مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
رباعی
حوزه های تخصصی:
حسن طلب، سخنی ادبی و به مقتضای حال با درونمایه ی نیاز است که مخاطب خاص دارد و قالب های شعری به عنوان ساخت زبانی برای بروز آن، رابطه ی تنگاتنگی با تأثیرگذاری این آرایه ی ادبی دارند. از سویی،برگزیدن قالب شعری مناسب برای بیان حسن طلب،یکی از مهم ترین عوامل ایجاد ارتباط و تأثیر آن بر مخاطب است؛ چنان که آرایه ی مذکور در آغاز، میانه وپایان قالب هایی چون قصیده، قطعه، ترکیب بند، ترجیع بند، رباعی وغزل باشیوه های گوناگون و با درنظر گرفتن تمهیدات وشگردهایی ویژه، به کار رفته است.از این رو، قالب شعری به عنوان یکی از عناصر زیباساز و تأثیرگذار طلب در بافت شعرو نیزچگونگی قرارگرفتن حسن طلب در آن،از عوامل زیبایی و هنری بودن این آرایه ی ادبی به شمار می روند؛ بنابراین، در این مقاله تلاش شده تا سیرکارکردی را که حسن طلب در قالب- های شعری از آغاز تا قرن هشتم هجری سپری کرده است و جایگاه آن در قالب های مورد استفاده و میزان کاربرد آن را در هریک از آن قالب های شعری در هر دوره ، با نگاهی تحلیلی و آماری، بر پایه ی دیوان های شعری شانزده تن از شاعران برجسته ی شعر فارسی بررسی شود. قالب قصیده با شیوه های متنوع، بیشترین کاربرد را دارد پس ازآن به ترتیب قالب های قطعه، غزل، رباعی، ترجیع بند وترکیب بند و به یک نسبت مثنوی و مسمّط تحت تأثیر ویژگی های خاص این آرایه ی ادبی، به کار رفته است.
رباعی سرلوحه و دیباچه کار فرخی یزدی در روزنامه «طوفان»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تالستان ۱۳۹۹شماره ۸۴
335 - 374
حوزه های تخصصی:
فرخی یزدی یکی از نویسندگان و شاعران مبتکر در بیان مشکلات اجتماعی است. او با درهم آمیختن شعر، روزنامه و سیاست سببشد با روشی نو، شیوه روبه رو شدن با مسائل اجتماعی را به دیگران بیاموزد. این شاعر انقلابی با انتشار روزنامه «طوفان»، روش خود را که برخاسته از باورش بود برای مبارزه با ظلم و ستم به مردم معرفیکرد. او برای این نوع روش مبارزه، در روزنامه متناسب با رویدادهای اجتماعی و سیاسی در ابتدای هر شماره، یکی از رباعیات را عنوان کار خود قرار داد و بدین طریق موضع روزنامه را مشخصمی کرد. براساس آن، مطالب دیگر روزنامه را مطرح کرده به مسائل سیاسی- اجتماعی و انتقادی می پرداخت. انتخاب قالبی کوتاه برای بیان انتقادات در نوع خود قابل توجه است. در این مقاله به بررسی این نوع رباعیات با عنوان: آزادی، برابری و عدالت اجتماعی، انقلاب، انتقاد از انتخابات و نادرستی آن و دفاع از توده های مردم فقیر و... پرداختهشده و نتیجه این که شیوه مبارزه فرخی یک شیوه کاملاً ابتکاری است. سرودن شعر و قرار دادن آن به عنوان مبحث اصلی و تیتر روزنامه از نوآوری های فرخی است. این اشعار، دسته بندی موضوعی شده تا روش کار شود.
