مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۲۰.
کیفیت زندگی
حوزه های تخصصی:
دوجنسیتی بودن و روان نژندگرایی، دو متغیر تاثیرگذار بر کیفیت زندگی زنان اند. نتایج پژوهش ها نشان می دهد که کیفیت زندگی زنان نابارور، در مقایسه با زنان بارور، پایین تر است و آنان مشکلات روان شناختی بیش تری را تجربه می کنند. هدف این پژوهش تعیین ارتباط دوجنسیتی بودن و روان نژندگرایی با کیفیت زندگی زنان نابارور و بارور شهر تهران است و نمونه پژوهش را 120 زن نابارور و بارور (هر گروه 60 نفر) تشکیل می دهند، که از میان زنان مراجعه کننده به دو بیمارستان شهر تهران انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، از فرم کوتاه پرسش نامه شخصیت نئو، پرسش نامه نقش جنسیتی، و پرسش نامه کیفیت زندگی استفاده شد. ضریب هم بستگی پیرسون نشان داد که بین دوجنسیتی بودن و کیفیت زندگی نابارور و زنان بارور 0.43) در مقابل (0.30، رابطه مثبت، و میان روان نژندگرایی و کیفیت زندگی زنان نابارور و بارور -0.55) در مقابل (-0.23 رابطه منفی وجود دارد. نتایج رگرسیون چند متغیری نشان داد که 57 درصد از واریانس کیفیت زندگی در زنان نابارور، به وسیله متغیرهای دو جنسیتی بودن و روان نژندگرایی تبیین می شود، در صورتی که این مقدار در زنان بارور حدود 30 درصد است. نتایج این پژوهش، که تا حدود زیادی با یافته های پژوهشی دیگر هم خوانی دارد، بیان گر آن است که سطح بالای دو جنسیتی بودن و سطح پایین روان نژندگرایی باعث افزایش سطح کیفیت زندگی زنان نابارور می شود.
سنجش کیفیت زندگی: بررسی مفاهیم، شاخص ها، مدل ها و ارایه مدل پیشنهادی برای نواحی روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر ارائه مدلی مناسب برای سنجش کیفیت زندگی در نواحی روستایی است. در این راستا، نخست، تعریفی از کیفیت زندگی بر اساس دو موضوع تامین نیازهای انسانی و رضایت مندی افراد ارائه شده که در آن، برای کیفیت زندگی مفهومی چندبعدی و برآمده از کنش متقابل عناصر عینی و ذهنی در نظر گرفته شده است. سپس، مجموعه ای از حداقل نیازهای ضروری جوامع روستایی در زمان ها و مکان های مختلف شناسایی شده و سرانجام، مدل عمومی سنجش کیفیت زندگی روستایی بر اساس نیازهای انسانی به همراه شاخص ها و توصیف گرهای سنجش آن ارائه شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که سنجش کیفیت زندگی در نواحی روستایی پدیده ای پیچیده است که بدین منظور، باید شرایط مکانی و زمانی توامان موردتوجه قرار گیرد. با این همه، مدل پیشنهادی قابلیت استفاده در شرایط مختلف را داراست
کیفیت زندگی در سالمندان عضو کانون های فرهنگسرای سالمندان شهر تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اثرات فشار خون بالا بر کیفیت زندگی سالمندان عضو فرهنگسرای سالمند شهر تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
کیفیت زندگی در زنان سالمند عضو کانون روزانه جهاندیدگان شهر شیراز 1386(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
بررسی تاثیر مجازات مجرمین مواد مخدر بر کیفیت زندگی خانواده های آنان: مورد مطالعه خانواده های زندانیان مواد مخدر شهر شیراز
