مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۶۱.
۱۶۲.
۱۶۳.
۱۶۴.
۱۶۵.
۱۶۶.
۱۶۷.
۱۶۸.
۱۶۹.
۱۷۰.
۱۷۱.
۱۷۲.
۱۷۳.
۱۷۴.
۱۷۵.
۱۷۶.
شهر هوشمند
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: متاورسی شدن شهرها پدیده ای نوظهور و الزامی برای آینده شهرهای دنیا است. خروجی متاورس شهری به صورت خلق شهرهایی بهبودیافته، تاب آور و پایدار خواهد بود که تصمیم سازی برای آینده شهرها را برای مدیران شهری تسهیل می نماید. علت اصلی انفجار متاورس این است که تخیل نامحدودی را برای مردم به ارمغان می آوردفناوری نوظهور متاورس مطمئناً سرزندگی جدیدی را به شهرهای هوشمند تزریق می کند، سناریوهای کاربردی بیشتری را برای شهرهای هوشمند باز می کند و آنها را به جلو می برد. روش بررسی: هدف از این پژوهش بحث در مورد دیجیتال سازی و تأثیر دوقلوهای دیجیتالی بر پیشرفت شهرهای مدرن، همچنین محتواهای اصلی و فناوری های کلیدی شهر های هوشمند می باشد. این پژوهش در زمره پژوهش های بنیادی محسوب می گردد. سؤال محور بوده و به صورت اسنادی و کتابخانه ای انجام شده است. همچنین در زمره پژوهش های کیفی است که به صورت اکتشافی از طریق روش تحلیل محتوای کیفی پاسخ به سوال های پژوهش را در پی می گیرد. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش از منابع کتابخانه ای نظیر کتب، مقالات، پایان نامه های داخلی و خارجی، طرحهای توسعه و منابع اینترنتی استفاده شده است.یافته ها و نتیجه گیری: ساخت یک شهر هوشمند بر مبنای دوقلوهای دیجیتالی، بهبود بهره وری مدیریت و تخصیص منابع عمومی شهری را ارتقا می دهد و ابزاری برای مدیران در جهت تصمیم گیری فراهم می آورد تا وضعیت کلی شهر را درک کنند و یک پلتفرم برای فرماندهی و برنامه ریزی فراهم کنند. در مجموع، این پژوهش دارای ارزش مرجع مهمی برای توسعه کلی و کاربرد عملی شهرهای هوشمند بر مبنای دوقلوهای دیجیتالی است که کارایی عملیاتی کلی و سطح حکمرانی شهرها را بهبود می بخشد.
تحلیل روند توسعه شهر تبریز با رویکرد شهر هوشمند به روش معادلات ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر هوشمند استفاده از حاکمیت مبتنی بر فن آوری اطلاعات و ارتباطات است و در حال حاضر یک روند گسترده در سراسر جهان است. انتظار می رود با استفاده از شهرهای هوشمند، برای اداره شهر ها، مشکلات شهری پیچیده و متنوعی که حاصل شهرنشینی سریع است کار آمدتر باشد. با این حال، در اجرای آن، بسیاری از مشکلات اساسی به طور قابل توجهی بر موفقیت اجرای شهرهای هوشمند تاثیر می گذارند، از جمله فقدان منابع انسانی شایسته، سیاست های فناوری و ... کارآمد نبوده اند. هدف این مقاله تجزیه و تحلیل ماهیت توسعه شهر تبریز براساس شهر هوشمند است. روش تحقیق بصورت توصیفی- تحلیلی و پیمایشی است. حجم نمونه 25 نفر از خبرگان متخصص امور شهری تبریز می باشد. برای تحلیل داده ها از معادلات ساختاری با نرم افزار Smart Pls استفاده شد. نتایج یافته ها نشان داد که، در بین شاخص های مورد بررسی، بیشترین تأثیرگذاری بر توسعه شهر هوشمند، مربوط به شاخص منابع انسانی (H)، دولت الکترونیک (G) و ICT(I) به ترتیب با ضرایب استخراج شده بر اساس مدل ساختاری تحقیق 911/0، 812/0 و 781/0 می باشد. همچنین در مدل اندازه گیری نیز مشاهده می شود که ضریب عاملی برای هر متغیر بالاتر از مقدار 50/0 درصد می باشد. در نتیجه برای رسیدن به توسعه پایدار شهر تبریز براساس توسعه شهر هوشمند باید به شاخص منابع انسانی و دولت الکترونیک بیشتر توجه شود.