بررسی و مقایسه سه ترجمه کُردی رباعیات خیام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترجمه های زیادی از رباعیات خیّام به زبان کردی در دست است که مترجمان تلاش کرده اند معانی دقیق و مفاهیم زیبای سروده های خیّام را به زبان کردی برگردانند. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی و با جمع آوری داده ها به شیوه کتابخانه ای انجام گرفته و در پی آن است سه ترجمه کردی رباعیات خیّام یعنی، ترجمه های «کامران بدرخان»، «گوران» و «هژار» را بررسی کند. تحقیق در مورد ترجمه های مذکور مشخص کرد ترجمه کامران عالی بدرخان به شیوه تحت اللفظی و نثر است و مترجم به سبب عدم آشنایی با معانی ثانوی کلام خیام و ظرافت های شعری او، نتوانسته لحن و زبان خاص خیّام را به زبان کردی منتقل کند. گوران نیز در ارائه تصویری متناسب با ادب و فرهنگ کردی از اشعار خیّام موفق عمل نکرده و ترجمه او جایگاهی شایان توجه در میان مخاطبان کردزبان نیافته است. اما در ترجمه هژار که از نوع آزاد یا ارتباطی است، مترجم ضمن انتقال نگاه خیّام به جهان بیرون و درون، روح کلّی و پیام اصلی و ویژگی های معنایی و صوری از قبیل وزن و قالب، لحن کلام و استواری سخن این حکیم نامی را به خوبی به زبان کردی برگردانده و همین امر ترجمه هژار را رساتر و مقبول تر از بقیه ساخته است.
تجزیه و تحلیل گفتمانی و متنی رباعیات مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۴۵)
87 - 112
حوزه های تخصصی:
در تجزیه و تحلیل گفتمانی رباعیات مولوی که برپایه ی ساخت گفتمانی و متنی پیشنهادی لطف الله یارمحمدی در خصوص رباعیات خیام صورت گرفته، نخست رباعیات مولوی به دو دسته ی متمکن و مغلوب تقسیم گردیده و سپس سازه های به کاررفته در آن ها بررسی و واکاوی شده است. بیشتر رباعیات مولوی به شیوه ی مغلوب است که غالباً در لحظه های وجد و حال و کشف و شهود بر زبان وی جاری شده است. در رباعیات مغلوب غالباً سخن از «او» در مقام حق، معشوق یا شمس تبریزی است و نوعی راز و نیاز عاشقانه و عارفانه در آن ها به چشم می خورد. درحالی که در رباعیات متمکن سخن از مسائل کلی و فلسفی در خصوص خدا، انسان و عالم هستی است. هرچند براساس سازه های تشکیل دهنده، هم رباعیات مغلوب و هم رباعیات متمکن مولوی سازه های یکسانی از قبیل توصیف، توصیه، تعلیل، تمنا، دعا و آرزو دارد، اما چارچوب فکری و محتوایی آن ها در این دو دسته از رباعیات متفاوت است. در هر دو نوع رباعی، سازه ی توصیف مهم ترین و محوری ترین سازه به حساب می آید و ازآن جا که در این سازه، شاعر خود در جایگاه فرستنده ی پیام قرار دارد و غالباً به بیان احوال خود، چه در لحظات آگاهی و چه در لحظات کشف و شهود پرداخته، جهت گیری پیام به سوی گوینده و کلام او از نوع عاطفی و غنایی است.
رباعیات خیام و رباعیات خیامانه در سفینه یحیی توفیق، جُنگ 14456 کتابخانه گنج بخش و سفینه 534 کتابخانه مجلس
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۱ آذر و دی ۱۳۹۹ شماره ۵ (پیاپی ۱۸۵)
167 - 185
حوزه های تخصصی:
در کتابخانه مجلس، سفینه ای متعلّق به سده دهم هجری وجود دارد که پس از جُنگ 14456 کتابخانه گنج بخش (به احتمال بسیار متعلّق به اواخر قرن هشتم هجری)، دومین بیاضی است که به سفینه یحیی توفیق (مورّخ 754ق.)، گردآورده سعدالدّین الهی/ آلهی شباهت بسیار دارد. نگارندگان از رهگذر تصحیح این سفینه دریافتند که هرچند میرافضلی در کتاب رباعیات خیّام در منابع کهن از جُنگ 14456 کتابخانه گنج بخش بهره برده، امّا از میان رباعیات منسوب به خیّام که در آن جُنگ آمده، شش رباعی در کتاب ایشان نیامده است. همچنین در سفینه یحیی توفیق هم دو رباعی از خیّام یا منسوب به او و یک رباعی خیّام یا خیّامانه، به خطّی متفاوت از متن، امّا بدون اشاره به نام او آمده، که برای نخستین بار در این نوشتار شناسانده می شوند؛ افزون بر اینها، گرچه سفینه 534 کتابخانه مجلس در سده دهم هجری فراهم آمده، امّا به دلیل آنکه این سفینه هم تدوین سومی از دو جُنگ کهن پیشین و با حفظ ساختار اصلی آنهاست، باید اعتبار ده رباعی بازیافته از این بیاض را نیز از گونه ابیات دو سفینه پیشین دانست و بایسته است به رباعیات خیّام و یا خیّامانه در این جُنگ توجّه جدّی شود. بنابراین نوشتار حاضر می کوشد رباعیات بازیافته این سه سفینه را به عنوان تکمله ای بر کتاب رباعیات خیّام در منابع کهن ارائه دهد و با استفاده از منابع، صحّت انتساب آن ها را به خیّام بررسی کند.
