مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
پایش
حوزههای تخصصی:
پایش تغییرات کاربری و پوشش اراضی نقش اساسی در برنامه ریزی و مدیریت محیط زیست دارد. ناحیه رویشی زاگرس، از لحاظ تنوع زیستی و ذخائر ژنتیکی از اهمیت خاصی برخوردار است، بدین منظور این تحقیق ابتدا با هدف بررسی ساختار اولیه سیمایسرزمین ناحیه رویشی زاگرس و سپس مقایسه سنجه های سیمایسرزمین زاگرس شمالی و جنوبی، دراستان های کردستان و کهگیلویه و بویراحمد انجام گرفت، برای کمی کردن سنجه های مربوط به لکه های کاربری اراضی از آنالیز سنجه های سیمایسرزمین در ترکیب با روش آنالیز گرادیان در محیط GISو FRAGSTATS استفاده شد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که، درصد سطح پوشش کاربریهای پایدار برای استان کردستان به ترتیب کشاورزی(45%)، مرتعی(41%) و جنگلی(12%) و برای استان کهگیلویه و بویراحمد به ترتیب جنگلی(45%)، مرتعی (35%)و کشاورزی (12%) است، بطورکلی سیمای سرزمین استان کردستان شامل، لکه های بزرگ تر و از لحاظ شکل ساده تر و دارای پیوستگی بیشتر، درحالیکه استان کهگیلویه و بویراحمد به سمت ساختار ریزدانه ای پیش میرود.
بررسی تغییرات کاربری اراضی منطقه اسفراین خراسان شمالی در چهار دهه گذشته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طبق مطالعات انجام شده در استان خراسان شمالی، تغییرات کاربری اراضی بیشترین تأثیر را در بیابان زایی منطقه داشته است؛ و افزون بر آن، فقدان اطلاعات مکان دار دقیق و روزآمد از مهم ترین مشکلات پایش تغییرات کاربری اراضی در این استان به شمار می آید. بدین ترتیب، و با توجه به این کمبود، هدف مطالعه حاضر همانا آشکارسازی تغییرات کاربری اراضی منطقه اسفراین در استان خراسان شمالی در 36 سال گذشته بوده است. بدین منظور تصاویر ماهواره لندست از دو دوره زمانی شامل سال های 1352 و 1388 شمسی انتخاب شدند و تصحیحات هندسی و رادیومتریک نیز بر تصاویر اعمال گردیدند. سپس با استفاده از روش های مختلف ـ از جمله طبقه بندی فازی ـ نقشه کاربری اراضی تهیه و از روش مقایسه پس از طبقه بندی برای آشکارسازی تغییرات استفاده شد. مطابق نتایج، کلاس زراعت آبی بیشترین تغییرات را در مقایسه با دیگر کاربری ها داشته و مساحت آن از 4269 هکتار به 15586 هکتار رسیده است. کاربری شهری اسفراین و کارخانجات و تأسیسات مختلف مانند کارخانه های فولاد و لوله گستر و همچنین سد اسفراین نشانگر حدود 629 هکتار افزایش سطح بوده است. در مقابل، وسعت کاربری های مرتع و زراعت آبی ـ باغ ها، به دلیل احداث تأسیسات و سد اسفراین بسیار کاهش یافته اند. از جمله دگرگونی ها یا تغییرات مثبت محیطی رخ نموده در منطقه، ایجاد و توسعه منطقه حفاظت شده ساریگل طی 36 سالِ اشاره شده است، که به احیای سطحی حدود 12 هزار هکتار از مراتع و اراضی بدون پوشش انجامیده است. همان گونه که نتایج نشان می دهند، فناوری سنجش از دور می تواند به عنوان ابزار مدیریتیِ بسیار کارامدی در توسعه و حفظ منابع طبیعی کشور مورد استفاده قرار گیرد.
بازیابی و تحلیل ضریب بازپخش سیگنال در قطبیدگیVV و HH با سری زمانی تصاویر راداری به منظور پایش محصول گندم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پایش محصولات کشاورزی از جمله گندم، اقدام ارزشمندی است که مورد تاکید و توجه بسیاری از محققین سنجش از دوری قرارگرفته و داده ها و الگوریتم های متعددی در این زمینه معرفی و بکارگیری شده است. پردازش و تحلیل شاخص های بازیابی شده از سیگنال های راداری در طول موج ها و قطبیدگی های مختلف از جمله تکنیک های مورد استفاده در پایش این محصول است که هر چند در ایران کمتر مورد توجه واقع شده، لیکن محققان بسیاری به آن پرداخته و قابلیت های خاصی برای آن معرفی نموده اند. در این تحقیق برای اولین مطالعه، پایش گیاه گندم (آبی و دیم) در تعدادی از مزارع شهرستان شیروان با استفاده از داده های سنجنده راداری ENVISAT ASAR در باند C و دو قطبیدگی VV و HH و زاویه برخورد41 درجه و از طریق بازیابی و تحلیل ضریب بازپخش سیگنال به کمک تکنیک تداخلسنجی مورد توجه گرفته است. نتایج حاکی از آن است که ضریب بازپخش در هر دو قطبیدگی HH و VV توانایی قابل قبولی در پایش مراحل رشد گندم آبی برای نواحی خاصی از ایران از جمله منطقه مورد مطالعه را داراست. یافته های تفضیلی تحقیق روشن ساخت که عدم حساسیت سیگنال با قطبیدگی HH به رطوبت خاک، نتایج بهتری در پایش محصول به نسبت سیگنال با قطبیدگی VV فراهم می آورد. در گندم دیم به سبب وجود فضای خالی نسبتا زیاد بین ردیف های کشت و ظریف تر بودن اجزای این گیاه نسبت به گندم آبی، سیگنال رادار در قطبیدگی VV از تاج گیاه نفوذ کرده و با رشد بیشتر گیاه، سهم بازپخش از خاک کاهش می یابد. همچنین در قطبیدگی HH، بازپخش رادار تا رسیدن گیاه به مرحله خوشه دهی افزایش و پس از آن کاهش می یابد.