حوزه های تخصصی:
"در «جرم شناسی» و بررسی علمی جرایم، توجه به «قربانی» و «قربانی شناسی» جایگاه ویژه ای داشته و علاوه بر جرایم و مجرمین آنچه مورد مطالعه قرار می گیرد قربانیان جرایم است (برور وهانتر، 1377). با توجه به اینکه بیشتر فعالیت های مربوط به مواد مخدر به وسیله افراد عادی و گروه های محروم جامعه انجام می شود، بنابراین، دستگیری و زندانی شدن این افراد تاثیر جدی بر «کیفیت زندگی» خانواده های آنها خواهد گذاشت و اعضای این خانواده ها به عنوان قربانیان مواد مخدر و مجازات زندان سرپرست خانواده می باشند. مساله اساسی در این پژوهش بررسی کیفیت زندگی خانواده های زندانیان مواد مخدر در مقایسه با قبل از زندانی شدن سرپرست خانواده بوده است. این پژوهش با استفاده از نظریه کنترل اجتماعی در جامعه شناسی انحرافات و نظریه سلسله مراتب نیازهای مازلو در روان شناسی اجتماعی انجام شده است. نظریه کنترل اجتماعی بر این پیش فرض استوار است که در بررسی تاثیر زندان بر خانواده های زندانیان می بایست بر روابط درون خانواده و گرایش فرزندان به بزهکاری توجه نمود. نظریه مازلو به ابعاد مختلف کیفیت زندگی اعم از مادی و غیرمادی توجه نموده است. این پژوهش با روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری در این پژوهش همسران زندانیان مواد مخدر شهر شیراز بوده اند که 500 نفر آنها به صورت تصادفی انتخاب و با استفاده از پرسشنامه و مصاحبه حضوری مورد پرسشگری قرار گرفته اند.
نتایج حاصل از آزمون تی نشان می دهد که وضعیت امرار معاش خانواده، روابط اجتماعی اعضای خانواده، وضعیت تحصیلی فرزندان، نحوه جامعه پذیری فرزندان، بهداشت روانی خانواده، کنترل فرزندان و تمایل آنها به رفتار بزهکارانه، به عنوان متغیرهای سنجش کیفیت زندگی، در مقایسه با قبل از زندانی شدن سرپرست خانواده تفاوت معنی داری وجود دارد. بنابراین، مجازات مجرمین مواد مخدر تاثیر منفی بر کیفیت زندگی خانواده های آنها داشته است.
"
سرمایه اجتماعی و کیفیت زندگی
حوزه های تخصصی:
"این مقاله بررسی بین سرمایه اجتماعی و کیفیت زندگی را در سه مرحله مختلف شهر گنبد کاووس به نام های بلوار دانشجو، شریعتی و بدلجه - سیدآباد مورد توجه قرار داده است. شاخص های مورد استفاده برای سنجش کیفیت زندگی عبارتند از وضعیت سلامت و تغذیه، وضعیت آموزش، گذران اوقات فراغت، کیفیت مادی، کیفیت محیطی، بهزیستی روانی. برای سنجش سرمایه اجتماعی نیز از شاخص های اعتماد اجتماعی، ارتباطات، بده بستان، امنیت محلی و کیفیت دسترسی به خدمات عمومی استفاده شده است.
تحلیل آماری داده های این بررسی نشان می دهند که رابطه بین دو سازه سرمایه اجتماعی و کیفیت زندگی در سطح اطمینان 99 درصد رابطه ای معنی دار است. علاوه بر این سرمایه اجتماعی بر مبنای چهارسنجه امنیت محلی، بده بستان، تصور نسبت به محله و عضویت انجمنی 36 درصد تغییرات کیفیت زندگی را تبیین نموده است. همچنین در مقیاس محله های مورد بررسی یافته های تحقیق نشان از تفاوت در سرمایه اجتماعی و به تبع آن تفاوت در کیفیت زندگی را دارند.