رباعیات کمال اسماعیل اصفهانی: در دستنویس مورخ 635 ق
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۱ بهمن و اسفند ۱۳۹۹ شماره ۶ (پیاپی ۱۸۶)
61 - 73
حوزه های تخصصی:
اهمیت کمال الدین اسماعیل اصفهانی در تاریخ رباعی فارسی غیر قابل انکار است. در جنگ های شعر و منتخبات ادبی، رباعیات بی شماری از او یافت می شود که نشان دهنده توجه خاص ادیبان، به رباعیات کمال اسماعیل است. رباعیات کمال به دلیل مضمون سازی خاص، شگرف کاری های ادبی و تنوع موضوعی، تا چندین سده متوالی در جنگ ها و تذکره ها و مجموعه های شعر نقل می شد. هدف نویسنده از نگارش نوشتار حاضر، معرفی یک دستنویس کهن است که سفینه ای از رسایل و اشعار فارسی و عربی را دربردارد و در آن، تعدادی از رباعیات کمال درج شده است. درج رباعیات کمال اسماعیل اصفهانی با ذکر اسم یا بدون ذکر اسم شاعر در سفینه مورخ 635 ق، گویای آن است که رباعیات این شاعر در زمان حیات او، با اقبال جامعه ادبی ایران روبرو شده و به گزیده های شعر راه یافته است.
اندیشه های حکمی، عرفانی و اخلاقی در رباعیات افضل الدین محمد کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حکمت و عرفان در هر کشوری از کشورهای اسلامی، بخشی از شیرازه زندگی و فرهنگ و آیین آن جامعه را تشکیل می دهد. قرن هفتم ﻫ.ق (سیزدهم میلادی)، عصر طلایی تصوّف و اوج اندیشه های عرفان اسلامی است، به طوری که عرفای این دوره چون ابن عربی، صدرالدین قونوی، جلال الدین محمد بلخی (مولوی)، نجم کُبری و... تأثیر معنوی به سزایی در سرزمین های اسلامی گذاشته اند. خواجه افضل الدین محمد مرقی کاشانی نیز از عرفا و حکمای نیک اندیش این دوره به شمار می آید که تاکنون چون گوهرِ گرانبهای مدفون زیر خاک، از دیدگان بیشتر مردم این مرز و بوم به دور مانده و کمتر محقّقی به تبیین آثار و اندیشه های او پرداخته است. این پژوهش، نخست نگاهی گذرا به آثار و احوال بابا افضل دارد، سپس به بیان و روشنگری اندیشه های حکمی و عرفانی و اخلاقی او در رباعیاتش می پردازد که به همان شیوه ساده متون منثورش و با لحن گفتار شاعران پیشین، موعظه و حِکَم و حقایق عرفانی را به مذاق جان طالبان حقّ و حقیقت می چشاند و خواننده را به ناپایداری جهان می آگاهد و از دلبستگی بدان پرهیز می دهد. ناگفته نماند که اساس کار این پژوهش، رباعیاتی است که فقط به نام افضل الدین کاشانی ضبط شده است.