آشکار سازی و پایش طوفان فراگیر 1 جولای 2008 ایران با استفاه از سنجنده NOAA/AVHRR(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق از داده های ساعتی گرد و غبار 87 ایستگاه سینوپتیکی کشور در سال 2008 استفاده شده است. بعد از استخراج روز های گرد و غباری سال 2008 برای هر ایستگاه، روز اول ژوئیه 2008 بخاطر داشتن قدرت دید افقی کمتر از 1000 متر در اکثر ایستگاه های مورد مطالعه در نیمه غربی ایران، به صورت موردی برای مطالعه انتخاب گردید. سپس برای آشکار سازی و پایش این توفان از تصاویر سنجنده AVHRR ماهواره ی نوا استفاده گردید. هدف این تحقیق شناخت قابلیت این سنجنده در تفکیک محدوده های گرد و غباری، شناسایی منابع گرد و غبار ورودی به کشور و مناطق تحت تأثیر آن می باشد. با توجه به اینکه در باند 5 این سنجنده نسبت به باند 4 آن گرد و غبار دارای تابش و دمای بالاتری نسبت به بخار آب می باشد و بر عکس. بنابراین از اختلاف دمای روشنی باند های 4 و 5 تحت عنوان شاخص های BTD و AVI برای تشخیص پدیده گرد و غبار بر روی تصاویر استفاده گردید. هر یک از باند های 2 و 4 این سنجنده نیز برای آشکار سازی پدیده گرد و غبار مورد استفاده قرار گرفت تا علاوه بر ارزیابی قابلیت آنها، توانایی روش های طبقه بندی نظارت شده نیز بر اساس آنها در این امر تعیین گردد. نتایج نشان داد که از بین تمام روش های مطالعه شده شاخص های دمای روشنی با وجود تعدادی معایب برای آشکار سازی و پایش این پدیده بر روی تصاویر AVHRR مناسب می باشند. مطابق با نتایج حاصل از پایش، در روز 30 ژوئن، هسته های تولید گرد و غبار بر روی عراق، جنوب سوریه و جنوب عربستان بوده است. در روز اول ژوئیه گرد و غبار وارد غرب ایران شده و با کاهش شدت آن تا روز 4 ژوئیه تداوم داشته که در روز 5 ژوئیه بطور کامل از ایران خارج شده است.
پایش و روندیابی تغییرات کاربری اراضی حوضه ابرکوه با استفاده از تصاویر ماهواره ای (2014-1976)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بدلیل افزایش تغییرات مخرّب کاربری اراضی که عمدتاً بوسیله فعالیت های انسانی انجام می گیرد، کشف و بارزسازی تغییرات و ارزیابی اثرات زیست محیطی آنها جهت برنامه ریزی و مدیریت آتی منابع ضروری است. بنابراین هدف از این پژوهش، پایش و روندیابی تغییرات کاربری اراضی حوضه ی کویر ابرکوه در بازه زمانی 38 ساله (2014-1976) به منظور ارزیابی و مدیریت مسائل زیست محیطی از قبیل فشار انسان بر زمین بدون لحاظ نمودن ظرفیت تحمل، و بررسی روند تغییرات مساحتی کاربری ها در جهت شناخت مناطق دارای تنش محیطی می باشد. در این راستا از داده های تصاویر ماهواره ای لندست، سنجنده های MSS (1976)، TM (1990)، ETM+ (2000 و 2006) و OLI (2014)؛ و تکنیک های دورسنجی نظیر طبقه بندی نظارتی و ارزیابی دقت پس از طبقه بندی برای شناسایی نوع کاربری ها، و اعمال توابع تحلیل مؤلفه مبنا، تسلدکپ و تفاضل تصاویر برای پایش تغییرات استفاده شده است. نتایج طبقه بندی حاکی از بارزسازی هفت نوع کاربری شامل اراضی شهری، زراعی، بایر، صخره ای، مرتعی، جلگه رسی و کویر می باشد که سال 2014 با مقادیر ضریب کاپا 18/82 درصد و دقت کل 76/0 بالاترین دقت را دارد. نتایج روندیابی تغییرات کاربری ها بیانگر سیر صعودی سطح اراضی مرتعی (65/5 %)، صخره ای (52/2 %)، بایر (63/3 %) و کشاورزی (04/1 %)، و سیر نزولی مساحت اراضی شهری (33/4 %)، جلگه رسی (89/6 %) و کویر (03/6 %) می باشد. از منظر توابع تحلیل مؤلفه مبنا و تسلدکپ، به ترتیب 748/1 % (4912/306 کیلومترمربع) و 989/3 % (961/699 کیلومترمربع) از سطح منطقه مطالعاتی با تغییرات افزایشی کاربری روبرو بوده، و در مجموع روند کلی تغییرات طبقات افزایشی، صعودی است.بیشترین تغییرات کاربری از نوع مخرب و ویرانگر بوده و از لحاظ فضایی منطبق بر محدوده اطراف مراکز تجمع انسانی مانند شهرهای ابرکوه و مهردشت می باشد.بدیهی است که در اثر تداوم این روند، حوضه ابرکوه در آینده ای نزدیک، تبدیل به یک اکوسیستم غیرفعال مرده می گردد که فاقد هر گونه پتانسیل تولید اکولوژیک و بیولوژیک است.