بررسی شاخص های شهر هوشمند با نگاهی به حکمروایی مطلوب شهری (مطالعه موردی شهر بندرعباس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی منطقه ای سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ ویژنامه ۱
417 - 432
حوزههای تخصصی:
امروزه شهرها پویاترین و مهم ترین واحدهای کشورها هستند. شهردر توسعه انسانی نقشی کلیدی ایفا می کنند. با توسعه مستمر جمعیت شهری، نیازهای رو به افزایش. بطوری که کشور های مختلف جهان در حال پیمودن مسیر به سوی هوشمندی هستند.با گسترش شهرها و ایجاد کلان شهرها، نوع جدیدی از مشکلات در میان آنها به وجود آمده است که می توان به نیاز به مدیریت پسماند، کمبود منابع، آلودگی هوا، نگرانی های سلامت انسان، ترافیک و فرسودگی زیرساخت ها اشاره کرد که ریشه در حکمرانی شهری دارند.طرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی–تحلیلی و به لحاظ هدف کاربردی است و.با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته اطلاعات پژوهش گردآوری و در نرم افزار spss-24 تجزیه و تحلیل شدند. در این پژوهش از نمونه گیری خوشه ای تصادفی دو مرحله ای استفاده شد و حجم نمونه 422 نفر بود. ابتدا چهار منطقه شهرداری بندرعباس به عنوان چهار خوشه اصلی در نظر گرفته شد و از میان آن ها پنج ناحیه انتخاب شد. نتایج تجزیه و تحلیل با استفاده از t-test تک گروهی نشان داد که ابعاد ترتیبات حکمروایی شهر هوشمند (فناوری، همکاری و مشارکت، تصمیم گیری، اداره امور الکترونیکی، هماهنگی دورنی و بیرونی، ظرفیت خلاقیت و نوآوری) پایین تر از میانگین مطلوب قرار دارند. همچنین نتایج آزمون نتایج آزمون کروسکال-والیس نشان داد که در شاخص همکاری و مشارکت منطقه ویژه (پیامبر اعظم) بالاترین میانگین رتبه و منطقه یک (ناحیه 2) پایین ترین میانگین رتبه را داشتند (05/0>p). همچنین در شاخص اداره امورالکترونیک منطقه دو (ناحیه 2) بالاترین میانگین رتبه و منطقه سه (ناحیه 3) پایین ترین میانگین رتبه داشتند (01/0>p).
بررسی عوامل موثر بر کاهش مصرف انرژی شهری برای پایداری کلانشهرهای هوشمند (نمونه موردی تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در آینده نزدیک، عملکرد خودکار و هوشمند بودن شهرها به عنوان یک نیاز حیاتی برای بهبود رفاه اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی شهروندان تبدیل خواهد شد. فناآوری های هوشمند شهری، سهم مهمی در توسعه پایدار شهرها دارند و شهرهای هوشمند را به یک واقعیت تبدیل می کنند. در این مفهوم، پایداری انرژی شهرها به یک نگرانی جهانی تبدیل شده است، و طیف گسترده ای از تحقیقات و چالشها را با خود به همراه داشته است که بسیاری از جنبه های زندگی مردم را تحت تاثیر قرار می دهد. ساختمان ها که یک زیرسیستم شهری را تشکیل می دهند در واقع، ساختمان ها سنگ بنای انتشار دی اکسید کربن در مقیاس جهانی هستند. از این رو تحقیق حاضر به دنبال شناسایی عوامل موثر بر کاهش مصرف انرژی شهری برای پایداری کلانشهرهای هوشمند می باشد. تحقیق حاضر بصورت توصیفی-تحلیلی و پیمایشی بوده، حجم نمونه هم 15 نفر از مدیران شهری، مدیران و اساتید فناوری اطلاعات و ارتباطات است. تجزیه و تحلیل داده ها به روش معادلات ساختاری (SEM) با نرم افزارهای SPSS و Smart PLS بدست آمد. نتایج نشان می دهد که بیشترین تأثیرگذاری بر کاهش مصرف انرژی در راستای پایداری شهری را در کلانشهر تبریز مربوط به شاخص کالبدی (PH)، شاخص رضایت و آسایش شهروندان (SA) و ﻣﺪیﺮیﺖ ﻣﺼﺮف اﻧﺮژى و کﺎﻫﺶ ﻣﺼﺮف آن. (CM) به ترتیب با ضرایب استخراج شده بر اساس مدل ساختاری تحقیق 965/0، 960/0 و 902/0 می باشد. بنابراین برای کاهش مصرف انرژی برای پایداری در کلانشهر شهر تبریز بکارگیری روشهای توسعه شهری هوشمند به همراه پیش بینی ساختمانهای هوشمند بسیار تاثیرگذار خواهد بود.
