مطالب مرتبط با کلیدواژه

فعل حسی


۱.

چندمعنایی نظام مند با رویکردی شناختی تحلیل چندمعنایی فعلِ حسیِ «شنیدن» در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معنی شناسی شناختی چندمعنایی نظام مند فعل حسی شنیدن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۵۴ تعداد دانلود : ۹۳۳
در چندمعنایی نظام مند، تبیین های شناختی، زمینه ساز چندگانگی معانیِ واژه هاست و به همین با شواهد بینازبانی و تاریخی مورد بررسی قرار می گیرد. واژگان اعضای بدن و نیز افعال حسی از مهم ترین حوزه های واژگان در معنی شناسی شناختی در چندمعنایی نظام مند است. در این مقاله پس از معرفی چندمعنایی نظام مند در نگرش شناختی در تقابل با چندمعنایی در نگرش ساخت گرا، ملاحظات نظری و پیشینة مطالعات را در قالب نمونه هایی از زبان فارسی با شواهدی از اندام واژه ها و فعل های حسی ارائه می دهیم، آنگاه به طور خاص چندمعنایی فعل «شنیدن» را در زبان فارسی براساس الگوی آنتونانو و سوییتزر بررسی می کنیم. این مقاله نشان می دهد که الگوی تیلر برای ترسیم چندمعنایی فعل های حسی در زبان فارسی کارایی دارد. مهم ترین شواهد این رویکرد، از کاربرد اندام واژه ها و فعل های حسی در متون ادبی به دست می آید که شیوه های کاربرد آنها می تواند عاملی سبک شناختی در آثار ادبی محسوب شود.
۲.

چندمعنایی نظام مند در رویکرد شناختی، تحلیل چندمعنایی فعل حسّ دیدن در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بسط معنایی ترکیب پذیری جسم انگاری شبکه معنایی فعل حسی معناشناسی شناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۹۷ تعداد دانلود : ۵۲۰
پژوهشِ توصیفی- تحلیلیِ حاضر با استفاده از الگوی جسم انگاری (آنتونانو، 1999 و 2002) و شبکه معناییِ افعال حسّی (افراشی و عسگری، 1396) چندمعنایی فعل حسّی دیدن را توصیف و تحلیل کرده است. بدین منظور، معانی فعل دیدن در زبان فارسی با استفاده از لغت نامه دهخدا ، فرهنگ معین و پایگاه دادگان زبان فارسی جمع آوری شدند. در این مرحله (4500) جمله از پایگاه دادگان زبان فارسی استفاده شد که برمبنای معانی بسط یافته دسته بندی شدند. تحلیل های نوشتار پیش رو که بیشتر با مدّ نظر قراردادن قابلیت های حواس بشری و شیوه دریافت ما از جهان اطراف صورت می گیرد، نشان می دهد که جسم انگاری سرچشمه مفهوم سازی استعاری و بسط معنایی فعل دیدن است و چندمعنایی فعل دیدن حاصل تعامل محتوای معنایی این فعل با دیگر عناصر سطح جمله است. یافته های پژوهش حاضر در راستای آنتونانو (1999) و افراشی و عسگری (1396) است. مواردی نیز یافت شد که آنتونانو (1999 و 2002) به آن ها اشاره ای نکرده است. از طرفی، یافته های نوشتار پیش رو درراستای اظهاراتِ آنتونانو (2002)، ایوانز و ویلکینز (2000) و کووچش (2005) است که ایده جهانی بودن بسط معنایی افعال حسّی سویتزر (1990) را مورد تردید قرار داده بودند.
۳.

ساختار موضوعی فعل حسی «دیدن» در زبان فارسی: رویکرد دستور ساختِ گلدبرگ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ساخت موضوعی فعل حسی دستور ساخت دستور ساخت شناختی چندمعنایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۹ تعداد دانلود : ۱۹۷
فعل های حسی طبقه مهمی از افعال در زبان های طبیعی اند که برای بیان رویدادهای حسی و ادراکی مربوط به انسان و سایر موجودات ذی شعور به کار می روند. مقاله حاضر به بررسی ساختار موضوعی مهم ترین فعل حسی در زبان فارسی، یعنی «دیدن»، در چارچوب دستور ساخت شناختی گلدبرگ (1995، 2006) می پردازد. داده های پژوهش شامل مجموعه ای بیش از 500 جمله نوشتاری فارسی معیار است که از پیکره همشهری استخراج شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که فاعل فعل «دیدن» از لحاظ معنایی نقش حسگر و مفعول آن نقش پدیده دارد که گاه به صورت گروه اسمی و گاهی به صورت بند پیرو ظاهر می شود. فعل «دیدن» از درجه بالایی از چندمعنایی برخوردار است و در این پژوهش 17 معنای مجزا برای آن کشف شده است که در هر یک از این معانی، ساختار موضوعی فعل از لحاظ ویژگی های صوری یا معنایی مفعول ویا از لحاظ تعداد متمم ها متفاوت است. در نتیجه می توان استدلال کرد که ساختار موضوعی فعل «دیدن» برخلاف دیدگاه رایج در رویکرد فرافکن گرا، وابسته به خود فعل نیست، بلکه وابسته به ساخت خاصی است که فعل در آن قرار می گیرد. این نتیجه گیری همسو با دیدگاهی است که در رویکرد ساخت گرا اتخاذ می شود و ساخت را به خودی خود واجد صورت و معنای مستقل می داند.
۴.

ساختار موضوعی افعال حسّی شنوایی در زبان فارسی در چارچوب دستور ساختِ گلدبرگ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ساخت موضوعی فعل حسی دستور ساخت دستور ساخت شناختی رویکرد ساختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۷ تعداد دانلود : ۱۸۱
افعال حسّی طبقه مهمی از افعال در زبان های طبیعی اند که رویدادهای حسّی و ادراکی مربوط به انسان و دیگر موجودات ذی شعور را بیان می کنند. هدف پژوهش حاضر این است که ساختار موضوعی افعال مربوط به حس شنوایی در زبان فارسی را در چارچوب دستور ساخت گلدبرگ (1995، 2006) بررسی نماید. داده های پژوهش مشتمل بر 320 جمله نوشتاری فارسی معیار است که از پیکره همشهری (نسخه دوم) استخراج شده اند. نتایج بررسی داده ها نشان می دهد که فعل بسیط «شنیدن» چندمعناترین فعل حسّی شنوایی در زبان فارسی است که پنج معنای متفاوت دارد: شنیدن غیرارادی، شنیدن ارادی، مطلع شدن، اطاعت کردن و استشمام کردن. فعل «شنیدن» در این معانی پنج گانه در مجموع سه نوع ساختار موضوعی را از خود نشان می دهد: [فاعل + مفعول اسمی]، [فاعل + مفعول بندی] و [فاعل + مفعول حرف اضافه ای]. سایر افعال مربوط به حس شنوایی نیز دارای ساخت ساختار موضوعی خاصی هستند که تعیین کننده معنا و نحو آنهاست اما درجه چندمعنایی آنها کمتر از فعل «شنیدن» است. براساس رویکرد ساخت بنیاد می توان نتبجه گرفت که چندمعنایی این افعال از نوع چندمعنایی ساختی است که در سطح ساخت های کمابیش انتزاعی و طرحواره ای قابل تبیین است و نه در سطح واژه های عینی.