بیان ادبی شعر و سرایش رباعی و دوبیتی
حوزه های تخصصی:
یکی از پیشینیان محقّقان ادبی، یعنی ارسطو در خصوص نحوه تأثیر بیان شاعر در مضامین ادبی و عاطفی گفته است: عظمت بیان شاعر در این است که اصل تقلید و محاکات را ماهرانه نشان دهد، گروهی دیگر بر این عقیده اند که: شیوه طرح مطالب را از محتوای موضوع، مهم تر جلوه داده اند، چنان که فرمالیست های روسی، بحث ادبیات کلام (Literatiness) را مطرح کرده اند.
پس زبان ادبی، جز ظاهر الفاظ، شباهتی به زبان عادی ندارد، بنابراین شاعران در بیان ادبی خود به آرایه های ادبی از جمله تشبیه، استعاره، کنایه، مجاز و همانندهای آن متوسّل شده اند تا بدین وسیله بتوانند مضامین را با تمسّک به صور خیال و نکته آفرینی ها در سروده های خود با نازک اندیشی نمایان سازند و رباعی نیز یکی از ناب ترین قالب های شعر فارسی و یکی از اصیل ترین و کهن ترین انواع آن ...
رمزینه های اندامیِ انسان در رباعیات عین القضات همدانی با تکیه بر ادبیات تعلیمی، غنایی، عرفانی
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۴ زمستان ۱۳۹۱ شماره ۱۴
119 - 138
حوزه های تخصصی:
با بررسی و دقت در آثار ادبی، به خصوص اشعارتعلیمی و عرفانی، می توان دریافت که ادبیات وعرفان به نوعی هم زادند وزبان ادبیات را، نسخه بدلی اززبان دین دانست که هر دو سرزمینی آسمانی دارند.
صوفیه همواره درجهت تبیین عقاید و ترویج اعتقادات خویش- چه دربُعد تعلیمی و چه در بُعد توجیدی (به وجد آوردن)- از ادبیات، به خصوص شعر و به ویژه رباعی بسیار بهره برده اند. آن ها برای تبیین تجربیات عرفانی و مفاهیم کاملاً مجرد و ماورایی و نیز حالات خویش، به زبان رمزی سخن گفته اند. در این راستا، عین القضات همدانی نیز به عنوان یک نویسنده والبته شاعرعارف، درآثار منثورش، از شعر، خصوصاً رباعیاتی بهره جسته که خود سروده است. وی به عنوان یکی ازپیش گامان عرصه رمز، با استفاده از شبکه های رمزی موجود، به ویژه رمزینه های اندامی انسان، در رباعیاتش که درواقع مکمل مباحث عرفانی اویند، زبان رمزی را درعالی ترین سطح به کاربسته است.
ردیف و نقش آن در رباعیات خیام
عمر خیام شاعر ایرانی است که در سراسر جهان شناخته شده است وشعرش با فرم رباعی متمایز است. این فرم را با مختصرترین بیان به شرح مقصود می پردازد، و او را در رباعیات خود خلق تصاویر زنده وخیال انگیز می کوشد، مفاهیم مورد نظر و اندیشه های محوری خویش را هنرمندانه تر در کهن مخاطبان مجسم سازد. خیام با شگرد و هُنر کم نظیر خویش توانسته است معانی ژرف و نکته های باریک فلسفی را در جامهء الفاظ نیکو بیان نماید و با این روش بر تأثیر سخنش بیفزاید. این هُنر بیان اوست که توانسته افکار عمیق فلسفی را در لباس نگارین ادب بنمایاند. خیام ردیفهای گوناگون و متنوع در رباعیات خود به کار برده است. و بیشتر ردیف های او از نوع ردیف فعلی است، و آنها در شخصهای مختلف و زمانهای متفاوت را انتخاب شده است، و همچنین تعدادی از آنها از نوع ردیف اسمی، ضمایر فاعلی و ضمایر پرسشی شامل می شود.
