکنیک دیمتل و تاپسیس فازی (شرکت سرچشمه مهر کریمان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
انبوه پروژه ها و پیچیدگی تصمیم گیری در مورد آن ها، همچنین برنامه ریزی و تخصیص منابع محدود سازمان به پروژه های انتخاب شده چالش اساسی است که بسیاری از سازمان های پروژه محور با آن مواجه هستند. در نظر گرفتن همه جنبه های سازمانی در اخذ پروژه ها کلیدی ترین نکته در موفقیت سازمان های پروژه محور است. به همین جهت، انتخاب سبدی از پروژه ها به نحوی که بتواند علاوه بر در نظر گرفتن محدودیت های سازمانی، اهداف و استراتژی سازمان را برآورده سازد، بسیار حیاتی می باشد. به همین جهت در این پژوهش ضمن تاکید بر پیاده سازی فرآیند مدیریت سبد در سازمان ها، مدلی دو مرحله ای برای ارزیابی و اولویت بندی پروژه ها جهت تشکیل سبد بهینه ارائه می شود. با بررسی چرخه حیات پروژه ها، ابتدا 12 شاخص تاثیرگذار در ارزیابی پروژه ها به کمک تحقیقات پیشین استخراج و بعد از تایید 8 شاخص مهم توسط خبرگان، به کمک تکنیک دیمتل فازی تجزیه و تحلیل می شوند و وزن هر شاخص تعیین می گردد. در گام بعدی با بکارگیری تکنیک تاپسیس فازی پروژه های پیشنهادی ارزیابی و اولویت بندی می شوند. در نهایت با در نظر گرفتن توانایی ها، دارایی ها و محدودیت های سازمان، سبد بهینه از پروژه ها تشکیل و به تصویب تصمیم گیرندگان می رسد. با پیاده سازی مدل فوق در یک شرکت عمرانی فعال در پروژه های دولتی و خصوصی مشخص شد که تجزیه و تحلیل روابط میان شاخص ها کمک فراوانی به انتخاب سبد بهینه می کند و زمینه را برای دستیابی به اهداف تعیین شده مهیا می سازد.
تحلیل تعامل و اولویت بندی علل اقتصادی فرار سرمایه از ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
این پژوهش با هدف شناسایی، ارزیابی و رتبه بندی علل و عوامل فرار سرمایه از کشور از طریق پیمایش در جامعه ای متشکل از مدیران، اساتید، نخبگان و کارشناسان مباحث سرمایه و سرمایه گذاری، به دنبال راهبردهایی است تا زمینه ماندگاری سرمایه در داخل کشور را تقویت نماید. در این مقاله پس از مروری بر مطالعات و مبانی انجام گرفته در این حوزه و با تکیه بر روش کتابخانه ای، مجموعه دهگانه علل اقتصادی فرارسرمایه احصا شدند. به منظور ارزیابی جایگاه هر عامل، مبتنی بر مدلسازی ساختاری-تفسیری، با استفاده از نمودارMICMAC این نتیجه به دست آمد که هیچ یک از عوامل به عنوان متغیر وابسته شناخته نشده است اما دو عامل«مشکلات نقل و انتقال وجوه و افتتاح حساب در فضای بین الملل» و «سیستم دو نرخی ارز در کشور» متغیرهای مستقلی هستند که وابستگی پایین اما میزان نفوذ بالایی دارند. دو مولفه خودمختار و 6 مولفه پیوندی نیز شناسایی شده اند. در نهایت و به منظور رتبه بندی و اولویت دهی مجموع علل اقتصادی فرار سرمایه از کشور از روش تحلیل فرایند شبکه ای استفاده شد. نتایج نشان داد که بالاترین اولویت عوامل فرار سرمایه از ایران به ترتیب متعلق است به «پایین بودن بازده سرمایه گذاری در داخل و در مقابل مشوق های پرسود پذیرنده سرمایه در خارج»، «ریسک های بالای مالی و اقتصادی، عدم امکان پوشش مناسب ریسک»، «مشکلات مربوط به اخذ اعتبارات (از جمله نرخ بهره دستوری، سهمیه بندی، عدم تامین اعتبارات مالی مصوب)»، «مشکلات در پیگیری ایده ها و برنامه ها و فرایندهای پیچیده آغاز کسب و کار» و «درجه آزادی پایین و مشکلات صادرات و واردات». در نهایت به سیاست ها و راهبردهایی پرداخته شد تا زمینه کنترل فرارسرمایه فراهم شود که از جمله آن ها می توان به ایجاد محیط اقتصادی مطمئن و با ثبات و همچنین اتخاذ سیاست های معتبر کلان اقتصادی همراه با نرخ های بهره مناسب اشاره کرد.
واکاوی عوامل اثرپذیر و اثرگذار بر نوآوری پایدار در بیمارستان های دولتی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
مقدمه: نوآوری پایدار به عنوان یکی از عوامل تأثیرگذار در عملکرد بخش بهداشت و سلامت شناخته می شود، زیرا طبیعت پویا و پیچیده ی صنعت مراقبت سلامت، مستلزم شیوه ها و راه حل های ابتکاری برای دستیابی به پایداری می باشد. هدف پژوهش حاضر، تعیین عوامل اثرگذار و اثرپذیر در نوآوری پایدار در بیمارستان های دولتی شهر تهران بوده است. روش ها: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و بر حسب روش پژوهش ترکیبی (کیفی و کمی) در دو مرحله انجام شد. در مرحله ی اول برای شناسایی عوامل مؤثر بر نوآوری پایدار در بیمارستان های دولتی، 11 نفر از خبرگان بیمارستان های دولتی شهر تهران با روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند و مصاحبه ی عمیق با آن ها صورت گرفت. در مرحله ی دوم از طریق پرسش نامه و به کارگیری روش دیمتل فازی با استفاده از نرم افزار اکسل، رابطه درونی این عوامل و عوامل اثرگذار و اثرپذیر مشخص شد. یافته ها: 72 کد از مصاحبه ها استخراج و در قالب 17 عامل دسته بندی شد. از 17 عامل، هشت عامل اثرگذار و نُه عامل اثرپذیر بود. پژوهش حاضر نشان داد که آشنایی مدیر با دانش روز به عنوان تأثیرگذارترین عامل و رعایت پایداری در همه ی جوانب بیمارستان به عنوان تأثیرپذیرترین عامل بود. نتیجه گیری: پیشنهاد می شود مسئولین بیمارستان ها با توجه به مزیت های نوآوری پایدار، با آموزش های کاربردی و به روز و توسعه منابع انسانی و استفاده از سیستم هایی که باعث ایجاد شفافیت در بیمارستان ها می شود بتوانند بستری مناسب برای توسعه نوآوری پایدار در بیمارستان ها فراهم کنند.