تأثیر خصوصیات بارش بر تغییرات مکانی و زمانی حرکت توده لغزشی منطقه توان در استان قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمین لغزش را می توان حرکت توده ای مواد دامنه های شیب دار تحت تأثیر نیروی ثقل توده و عوامل محرکی مانند زمین لرزه، سیل و باران های سیل آسا تعریف نمود. این پدیده یکی از مخاطرات طبیعی است که همه ساله خسارات جانی و مالی فراوانی را در مناطق کوهستانی، پرباران و لرزه خیز به همراه دارد. تشخیص زمان و مقدار تغییر شکل توده های لغزشی برای درک دلایل وقوع زمین لغزش و هشدار خطرات احتمالی ضروری است. در این تحقیق، مقدار جابجایی زمین لغزش منطقه توان واقع در شمال شرق استان قزوین با عامل ویژگی های بارش مورد ارزیابی قرار گرفت. بدین منظور ابتدا شبکه ای از نقاط ثابت در داخل و خارج توده لغزشی به تعداد 20 نقطه، برای پایش میزان جابجایی بر روی کاربری های مختلف توده لغزشی ایجاد و میزان جابجایی هر نقطه در 5 بازه زمانی با استفاده از سیستم موقعیت یاب جهانی (GPS) دوفرکانسه اندازه گیری گردید. نتایج پایش در مدت 511 روز نشان داد مقدار کل جابجایی افقی نقاط دارای حرکت در 5 بازه زمانی مورد پایش 1876 میلی متر بوده که دارای نرخ حرکت ماهانه 110 میلی متر می باشد. همچنین مقدار کل جابجایی عمودی نقاط دارای حرکت در زمان مشابه 898 میلی متر بوده که دارای نرخ حرکت ماهانه 53 میلی متر است. سپس ویژگی های بارش منطقه نظیر مقدار بارش، نوع بارش، مدت بارش، حداکثر شدت بارش در بازه های زمانی 10، 20، 30 و 60 دقیقه و شدت متوسط بارش برای هر یک از 5 بازه زمانی محاسبه و استخراج گردید. رسم بردارهای جابجایی نقاط بر روی نقشه توپوگرافی منطقه مشخص نمود که جهت حرکت توده در جهت گرادیان ارتفاعی منطقه می باشد. نتایج نشان داد از میان ویژگی های مختلف بارش، تنها بین شدت بارش با میزان حرکت توده لغزشی رابطه خوبی برقرار است و مقدار جابجایی، بیشترین همبستگی را به ترتیب با شدت بارش متوسط (854/0= R) و حداکثر بارش 30 دقیقه ای (675/0= R) دارد و بین سایر خصوصیات بارش (مقدار، مدت و نوع بارش) و حرکت توده لغزشی رابطه معنی-داری حاصل نگردید.
مقایسه ای بین روش های نمونه برداری فعال و غیر فعال در مخازن نگهداری از منابع آرشیوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هوا به عنوان منبعی از ریزاندامگان ( میکروارگانیسم ها ) دارای نقش مهمی در ایجاد آلودگی های بیولوژیک و آسیب های جدی در منابع آرشیوی می باشد؛ از این رو پایش میکروبی منظم هوای مخازن (در راستای سیاست های حفاظت پیشگیرانه) برای شناسایی و اصلاح شرایط بحرانی، اجتناب ناپذیر است. هدف از این مطالعه ارزیابی سطوح آلودگی بیولوژیک هوا در مخازن نگهداری از منابع آرشیوی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ج.ا.ا، با روش های نمونه برداری فعال و غیر فعال، و بررسی وجود ارتباط بین نتایج حاصل از این دو روش می باشد.
روش ها:در این مطالعه نمونه برداری از هوای مخازن به دو روش: فعال (استفاده از دستگاه ایرسمپلر)، و غیر فعال (روش پلیت گذاری) بر اساس استاندارد ISO 14698-1:2003، انجام شد. پس ازتعیین تعداد کلی ریزاندامگان زنده و قابل کشت (TVC)، و شناسایی آنها با روش های میکروبیولوژی، همبستگی میان نتایج حاصل از دو روش و توزیع فراوانی گروههای مختلف مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته ها: در میان قارچ های جدا شده جنس های Penicillium، Cladosporium و Aspergillus دارای بالاترین فراوانی در هردو روش نمونه گیری فعال و غیر فعال بودند. بررسی درصد فراوانی باکتری های آلاینده هوای مخازن، در هر دو روش نمونه برداری، نشاندهنده غالبیت باکتری های گرم مثبت میله ای ( و رشته ای) اسپور دار، از قبیل گونه های جنسBacillusو Streptomyces، می باشد. تحلیل آماری با نرم افزار SPSS ، همبستگی دو روش ارزیابی کننده کیفیت هوا را تائید نمود. مقایسه توزیع فراوانی گروههای مختلف نشانگر عملکرد بهتر روش فعال برای جداسازی جنس های قارچی می باشد.
نتیجه گیری: نتایج حاصل از هر دو روش به منظور ارزیابی کلی آلودگی هوا، درپایش های ادواری مخازن، قابل استناد می باشد.
آموزه های 16 دوره ارزیابی فصلی محیط کسب و کار در ایران طی پاییز 1389 تا تابستان 1393(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر، نتایج 16دوره پیمایش فصلی با ابزار پرسشنامه است که از پاییز 1389 تا تابستان 1393، به طور مستمر با مشارکت حدود 900 تشکل اقتصادی سراسر کشور اجرا شده است. در این مطالعه از تشکل های اقتصادی خواسته می شد ارزیابی خود را از مؤلفه های محیط کسب وکار در ایران، ارائه کنند. نتایج این مطالعه نشان می دهد مشکل اصلی اداره بنگاه ها در ایران از نظر تشکل های اقتصادی، مسائل زیر ساختی نظیر راه و برق نیست، بلکه مسائل نهادی و نرم افزاری است نظیر تأمین مالی تولید و نیز تضمین های حقوق مالکیت. تشکل های اقتصادی سراسر کشور که در این مجموعه پیمایش ها مشارکت کرده اند، مجموعاً محیط کسب وکار ایران را در دوره مورد بررسی بدتر از متوسط (04/6 از 10) ارزیابی کرده اند. ارزیابی تشکل های بخش صنعت و معدن بدتر از متوسط (15/6) و ارزیابی تشکل های بخش کشاورزی نسبتاً بهتر از متوسط (95/5) بوده است.