تبیین چگونگی دستیابی به شهر هوشمند سرزنده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۹
113-130
حوزههای تخصصی:
امروزه در کشورهای توسعه یافته، توجه به حضور مردم در فضاهای شهری نقش کلیدی در طراحی و برنامه ریزی شهرها ایفا می کنند و کلید مهم دستیابی به شهرهای پایدار، موفق و سرزنده، در توجه به نقش مردم و نیازهای آنان است. از یک سو، فضاهای شهری باید پاسخگو به نیازهای انسان باشد و این امر زمانی تحقق می پذیرد که انسان در این فضا چه در عرصه عمومی و چه در عرصه خصوصی احساس آرامش و امنیت داشته باشد و بتواند نیازهای خود را در این فضا تامین کند. بدیهی است که نتیجه تحقق چنین فضایی احساس تعلق به محیط را در فرد تقویت نموده و باعث افزایش حضور و تعاملات شهروندان و در پی آن فضای حاصل، فضای شهری سرزنده می باشد که شایسته ارزش والای آدمی است. از سوی دیگر، با شروع قرن 21، فناوری اطلاعات و ارتباطات به عنوان عمده ترین محور تحول و توسعه جهان منظور شده و دستاوردهای ناشی از آن چنان با زندگی مردم عجین گردیده است که بی توجهی به آن، اختلال عظیمی در جامعه و رفاه و آسایش مردم به وجود می آورد. امروزه شهر هوشمند به عنوان راهکار بی بدیل حل مشکلات و معضلات شهری مورد توجه شهرسازان و مدیران شهری واقع شده است. به طور کلی می توان شهر هوشمند را شهری دانست که با کمک فناوری اطلاعات و ارتباطات در مسیر بهبود کارایی و اشتراک گذاری اطلاعات با شهروندان در تلاش است تا خدمات هوشمند را با کیفیتی بهتر و به منظور افزایش رضایتمندی و رفاه شهروندان ارائه دهد. روش تحقیق در این پژوهش، به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ ماهیت، توصیفی- تحلیلی و روش جمع آوری داده ها و اطلاعات، اسنادی و کتابخانه ای و نیز استفاده از پرسشنامه تخصصی و تجزیه و تحلیل آن به کمک تکنیک های تحلیل عاملی و سوارا می باشد. در این پژوهش، در ارتباط با تلفیقی بودن موضوع، به تبیین مفاهیم، مولفه ها و ویژگی های شهر هوشمند و سرزندگی شهری، و در ادامه مطالب، به معرفی مدل مفهومی پژوهش، در راستای دستیابی به شهر هوشمند سرزنده، می پردازد.
مدیریت هوشمند شهری در بازآفرینی بافت های تاریخی با رویکرد مشارکت اجتماعی (مطالعه موردی: منطقه 12 تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مشارکت همیشه از دغدغه های مهم برنامه ریزان و مدیران شهری بوده است. با پیشرفت تکنولوژی ارتباطات و اطلاعات و ظهور مدیریت هوشمند شهری، مشارکت معنی و مفهوم تازه ای پیدا کرده است. هدف: هدف این پژوهش، تحلیل نقش مدیریت هوشمند در ارتقای مشارکت اجتماعی شهروندان به منظور بازآفرینی بافت تاریخی منطقه 12 تهران است. روش شناسی تحقیق: این پژوهش از نوع کاربردی و روش آن به صورت توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری، کارشناسان فعال در حوزه بازآفرینی شهری محدوده مورد مطالعه و واحدهای تابعه آن بوده اند. حجم نمونه با استفاده از روش اشباع نظری تعیین گردیده است. در این روش 31 نفر کارشناس به عنوان نمونه مورد مطالعه تعیین گردیده است. روش نمونه گیری به صورت تکنیک گلوله برفی بوده است. روش جمع آوری داده و اطلاعات به صورت مرور اسنادی، پرسشنامه، مصاحبه نیمه ساختاریافته با برخی از افراد نمونه بوده است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از جداول فراوانی، تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی بوده است. قلمرو جغرافیایی پژوهش: محدوده جغرافیایی پژوهش، منطقه 12 کلان شهر تهران بوده است. یافته ها: یافته های پژوهش گویای آن است که مدیریت هوشمند با مؤلفه های اشتراک گذاری اطلاعات، فراهم ساختن بسترهای مشارکت و همکاری، هماهنگی داخلی، حکمرانی مبتنی بر فناوری اطلاعات و ارتباطات و راهبردهای پشتیبان تصمیم گیری می تواند راه حل های نوآورانه در ارتقاء مشارکت و بازآفرینی شهری در اختیار مدیران شهری قرار دهد. ضرایب عامل های پنجگانه که بیشتر از 05/0 به دست آمد، گویای آن است که سازه ی حکمرانی هوشمند منجر به مدل سازی خط مشی حاکمیت شهری به منظور بازآفرینی شهری شده و فرآیندهای سازمانی و روابط بین شهروندان با مدیران شهری را تسهیل می کند. بیش از 85 درصد افراد مطالعه شده با سازه مورد نظر موافق هستند. نتایج: نتایج حاصل حاکی از آن است که حکمرانی هوشمند باعث مدل سازی خط مشی حاکمیت شهری شده و در نتیجه به همکاری و مشارکت اعضای گروه های درگیر در بازآفرینی شهری کمک می کند و در نتیجه تعامل بین مدیریت شهری با مردم به صورت آنلاین افزایش پیدا می کند.