ارزیابی سیاست های حمایتی دولت از صنایع دارویی در شرایط تحریم و همه گیری کووید-19(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
مقدمه: در شرایط کنونی که تحریم های زیادی بر کشور تحمیل شده و از سوی دیگر با ظهور کووید-19، تأمین دارو برای نظام سلامت کشور از اهمیت بیشتری برخوردار است. با توجه به شرایط سیاسی و اقتصادی، توسعه و برنامه ریزی دقیق و صحیح دولت جهت حمایت از صنایع دارویی در اولویت قرار دارد. لذا، این پژوهش به شناسایی سیاست های حمایتی دولت و تعیین میزان تأثیرگذاری و رتبه بندی آن ها از صنایع دارویی در شرایط تحریم ها و همه گیری کووید-19 پرداخته است. روش ها: پژوهش حاضر از نوع کاربردی با روش توصیفی-تحلیلی انجام شد. ابزار گردآوری داده پرسشنامه و راهنمای مصاحبه با خبرگان بود. تعداد خبرگان شرکت کننده در این پژوهش 10 نفر از مدیران بخش های مختلف شرکت های دانش بنیان دارویی بود که با استفاده از روش نمونه گیری غیر تصادفی در دسترس انتخاب شدند. روابط علی و معلولی متغیرهای مدل با استفاده از روش دیمتل فازی شناسایی شدند. در انتها میزان اهمیت هریک از حمایت ها با روش تحلیل شبکه ای فازی و نرم افزار سوپر دسیژن تعیین شد. یافته ها: سه دسته سیاست های حمایتی و هشت حمایت مرتبط با نقش مؤثر دولت در توسعه صنایع دارویی کشور شناسایی شد. گروه حمایت معافیت ها به عنوان مهم ترین سیاست های حمایتی شناخته شد که شامل معافیت گمرکی، در نظر گرفتن معافیت های مالیاتی لازم برای شرکت های دارویی و معافیت یا تعویق انداختن وام های قبلی بود. نتیجه گیری: امنیت صنایع دارویی از اهداف اصلی سیاست های توسعه ای است و قطع وابستگی با سایر کشورها و خودکفایی در این صنعت به سیاست های حمایتی از سوی دولت نیاز دارد که نتایج مطالعه حاضر می تواند در اولویت بندی این سیاست ها در شرایط تحریم و همه گیری کووید-19 کمک نماید.
ارائه الگویی از فرهنگ سازمانی مطلوب سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت فرهنگی سال شانزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۸
105 - 123
هدف پژوهش: هدف پژوهش حاضر شناسایی ابعاد و عوامل تاثیرگذار در زمینه ارتقای فرهنگ سازمانی(سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران) است. روش پژوهش: روش بکار رفته در این پژوهش توصیفی-تحلیلی و از لحاظ ابزار تحلیل کمی بوده است. جامعه آماری: جامعه آماری و حجم نمونه ای شامل دو بخش کارکنان سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران(تعداد جامعه 4000 نفر و حجم نمونه برابر با 350 نفر) و کارشناسان حوزه مدیریت(نمونه 15 مورد، جهت پاسخگویی به دو پرسشنامه کارشناسی محقق ساخته) به انجام رسیده است. روش انجام پژوهش:. سه مدل تحلیل عاملی، ای اچ پی فازی و دیمتل فازی جهت بررسی وجوح مختلف اهمیت شاخص های فرهنگ سازمانی به کار رفته است. یافته و نتیجه پژوهش: تحلیل عاملی نشان دارد که 8 عامل ترکیبی در شکل دهی به فرهنگ سازمانی دخیل هستند(ترکیب 56 گویه). مورد هستند. در ادامه با استفاده از روش ای اچ پی فازی، 5 مورد به عنوان شاخص های با بالاترین رتبه وارد ماتریس دیمتل فازی گردید. نتایج این شاخص نشان دهنده تاثیر عمده شاخص خطرپذیری، بر دیگر شاخص ها(خلاقیت و نوآوری، خطرپذیری، تاثیر نتایج تصمیمات بر کارکنان، توجه به تیم و جاه طلبی و تهورطلبی) بود. بنابراین، ریسک -خطرپذیری در ارتقای سایر اجزای فرهنگ سازمانی نقش تعیین کننده ای دارد و بایستی مورد تشویق قرار گیرد.