در این شانزده دور پیمایش فصلی مجموعاً، بدترین ارزیابی را تشکل های اقتصادی استان همدان و بهترین ارزیابی را تشکل های اقتصادی استان گیلان ارائه کرده اند.
پایش، بررسی و پیش بینی روند تغییرات مکانی کاربری اراضی/پوشش زمین با استفاده از مدل زنجیره ای مارکوف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سپهر دوره ۲۷ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱۰۵
35 - 47
حوزههای تخصصی:
پایش و مدیریت بهینه منابع طبیعی نیازمند اطلاعات به هنگام و صحیح است. تغییرات در پوشش زمین که در سطوح مختلف فضایی و در دوره های زمانی متفاوت رخ می دهد، بیان گر تعامل و تقابل نیازهای همیشگی جوامع انسانی و محیطی با زمین می باشد. در این راستا نقشه های کاربری/ پوشش زمین از مهم ترین منابع اطلاعاتی در مدیریت منابع طبیعی محسوب می شوند. در مطالعه حاضر، تغییرات پوشش اراضی طی 26 سال گذشته و بررسی امکان پیش بینی آن در آینده با استفاده از مدل زنجیرة مارکوف منطقه شوشتر مورد ارزیابی قرار گرفت. در این تحقیق، تصاویر سنجنده های TM لندست 4، 5 و OLI لندست 8 به ترتیب برای سال های 1989، 2000 و 2015 و هم چنین نقشه های توپوگرافی و پوشش منطقه استفاده گردید. تصاویر هر سه مقطع زمانی به چهار طبقة کاربری مرتع، اراضی کشاورزی دیم، اراضی مسکونی، و اراضی کشاورزی آبی طبقه بندی شدند. بنابر نتایج، کشاورزی آبی پویاترین کاربری موجود در منطقه بوده که وسعت این اراضی طی 1989 تا 2015 روندی صعودی را در پی داشته است، به طوری که مقدار 4337 هکتار (7/12 درصد) به این اراضی افزوده شده است. روند تغییرات کاربری مرتع نیز طی 1989 تا 2015 روندی نزولی بوده که موجب کاهش99/59160 هکتار از این طبقه شده است. نتایج حاصل از آشکارسازی تغییرات در سال 2030 به گونه ای است که در صورت ادامه روند موجود در منطقه 33/20 درصد به طبقه کاربری اراضی آبی افزوده خواهد شد، به طوری که در سال 2030 کاربری کشاورزی آبی 95/60 درصد از مساحت منطقه را شامل می شود. در کاربری های مرتع و اراضی دیم به ترتیب 12/21 و 21/0درصد از مساحت تشکیل دهنده هر کاربری کاسته شده است و به مساحت کاربری مسکونی افزوده شده است. نقشه پیش بینی حاصله از مدل زنجیره مارکوف برای ارائه دیدی کلی به منظور مدیریت بهتر منابع طبیعی بسیار حائز اهمیت است .
پایش و پیش بینی وقوع طوفان های گردوغبار با استفاده از داده های دورکاوی، سیستم اطلاعات مکانی و داده های زمینی براساس بررسی تغییرات پوشش گیاهی و عناصر اقلیمی (مطالعه موردی: جنوب و جنوب شرق ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پدیده طوفان های گردوغبار از مهم ترین مخاطرات زیست محیطی جهان امروز است که هرساله خسارت های جبران ناپذیری را بر بخش های گوناگون، ازجمله محیط زیست و سلامت انسان ها وارد می کند. هدف از این مطالعه پایش و پیش بینی وقوع طوفان های گرد و غبار در جنوب و جنوب شرق ایران با استفاده از داده های سنجش از دور در تلفیق با اطلاعات ایستگاهی است. به این منظور، از 92 تصویر ماهواره ای سنجنده مودیس و نیز داده های سازمان هواشناسی ایران در 18 ایستگاه همدیدی جنوب و جنوب شرق کشور طی سال های 2001 تا 2009 استفاده شد. در این مطالعه، روزهای گردوغباری با دو منشأ نزدیک و خارج از ایستگاه های همدیدی استخراج شد. پس از پایش سالیانه و ماهیانه طوفان ها، با استفاده از عناصر اقلیمی و شاخص NDVI برای پیش بینی طوفان های گردوغبار، با استفاده از مدل رگرسیون مکانی چندمتغیره اقدام شد. نتایج نشان می دهد که در اوایل هر سال میلادی وقوع طوفان ها افزایش و پس از ماه های ژوئن و ژوئیه سیر نزولی پیدا می کند. همچنین، گردوغبار با منشأ نزدیک ایستگاه باعث ایجاد بیشترین روزهای گردوغباری در منطقه است، به طوری که بیش از 78 درصد از روزهای گردوغباری بر اثر وقوع این نوع گردوغبار ایجاد شده است. آزمون اعتبارسنجی روابط رگرسیونی نشان داد که این روابط فراوانی طوفان های گردوغبار را در ماه های گرم و پرغبار با دقت بالاتری پیش بینی می کنند. با توجه به اینکه عمده گردوغبار این منطقه با منشأ نزدیک ایستگاه هاست، می شود با اقدامات بیابان زدایی و مقابله با فرسایش بادی حجم قابل توجهی از این طوفان ها را کاهش داد