سنجش و ارزیابی شاخص های شهر هوشمند در شهر ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه، گسترش و توسعه سریع شهرنشینی همراه افزایش انواع آلودگی های محیطی و تخریب محیط زیست، استفاده نادرست از زمین و ایجاد ساختارهای نامناسب در عرصه های مختلف زندگی موجب شده است تا توجه به شهر هوشمند به عنوان راهکاری بی بدیل در جهت حل معضلات شهری مورد توجه ویژه مدیران و برنامه ریزان قرار گیرد. هدف: ارزیابی و رتبه بندی مناطق شهر ارومیه بر اساس شاخص های شهر هوشمند هدف اصلی این پژوهش می باشد. روش شناسی تحقیق: به لحاظ هدف، از نوع کاربردی و به لحاظ ماهیت از نوع توصیفی- تحلیلی است. شاخص های مورد استفاده در این پژوهش شامل جابجایی هوشمند، اقتصاد هوشمند، محیط هوشمند، حکمروایی هوشمند، زندگی هوشمند و شهروند هوشمند با استفاده از مطالعات کتابخانه ای شناسایی و تعریف عملیاتی شد. از طریق روش میدانی و ابزار پرسشنامه به صورت الکترونیکی تحت وب با جامعه آماری 410 نفر تکمیل گردید. ضریب پایایی پرسشنامه بر اساس ضریب آلفای کرونباخ 919/0 محاسبه گردید. وضعیت و اولویت هریک از شاخص های شهر هوشمند بر اساس آزمون های تی تک نمونه ای، رگرسیون تک متغیره و مدل تصمیم گیری چندمعیاره ویکور تجزیه و تحلیل شد. قلمرو جغرافیایی پژوهش: مناطق پنج گانه شهر ارومیه قلمرو جغرافیایی این پژوهش می باشد. یافته ها: یافته های تحقیق نشان می دهد که به ترتیب شاخص های شهروند هوشمند، اقتصاد هوشمند، زندگی هوشمند، حکمرانی هوشمند و جابجایی هوشمند بالاتر از میانگین و شاخص محیط هوشمند پایین تر از میانگین هستند. همچنین تفاوت آشکاری بین مناطق شهر ارومیه از لحاظ برخورداری از شاخص های شهر هوشمند وجود دارد، در این بین مناطق 5 و 1 از وضعیت مطلوب تر و منطقه 2 وضعیت نامطلوب تری را دارا می باشند. نتایج: با توجه به ضرورت امر و یافته های تحقیق حاضر، باید در کلیه مناطق شهر ارومیه بویژه در منطقه 2 زمینه های زیرساختی برای ایجاد و گسترش شبکه های ارتباطی و تکنولوژیکی فراهم شود.
بررسی سیستماتیک عوامل مؤثر بر مشارکت شهروندان در شهرهای هوشمند؛ آیا یک پارادایم جدید نیاز است؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در حالی که هدف اصلی شهرهای هوشمند ایجاد زندگی بهتر برای ساکنان شهرهاست؛ اما به عقیده تعدادی از محققان این هدف بیشتر در حد یک شعار باقی مانده است و اهداف شهرهای هوشمند بیشتر متناسب و به نفع اهداف سایر ذی نفعان شهر هوشمند که نهادهای دولتی و شرکت های خصوصی هستند پیش می رود. حتی در اغلب مواقعی که به شعار شهروند محوری توجه شده و به آن عمل شده است نیز دیده می شود که شهروندان صرفاً استفاده کنندگان از سرویس های شهر هوشمند بوده یا تنها نقش گره های حسگر را در شهر ایفا می کنند و نقشی در خلق و ایجاد ابتکار عمل جهت مشارکت در اداره شهرهای خود ندارند. با درنظر گرفتن این چالش ها در زمینه مدیریت شهرهای هوشمند، تبدیل مدل های مدیریتی شهر هوشمند یک امر ضروری است. در این مقاله با انجام یک مرور سیستماتیک ادبیات با استفاده از پروتکل پریزما، نقش های مختلفی که شهروندان و عوامل مؤثر بر مشارکت شهروندان در شهرهای هوشمند شناسایی شدند. در نهایت به این موضوع می پردازیم که با توجه به آن که روند فعلی بیانگر نقش خلاقانه و مشارکت واقعی شهروندان در پروژه های شهر هوشمند نیست، آیا نیاز به معرفی پارادایم جدیدی برای تکامل ایده شهر هوشمند وجود دارد؟ ما معتقدیم که در حال حاضر این نیاز وجود داشته و این پارادایم جدید را شهر هوشمندِ پاسخگو نامیدیم.