"
کیفیت زندگی جانبازان شیمیایی 15 سال پس از مواجهه با گاز خردل(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
علوم رفتاری ۱۳۸۶ شماره ۱
حوزه های تخصصی:
"
چکیده مقاله:
چکیده مقدمه: شهر سردشت واقع در شمال غرب ایران، در سال 1366 مورد حمله شیمیایی قرار گرفت. مطالعات بسیاری، وضعیت نامطلوب سلامت طبی و روانی جانبازان شیمیایی را گزارش کردهاند، که میتواند بر کیفیت زندگی آنان تاثیر بگذارد. تاکنون مطالعات کمی به توصیف کیفیت زندگی جانبازان شیمیایی ایران اختصاص داشته است. این تحقیق با هدف بررسی کیفیت زندگی جانبازان شیمیایی 15 سال پس ازمواجهه با گاز خردل انجام گرفت. روش: طی یک مطالعه مشاهده ای- مقطعی، 163 نفر از جانبازان شیمیایی سردشت به صورت تصادفی ساده از کل جانبازان سردشت انتخاب گردیدند. کیفیت زندگی افراد با استفاده از پرسشنامه کیفیت زندگی ویسکانسین بررسی شد. همچنین دادههای دموگرافیک و جانبازی بیماران ثبت شد. به منظور آنالیز آماری، از جداول فراوانی و فراوانی نسبی استفاده گردید. به منظور استنباط تحلیلی دادهها، از تستهای مختلف آماری همچون تست مجذور کای استفاده شد (05/0P<). نتایج: 138 نفر از نمونهها (85%) مرد بودند. میانگین سنی افراد مورد بررسی 61/14±40 سال بود. 138 نفر (85%) کیفیت زندگی خود را نامناسب گزارش نمودند و 20 نفر (15 درصد) کیفیت زندگی خود را مناسب گزارش کردند. فراوانترین فعالیت غیرشغلی جانبازان به ترتیب تماشای تلویزیون، رفتن به مسجد، قدم زدن و گوش کردن به رادیو بوده است و مهمترین عامل تعیین کننده کیفیت زندگی نمونهها سلامت جسمانی (83%) بود. از نظر میزان اهمیت به روابط اجتماعی بالاترین توجه به رابطه با خانواده گزارش گردید (75درصد) و از نظر فراوانی عواطف مثبت و منفی بیشترین فراوانی به ترتیب مربوط به رضایت از زندگی و احساس تنهایی بود. نتیجهگیری: با توجه به اینکه حدود 85 درصد از افراد کیفیت زندگی خود را نامناسب گزارش نمودند و از طرفی کیفیت زندگی جمعیتهای انسانی، به عنوان چارچوبی برای ارایه خدمات و همچنین تخصیص منابع در نظر گرفته میشود و ارتباط تنگاتنگی با وضعیت روانی- اجتماعی افراد دارد لذا به منظور ایجاد و حفظ تعادل روانی- اجتماعی در زندگی جانبازان ضرورت ادامه ارایه خدمات و تخصیص منابع بیشتر برای این جمعیت، پس از گذشت سالها از حادثه بمباران شیمیایی مشخص میباشد.
"
تأثیر خدمات کاردرمانی روانی – اجتماعی بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به اختلالات روانی مزمن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف : ارتقاءء کیفیت زندگی هدفی مهم از مراقبتهای بهداشتی در روانپزشکی شناخته می شود. در تحقیق حاضر با انجام مداخلات کاردرمانی روانی- اجتماعی بر روی بیماران دچار اختلالات روانی مزمن، به بررسی کیفیت زندگی آنها پرداخته شد. روش بررسی: این مطالعه مداخله ای به صورت شبه تجربی می باشد و بر روی 24 بیمار مبتلا به اختلالات روانی مزمن مراجعه کننده به مرکز روزانه سینا به عنوان