مصطفی عالی افندی و حکیم عمر خیّام
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۲ مرداد و شهریور ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۱۸۹)
191 - 218
حوزه های تخصصی:
«مکتب خیّام» در رباعی، از آغاز بالندگی تا امروز، گستره ای به طول ده قرن و حوزه نفوذی به اندازه همه سرزمین های پارسی گوی، از شبه قاره هند تا اقصای آناتولی داشته است. فهرست دوستداران، همراهان و پیروان خیّام در رباعی فارسی، نمایه ای پُربرگ و بلندبالاست. یکی از ایشان که در منابع فارسی کمتر درباره اش سخنی رفته است، مصطفی عالی افندی (د. 1008 ق)، شاعر، منشی و تاریخ نگار نامدار عثمانی در دوره حکومت سلطان سلیم و سلطان مراد است که به سه زبان ترکی، فارسی و عربی شعر می گفت و «عالی» تخلّص می کرد. وی در سال 1003 هجری دفتری از رباعیات فارسی را به اقتفای رباعیات خیّام به همراه دیباچه ای مفصّل در شرح حال خود و حکیم عمر خیّام ترتیب داد. این دفتر، با نام های «بدیع الرقوم»، «ربیع المنظوم» و «ربیع المرسوم» شناخته می شود. در نوشته حاضر، به معرفی و بررسی این دفتر اشعار پرداخته ام.
طنز در رباعیات جلیل صفربیگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ایلام دوره ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷۰ و ۷۱
117 - 147
حوزه های تخصصی:
جلیل صفربیگی شاعر فعال و توانای ایلامی است. او بیشتر با رباعی سرایی به عنوان شاعری نوگرا و خلاق برای اهل ادب امروز شناخته شده و به خوبی توانسته است در این قالب با مخاطبان خویش ارتباط برقرار کند. یکی از جنبه های مهم و از شاخصه های شعر صفربیگی، به کارگیری طنز است. هرگونه بررسی و کند و کاو در طنز او، داده هایی ضروری و ارزشمند را در اختیار خواننده قرار خواهد داد.در این مقاله با هدف بررسی طنز در رباعیات صفربیگی، شواهد طنز در تمام رباعیات ایشان (10 مجموعه)، استخراج و از لحاظ مضمونی و ادبی، طبقه بندی و تحلیل شد. روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای و شیوه انجام پژوهش، توصیفی- تحلیلی بود. سؤال کلی پژوهش نیز این بود که بازنمود طنز در رباعیات صفربیگی چگونه است؟یافته ها حاکی از آن است که در رباعیات صفربیگی 34 مورد طنز اجتماعی، 32 مورد طنز شخصی، 19 مورد طنز مذهبی و 20 مورد طنز فلسفی وجود دارد و این به طور صریح بیانگر توجه خاص شاعر به طنز اجتماعی (فقر، خودکشی، بی عاطفگی و ...) است. او به خوبی توانسته طنز را به مثابه شگردی هنری برای بیان مقاصد هنری و اجتماعی خود به کار گیرد و از هر فرصتی برای آفرینش طنز و گوشه و کنایه های مطایبه آمیز و گاه نیش دار استفاده کند.
صور بلاغی در رباعیات سبک خراسانی
منبع:
شفای دل سال پنجم بهار ۱۴۰۱ شماره ۹
1 - 19
حوزه های تخصصی:
قالب رباعی یکی از رایج ترین قالب های شعر فارسی در قرن چهارم و پنجم است؛ اما به نسبت شعر سبک عراقی، تعداد رباعی شاعران سبک خراسانی بسیار کمتر است و تعدادی از شاعران همچون منوچهری کمتر به آن پرداخته اند. هدف اصلی این مقاله بررسی رایج ترین صور بلاغی به کاررفته در رباعیات سبک خراسانی است و بررسی این مطلب که رباعی خصی از خیام و عطار به بعد در شعر فارسی رواج نیافته است؛ بلکه کاربرد این نوع رباعی از آغاز شعر فارسی مورد توجه شاعران بوده است. روش تحلیل به صورت کمی و از نوع توصیفی است. نتیجه پژوهش نشان داد که ازرقی هروی، فرخی، عنصری و ... نیز مانند قطران، در توصیف به معشوق توجه داشته اند، اساسی ترین عنصر بلاغی به کاررفته در رباعیات سبک خراسانی از نوع استعاره و تشبیه است، معزی نیشابوری، قطران تبریزی، ازرقی هروی و عنصری از جمله شاعرانی هستند که تشبیه و استعاره در دیوان آن ها به وضوح مشاهده می شود. شاعران این دوره ممدوحان و اعضای بدن آن ها را به عناصر طبیعت تشبیه می کرده اند که این نشان دهنده توجه خاص آن ها به محیط اطرافشان بوده است. بیشترین تلاش ازرقی در آوردن تشبیهات تخیلی و اغراق در تشبیه است؛ بنابراین شاعران دوره سامانی و نیمه اول قرن پنجم تلاش می کردند تا در برابر هر پدیده حسی و طبیعی، تصویری عینی و مشابه آن را بیاورند.