چالش های پیاده سازی مدیریت شهر هوشمند در حوزه حمل ونقل همگانی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دسترسی و ارتباطات، اساس پویایی شهری و هرگونه رشد هم جانبه به ویژه رشد اقتصادی در یک حوزه شهری است. از این رو حوزه حمل ونقل هم در پیدایش و هم در استمرار حیات هرگونه توسعه و پیشرفت نقش اساسی را در شهرها دارد. مدیریت هوشمند به عنوان یک راه کار تکنولوژی محور و تجربه شده می تواند راه گشایی بسیاری از مشکلات زندگی شهرنشینی در ایران باشد. مسئله اصلی تحقیق به این موضوع اشاره دارد که علی رغم وجود زیر ساخت هایی نظیر اینترنت، دوربین های هوشمند ترافیکی، وجود متخصصان با دانش روز حوزه ITS (سامانه حمل و نقل هوشمند)، نیروهای متخصص و باانگیزه در خلق استارت آپ های موفق حوزه حمل ونقل همگانی و حتی تأکید همه جانبه مسئولین اجرایی در خصوص در اولویت بودن توسعه امکانات حمل ونقل همگانی، چرا شاهد پیاده سازی یک مدیریت هوشمند در حوزه حمل ونقل همگانی در کشور ایران نیستیم، بنابراین قطعاً چالش هایی وجود دارد. هدف این تحقیق شناسایی چالش های پیاده سازی مدیریت شهر هوشمند در حوزه حمل ونقل همگانی ایران است. این تحقیق از نوع پژوهشی -کاربردی است و با شیوه دلفی و با تشکیل پانل تخصصی 50 نفره به صورت نمونه گیری غیر احتمالی و ترکیبی از روش های هدفدار یا قضاوتی و زنجیره ای برگزیده شده اند. پس از تحلیل نظرسنجی ها با شیوه دلفی و استفاده از افزارspss چالش های شناسایی شده در شش دسته اساسی شامل : 1- چالش نبود برنامه و استراتژ ی های راهبردی در حوزه حمل ونقل همگانی 2- چالش انزوای اقتصادی 3- چالش های تأمین اعتبارات مالی 4- چالش های فرهنگی و دانش مدیریتی 5- چالش خلاء قوانین حمایتی 6- چالش های امنیتی، به عنوان چالش های پیاده سازی مدیریت شهر هوشمند در حوزه حمل ونقل همگانی احصاء شدند.
بررسی کاربست مفهوم هم آفرینی بر تحقق هوشمندی در جوامع شهری (مورد پژوهی: شهر ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگرچه عبارت شهر هوشمند به عنوان ثمره ادراک به شدت فناورانه متخصصان در حوزه فناوری های نوین نسبت به چالش های مربوط به شهرها پا به عرصه وجود گذاشت اما یقیناً در شرایط عمل، درگیر ساختن و مشارکت دادن شهروندان به عنوان نقش پردازان کلیدی، حلقه مفقوده در امر هوشمندسازی شهرها است. در این میان هم آفرینی از جمله رایج ترین و مؤثرترین سازوکارهای به کار گرفته شده است که می تواند نقش شهروندان را از آزمایش شونده هدف گذاری شده توسط متخصصان فنی به عاملیتی توانمند در هوشمند کردن شهرها ارتقاء دهد.
هدف این پژوهش، بازشناسی مهم ترین مؤلفه های انسانی و غیرانسانی (کالبدی و دیجیتال) برای هوشمندسازی شهر ارومیه به عنوان یک موقعیت (شرایط عمل) در شکل مشارکت جویانه با استفاده از سازوکار هم آفرینی است.
این پژوهش به لحاظ ماهیت از نوع کاربردی و به لحاظ هدف از نوع ارزیابی است. نظام انجام ارزیابی متکی بر روش تحلیل موقعیت است که در چارچوب این نوع تحلیل، هدف ارزیابی شرایط عمل میزان تغییر و تحرک به هوشمندی در شهر ارومیه با استفاده از سازوکار هم آفرینی است.
یافته ها نشان می دهد که شهر ارومیه با کمک رویکرد هم آفرینی و با به کارگیری فناوری دیجیتالی، پتانسیل هوشمند شدن را دارد. با این وجود این شهر در برخی مؤلفه ها نیاز به ساماندهی و توجه بیشتری دارد به خصوص در حوزه اجتماعی که علی رغم همبستگی مردم، زیرساخت مناسب تحقیقاتی برای بهبود وضعیت وجود ندارد.