ارائه مدلی تلفیقی از روش دیمتل و فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی به منظور شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر کیفیت اطلاعات مالی بخش دولتی بر مبنای روش نظریه زمینه بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، ارائه مدلی تلفیقی از روش دیمتل و فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی به منظور شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر کیفیت اطلاعات مالی در بخش دولتی ایران با استفاده از روش نظریه زمینه بنیان است. پژوهش حاضر در قالب یک پژوهش کاربردی، آمیخته و مقطعی و با رویکرد استقرایی است. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی مدیران عالی رتبه و استادان دانشگاهها و در بخش کمی 61 نفر از کارمندان دستگاهها و سازمان های عمومی در نظر گرفته شده است. در راستای دستیابی به اهداف پژوهش، سؤالات مدنظر برای مصاحبه، طراحی و درنهایت، 5 عامل ساختاری، محیطی، فرآیندها، خروجی، پیامد و زیرمؤلفه های مربوط به هر عامل بر مبنای رویکرد نظریه داده بنیان به عنوان عوامل مؤثر در کیفیت اطلاعات مالی شناسایی شده اند. در ادامه از مدل تلفیقی، تحلیل سلسله مراتبی فازی و دیمتل فازی برای اولویت بندی، تعیین شدت تأثیرگذاری و تأثیرپذیری و ترسیم نمودار علّی - معلولی میان مؤلفه ها استفاده شده است. نتایج پژوهش از دیدگاه پاسخ دهندگان نشان دادند در میان عوامل اصلی پژوهش عامل ساختاری بالاترین رتبه را کسب کرده و عامل فرآیندها به عنوان کم اهمیت ترین عامل در کیفیت اطلاعات مالی در بخش دولتی است. این نتیجه نشان می دهد ساختارهای بخش عمومی درحال حاضر در ایران مطلوب نیستند و دارای مشکلات و ابهام اند؛ بنابراین، برای رسیدن به گزارشگری مالی باکیفیت در بخش عمومی آماده کردن زیرساخت ها در وهله نخست، الزامی و اجباری است.
شکل گیری بازارهای خاکستری ناشی از نوسان های اقتصادی و خلأ های گمرک ها (مورد مطالعه: لوازم خانگی سامسونگ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
111 - 130
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی شکل گیری بازارهای خاکستری، در نتیجه نوسان های اقتصادی و خلأهای گمرکی، در خصوص برند لوازم خانگی سامسونگ است.
روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی توسعه ای و از نظر ماهیت، آمیخته اکتشافی کیفی کمّی است. نمونه آماری در بخش کیفی، 20 نفر از خبرگان حوزه بازارهای خاکستری در صنعت لوازم خانگی است که با استفاده از رویکرد قضاوتی و گلوله برفی انتخاب شده اند. نمونه آماری در بخش کمّی، 30 نفر از خبرگان حوزه بازارهای خاکستری در صنعت لوازم خانگی است که به صورت هدفمند انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها در بخش کیفی، از مصاحبه و در بخش کمّی، از پرسش نامه مقایسه های زوجی استفاده شد. برای تحلیل داده ها در بخش کیفی، از رویکرد تئوری داده بنیاد و در بخش کمّی، از رویکرد دیمتل فازی استفاده شد.
یافته ها: بر اساس نتایج دیمتل فازی، بازارچه های متعدد مرزی، بیشترین اولویت را دارد. قاچاق کالا، نوسان های شاخص های اقتصادی و رکود بازارهای لوازم خانگی، به ترتیب در رده های دوم تا چهارم قرار گرفتند.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج این پژوهش، نوسان های اقتصادی و خلأهای نظارتی در مبادی ورودی، از علل مهم شکل گیری بازارهای خاکستری برای محصولات لوازم خانگی سامسونگ در ایران هستند. هر چه نظارت در مبادی ورودی هدفمندتر نباشد و توزیع کننده های غیرمجاز، توان واردات ساده محصولات این برند یا قاچاق آن ها را به کشور داشته باشند، احتمال شکل گیری بازارهای خاکستری افزایش خواهد یافت.
ترسیم روابط علت معلولی مؤلفه های شایسته هراسی در بطن فرهنگ سازمان های دولتی (بر اساس دیدگاه خبرگان سازمانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی از این پژوهش تعیین روابط علت معلولی مؤلفه های شایسته هراسی در بطن فرهنگ سازمان های دولتی بر اساس دیدگاه خبرگان است. تحقیق حاضر یک تحقیق آمیخته اکتشافی از نوع کیفی کمّی است. در بخش کیفی تحقیق از روش تحلیل تم و در بخش کمّی از روش دیمتل فازی استفاده شده است. در این تحقیق برای بررسی روایی ابزار از سه سویه سازی داده ها و برای بررسی پایایی از پایایی بین دو کدگذار و پایایی بازآزمون استفاده شده است. جامعه آماری در بخش کیفی خبرگان و مدیران سازمان های دولتی شهر تهران و آشنا با موضوع شایسته هراسی بودند. در این بخش با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی 14 نفر حضور داشتند. در بخش کمّی نیز جامعه آماری 10 نفر از خبرگان بودند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی مصاحبه های نیمه ساختاریافته و در بخش کمّی پرسشنامه بود. یافته های بخش کیفی نشان دادند در مجموع 8 عامل جوّ مسموم سازمانی، سیاسی بازی مدیران، فساد اداری، انحراف قانونی، چالش های منابع انسانی، بی توجهی به نظام شایستگی، ساختار بیمار جامعه، فرهنگ حاکم بر محل کار عوامل شکل دهنده شایسته هراسی اند. ساختار بیمار جامعه، فرهنگ حاکم بر محل کار، فساد سازمانی، و انحرافات قانونی بر سایر متغیرها تأثیر بیشتری می گذارند و عنصر بی توجهی به نظام شایستگی به شدت تحت تأثیر سایر عوامل قرار دارد. فرهنگ مهم ترین ابزاری است که مانع بروز پدیده شایسته هراسی در سازمان ها می شود. توجه به بسترسازی فرهنگی در جامعه و سازمان ها مسیر را برای نهادینه شدن نظام شایسته سالاری در سازمان ها مهیا می کند.