تدوین برنامه راهبردی پایش تندرستی و فعالیت بدنی دانشجویان کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تدوین برنامه راهبردی پایش تندرستی و فعالیت بدنی دانشجویان کشور بوده است. این پژوهش، از نوع تحقیقات آمیخته (کیفی-کمی) است و به شکل میدانی اجرا شده است. جامعه آماری پژوهش را از یک سو تمامی دانشگاه های دولتی سراسر کشور و از سویی دیگر، تمامی خبرگان حوزه ورزش دانشجویی و پایش سلامت و تندرستی دانشجویان تشکیل داده است. جهت گردآوری داده ها در بخش کیفی از مصاحبه های نیمه ساختار یافته با 20 نفر از نخبگان بهره گرفته شد و در بخش کمی، نمونه شامل 39 نفر از نخبگان و ناظران مراکز تندرستی و مشاوره ورزشی دانشگاه ها بوده است. بر طبق یافته ها، ماموریت نظام پایش تندرستی و فعالیت بدنی دانشجویان کشور شامل «سیاستگذاری، برنامه ریزی و اجرای پایش سلامت دانشجویان، ارائه مشاوره ورزشی و برنامه های تمرینی و اصلاحی در جهت توسعه تندرستی، سلامت جسمانی و ارتقای کیفیت زندگی دانشجویان کشور و توسعه دانش و حساسیت آنها نسبت به حفظ و ارتقای تندرستی» و چشم انداز را «دانشجوی ایرانی: تندرست و شاداب» در نظر گرفته شد و ارزش های محوری شامل «تندرستی، نشاط و شادابی، فعالیت بدنی، تناسب اندام، اشتغال و خودکفایی در نظر گرفته شد. علاوه بر این، تعداد 20 نقطه ضعف، 11 قوت، 12 تهدید و 15 فرصت شناسایی گردید. برنامه مستخرج از این پژوهش، میتواند به عنوان یک طرح کلی و چارچوب راهنما در راستای پایش و توسعه تندرستی و آمادگی جسمانی دانشجویان کشور مورد اجرا قرار گیرد.
پایش و اولویت بندی مؤلفه های تاب آوری در بافت های اسکان غیررسمی مطالعه موردی: محله سهرابیه کرج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۳ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
77 - 99
حوزههای تخصصی:
مفهوم تاب آوری، مفهوم جدیدی است که بیشتر در مواجهه با ناشناخته ها و عدم قطعیت ها به کاربرده می شود. لذا آگاهی از وضعیت تاب آوری و تاب آور نمودن جوامع شهری دارای اهمیت خاصی می باشد. محله سهرابیه سکونتگاهی غیررسمی می باشد که ریشه شکل گیری آن به سال 1343 و تحت تأثیر اصلاحات ارضی برمی گردد. آگاهی از وضعیت تاب آوری و میزان آسیب پذیری این گونه بافت ها، امکان مدیریت مناسب و مطلوب را در مواقع بحران امکان پذیر می کند. بر این اساس، پژوهش حاضر به دنبال سنجش و اولویت بندی مؤلفه های تاب آوری در سطح محله اسکان غیررسمی سهرابیه می باشد. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی – تحلیلی مبتنی بر داده های اولیه می باشد که جمع آوری اطلاعات اولیه، به صورت اسنادی و پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه به صورت نقطه ای و با موقعیت مشخص انجام گرفته است. برای تحلیل داده ها و سنجش میزان تاب آوری و اولویت بندی مؤلفه های آن در محله سهرابیه از نرم افزارهای SPSS، Smart PLS و برای تحلیل فضایی نیز از نرم افزار Arc GIS استفاده شده است. نتایج گویای آن است که تاب آوری محله سهرابیه با میانگین 27/2 در سطح پایینی قرار دارد و در برابر بحران های طبیعی از آسیب پذیری بالایی برخوردار است. در رابطه با وضعیت هر یک از ابعاد و میزان تأثیر آن ها بر میزان تاب آوری بر اساس نتایج مدل سازی ساختاری بعد اقتصادی بیشترین و بعد کالبدی کمترین تأثیر را بر تاب آوری محله سهرابیه داشته داشته اند. نتایج تحلیل فضایی نیز نشان دهنده تفاوت تاب آوری در ابعاد مختلف بر اساس شرایط آن ها در سطوح مختلف محله است. به طوری که تنها مناطق مرکزی محله از وضعیت نسبتاً بهتری برخوردار هستند؛ اما حاشیه های شمالی، جنوبی و غربی محله تاب آوری پایینی دارند و آسیب پذیرتر هستند. با آگاهی از وضعیت تاب آوری در ابعاد مختلف و همچنین شناخت به دست آمده از وضعیت فضایی تاب آوری در سطح محله سهرابیه، می توان از برنامه ریزی و مدیریت بهتری جهت بیشتر تاب آور شدن محله دارا بود.