گروه مداخله و 50 بیمار دارای اختلالات روانی مزمن که خدمات کاردرمانی دریافت نمی کردند به عنوان گروه مقایسه انجام شد. نمونه ها از طریق نمونه گیری ساده و در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش «پرسشنامه کیفیت زندگی مُراجع ویسکانسین» بود که شامل ۸ خرده مقیاس میباشد. خدمات کاردرمانی که شامل گروه درمانی، فعالیت درمانی و هنردرمانی بود، طبق برنامه مرکز هفته ای 2 بار، به مدت ۹۰ دقیقه و به طول 3 ماه بر روی گروه مداخله انجام شد. در این مدت هر دو گروه تحت نظر روانپزشک و دارودرمانی قرار داشتند. برای تجزیه و تحلیل آماری از آزمونهای تی مستقل و تی زوجی استفاده شد. یافته ها: قبل از مداخله در هیچ یک از حیطه ها و کیفیت زندگی کل بین دو گروه تفاوت معناداری وجود نداشت، ولی بعد از مداخله میانگین نمره رضایت از زندگی، فعالیت اشتغالی، سلامت و آسایش روانی، سلامت جسمانی و کیفیت زندگی کل (۰/۰۰۱>P) و همچنین روابط اجتماعی (۰/۰۰۵=P) و وضعیت مالی (۰/۰۰۳=P) دو گروه تفاوت معناداری داشت. میانگین نمره علائم (۰/۲۲۷=P) و فعالیت روزمره زندگی (۰/۰۲۰=P) دو گروه بعد از مداخله نیز تفاوت معناداری نشان نداد. نتیجه گیری: خدمات کاردرمانی روانی- اجتماعی بر میزان رضایتمندی و کیفیت زندگی بیماران اختلالات روانی مزمن مؤثر است.
بررسی کیفیت زندگی بیماران مبتلا به تالاسمی ماژور در حاشیه جنوبی دریای خزر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
" مقدمه: مطالعات اندکی در رابطه با جنبههای مختلف روانپزشکی تالاسمی ماژور و نیازهای مشاورهای روانپزشکی و اجتماعی بیماران مذکور در دسترس است. هدف مطالعه حاضر، تعیین وضعیت جنبههای مختلف کیفیت زندگی بیماران مبتلا به تالاسمی ماژور بالای 15 سال در استان مازندران در سال 1386 بر اساس سن، جنس، وضعیت تحصیلی و شدت علایم بالینی بیماری است.
روش : این پژوهش، مطالعهای توصیفی- مقطعی است. در این پژوهش از چهار ابزار سنجش جهت جمعآوری اطـلاعات شـامل پرسشنـامه خودسـاخته جمعیتشناختی، پرسشنامه ارزیابی سلامت عمومی با ساختار کوتاه ( SF-36 )، پرسشنامه تجدیدنظرشده فهـرست علایـم 90 سئوالی ( SCL-90-R ) و پرسشنامه بیست سئوالی ارزیابی رضایت از زندگی ( LSI ) استفاده شد.
یافتهها : 687 (08/41%) بیمار تالاسمی ماژور از مجموع دعوتشدگان به مطالعه، پرسشنامههای تحقیقاتی مربوطه را بهطور کامل تکمیل نمودند. بر اساس پرسشنامه ( SF-36 )، 329 نفر (9/47%) برای میزان فعالیتهای جسمی دارای شاخص عالی بودند. بر اساس پرسشنامه ( SCL-90-R )، 446 نفر (9/64%) دارای شاخص کلی بیماری بیشتر از 7/0 و در نتیجه فاقد سلامت روانی بوده و 141 نفر (5/20%) از افراد دارای شاخص کلی بیماری بین 4/0 تا 7/0 و در نتیجه مشکوک به بیماری روانی بودند. در نهایت، 100 نفر (6/14%) دارای شاخص کلی بیماری کمتر از 4/0 بوده و در نتیجه سالم در نظر گرفته شدند. بیماران مذکور دارای میانگین نمرات 95/5 ± 5/20 با محدوده نمرات 2 تا 37 بر اساس پرسشنامه ( LSI ) بودند.