نتایج نشان داد که شهر ارومیه برای رسیدن به هوشمندی در زمینه کالبدی در وضعیت مناسبی قرار دارد و وضعیت پلتفرم ها نیز در این زمینه مطلوب است. در زمینه فضای دیجیتالی، به تبع سرعت و دسترسی اینترنت، در کشور وضعیتی نسبتاً مطلوب وجود دارد با این وجود ارتقاء زیرساخت ها در شهر ارومیه می تواند به تقویت پلتفرم ها و بهبود بخشیدن به سرعت اینترنت کمک کند. در بخش فضای اجتماعی که ارتباط مستقیمی با هم آفرینی نیز دارد وضعیت تقریباً نامطلوب بوده زیرا مردم علاوه بر عدم اطمینان به مسئولین، فضای دیجیتالی مناسب در این زمینه را نیز ندارند و برخی نحوه استفاده از وب سایت های موجود را نیز بلد نیستند اما همبستگی اجتماعی بالایی دارند که این خود کمک زیادی به بهبود شرایط می کند. از این رو سه مدل برای هم آفرینی ارائه شد، مدل اول پراکنده ای، مدل دوم ستاره ای و مدل سوم، مدل پخش است که با توجه به اطلاعات به دست آمده می توان برای این جامعه، از مدل پراکنده استفاده کرد.
بررسی فراترکیب: تبیین نقش آفرینی آزمایشگاه های زنده شهری در مشارکت شهروندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دنیای امروز، خلق ارزش به تنهایی توسط سازمان ها و شهرها امکان پذیر نیست و نیازمند همکاری و تعامل با ذی نفعان، به خصوص شهروندان، است. شهرهای هوشمند با اتکا به مشارکت شهروندان، از طریق رویکردهای نوآورانه مانند آزمایشگاه های زنده شهری، به دنبال حل چالش ها و خلق ارزش هستند. این آزمایشگاه ها فضایی برای همکاری و تعامل بین شهروندان و سازمان ها جهت بهبود زندگی شهری و توسعه پایدار شهری فراهم می کنند. با توجه به نقش مهم آزمایشگاه های زنده در توسعه مشارکت شهروندان و توسعه پایدار شهرها، و علی رغم راه اندازی آزمایشگاه های زنده شهری مختلف در کشورهای توسعه یافته، در کشور اقدام پژوهشی و عملیاتی چشمگیری انجام نشده است.
این مقاله به بررسی و مرور نظام مند ادبیات حوزه آزمایشگاه زنده شهری و نقش آن در مشارکت شهروندان پرداخته است. پژوهش پیشرو از منظر جمع آوری داده، فراترکیب و از نظر هدف در دسته مطالعات کاربردی قرار می گیرد. ﺑﺮای ﮔﺮدآوری داده ﻫﺎی ﭘﮋوﻫﺶ، مقالات علمی پایگاه های WoS و Scopus مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته و محتوای این مقالات با استفاده از نرم افزار MAXQDA تحلیل و کدگذاری گردید و با توجه به تحلیل و جمع بندی انجام شده آزمایشگاه زنده شهری موجب تسهیل حکمرانی مشارکتی، تسهیل نوآوری شهری، تسهیل یادگیری و نوآوری اجتماعی، تقویت نقش شهروندان در توسعه شهری، ایجاد تصمیم گیری های مشارکتی و تسهیل مشارکت جمعی می گردد.
مدیریت هوشمند ترافیک با به کارگیری تکنیک های بینایی ماشین در شهرهای هوشمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فناوری های شهر هوشمند عنصر مهمی برای مدیریت مؤثر صنعتی شدن سریع جهان امروزی هستند، زیرا می توانند به رفع مشکلات اقتصادی و زیست محیطی ناشی از افزایش جمعیت شهری کمک کنند. شهرهای هوشمند زیرساخت های سنتی و خدمات عمومی را با فناوری ادغام می کنند تا سیستمی کارآمدتر، پایدارتر و قابل دسترس تر ایجاد کنند و ضمن اینکه نیازهای ساکنان شهر را برآورده می کنند، درک سنتی مدیریت شهر را نیز متحول می کنند. سیستم های حمل و نقل هوشمند، که از اجزای کلیدی شهرهای هوشمند به شمار می آیند، برای بهبود ایمنی سیستم حمل و نقل، کاهش اثرات زیست محیطی، ترویج توسعه حمل و نقل پایدار و افزایش بهره وری، توسعه یافته اند. این سیستم ها راه حل های مدرنی را برای مشکلات مربوط به حمل ونقل، از جمله ترافیک و تصادفات ارائه می دهند و با استفاده از داده های جمع آوری شده از زیرساخت ها، شبکه ها و وسایل نقلیه، به کارآمدی سیستم حمل و نقل و تضمین ایمنی شهروندان کمک می کنند. سیستم حمل و نقل هوشمند به عنوان سیستم یکپارچه مدیریت حمل ونقل، متشکل از ارتباطات پیشرفته، پردازش اطلاعات و فناوری های مدیریت ترافیک، می تواند داده های بلادرنگ جمع آوری شده از منابع ناهمگن را بلافاصله پردازش کرده و آن ها را برای تسهیل تصمیم گیری موثر تجزیه و تحلیل کند. بینایی ماشین یکی از برجسته ترین زیرشاخه های کاربردی هوش مصنوعی است که سیستم ها را قادر می سازد تا اطلاعات معنا داری را از تصاویر دیجیتال و سایر ورودی های بصری استخراج کنند و همچنین بر اساس این اطلاعات تصمیم گیری و عمل کنند. بینایی ماشین، که بر