شناسایی و اولویت بندی عوامل روان شناختی اثرگذار بر فرایندهای منابع انسانی سطح مقدماتی مدل 34000 منابع انسانی: یک مطالعه آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
472 - 511
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از اجرای این پژوهش شناسایی و اولویت بندی عوامل روان شناختی اثرگذار بر فرایندهای منابع انسانی سطح مقدماتی مدل ۳۴۰۰۰ منابع انسانی (شامل طراحی ساختار سازمانی کلان و تفصیلی، تجزیه وتحلیل شغل و ارزشیابی شغلی و برنامه ریزی منابع انسانی، جذب و ارزشیابی شاغل) بود.
روش: طرح پژوهش، آمیخته از نوع اکتشافی بود که در مرحله اول از روش مرور سیستماتیک (داده های کیفی) و در مرحله دوم از روش دلفی و دیمتل فازی (داده های کمّی) برای جمع آوری داده ها استفاده شد. جامعه آماری شامل تمامی مدیران میانی و ارشد یک شرکت صنعتی در استان خراسان رضوی در سال ۱۴۰۱ بود که تعداد ۱۴ نفر از آنان به روش نمونه گیری غیراحتمالی هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش، ۳ پرسش نامه بود. یکی پرسش نامه دلفی ۱۸ سؤالی بود که برای شناسایی عوامل روان شناختی اثرگذار بر فرایندهای سطح مقدماتی با ۷ سؤال درباره طراحی ساختار سازمانی کلان و تفصیلی؛ ۵ سؤال در خصوص تجزیه وتحلیل شغل و ارزشیابی شغلی و ۶ سؤال در زمینه برنامه ریزی منابع انسانی، جذب و ارزشیابی شاغل تهیه شد. پرسش نامه بعدی، دیمتل فازی ۱۶ سؤالی بود که برای اولویت بندی عوامل روان شناختی شناسایی شده طراحی شد. پرسش نامه مرحله سوم دلفی با ۷ سؤال در خصوص طراحی ساختار سازمانی کلان و تفصیلی؛ ۴ سؤال در زمینه تجزیه وتحلیل شغل و ارزشیابی شغلی و ۵ سؤال درباره برنامه ریزی منابع انسانی، جذب و ارزشیابی شاغل بود که پژوهشگر بر اساس نتایج به دست آمده از مرور سیستماتیک طراحی کرد. برای تجزیه وتحلیل داده های حاصل از پرسش نامه دلفی، از شاخص مرکزی میانگین و درصد اجماع استفاده شد. همچنین، به منظور تعیین اثرگذارترین و اثرپذیرترین عوامل روان شناختی شناسایی شده، از روش دیمتل فازی استفاده شد. در این بخش، تحلیل داده ها در نسخه 2019 نرم افزار اکسل انجام شد.
یافته ها: با توجه به نتایج حاصل از مرور سیستماتیک ۴۰ مقاله ای که طی سال های ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۲ چاپ شده اند و نیز، بر اساس نتایج مرحله سوم پرسش نامه دلفی و پرسش نامه دیمتل فازی، مهم ترین عوامل روان شناختی اثرگذار بر فرایند طراحی ساختار سازمانی کلان و تفصیلی به ترتیب اهمیت، عبارت بودند از: اعتماد به مدیریت ارشد، جوّ اعتماد بین فردی، عدالت سازمانی ادراک شده، حمایت سازمانی ادراک شده، رهبری تحولی، استقلال شغلی و حمایت مدیریت ارشد. همچنین، نتایج نشان داد که فرصت رشد و توسعه فردی، جوّ یادگیری، جوّ اعتماد بین فردی و رهبری تحولی، به ترتیب اثرگذارترین عوامل روان شناختی بر بهبود فرایند تجزیه وتحلیل شغل و ارزشیابی شغلی هستند. در نهایت، یافته های پژوهش حاکی از آن بود که عوامل روان شناختی اثرگذار بر فرایند برنامه ریزی منابع انسانی، جذب و ارزشیابی شاغل، عبارت اند از: تناسب فرد شغل، هویت شغلی، عدالت سازمانی ادراک شده، شهرت سازمان و معناداری شغل.
نتیجه گیری: در مجموع، نتایج این پژوهش نشان داد که علاوه بر لزوم وجود ساختارهای فیزیکی و سازمانی برای پیاده سازی فرایندهای منابع انسانی، نیاز است که جوّ روان شناختی سازمان نیز آمادگی لازم را به منظور اجرای اثربخش هر یک از این فرایندها داشته باشد. بر این اساس، پیشنهاد می شود سازمان هایی که به دنبال اجرای مدل ۳۴۰۰۰ منابع انسانی در سازمان متبوع خود هستند، عوامل روان شناختی شناسایی شده در این پژوهش را مدنظر قرار دهند تا از این طریق از اثربخشی اجرای این مدل اطمینان حاصل کنند.
بررسی ارتباط شبکه های اجتماعی، روابط فن آوری و کارآمدی محافظ اطلاعات با عملکرد پروژه های تحقیق و توسعه (مورد مطالعه: شرکت توسعه یک مپنا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه تکنولوژی صنعتی سال ۱۷ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۶
49 - 58
حوزه های تخصصی:
امروزه توسعه شبکه های اجتماعی بسیاری از ابعاد زندگی را مورد تأثیر قرار داده است بنابراین مطالعه در مورد شبکه های اجتماعی می تواند در بسیاری از موارد به کسب و کارها کمک کند. از طرفی تحقیق و توسعه امر مهمی در شرکت ها و بویژه شرکت مورد مطالعه می باشد. این پژوهش با توجه به اهمیت دو موضوع شبکه های اجتماعی و تحقیق و توسعه به بررسی ارتباط شبکه های اجتماعی، روابط فن آوری و کارآمدی محافظ اطلاعات با عملکرد پروژه های تحقیق و توسعه در شرکت توسعه یک مپنا پرداخته است. بدین منظور پرسش نامه ای بالغ بر 19 سوال بین 196 نفر از کارمندان این شرکت توزیع شد و نتایج بدست آمده با نرم افزار پی ال اس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش حاکی از این بوده اند که شبکه های اجتماعی بر عملکرد تحقیق و توسعه و روابط فن آوری اطلاعات اثر مثبت دارد و همچنین کارآمدی محافظ اطلاعات و روابط فن آوری نیز می توانند اثر مثبتی بر عملکرد تحقیق و توسعه داشته باشند.