نتیجهگیری : بیماران مبتلا به تالاسمی در معرض ابتلا به انواع مختلف اختلالات روانپزشکی بوده و در نتیجه نیازمند مشاوران روانپزشکی مجرب هستند. "
تاثیر اجرای مدل مراقبت پیگیر بر کیفیت زندگی بیماران نارسایی قلبی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
" مقدمه: اغلب بیماران دارای بیماریهای مزمن از جمله بیماری نارسایی قلبی، دارای عملکرد و کیفیت زندگی پایینتر از حد معمول جمعیت هستند. از آنجا که زندگی با بیماری نارسایی قلبی بسیار زجرآور است و بر فعالیتهای معمول زندگی بیمار اثر قابلملاحظهای میگذارد . هدف این مطالعه ارزیابی تاثیر اجرای مدل مراقبت پیگیر بر کیفیت زندگی بیماران نارسایی قلبی بود.
روش: این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی است که روی 52 بیمار نارسایی قلبی انجام شد. تاثیر اجرای مدل مراقبت پیگیر بر کیفیت زندگی بیماران نارسایی قلبی با استفاده از پرسشنامه استاندارد مینهسوتا مورد بررسی قرار گرفت .
یافتهها: اجرای مدل مراقبت پیگیر، موجب ارتقای کیفیت زندگی بیماران نارسایی قلبی در گروه آزمون در تمام ابعاد جسمی (001/0>p)، عاطفی (001/0>p) و عمومی (001/0>p) بعد از 2 و 3 ماه شد.
نتیجهگیری: با توجه به عدم درمان قطعی بیماریهای مزمن، اجرای مدلهای مراقبتی اثربخش، نظیر مدل مراقبت پیگیر، میتواند در افزایش کیفیت زندگی بیماران نارسایی قلبی تاثیر مثبت داشته باشد. "
تأثیر آموزش خودمراقبتی بر کیفیتزندگی بیماران مبتلا به نارساییقلبی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف: نارساییقلبی یکی از شایع ترین اختلالات قلبی- عروقی بوده و به عنوان یک اختلال مزمن، پیشرونده و ناتوان کننده مطرح میباشد. کیفیتزندگی در بیماران مبتلا به نارساییقلبی پائین است. یکی از روشهای ارتقادهنده کیفیتزندگی، آموزش خودمراقبتی میباشد. هدف مطالعه حاضر تعیین تأثیر آموزش خودمراقبتی بر کیفیتزندگی بیماران مبتلا به نارساییقلبی میباشد. روش بررسی: در این مطالعه نیمه تجربی 126 بیمار مبتلا به نارساییقلبی از بین مراجعه کنندگان به بیمارستان قلب و عروق شهید رجایی تهران مطابق معیارهای تحقیق انتخاب و با روش بلوکهای تبدیل شده تصادفی به طور مساوی در دوگروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. ابزار گرد آوری دادهها شامل فرم مشخصات دموگرافیک، پرسشنامه کیفیتزندگی بیماران مبتلا به نارساییقلب و "پرسشنامه اروپایی رفتار مراقبت از خود بیماران نارساییقلبی" بود. بیماران گروه مداخله در شش گروه ده نفری جهت آموزش قرار گرفته و در 4 تا ۶ جلسه آموزش دیدند و در نهایت بسته آموزشی در اختیار این بیماران قرار گرفت. طول مدت جلسات 30 تا ۴۵ دقیقه بود. برای تحلیل دادهها از آزمونهای تیزوجی و مستقل، کای اسکوئر ،کلموگروف- اسمیرنوف، لیون و آنالیز کوواریانس استفاده شد. یافتهها: میانگین کیفیتزندگی، (۰٫۲۱۴=p) و خودمراقبتی (۰٫۷۹۵=p) بین گروه مداخله و کنترل قبل از انجام مداخله تفاوت معنادار نداشت، ولی بعد از مداخله تفاوت دو گروه در این ۲ متغیر معنادار شد (۰٫۰۰۱>p). میانگین ابعاد اقتصادی-اجتماعی، روانی، جسمی- فعالیت و سلامت عمومی کیفیتزندگی بین دو گروه بعد از انجام مداخله تفاوت معنادار داشت (۰٫۰۰۱>p). کیفیتزندگی (۰٫۱۵۴=p) و رفتارهای مراقبت از خود (۰٫۴۳۱=p) در گروه کنترل قبل و بعد از مداخله تفاوت معنادار نداشته، ولی در گروه مداخله این متغیرها بعد از مداخله نسبت به قبل از آن تفاوت معناداری یافته بود (۰٫۰۰۱>p). نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشان داد که آموزش خودمراقبتی بر کیفیتزندگی بیماران مبتلا به نارساییقلبی مؤثر میباشد و توصیه میشود به عنوان یکی از روشهای اثربخش و غیر دارویی، جهت ارتقاء کیفیتزندگی این بیماران بهکار برده شود.