پایه یادگیری ماشین از شبکه های عصبی عمیق استفاده می کند، راه حل هایی را ارائه می کند که می توانند در فرایند خودکارسازی سیستم های حمل و نقل و افزایش سطح ایمنی آن، به کار گرفته شوند. قابل تصور است که معماری های وسایل نقلیه خودران و مدیریت هوشمند ترافیک در شهرهای هوشمند تسلط خواهند یافت و سیستم های حمل ونقل را متحول خواهند کرد و در این راستا توسعه تکنیک های بینایی ماشین نقش مهمی ایفا خواهند کرد. در این مقاله میزان اثربخشی روش های یادگیری عمیق مبتنی بر بینایی ماشین در کاربردهای مدیریت ترافیک شامل تشخیص و شناسایی خودکار پلاک خودرو، تشخیص و شناسایی علائم ترافیکی، تشخیص و طبقه بندی خودرو، تشخیص عابر پیاده و تشخیص خطوط جاده مورد بررسی قرارگرفته است و لذا با جمع آوری تحقیقات از منابع مختلف و بررسی معماری های مؤثر شبکه های عصبی عمیق همراه با تعیین معیارهای ارزیابی عملکرد هر یک، نشان داده شده است که چگونه به کارگیری تکنیک های بینایی ماشین در مدیریت ترافیک، می تواند در هوشمندتر شدن سیستم های حمل ونقل در شهرهای هوشمند تأثیر به سزایی داشته باشد.
طراحی مدل حکمرانی عملیاتی برای شهر هوشمند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت دولتی ایران دوره ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
175 - 206
حوزههای تخصصی:
نهادهای حکمرانی از دیرباز حقوق و وظایف خود را دنبال کرده اند و در سال های اخیر، با توجه به اهمیت استقرار شهر هوشمند، تعریف و تفکیک این وظایف به یکی از دغدغه های اصلی خط مشی گذاران شهری تبدیل شده است. پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل حکمرانی عملیاتی برای شهر هوشمند تهران انجام شده است. در این راستا، موضوعات مرتبط با فرایندهای حکمرانی و ابعاد شهر هوشمند در سطح جهانی بررسی شده و با بهره گیری از روش تحلیل مضمون، تحلیل های لازم انجام گرفته است. این مطالعه کیفی با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 16 تن از خبرگان دانشگاهی و اجرایی در حوزه مدیریت شهری صورت پذیرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که تحقق برنامه های شهر هوشمند در کلان شهر تهران نیازمند همکاری میان دولت، بخش خصوصی و جامعه مدنی است. همچنین، 27 راهبرد کلیدی در یک ماتریس سه درسه در سه سطح سیستم، سازمان و فرد ذیل وظایف هر سه بخش حکمرانی شناسایی شده است. علاوه بر این، سازوکارها و ابزارهای لازم برای موفقیت هوشمندسازی مشخص و در نهایت مدل حکمرانی عملیاتی طراحی شده است. اجرای این مدل و تفکیک وظایف سه نهاد حکمرانی می تواند به کاهش چندپارگی مدیریت شهری در تهران کمک شایانی کند.
آینده نگاری راهبردی شهرهای هوشمند در افق 1415، مورد مطالعاتی: شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
93 - 134
حوزههای تخصصی:
هدف: مدیریت شهری در دهه حاضر با پیچیدگی های بسیار زیادی در حوزه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی، مسایل قانون گذاری و مسایل فنی و تکنولوژیک همراه است. شهر رشت به عنوان یکی از کلانشهرهای مهم کشور در حال گذار به سمت توسعه با مسایل پیچیده و متفاوتی در مدیریت شهری مواجه است. استفاده از فناوری های نوین در قالب شهرهای هوشمند می تواند به عنوان یک راه حل برای شهر رشت قلمداد گردد. برای تحقق شهر هوشمند رشت در افق 1415 مطابق با اسناد بالادستی (سند آمایش استان در افق 1415 و سند الگوی ملی در افق 1444)، لازم است تا از ابزارهای آینده نگرانه جهت ایجاد و خلق آینده های موجه و مطلوب با مشارکت تمامی ذینفعان کلیدی استفاده نمود. این پژوهش سعی دارد تا با رویکرد آینده نگاری راهبردی به شناسایی و اولویت بندی پیشران های شهر هوشمند بپردازد.روش: پژهش حاضر از نوع ترکیبی (کیفی و کمی) می باشد. در این پژوهش از رویکرد اکتشافی و مشارکتی آینده نگاری استفاده می گردد. روش های اصلی مورد استفاده پنل خبرگان (دلفی)، تحلیل اثرات متقاطع با استفاده از میک مک، سناریوپردازی با روش سناریو ویزارد است.یافته ها: در پژوهش حاضر، نه پیشران اساسی در تحقق پذیری شهرهای هوشمند استخراج گردید و سه سناریوی بالقوه پیش روی رشت در افق 1415 تبیین گردیده است.نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، سناریوی "بازگشت عصر طلایی رشت" به عنوان سناریوی شهر هوشمند در افق 1415 شهر رشت به عنوان سناریوی مطلوب حاصل گردید.