تحلیل روابط علی و معلولی چالش های پیاده سازی مدیریت زنجیرۀ تأمین پایدار (مطالعۀ موردی: کارخانجات شیشۀ اردکان یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تولید و عملیات سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۳)
99 - 124
حوزه های تخصصی:
امروزه شناسایی چالش های داخلی و خارجی، یک رویه مهم برای سنجش فرصت ها و تهدیدهای بالقوه در اجرای مدیریت زنجیره تأمین پایدار است که سازمان ها باید این کار را انجام دهند. این کار، سازمان را قادر می کند تا مشکلات احتمالی اجرای مدیریت زنجیره تأمین پایدار را پیش بینی و از شکست اجرای آن جلوگیری کند. هدف از پژوهش حاضر، شناسایی و تحلیل روابط علی و معلولی چالش های پیاده سازی مدیریت زنجیره تأمین پایدار در صنایع آلاینده ایران و به طور خاص، در کارخانه های شیشه اردکان یزد است. این پژوهش ازنظر نتیجه، جزء تحقیقات کاربردی-توسعه ای قلمداد می شود. در مرحله نخست پژوهش، چالش های اجرای مدیریت زنجیره تأمین پایدار با رویکردی نظام مند، با بررسی پژوهش ها و مقالات منتشرشده و با استفاده از روش فراترکیب، شناسایی و دسته بندی شد که نتیجه آن شناسایی 32 چالش در 7 بُعد چالش های فنی، فرآیندی، سازمانی- مدیریتی، انسانی-اجتماعی، نهادی، تأمین کننده و اقتصادی است. در مرحله دوم با استفاده از روش دیمتل فازی، روابط علی و معلولی ابعاد و چالش ها، با توجه به نظر خبرگان شناسایی شدند. یافته ها نشان داد چالش های اقتصادی، تأثیرگذارترین و چالش های فنی، تأثیرپذیرترین چالش ها در پیاده سازی مدیریت زنجیره تأمین پایدار محسوب می شوند. همچنین چالش های اقتصادی، تعامل بیشتری با چالش های دیگر دارد؛ بنابراین وزن (اهمیت) این چالش ها در سیستم بیشتر است. نتیجه این مطالعه و روابط درونی شناسایی شده بین چالش ها، به مدیران صنعت شیشه سازی کمک می کند تا استراتژی هایی را برای پذیرش و پیاده سازی مدیریت زنجیره تأمین پایدار تدوین کنند.
تحلیل مؤلفه های مؤثر بر ارزیابی آمادگی صنعت نسل چهارم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت صنعتی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
267 - 298
حوزه های تخصصی:
در قرن حاضر، انقلاب صنعتی چهارم با افزایش ارتباطات و خودکارسازی هوشمند، سبب تغییرات سریع فناوری، صنایع و الگوها شده است در همین راستا ضروری است مطالعاتی پیرامون تعیین اهمیت ابعاد و شاخص های آمادگی صنعت چهار جهت بقای صنایع کشور صورت پذیرد. برای درک بهتر سازمان ها و صنایع غذایی استان تهران از وضعیت فعلی آمادگی خود در حرکت به سمت صنعت نسل چهارم، هدف این پژوهش شناسایی و تعیین اهمیت مؤلفه های تأثیرگذار و تأثیرپذیر بر آمادگی سازمان درحرکت به سمت صنعت نسل چهار است. در بخش کیفی این پژوهش با بررسی مبانی نظری و دریافت نظر خبرگان فرآیند طبقه بندی داده ها برای ایجاد کُدهای اولیه، مقوله ها و کُدهای محوری صورت گرفت که درنتیجه آن 60 کُد اولیه و شش مقوله استخراج شد و سپس به کمک روش دلفی فازی با نظرسنجی انجام شده 17 زیرمعیار مورد اجماع نظر خبرگان قرار گرفت. در پایان نیز با روش دیمتل فازی، روابط بین معیارها و زیرمعیارها بررسی شد که در طی آن معیار «آمادگی عملکردی» بیشترین میزان تأثیرپذیری و «آمادگی فناوری اطلاعاتی» بیشترین میزان تأثیرگذاری را به خود اختصاص دادند؛ همچنین از میان زیرمعیارها نیز زیرمعیار «قوانین دولتی و نهادها» به عنوان اثرگذارترین علت و «پویایی محیط کار» به عنوان اثرپذیرترین معلول شناسایی شدند.