مقایسه تأثیر آموزش خواندن و آموزش سنتی زبان درمانی بر زبان درکی و بیانی کودکان مبتلا به نشانگان داون(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"هدف: با توجه به اینکه کودکان مبتلا به سندرم داون دارای تأخیر شدید رشد زبانی بوده و به نظر نمیرسد که زبان درمانی با تکیه بر مسیر شنوایی ـ واجی تأثیر مطلوبی در رشد مهارتهای زبانی این کودکان ایجاد کند، لذا پژوهش حاضر به مقایسه تأثیر آموزش خواندن و آموزش سنتی بر زبان درکی و بیانی کودکان مبتلا به سندرم داون 4 تا 10 ساله با بهره هوشی 40 تا 60 میپردازد.
روش بررسی: در این پژوهش شبه تجربی و مداخلهای با استفاده از نمونهگیری در دسترس و ساده و بر اساس معیارهای لحاظشده، از کلینیکهای توانبخشی نوید عصر تهران، رضوان شهریار، احسان کرج و انجمن سندرم داون کرج 20 کودک مبتلا به سندرم داون از میان 96 کودک سندرم داون انتخاب و به صورت تصادفی تعادلی به دو گروه 10 نفره تخصیص یافتند. گروه اول تحت آموزش خواندن از نوع کل خوانی و گروه دوم تحت آموزش سنتی به مدت شش ماه، سه جلسه در هفته و هر جلسه پانزده دقیقه قرار گرفتند. شرایط زبانی هر دو گروه به صورت پیشآزمون و پسآزمون در زمینه بهرههای زبانی درکی با استفاده از آزمون رشد زبان فارسی سنجیده شد. دادههای حاصل با استفاده از آزمونهای آماری کولموگروف - اسمیرنوف، تی ـ مستقل و تی ـ زوجی مورد تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: هر دو گروه پیش از آموزش در تمام بهرههای زبانی اعم از زبان درکی (452/0=P)، بیانی (1/0=P) و گفتاری (428/0=P) شرایط یکسانی داشتند، اما پس از آموزش شرایط زبانی گروه خواندن در هر سه متغیر فوق، یعنی زبان درکی (043/0=P)، بیانی (001/0P<) و گفتاری (001/0P<) نسبت به گروه دیگر به میزان معنیداری رشد و پیشرفت بیشتری نشان داد.
نتیجهگیری: آموزش خواندن به روش کل خوانی نسبت به آموزش سنتی تأثیر بهتر و بیشتری بر بهره زبان درکی، بیانی و گفتاری کودکان مبتلا به نشانگان داون میگذارد. به عبارتی بررسی فنوتیپ رفتاری و شناختی کودکان داون نشان میدهد که مسیر بینایی بیشتر از مسیر شنیداری، یادگیری زبان گفتاری را تسهیل میکند و میتوان با رویکرد آموزش استعدادها بهترین نتایج را بدست آورد."