بررسی و نقد دو نسخه ی مُصحَّح از دیوان ابن یمین فریومدی و ضرورت تصحیح مجدّد آن
منبع:
پژوهش های نثر و نظم فارسی سال اول پاییز ۱۳۹۶ شماره ۲
129 - 149
حوزه های تخصصی:
ابن یمین فریومدی، شاعر معروف سده ی هشتم ه.ق. است که به سبب قطعاتش شهرت بسیار دارد. دیوان این سراینده- که عمری طولانی و پرمخاطره را در دستگاه ایلخانان مغول، امرای سربداری و پادشاهان آل کَرت به سرآورده- متضمّن ویژگی های منحصربه فردی است و فواید تاریخی و جامعه شناختی بسیاری را در بردارد. از سویی، دیوانی نه چندان کامل از این شاعر در سال 1318(ه. ش.) شامل قطعات، مثنویات و رباعیّات به اهتمام زنده یاد سعید نفیسی در تهران به چاپ رسیده و دیوانی نسبتا کامل از وی، مشتمل بر قصاید، غزلیّات، مقطّعات، رباعیّات و... در سال 1344(ه. ش.) به تصحیح حسینعلی باستانی راد در تهران انتشار یافته است. نظر به این که در دو تصحیح مذکور، اصول و روش های تصحیح انتقادی به کارگرفته نشده و دست یابی به نسخه های خطّی متعدّدِ نزدیک به تاریخ وفات شاعر، درآن زمان برای مصحّحان مذکور میسّر نبوده است؛ همچنین دو اثر مورد اشاره، دربردارنده ی همه ی سروده های ابن یمین نیست، تصحیح مجدّدی با روش انتقادی از این دیوان، بر اساس نسخه های معتبر موجود، ضروری به نظر می رسد. این مقاله می کوشد که ضمن طرح اشکالات و نواقص دو چاپ مذکور، دلایل تصحیح مجدّد دیوان ابن یمین را بازگو نماید.
اشعار نویافته کمال اسماعیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه میراث دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۳۹۱ شماره ۱ (پیاپی ۵۰)
133 - 151
منظور ما از «اشعار نویافته» در این مقاله، مواردی است که در برخی منابع به نام کمال اسماعیل آمده، ولی در تنها چاپ معتبر دیوان او به تصحیح مرحوم بحرالعلومی نیامده است. اشعاری که مصححان این مجموعه ها در باره وجودشان در دیوان صحبت کرده اند، از این قاعده مستثنا هستند، (مواردی مثل نزهه المجالس و ...) چون دیگر نیازی به تکرار آن مطالب در اینجا نیست. پیشتر نیز حسن عاطفی تعدادی از این قبیل اشعار را معرفی کرده است. البته بر آن نیستیم که همه این موارد قطعاً از کمال هستند، ولی به هر روی در چاپ مجدد دیوان او این اشعار هم باید لحاظ شوند. اکثر این اشعار در قالب رباعی است. آنچه در پی می آید همه شعرهای منسوب به او نیست و احتمالاً اشعار دیگری نیز از او در منابع دیگر هست. امید است این اشعار به روشن تر شدن چهره کمال اسماعیل یاری برساند.