تحلیلی بر توانمندسازهای مؤثر بر پیاده سازی اقتصاد مدور و صنعت 4.0 در زنجیره تأمین کارخانجات شیشه سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت صنعتی سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۰
1 - 43
حوزه های تخصصی:
اقتصاد مدور و صنعت 4.0 مفاهیمی هستند که در سال های اخیر توجه زیادی را از سوی کسب وکارها و دانشگاه ها به خود جلب کرده است و در حال حاضر توسط بسیاری از دولت ها در سراسر جهان ترویج می شوند. هم افزایی این مفاهیم توانایی حرکت بیشتر به سمت جامعه پایدار را فراهم می سازد و مسائل زیست محیطی و اقتصادی مدیریت عملیات سازمان ها را حل می کند. هدف از پژوهش حاضر، تحلیلی بر توانمندسازهای موثر بر پیاده سازی اقتصاد مدور و صنعت 4.0 در کارخانجات شیشه سازی اردکان یزد است. بدین منظور در مرحله اول تحقیق، با بررسی مقالات مختلف و استفاده از روش فراترکیب، توانمندسازهای مرتبط شناسایی و دسته بندی گردید که حاصل آن شناسایی 15 توانمندساز در 4 بُعد اقتصادی، منابع انسانی، سازمانی-مدیریتی و زیرساختی بود. در مرحله دوم جهت بررسی روابط علّی و معلولی از تکنیک دیمتل فازی استفاده شد. نتایج نشان می دهد که در بُعد اقتصادی، «تخصیص بودجه جهت اجرای اقتصاد مدور و صنعت 4.0» و «تحریک تقاضا برای محصولات مدور»؛ در بُعد منابع انسانی «آموزش و توسعه کارکنان» و «فرهنگ سازمانی»؛ در بُعد سازمانی-مدیریتی «حمایت و تعهد مدیریت ارشد» و «همکاری و شبکه سازی با شرکای زنجیره تامین (همزیستی صنعتی)»؛ و در نهایت در بُعد زیرساختی، «توسعه استانداردها و زیرساخت های فناوری اطلاعات» و «امنیت و حفاظت از حقوق مالکیت معنوی» به ترتیب تأثیرگذارترین و تأثیرپذیرترین توانمندسازها برای اجرای اقتصاد مدور و صنعت 4.0 در کارخانجات شیشه سازی اردکان یزد محسوب می شوند. نتایج نشان میدهد که کارخانجات شیشه سازی یزد برای اجرای اقتصاد مدور و صنعت 4.0 باید به توانمندسازهای اقتصادی و زیرساختی توجه داشته باشند.
تبیین عوامل مؤثر بر طراحی ساختار های سازمانی سازگار برای ادارات تربیت بدنی دانشگاه های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در ورزش تربیتی (دانشگاهی) بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۰
43 - 80
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر تبیین عوامل موثر بر طراحی ساختارهای سازمانی سازگار برای ادارات تربیت بدنی دانشگاه های ایران بود. از نظر هدف این پژوهش کاربردی و از منظر متغیرها یک پژوهش آمیخته است که در دو مرحله انجام شد. ابتدا توسط نظریه داده بنیاد و رویکرد گلیزر به شناسایی عوامل مؤثر بر طراحی ساختارهای سازمانی سازگار برای ادارات تربیت بدنی دانشگاه ها پرداخته شد و در مرحله بعدی با روش دیمتل فازی اولویت بندی عوامل انجام شد. خبرگان حوزه مدیریت سازمانی در ورزش، مدیران و معاونان حال یا سابق ادارات تربیت بدنی دانشگاه های دولتی کشور و اساتید مدیریت ورزشی که مطالعاتی در زمینه تحقیق داشتند؛ جامعه اماری تحقیق را تشکیل دادند. روش نمونه گیری به صورت هدفمند بود. در مجموع 16 مصاحبه به صورت سوالات باز و عمیق انجام شد تا داده ها به اشباع نظری رسیدند. در قسمت دیمتل فازی بر اساس نظر 8 نفر از خبرگان تعیین شد. تحلیل ها در محیط نرم افزار اکسل انجام گرفت. یافته ها نشان داد از 11 مقوله اصلی شناسایی شده توسط رویکرد گلیزر، شش مقوله ارکان جهت ساز، ساختار فکری، انعطاف و جامعیت ساختار، منابع مالی و سرمایه ای، حکم رانی مطلوب و زیرساخت فیزیکی به عنوان عوامل تاثیرگذار و پنج مولفه تشکل های دانشجویی، منابع انسانی، عوامل فرهنگی، عوامل تکنولوژیکی و شبکه های ارتباطی به عنوان عوامل اثرپذیر شناسایی شدند. بنظر می رسد ساختار تربیت بدنی فوق برنامه دانشگاه ها بایستی از سوی برنامه ریزان ستادی باز مهندسی شود و در این بازنگری به عوامل تاثیرگذار توجه اساسی شده و آنان را در اولویت قرار دهند.
مدل سازی و سطح بندی مقولات مؤثر بر فرم چشم انداز جغرافیایی جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چشم اندازها را نمی توان تنها بسامدهای مبهم جغرافیایی که به وسیله روش های عینی، قابل توصیف باشند، تبیین کرد، بلکه آنها سوبژه های واقعی قابل مشاهده و تجربه ذهنی هستند که با دریافت هنری و زیباشناختی، تجزیه، تحلیل و مقایسه، قابل استنباط هستند. بدین سان می توان شناخت عناصر پیدایی، شکل گیری و توسعه هر چشم اندازی را آینه تمام نمای دانش، فرهنگ و ادراکات بشری در جغرافیا دانست. مبنی بر چنین برداشتی است که در پژوهش حاضر سعی بر آن است که با تلفیقی از تکنیک های تحلیل محتوای عمقی و عملیات نرم مبتنی بر فلسفه تفسیرگرایی با رویکرد کیفی-کمی به سؤال چرایی پیدایش هر چشم انداز جغرافیایی(شهری) پرداخته شود. بدین ترتیب با تحلیل محتوای منابع چاپی در این حیطه 14 مقوله استخراج گردید، که متخصصان با استفاده از پرسشنامه ارزیابی به سؤالات مربوط به نقش هر یک از مقولات پاسخ دادند. در نهایت پس از جمع آوری پرسشنامه ها از میان 10 متخصص علوم جغرافیا با کمک تکنیک دیمتل فازی روابط موجود مابین مقولات مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و سرانجام به سبب نقص این تکنیک در سطح بندی، به کمک تکنیک ساختاری تفسیری سطوح اثرگذاری مابین مقولات مشخص گردید. نتایج بیانگر آن است که مقوله جهان بینی به عنوان متغیر مستقل سیستم چشم انداز جغرافیایی مطرح می شود. در سطوح دیگر، آگاهی، اندیشه فلسفی و اندیشه سیاسی جامعه مدنی قرار دارند که بعنوان مبنایی برای چشم انداز جغرافیایی محسوب می شوند. در این میان متغیرهای چشم انداز زمینه ای، حکمروایی، ابعاد فرهنگی، بستر اجتماعی بعنوان متغیر تعدلیگر سیستم چشم انداز جغرافیایی تعریف می گردند. از تعامل مجموعه متغیرهای ذکر شده، متغیرهایی چون سازماندهی فضای زیستی، خوانش فضای زیستی، توافق حوزه عمومی و خصوصی و تاب آوری اجتماعی حاصل می گردد.