مقایسه کیفیت زندگی، تنیدگی و سلامت روان در معتادان و غیرمعتادان مبتلا به HIV و افراد سالم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
" مقدمه : هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی مقایسهای کیفیت زندگی، تنیدگی و سلامت روان در معتادان و غیرمعتادان مبتلا به HIV و افراد سالم بود. روشها: 30 معتاد مبتلا به HIV و 30 غیرمعتاد مبتلا به HIV از مراکز مراقبت از بیماران HIV و 30 فرد سالم از پارکهای شهر تهران از طریق روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. نمونهها با پرسشنامه محققساخته، پرسشنامه کیفیت زندگی، پرسشنامه رویدادهای زندگی پیکل و پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ) ارزیابی شدند. نتایج با استفاده از تحلیل واریانس تکمتغیری و آزمون تعقیبی توکی تحلیل شد. یافتهها: کیفیت زندگی و سلامت روان در معتادان مبتلا به HIV پایینتر از غیرمعتادان مبتلا به HIV و در غیرمعتادان مبتلا به HIV پایینتر از افراد سالم بود. همچنین، میزان تنیدگی در معتادان مبتلا به HIV بالاتر از غیرمعتادان مبتلا به HIV و در غیرمعتادان مبتلا به HIV بالاتر از افراد سالم بود.
نتیجهگیری: تشخیص عفونت HIV در کنار اعتیاد، به دلایل مختلفی همچون برچسبهای اجتماعی، نامعلوم بودن وضعیت بیماری و عدم درمان قطعی، میتواند مشکلات جسمانی، روانی و اجتماعی شدیدتری را به مشکلات و دردهای بیمار بیافزاید."
بررسی مقایسه ای کیفیت زندگی و نگرش مذهب در افراد معتاد / غیر معتاد شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش برای بررسی کیفیت زندگی و نگرش مذهبی افراد معتاد و غیر معتاد شهر کرمان انجام شد. نمونه این پژوهش را200 نفراز دو گروه مردان معتاد و غیر معتاد (هر گروه شامل 100نفر) تشکیل دادند. کیفیت زندگی و نگرش مذهبی این افراد، با استفاده از دو پرسشنامه کیفیت زندگی (36 - SF) و نگرش سنج مذهبی، ارزیابی شد. یافته های پژوهش نشان داد که بین دو گروه از لحاظ نگرش مذهبی تفاوت معناداری وجود داشت. افراد معتاد در مقایسه با افراد غیر معتاد نگرش مذهبی پایین تری داشتند. بین دو گروه در کیفیت زندگی و خرده مقیاس های آن ها تفاوت معنی داری وجود داشت. افراد معتاد در مقایسه با افراد غیر معتاد کیفیت زندگی پایین تری داشتند. بین نگرش مذهبی و کیفیت زندگی در هر دو گروه مردان معتاد و مردان غیر معتاد همبستگی مثبت معنی داری وجود داشت.
بررسی کیفیت زندگی (بعد روان شناختی) پرسنل دانشگاه آزاد اسلامی اراک در سال 1382
حوزه های تخصصی:
تاثیر توانبخشی بر کیفیت زندگی زنان پس از جراحی برداشتن پستان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: سرطان پستان با رشد سالانه 2 درصد شایع ترین سرطان در بین زنان است که سلامت و کیفیت زندگی آنها را به شدت تحت تاثیر قرار می دهد. توانبخشی به عنوان یک فرایند پویا و سلامت نگر مددجو را برای رسیدن به بالاترین سطح عملکرد جسمی، روانی، معنوی، اجتماعی و ارتقا کیفیت زندگی کمک می کند. لذا این پژوهش با هدف تعیین تاثیر توانبخشی بر کیفیت زندگی زنان پس از جراحی برداشتن پستان انجام گرفته است.
مواد و روش ها: در یک کارآزمایی بالینی 57 بیمار مبتلا به سرطان پستان که تحت عمل جراحی رادیکال ماستکتومی اصلاح شده قرار گرفته و شیمی درمانی و پرتو درمانی را به اتمام رسانده و تحت هورمون درمانی قرار داشتند، انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه کنترل (30 نفر) و تجربی (27 نفر) تقسیم شدند. این بیماران به بخش شیمی درمانی بیمارستان نمازی شیراز در سال 1385 مراجعه کرده بودند. گروه کنترل تحت مراقبت های پزشکی و گروه تجربی در کنار مراقبت های پزشکی به مدت دو ماه تحت مداخلات توانبخشی (فیزیوتراپی، آموزش و مشاوره روانی فردی) قرار گرفتند. کیفیت زندگی در رابطه با سرطان پستان کلیه بیماران با استفاده از پرسشنامه کیفیت زندگی در سرطان پستان قبل، یک هفته و سه ماه پس از مداخله اندازه گیری و مقایسه شد. داده های جمع آوری شده به وسیله نرم افزار SPSS و آزمون های مجذور کای، دقیق فیشر، تی مستقل و زوجی و آزمون تحلیل واریانس داده های مبتنی بر تکرار، آنالیز گردید.