ساختارهای مدیریتی جهت تحقق سیاست های کلی محیط زیست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست های راهبردی و کلان سال هشتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۱
510 - 534
حوزههای تخصصی:
در راستای سیاست های کلی محیط زیست، برای سیاستگذاری و ایجاد ساختارهای مدیریتی مناسب جهت حفاظت و پاسداشت زیستگاه های طبیعی (بخشی از منابع طبیعی تجدیدپذیر) و مسایل محیط زیستی (آلودگی ها)، ضروری است تا ضمن بررسی تاریخچه ساختار اداری و حقوقی نهادهای کنونی متولی طبیعت و محیط زیست، به کمیت و کیفیت مسؤولیت آنها بیشتر دقت شود. این مقاله با روش بررسی توصیفی-تحلیلی، به دنبال آن است تا با واکاوی روند تاریخی، شرایط جاری و همچنین دیگر مدل های ساختارهای کنونی، الگوی مناسبی برای این نهادهای متولی پیشنهاد دهد. با توجه به تجربیات ساختارهای کنونی چه داخلی و چه خارجی، این پژوهش، دو ساختار مدیریتی جداگانه برای امور منابع طبیعی و مسائل محیط زیستی پیشنهاد می دهد که اولی به عنوان «وزارت زیستگاه ها» زیر نظر قوه مجریه، و دومی به عنوان «سازمان پایش محیط زیست» زیر نظر قوه مقننه است. نتایج پژوهش، با آشکارسازی تغییرات از گذشته تا به اکنون، می تواند یک منبع یاریگر برای ساختاربندی نهادی و حقوقی در جهت سیاست گذاری در افق توسعه پایا باشد. امید است ساختارهای مدیریتی پیشنهادی این پژوهش، راهگشایی برای تغییر نگرش و رویکرد اجرایی به موضوعات مرتبط با طبیعت و مسائل محیط زیستی باشند.
پایش اکوسیستم کارآفرینی در مدارس ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره هفتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
166 - 190
حوزههای تخصصی:
روش پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه ی پژوهش کلیه ی صاحب نظران حوزه کارآفرینی کشور بودند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تعداد 100 تن بر اساس دامنه ی فعالیت و نظریه پردازی در عرصه های مختلف کارآفرینی به عنوان نمونه ی نهایی انتخاب شده بودند. ابزار مورداستفاده در این پژوهش یک مقیاس بازسازی شده است. پایایی این مقیاس به کمک روش بازآزمایی و آلفای کرونباخ و روایی آن با بهره گیری از تحلیل عاملی انجام شد. پنج عامل اصلی به عنوان معرف اکوسیستم کارآفرینی در مدارس ایران بازنمایی شدند. همچنین ضریب پایایی همسانی درونی برای هر یک از عوامل و کل پرسشنامه در حد مناسب برآورد شد در بازسازی مقیاس و بومی سازی آن، مؤلفه های اکوسیستم کارآفرینی در مدارس ایران مشخص گردید. همچنین بر اساس این مؤلفه ها، پنج عامل اصلی تعیین شد. درنهایت یک مقیاس 55 سؤالی برای پایش اکوسیستم کارآفرینی در مدارس ایران طراحی گردید. هنجاریابی مذکور نشان داد که عامل مدیر متعهد به توسعه کارآفرینی در مدرسه از اهمیت بالایی برخوردار است. همچنین عامل های ساختار سازمانی، تعهد همه گروه های ذینفع مدرسه، فردی سازی برنامه های مدرسه و فرهنگ شبکه ای نیز در شکل دهی اکوسیستم کار آفرینی مدرسه، مؤثرند.
پایش ساختار شهرها از منظر راهبرد شهر خلاق (مطالعه موردی: 8 کلانشهر کشور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایده شهر خلاق از راهبردهای نوپا و موثر مشارکتی جهت توسعه بنیادی شهرها و ارتقاء محیط و کیفیت زندگی شهروندان است در واقع می توان این ایده را به عنوان یک راهبرد پایدار برای همه اعصار کلانشهرهای کشور معرفی کرد. ایده ای که با پشتوانه نوآورانه، خلاقیت، فعالیت های جدید، همواره در حال تغییر و به روز شدن می باشد. با توجه به اینکه راهبرد شهرخلاق در یک بستر و محیط فرهنگی متمدن و تاریخی شکل می گیرد و رشد می یابد، در این میان کلانشهرهای کشور هم با داشتن متنوع ترین فرهنگ ها و اقلیم ها پتانسیل های فراوانی جهت دستیابی به عنوان شهرهای خلاق جهانی دارد. هدف از مطالعه حاضر، بررسی و پایش ساختار شهری از منظر راهبرد شهر خلاق می باشد که با بهره گیری از مدل تلفیقیAHP- VIKOR به سنجش وضعیت موجود خلاقیت شهری در 8 کلانشهر کشور پرداخته است. این تحقیق از لحاظ ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی و تطبیقی و از منظر هدف، از نوع کاربردی است. یافته های تحقیق نشان می دهد در ساختارهای پنج گانه خلاقیت شهری سه کلانشهر تهران، اصفهان و تبریز به ترتیب با حداقل میزان امتیاز ویکور یا Qiیعنی 0.11، 0.47 و 0.56 در رتبه های اول، دوم و سوم قرار می گیرند و کلانشهرهای کرج، اهواز و قم به ترتیب با حداکثر میزان وزن ویکور 77/0 ، 88/0 و 90/0 رتبه های آخر را از لحاظ توانایی و پتانسیل های خلاقیت شهری در مقایسه با سایر کلانشهرهای کشور به خود اختصاص می دهند. نتایج بیانگر آن است که از یک سو در ساختارهای اجتماعی- فرهنگی و اقتصادی- عملکردی خلاقیت شهری حتی بین کلانشهرهای کشور یک توزیع نامتوازن و ناعادلانه در منابع انسانی، اجتماعی و اقتصادی حاکم است و از سوی دیگر با وجود ظرفیت ها و پتانسیل های موجود در شاخص های خلاقیت شهری این توانایی ها ناشناخته مانده است به شکل شایسته در مرحله اجراء و عمل به کار گرفته نشده است.
