شناسایی و اولویت بندی عوامل روان شناختی اثرگذار بر فرایندهای منابع انسانی سطح مقدماتی مدل 34000 منابع انسانی: یک مطالعه آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
472 - 511
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از اجرای این پژوهش شناسایی و اولویت بندی عوامل روان شناختی اثرگذار بر فرایندهای منابع انسانی سطح مقدماتی مدل ۳۴۰۰۰ منابع انسانی (شامل طراحی ساختار سازمانی کلان و تفصیلی، تجزیه وتحلیل شغل و ارزشیابی شغلی و برنامه ریزی منابع انسانی، جذب و ارزشیابی شاغل) بود.
روش: طرح پژوهش، آمیخته از نوع اکتشافی بود که در مرحله اول از روش مرور سیستماتیک (داده های کیفی) و در مرحله دوم از روش دلفی و دیمتل فازی (داده های کمّی) برای جمع آوری داده ها استفاده شد. جامعه آماری شامل تمامی مدیران میانی و ارشد یک شرکت صنعتی در استان خراسان رضوی در سال ۱۴۰۱ بود که تعداد ۱۴ نفر از آنان به روش نمونه گیری غیراحتمالی هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش، ۳ پرسش نامه بود. یکی پرسش نامه دلفی ۱۸ سؤالی بود که برای شناسایی عوامل روان شناختی اثرگذار بر فرایندهای سطح مقدماتی با ۷ سؤال درباره طراحی ساختار سازمانی کلان و تفصیلی؛ ۵ سؤال در خصوص تجزیه وتحلیل شغل و ارزشیابی شغلی و ۶ سؤال در زمینه برنامه ریزی منابع انسانی، جذب و ارزشیابی شاغل تهیه شد. پرسش نامه بعدی، دیمتل فازی ۱۶ سؤالی بود که برای اولویت بندی عوامل روان شناختی شناسایی شده طراحی شد. پرسش نامه مرحله سوم دلفی با ۷ سؤال در خصوص طراحی ساختار سازمانی کلان و تفصیلی؛ ۴ سؤال در زمینه تجزیه وتحلیل شغل و ارزشیابی شغلی و ۵ سؤال درباره برنامه ریزی منابع انسانی، جذب و ارزشیابی شاغل بود که پژوهشگر بر اساس نتایج به دست آمده از مرور سیستماتیک طراحی کرد. برای تجزیه وتحلیل داده های حاصل از پرسش نامه دلفی، از شاخص مرکزی میانگین و درصد اجماع استفاده شد. همچنین، به منظور تعیین اثرگذارترین و اثرپذیرترین عوامل روان شناختی شناسایی شده، از روش دیمتل فازی استفاده شد. در این بخش، تحلیل داده ها در نسخه 2019 نرم افزار اکسل انجام شد.
یافته ها: با توجه به نتایج حاصل از مرور سیستماتیک ۴۰ مقاله ای که طی سال های ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۲ چاپ شده اند و نیز، بر اساس نتایج مرحله سوم پرسش نامه دلفی و پرسش نامه دیمتل فازی، مهم ترین عوامل روان شناختی اثرگذار بر فرایند طراحی ساختار سازمانی کلان و تفصیلی به ترتیب اهمیت، عبارت بودند از: اعتماد به مدیریت ارشد، جوّ اعتماد بین فردی، عدالت سازمانی ادراک شده، حمایت سازمانی ادراک شده، رهبری تحولی، استقلال شغلی و حمایت مدیریت ارشد. همچنین، نتایج نشان داد که فرصت رشد و توسعه فردی، جوّ یادگیری، جوّ اعتماد بین فردی و رهبری تحولی، به ترتیب اثرگذارترین عوامل روان شناختی بر بهبود فرایند تجزیه وتحلیل شغل و ارزشیابی شغلی هستند. در نهایت، یافته های پژوهش حاکی از آن بود که عوامل روان شناختی اثرگذار بر فرایند برنامه ریزی منابع انسانی، جذب و ارزشیابی شاغل، عبارت اند از: تناسب فرد شغل، هویت شغلی، عدالت سازمانی ادراک شده، شهرت سازمان و معناداری شغل.
نتیجه گیری: در مجموع، نتایج این پژوهش نشان داد که علاوه بر لزوم وجود ساختارهای فیزیکی و سازمانی برای پیاده سازی فرایندهای منابع انسانی، نیاز است که جوّ روان شناختی سازمان نیز آمادگی لازم را به منظور اجرای اثربخش هر یک از این فرایندها داشته باشد. بر این اساس، پیشنهاد می شود سازمان هایی که به دنبال اجرای مدل ۳۴۰۰۰ منابع انسانی در سازمان متبوع خود هستند، عوامل روان شناختی شناسایی شده در این پژوهش را مدنظر قرار دهند تا از این طریق از اثربخشی اجرای این مدل اطمینان حاصل کنند.