یافته ها: قبل از مداخله گروه تجربی در حیطه های تصویر ذهنی از جسم و نگرش نسبت به آینده کاهش آماری معنی دار و در حیطه های رضایت از عملکرد جنسی و عوارض در دست مبتلا افزایش آماری معنی دار نسبت به گروه کنترل داشته و در سایر حیطه ها تغییرات معنی دار نبوده است. یک هفته پس از مداخله در گروه کنترل افزایش آماری معنی داری در حیطه عملکرد جنسی و رضایت از عملکرد جنسی نسبت به گروه تجربی مشاهده شد و در سایر حیطه ها تفاوت آماری معنی داری بین دو گروه مشاهده نشد. سه ماه بعد در گروه تجربی در حیطه های عملکرد جنسی و رضایت از آن نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری داشته و در سایر حیطه های عملکردی، افزایش عملکرد و در حیطه های علامتی کاهش علایم، به طور چشمگیر نسبت به گروه کنترل داشته است. تغییرات معنی داری در کیفیت زندگی گروه کنترل در این فاصله زمانی ایجاد نشده و می توان گفت وضعیت این گروه تقریبا ثابت و یا بدتر شده است.
نتیجه گیری: فرایند توانبخشی شامل؛ برنامه های آموزش، مشاوره و فیزیوتراپی سبب ارتقا کیفیت زندگی بیماران پس از جراحی برداشتن پستان می شود، لذا پیشنهاد می شود به عنوان بخشی از برنامه های درمانی این بیماران مدنظر قرار گیرد.
اثر شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کیفیت زندگی افراد افسرده (غیربالینی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر افزایش کیفیت زندگی در افراد افسرده غیربیمار است.
روش: در این پژوهش، از روش نیمه آزمایشی آزمون- بازآزمون برای دو گروه آزمایشی و شاهد استفاده شد. بدین منظور از میان تقریباً یک هزار نفر دانشجوی ساکن خوابگاه دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، 150 نفر به طور تصادفی و از بین این افراد به حکم قرعه 30 دانشجویی که نمراتشان در آزمون افسردگی بک 15 و بالاتر بود، انتخاب و سپس به طور تصادفی به دو گروه آزمایشی و شاهد تقسیم شدند. گروه آزمایشی طی هشت جلسه هفتگی 5/1 تا 2 ساعته تحت آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفت. گروه شاهد هیچ گونه آموزش درمانی دریافت نکرد. آزمودنی های دو گروه پرسشنامه های کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت و پرسشنامه افسردگی بک را در دو نوبت (پیش از درمان و پس از درمان) تکمیل کردند. برای آزمون فرضیه های پژوهش از تحلیل واریانس چندمتغیره و آزمون همبستگی پیرسون، و برای بررسی اثر درمان از آزمون t مستقل استفاده شد.
نتایج: یافته ها نشان می دهند که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی، کیفیت زندگی را افزایش و افسردگی را کاهش می دهد.
جمع بندی: به نظر می رسد تمرین های شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی با افزایش آگاهی افراد از لحظه حال از طریق فنونی مثل توجه به تنفس و بدن، و توجه دادن آگاهی به اینجا و اکنون، بر نظام شناختی و پردازش اطلاعات اثر می گذارد. لذا با توجه به مؤثر واقع شدن این نوع آموزش و با در نظر گرفتن سودمندی های این روش در زمینه درمان افسردگی و افزایش کیفیت زندگی، استفاده گسترده از آن توصیه می شود.