آینده نگاری شهری مشارکتی: یافته هایی از یک قوم نگاری رخداد در شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
27 - 56
حوزههای تخصصی:
هدف:رشد روزافزون شهرها از نظر کمی، نقش بی بدیل آن ها در توسعه اقتصادی، فرهنگی و سیاسی کشورها، چالش ها و معضلات آن ها و دشواری مدیریتشان، موجبات اهمیت روزافزون نظریه ها و تجربه های آینده نگاری شهری را فراهم آورده است. در ادبیات حوزه شهر، مفاهیم و رویکردهای زیادی برای ارائه تصویر از آینده شهرها وجود دارد که یکی از مهم ترین این مفاهیم، مفهوم شهر هوشمند است. در همین راستا، آینده نگاری مشارکتی می تواند نقش مهمی را در ترسیم تصاویر آینده شهرها ایفا کند. پژوهش حاضر به دنبال ارائهراهکارهایی برای آینده نگری مؤثرتر پیرامون شهرها و برگزاری بهتر رخداد های آینده نگاری شهری است. روش:این مقاله پژوهشی در حوزه آینده نگاری شهری است. ابتدا، به عنوان گام نخست آینده نگاری، تعریف شهر هوشمند و مؤلفه های تأثیرگذار بر آن به صورت سامانمند گردآوری شد. سپس گزارشیغنی از یک قوم نگاری رخداد از کارگاه آینده پژوهی در شهرداری اصفهان با موضوعِ اصفهان 1420 ارائه می شود. یافته ها:استفاده از مباحثه مشارکتی پیرامون آینده شهرها با تلفیق تکنیک های مختلف آینده نگاری و قوم نگاری رخداد نوآوری اصلی این مقاله است. نتیجه گیری:تلاش برای «بازنمایی مادی» از آینده، شالوده شکنی گفتمان «آرمان شهرگرایی فناورانه»، تلقی از آینده نگاری به عنوان یک ظرفیت اجتماعی مبتنی بر «معرفت شناسی شهروندی» و «هم کنش گری»، عبور از «آینده های مستعمل» و خلق واژگان مناسب برای توصیف آینده، به عنوان پیشنهاد های اصلی این پژوهش برای خلق تصاویر بدیع و بومی از آینده های شهری در ایران هستند
کاهش نابرابری حمل و نقل در شهرهای هوشمندآینده به وسیله ترکیب فناوری های نوین و بازی وارسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
179 - 212
حوزههای تخصصی:
هدف: مباحث مرتبط با برنامه ریزی شهرهای آینده، یکی از موضوعات مورد توجه پژوهشگران است که به ایجاد مفاهیمی همچون شهر هوشمند و شهر زندگی پذیر منجر شده است. از طرفی رشد نابرابری، یکی از دغدغه های مهم در این حوزه است. هدف نهایی این پژوهش، ارائه رویکردی برای کاهش نابرابری در حوزه حمل و نقل شهری به وسیله آموزش و نهادینه سازی رفتارهای مطلوب شهروندی در زمینه حمل و نقل می باشد.
روش: در این مقاله، از مطالعات اسنادی و کتابخانه ای با هدف شناسایی ابعاد نابرابری، فناوری های نوین در شهرهای هوشمند آینده و چگونگی تدوین یک سیستم بازی وارسازی استفاده شده است. همچنین روش دلفی به منظور شناسایی مهم ترین فناوری ها در شهرهای هوشمند آینده بکار گرفته شده است.
یافته ها: اینترنت اشیا، ابرداده و پردازش ابری به عنوان مهم ترین مباحث فناوری های نوین از نظر خبرگان، شناسایی و رویکرد پیشنهادی با هدف ترغیب شهروندان، به استفاده از سیستم های حمل و نقل فعال و همگانی و در نتیجه کاهش نابرابری ارائه گردید.
نتیجه گیری: چارچوب طراحی شده، با استفاده از فناوری های نوین برای برنامه ریزی و مدیریت شهرهای آینده و بهره گیری از مفهوم بازی وارسازی، هزینه های ایجاد زیرساخت، جمع آوری و تحلیل داده را کاهش می دهد. همچنین این امکان را به وجود می آورد تا شهروندان با رفتارهای صحیح حمل و نقلی آشنا شده و با استفاده از حمل و نقل فعال و همگانی نابرابری در شهرهای آینده را کمرنگ نمایند.