بررسی و تحلیل شاخص های حکمروایی شهری در کلان شهر تهران با استفاده از روش دیمتل فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهر یک منبع توسعه است و مدیریت شهری در روند توسعه شهری نقشی بسیار مهم و تعیین کننده دارد. یکی از موفق ترین الگوها در زمینه مدیریت شهری، الگوی حکمروایی شهری است. این الگو یک سیستم مدیریت به شکل مشارکتی است که در آن، سه نهاد جامعه مدنی، بخش خصوصی و دولت در تمامی تصمیم گیری های مرتبط مشارکت می کنند. این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر نحوه گردآوری داده ها، توصیفی است. در این پژوهش، از روش دیمتل فازی، و برای گردآوری داده ها، از نظر خبرگان و نمونه گیری هدفمند و روش گلوله برفی (اشباع نظری) استفاده شد. براساس یافته ها، شاخص مسئولیت پذیری بیشترین میزان اثرگذاری را بر دیگر شاخص ها، و شاخص پاسخگویی بیشترین میزان اثرپذیری را از دیگر شاخص ها دارد. پس از پاسخگویی و مسئولیت پذیری، با فاصله ای بسیار نزدیک، شاخص اثربخشی و کارایی مهم ترین شاخص حکمروایی شهری است. براساس داده های ستون D-R، شاخص حاکمیت قانون از دیگر پیشایندها در سامانه روابط علی و معلولی شاخص های حکمرانی خوب شهری است. درمقابل، سایر عوامل برآیندی اثرگذار دارند که در صدر آنها، شاخص تخصص قرار دارد. حکمروایی شهری می تواند به کیفیت بهتر مکان های شهری و همچنین اعتماد بیشتر شهروندان به نهادهای مدیریت شهری منجر شود. این گونه برداشت می شود که شاخص های پاسخگویی و مسئولیت پذیری ارتباط تنگاتنگی با هم دارند و بنیادی ترین عوامل در سامانه شاخص های حکمروایی خوب محسوب می شوند و ایجاد تغییرات سازنده در آنها به تغییراتی جدی تر و اثرگذارتر در بهبود حکمروایی شهری می انجامد.
تحلیل الگوی علّی معیارهای مؤثر مکانی- فضایی مراکز انتظامی بر اساس اصول پدافند غیر عامل (مورد مطالعه: شهر خوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه با گسترش انواع تهدیدات انسان ساخت نظیر تهدیدات نظامی، تروریستی و خراب کارانه، توجه به کنترل و کاهش آسیب پذیری زیرساخت های کشور به ویژه ستادهای انتظامی و کسب آمادگی های لازم به منظور مقابله و بازیابی شرایط مطلوب در برابر انواع تهدیدات، امری ضروری است. پژوهش حاضر با هدف تحلیل معیارهای مکانی- فضایی مراکز انتظامی براساس اصول پدافند غیرعامل تعریف شده است.روش: پژوهش حاضر از نظر هدف جزء پژوهش های کاربردی و از نظر روش توصیفی تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش را کارشناسان حوزه پژوهش تشکیل می داد که حجم نمونه به صورت هدفمند 30 نفر برآورد شد. به منظور دست یابی به اهدف پژوهش از تکنیک های دلفی و دیمتل فازی در محیط نرم افزارهای اس پی اس اس و اکسل استفاده شد.یافته ها: یافته های حاصل از این پژوهش نشان داد در ارتباط با تعیین موقعیت بهینه فضایی و مکانی مراکز انتظامی معیار کالبدی با بیش ترین مقدار D-R (876/1) در قسمت بالای نمودار قرارگرفته و نشان می دهد این معیار تأثیرگذارترین معیار است. هم چنین بر اساس مقدار D+R محاسبه شده، معیار کالبدی بااهمیت ترین معیار است. معیار اجتماعی فرهنگی با توجه به این که کم ترین مقدار D-R را به خود اختصاص داده به عنوان تأثیرپذیرترین معیار شناخته می شود. در ارتباط با معیار کالبدی با توجه مقدار D-R، زیر معیار فاصله از گسل به عنوان تأثیرگذارترین معیار و بافت شهری با عنایت به مقدار D-R، تأثیرپذیرترین زیرمعیار محسوب می شود. در ارتباط با معیار اجتماعی فرهنگی زیر معیار تراکم جمعیت به عنوان تأثیرگذارترین معیار و فاصله از مراکز فرهنگی با عنایت به مقدار D-R، تأثیرپذیرترین زیرمعیار محسوب می شود.نتیجه گیری: در مجموع می توان عنوان کرد که انتخاب مکان مناسب برای مراکز انتظامی براساس اصول پدافند غیرعامل نیازمند دیدگاهی ساختاری و جامع است و نیاز است که برنامه ریزی در راستای انتخاب مکان بهینه برای مراکز انتظامی به معیارهای شناسایی شده در این پژوهش توجه ویژه ای شود.