الگوی پایش تحولات نظام کاربری اراضی در پیرامون شهر سقز با بهره گیری از تصاویر ماهواره ی لندست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نواحی جغرافیایی پیرامون فضاهای شهری به لحاظ تغییرات کاربری اراضی، بعنوان یکی از نواحی پرشتاب در تحولات کاربری اراضی بشمار می رود. این موضوع البته در روند توسعه شهری و فضای پیرامونی در شهرهای کوچک و متوسط به لحاظ منطقه ایی دارای اهمیتی دوچندان است. زیرا این تغییرات باعث بستر سازی پدیدهای ادغام، خزش و در مواردی نیز حاشینه نشینی را باعث می شود. از این رو الگوسازی فرایند پایش در فضای شهری و پیرامون بسیار حائز اهمیت است. در این پژوهش بمنظور شناخت تحولات مکانی – فضایی نظام کاربری اراضی در شهر سقز و پیرامون آن تحولات با ارزیابی پنج دوره تصاویر ماهواره ای لندست از سال 1356 تا 1392 (1977 تا 2013) و با کنترل و پیمایش میدانی اطلاعات جمع آوری شده مورد پایش قرار گرفته است. در روش شناسی این پژوهش ضروری پس از عملیات تصحیح هندسی، یکسان سازی، بارزسازی تصاویر، استخراج شاخص پوشش گیاهی، تحلیل مؤلفه های اصلی و طبقه بندی به روشهای مختلف انجام ودر نهایت بهترین روش جهت طبقه بندی تصاویر (طبقه بندی هدایت شده به روش حداکثر احتمال) انتخاب و بر روی داده ها اعمال شد. نتایج حاصل از پژوهش حاکی از تفاوت تغییرات کاربری اراضی در پیرامون شهر سقز در دوره های مختلف زمانی است که شدیدترین مقدار تغییرات در مقایسه تصاویر سالهای 1379(2000) و 1392(2013) قابل مشاهده است. در این دوره سکونتگاههای روستایی صالح آباد و قوخ به لحاظ توسعه کالبدی در شهر سقز ادغام شده اند. از سوی دیگر بیشترین افزایش سطح مربوط به اراضی ساخته شده با تغییر از 18 به 25 درصد و بیشترین کاهش نیز مربوط به مراتع با کاهش از 43 به 30 درصد می باشد. شایان توجه است اراضی با کاربری کشاورزی و پوشش گیاهی نیز در کل دوره مورد پایش دارای نوسان بوده اما در کل کاهش قابل توجهی را نشان می دهند.
پایش و پیش بینی خشکسالی طی دوره رشد پوشش مرتع، (نمونه موردی: حوضه آبخیز قوری چای، شهرستان پارس آباد مغان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا سال هفدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۶۰
202 - 214
حوزههای تخصصی:
جهت پایش خشکسالی از مقادیر روزانه میانگین دمای هوا و مجموع بارش ایستگاه پارس آباد طی دوره آماری 1961-2016 به منظور اجرای شاخص SPI در سه بازه 1، 3 و 6 ماهه و همچنین تصاویر ماهواره لندست TM به منظور اجرای شاخص خشکسالی NDVI استفاده گردید. برای بخش پیش بینی نیز از مدل CanESM2 تحت سناریوی انتشار RCP4.5 از سری پنجم سناریوهای انتشار بهره گرفته شد که برای این منظور از متغیرهای پیش بینی کننده NCEP-NCAR 1961-2005 استفاده گردید. با توجه به اجرای شاخص های خشکسالی (SPI و NDVI) و پیش بینی مقادیر دما و بارش ایستگاه پارس آباد( مدل CanESM2 تحت سناریوی RCP4.5)، مشخص گردید که وضعیت رشد مرتع در شرایط کنونی طی مراحل گلدهی و بذردهی برخی از گونه های مهم مرتعی حوضه آبخیز قوری چای نامطلوب می باشد این مهم از طریق نمودار آمبروترمیک ایستگاه پارس آباد مغان و همچنین شاخص خشکسالی SPI 1 ماهه طی دوره آماری 1375- 1395 بدست آمد اما براساس پیش بینی مقادیر دما و بارش که با استفاده مدل CanESM2 از سری مدل های گزارش پنچم اخذ گردید، این شرایط طی سال های آینده (1385- 1477) خشک تر بوده و دوره رشد پوشش مرتعی از 6 ماه به 3 ماه کاهش می یابدکه این امر با توجه به اهمییت بالای مراتع به عنوان ذخایر طبیعی، نیاز به اجرای طرح های مدیریتی و آبخیزداری در منطقه مورد مطالعه را دارد.
پایش تاب آوری شهری به منظور کاهش اثرات حوادث طبیعی با تاکید بر زلزله (مطالعه موردی اسلامشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین الزامات، پرداختن به مسائل کالبدی بافت های مسکونی در شهرها، تبیین مفهوم تاب آوری و پیرو آن مقاوم سازی این بافت ها در مواجهه با حوادث و مخاطرات احتمالی است. در این میان، با توجه به مفهوم تاب آوری که بر میزان تخریب و زیانی که یک سیستم قادر است جذب و تحمل کند و همچنین میزان توانایی برای خود سازماندهی در شرایط مختلف و میزان توانایی سیستم در ایجاد و افزایش ظرفیت یادگیری و تقویت سازگاری با شرایط را مورد توجه قرار می دهد ، درصدد است تا محیط از تعادل خود خارج نشود. لذا در این پژوهش به دنبال بررسی وضعیت کالبدی، محیطی و نهادی شهر اسلامشهر نسبت به وضعیت تاب آوری و خطرات احتمالی زلزله می باشیم ، تا بتوان در ارتقاء تاب آوری شهر و کاهش خطرات احتمالی گام برداشت. پژوهش حاضر به لحاظ هدف،کاربردی و به لحاظ ماهیت توصیفی- تحلیلی می باشد، روش گردآوری داده ها، بصورت کتابخانه ای و مطالعه میدانی است. در راستای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون، و اسپیرمن و همچنین تحلیل عامل ها استفاده شده است نتایج تحقیق نشان می دهد که مقوله تاب آوری در شهر اسلامشهر با توجه به نقش نهادهای- مدیریتی و عوامل محیطی و کیفیت ابنیه در ارتباط مستقیم بوده و چگونگی عملکرد و وضعیت آنها در کاهش و شدت سوانح نقش اساسی دارد.