بررسی سبک فکری و محتوایی رباعیات طالب آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه میراث دوره ۱۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۳)
127 - 157
بحث اندیشه در شعر از موضوعات مناقشه آمیز است؛ تقابل دو نوع نگاه که یکی اندیشه را محور شعر می داند و دیگری آن را کاملاً نفی می کند، دو دیدگاه فکری متقابل را در این مورد سبب شده است. دیدگاه نخست، که از آنِ طرفداران شعر ناب است، اندیشه را نوعی تجربه می داند که خارج از فضای هنر وجود دارد و بنابراین عنصری هنری نیست؛ اما دیدگاه دوم بر آن است که شعر نمی تواند فاقد اندیشه و محتوا باشد. این جستار به روش تحلیلی- توصیفی به بررسی اندیشه های طالب آملی در رباعیاتش می پردازد. بدین منظور ابتدا به قالب رباعی و قابلیت آن به عنوان محملی برای اندیشه می پردازد، و سپس ابعاد مختلف این اندیشه ها را در شعر طالب آملی تحلیل می کند و نشان می دهد رباعی های طالب از تنوّع مضمونی خاصّی برخوردارند و به همین سبب رباعی های او را باید از جمله رنگین ترین رباعی های شعر فارسی به شمار آورد. نتیجه بیانگر این است که طالب را نمی توان شاعری متفکر از نوع خیام، یا عارفی وارسته از نوع عطار، یا حتی مداحی پرورش یافته از گونه شاعران سبک خراسانی تلقّی کرد؛ بلکه او تمام این موضوعات را صرفاً دستمایه مضمون سازی خویش قرار داده است.
تعیین انتساب چند شعر به شیخ بهایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه میراث دوره ۱۸ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۶۶)
185 - 202
سروده های شیخ بهایی از روزگار حیاتش مورد توجّه بوده و برخی از آن ها در تذکره ها و منابع دیگر ثبت شده است. امّا یکی از مصادر اصلیِ سروده های قطعی شیخ، آثار مسلّم خود او، و از همه مهم تر کشکول است. بازسازی دیوان اشعار شیخ نیز که در دهه های اخیر چند مرتبه تجربه شده، به شیوه های غیرانتقادی بوده و قابل اعتنای چندانی نیست. اگر در تشخیص سروده های قطعی شیخ بهایی، کشکول را ملاک قرار دهیم، وضعیت برخی از این سروده ها به بهترین شکل روشن، و به احتمال قوی از دایره اشعار شیخ خارج خواهد شد. امّا مهم آن است که مراجعه به کشکول به شیوه انتقادی و با بررسی نسخه های متعدّد این کتاب باشد، زیرا هنوز تصحیحی علمی از این منبع ارزشمند صورت نگرفته و، از این رو، در شناسایی سروده های شیخ حتی در کشکول نیز، بایستی به دست نویس های کهنی از آن مراجعه کرد. در پژوهش حاضر، برخی اشعار مشهورِ منسوب به شیخ بهایی، با این روش انتقادی بررسی، و انتساب آن ها به او تعیین شده است.
بررسی رباعیات عصمت بخارایی
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۳ خرداد و تیر ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۹۴)
199 - 214
حوزه های تخصصی:
عصمت بخارایی از شاعران نامدار ماوراء النهر در اواخر قرن هشتم و اوایل قرن نهم بود. اشعار او در زمان حیاتش رواج و روایی فراوانی داشت. وی به روایتی در سال 829 و به روایت دیگر در 840 ق درگذشت. بساطی سمرقندی و خیالی بخارایی از شاگردان او بودند و سلطان خلیل نوه تیمور، برای او احترام زیادی قائل بود. دیوانی که از عصمت بخارایی موجود است، دربردارنده 7500 بیت شعر اعم از قصاید، غزلیات، قطعات، رباعیات، ترجیعات و مفردات است. این کتاب با اینکه یک نوبت در سال 1366 به چاپ رسیده، فاقد ویژگی های یک تصحیح علمی است. در بررسی نسخه چاپی و چند دستنویس کهن دیوان عصمت بخارایی، مشخّص شد که در سده نهم هجری یکی از گردآورندگان دیوان عصمت، رباعیات کمال اصفهانی، انوری، اوحدی مراغه ای و دیگران را به دیوان او الحاق کرده است. همچنین، برخی از رباعیات مسلّم شاعر، از چشم مصحّح دیوان او پوشیده مانده است. هدفِ این مقاله، بررسی این دو موضوع است.