طراحی مدل نظارت هوشمند بر تجهیزات صنعتی با رویکرد بهینه سازی تاخیر انتقال و سرعت پردازش داده ها(مطالعه موردی: توربین های بادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت صنعتی سال ۲۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۱
1 - 41
حوزه های تخصصی:
امروزه در واحدهای صنعتی نظارت بر عملکرد تجهیزات توسط اپراتور انجام می شود و به علت گستردگی محیط عملیاتی و حجم بالای تجهیزات، هماهنگی بین واحدها به سختی امکان پذیر بوده و صدمات جبران ناپذیری در پی دارد. باوجود پیشرفت های چشمگیر تکنولوژی در زمینه بازرسی و نظارت، می توان این وظیفه را به ابزارهای هوشمند و اینترنت اشیاء سپرد. همچنین، با ظهور فناوری محاسبات «رایانش لبه»، بسیاری از محققان به دلیل مزایای آن، از طراحی های مبتنی بر محاسبات لبه ای بهره برده اند. لذا در این پژوهش مدلی ترکیبی از اینترنت اشیاء و پهپادهای غیرنظامی جهت نظارت هوشمند بر عملکرد تجهیزات صنعتی با رویکرد رایانش لبه ارائه شد که به عنوان مطالعه موردی توربین های بادی موردبررسی قرار گرفت. در این مدل، عملکرد پهپاد جهت نظارت هوشمند بر توربین های بادی در سه مرحله موردبررسی قرار گرفت. 1) فرآیند تشخیص 2) فرآیند تخلیه محاسباتی پهپاد 3) فرآیند محاسبات محلی پهپاد. با توجه به دو هدفه بودن مدل نهایی که ترکیبی از سه مرحله فوق بود، مدل توسط روش های ژنتیک با مرتب سازی ناچیره و روش محدودیت اپسیلن تقویت شده با استفاده از اعداد تصادفی حل شد و روش ژنتیک با مرتب سازی ناچیره عملکرد بهتری داشت؛ زیرا در مسائل با ابعاد بزرگ، به دلیل پیچیدگی مسئله، روش محدودیت اپسیلن تقویت شده قادر به پاسخگویی در زمان مناسب نبود.امروزه در واحدهای صنعتی نظارت بر عملکرد تجهیزات توسط اپراتور انجام می شود و به علت گستردگی محیط عملیاتی و حجم بالای تجهیزات، هماهنگی بین واحدها به سختی امکان پذیر بوده و صدمات جبران ناپذیری در پی دارد. باوجود پیشرفت های چشمگیر تکنولوژی در زمینه بازرسی و نظارت، می توان این وظیفه را به ابزارهای هوشمند و اینترنت اشیاء سپرد. همچنین، با ظهور فناوری محاسبات «رایانش لبه»، بسیاری از محققان به دلیل مزایای آن، از طراحی های مبتنی بر محاسبات لبه ای بهره برده اند. لذا در این پژوهش مدلی ترکیبی از اینترنت اشیاء و پهپادهای غیرنظامی جهت نظارت هوشمند بر عملکرد تجهیزات صنعتی با رویکرد رایانش لبه ارائه شد که به عنوان مطالعه موردی توربین های بادی موردبررسی قرار گرفت. در این مدل، عملکرد پهپاد جهت نظارت هوشمند بر توربین های بادی در سه مرحله موردبررسی قرار گرفت. 1) فرآیند تشخیص 2) فرآیند تخلیه محاسباتی پهپاد 3) فرآیند محاسبات محلی پهپاد. با توجه به دو هدفه بودن مدل نهایی که ترکیبی از سه مرحله فوق بود، مدل توسط روش های ژنتیک با مرتب سازی ناچیره و روش محدودیت اپسیلن تقویت شده با استفاده از اعداد تصادفی حل شد و روش ژنتیک با مرتب سازی ناچیره عملکرد بهتری داشت؛ زیرا در مسائل با ابعاد بزرگ، به دلیل پیچیدگی مسئله، روش محدودیت اپسیلن تقویت شده قادر به پاسخگویی در زمان مناسب نبود.
فهم پدیده ارتباط گریزی منابع انسانی؛ شناسایی عوامل پیشایندی و پسایندی با روش دیمتل فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فرهنگ سازمانی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۱)
33 - 48
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناخت و فهم پدیده ارتباط گریزی منابع انسانی و تحلیل عوامل پیشایندی و پسایندی آن انجام پذیرفت. جامعه آماری این پژوهش خبرگان بودند که با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی و بر اساس اصل کفایت نظری اعضای نمونه آن انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختار یافته و در بخش کمّی پرسشنامه بود که روایی و پایایی آن ها به ترتیب با استفاده از روش های روایی نظری و پایایی درون کدگذار میان گذار و روایی اعتبار محتوا و پایایی بازآزمون تأیید شد. در این پژوهش برای تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش تحلیل محتوا مبتنی بر کدگذاری و نرم افزار Atlas.ti و در بخش کمّی از روش دیمتل فازی استفاده شد. یافته های پژوهش مشتمل بر شناسایی عوامل پیشایندی و پسایندی ارتباط گریزی منابع انسانی و اولویت یابی آن ها بود. بر این اساس نتیجه گیری پژوهش به تفکیک دو بخش پیشایندها و پسایندهای ارتباط گریزی منابع انسانی حاکی از آن است که مهم ترین عوامل پیشایندی و اثرگذار بر پدیده ارتباط گریزی منابع انسانی فقدان مهارت های اجتماعی و جمع پذیری، سوگیری های شناختی، خودارزیابی منفی و خود کم بینی، اختلال عدم اعتمادبه نفس و شخصیت خجالتی و هوش هیجانی هستند. همچنین بخش دوم نتایج نشان دهنده آن است که مهم ترین عوامل پسایندی و پیامدهای ارتباط گریزی منابع انسانی عدم ارتقای جایگاه اجتماعی، فرسودگی شغلی و هیجانی، کاهش توانش یادگیری فرد، و مشکلات در تبادل اطلاعات و تضعیف مهارت های اجتماعی فردی هستند.