پایش سکونتگاه های روستایی پراکنده و کوچک در راستای طرح های ساماندهی؛ مورد مطالعه دهستان شوسف شهرستان نهبندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۵ بهار ۱۳۹۵ شماره ۱۵۳
۱۱۲-۹۷
حوزههای تخصصی:
توسعه در هر سرزمینی، در صورتی امکان پذیر خواهد بود که به تمامی جوامع توجه خاص بشود. جامعه روستایی و به ویژه روستاهای پراکنده از این گونه اند. روستاهای پراکنده و کوچک، از لحاظ شاخص های توسعه انسانی معمولاً در وضعیت پایینی قرار دارند و همین امر بررسی وضعیت اقتصادی و اجتماعی و ارائه یک رویکرد اساسی برای ارائه خدمات و ساماندهی آن ها را ضرورت می بخشد. در این تحقیق دهستان شوسف از شهرستان نهبندان مورد مطالعه قرار گرفته است که در کمربند مرزی شرق کشور قرار گرفته و دارای سکونتگاه های کوچک با وضعیت نامطلوب فرهنگی و اقتصادی است. لذا هدف این مقاله بررسی موانع و راهکارهای فرا روی انجام طرح تجمیع سکونتگاه های روستایی پراکنده و کوچک دهستان شوسف از لحاظ ابعاد اقتصادی, اجتماعی و زیستی می باشد. تحقیق حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و بر اساس ماهیت و روش، توصیفی-تحلیلی است. جامعه مورد مطالعه117 خانوار و حجم نمونه،80 خانوار تعیین گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده های آماری و تعیین سطوح معنا داری بین متغیرها از آزمون های t تک نمونه ای و آنالیز واریانس یک طرفه (ANOVA) استفاده شد. نتایج نشان داد که وضعیت اجتماعی- فرهنگی سکونتگاه های مورد مطالعه دارای نمره ای برابر با 901/1و از حیث شرایط اقتصادی دارای نمره 2/1و میانگین شرایط زیرساختی این سکونتگاه ها 59/1 به دست آمد که مؤید وجود ضعف از این منظر می باشد. در کل بر اساس نتایج آنالیز استنباطی آزمون ها می توان اظهار داشت که شرایط اجتماعی- فرهنگی سکونتگاه های روستایی پراکنده و کوچک در سطح نامطلوبی قرار دارد. موانع پیش روی پروسه ساماندهی روستاهای کوچک و پراکنده از دیدگاه روستائیان به طور عمده شامل وجود ظرفیتی اقتصادی - تولیدی (هر چند محدود) در فضای سکونتگاه های کنونی و عدم رغبت روستائیان به ترک و رهاسازی آن می باشد.
بررسی روند خشکسالی با استفاده از شاخص های SPEI اصلاح شده و MSPI در مقیاس های زمانی مختلف (مطالعه موردی: استان فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پایش مؤثر و به موقع خشکسالی می تواند به توسعه سامانه های خشکسالی و مدیریت بهینه منابع آبی کمک کند. بنابراین، در این پژوهش وضعیت خشکسالی ایستگاه های سینوپتیک استان فارس (آباده، شیراز، فسا و لار) در مقیاس های زمانی مختلف (6،3، 9 و 12 ماهه) با استفاده از شاخص های بارش-تبخیر و تعرق (SPEI) و بارش استاندارد چند متغیره (MSPI) مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت، به منظور بررسی روند شاخص های مورد بررسی از آزمون من-کندال استفاده شده است. بر اساس نتایج، در مقیاس های زمانی کوتاه مدت فراوانی دوره های خشک و مرطوب زیاد است. اما با افزایش مقیاس های زمانی، فراوانی دوره های خشک و مرطوب کاهش می یابد و تداوم آن ها افزایش پیدا می کند. از لحاظ شاخص SPEI در مقیاس زمانی 3 ماهه شدیدترین خشکسالی در ایستگاه آباده (20/5-) و شدیدترین ترسالی در ایستگاه شیراز (21/5) می باشد. در مقیاس زمانی 6 ماهه شدیدترین خشکسالی و ترسالی به ترتیب در ایستگاه های آباده (45/3-) و شیراز (10/3) مشاهده شد. در مقیاس زمانی 9 ماهه شدیدترین خشکسالی و ترسالی در ایستگاه لار به ترتیب با مقادیر 63/3- و 48/2 می باشد. همچنین در مقیاس 12 ماهه شدیدترین خشکسالی در ایستگاه شیراز (37/3-) و شدیدترین ترسالی در ایستگاه آباده (37/2) می باشد. تجزیه و تحلیل مؤلفه های اصلی سری زمانی SPI نشان داد که اولین مؤلفه اصلی (PC 1 ) می تواند درصد زیادی از تغییرات را در سری های زمانی SPI اصلی در تمام مناطق مورد مطالعه در این پژوهش، به خود اختصاص دهد. همچنین نتایج نشان داد که MSPI ها از نوسانات سری زمانیSPI به ویژه در دوره های خشک و مرطوب طولانی مدت پیروی می کنند. به طوری که، دوره های خشک و مرطوب جزئی در دوره های خشک یا مرطوب شدید و طولانی، ممکن است توسط MSPI حذف شوند.