بررسی آوایی زبان عطّار در مختارنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
زبان عطّار سرشار است از ویژگی های تمایزبخش صرفی، نحوی و آوایی. این ویژگی ها با انتشار ویراست شفیعی کدکنی از منطق الطیر و دیگر مثنوی های عطّار بیشتر پیش چشم آمد؛ امّا در این میان توجّه بایسته ای به مختارنامه نشد. مختارنامه مجموعه رباعی های عطّار است که در پنجاه فصل فراهم آمده است. با توجّه به کهنگی اثر، بررسی زبان آن اهمّیت خاصّی دارد و بر پایه آن می توان به برخی از مسائل زبانی شعر عطّار پاسخ هایی مبتنی بر داده های آوایی داد و نیز پاره ای از اشکالات متن را برطرف کرد. داده های برآمده از مقاله حاضر را می توان با داده های حاصل از بررسی دیگر سروده های عطّار مقایسه کرد و تصوّر موجود را از ویژگی های سبکی و زبانی این شاعر دقیق تر ساخت. از دست آوردهای این پژوهش تشخیص لغت نگاهی با یای معروف و نیز تمایز آوایی تو به معنای تا و لایه از تو به معنای ضمیر دوم شخص مفرد است که با دقّت در قافیه بندی های مختارنامه میسّر شده است. با توجّه به وزن رباعی های عطّار نیز مشخّص شد که بر خلاف برخی از واژه ها که به صورت مخفّف نیز به کار می رفته اند، برخی از واژه ها تنها به صورت کامل کاربرد داشته اند، مانند صورت امری گشای که در متن به صورت گشا آمده است و باید اصلاح شود.
نوآوری های مولانا در سه قالب شعری غزل، رباعی و قطعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۹۷
169 - 200
بررسی قصه گویی مولانا در قالب مثنوی، تحقیق درباره روایت های او را در قالب های دیگر شعر مورد غفلت قرار داده است. در این مقاله با روشی توصیفی- تحلیلی، ظرفیت های قصه گویی مولانا در قالب های شعری غزل، رباعی و قطعه را بررسی کرده و دریافتیم اگرچه شاعران فارسی زبان در زمینه صورت شعر، بیشترین محدودیت ها را داشته اند، اما شاعر خلاقی مانند مولانا توانسته است در همین تعداد قالب های شعر فارسی -بسته به شرایطی که در کلیت یک روایت مشاهده می کرده است- برای صورت بخشی به آن روایت از فرم هنری متناسب با آن کمک بگیرد و از آنجا که شکل و فرم یک اثر روایی وقتی به کمال هنری خود نزدیک می شود که بتواند مناسب ترین شکل بیانِ محتوای مرتبط با آن را ارائه دهد در قصه گویی عرفانی به پویایی در فرم برسد. بر همین اساس او غزل را برای بازنمایی رخدادهایی که در نتیجه شدت تأثرات عاطفی اش در مکاشفات عرفانی با آن روبه رو می شده ، برگزیده است. با ساختار منسجم و یکتای رباعی، تجارب برق آسا و بسیط عرفانی اش را هماهنگ کرده است. از بدایع قصه گویی او در قالب قطعه اینکه از 17 قطعه- قصه او، 15 قطعه در بیان قصه های رمزی است که وحدت مضمون در این قطعات، القاگر وحدت در کلیت تجربه های روحانی او است. بنابراین، ساختار خاص و شکلی قصههایش، نحوه ظهور این قصه ها در قالب های خاص داستانی را مشخص کرده است. همچنین در مقام مقایسه، 84/2 درصد قصه گویی او در غزل است در حالی که او 27/10 درصد رباعی- قصه و 05/7 درصد قطعه- قصه دارد و این نشان می دهد که مولانا بعد از مثنوی، بیش از هر قالبی در رباعی قصه گفته است.