مقالات
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش، بررسی تاثیر خدمات روانشناختی دورة بازتوانی برخودپندارهی منفی، اضطراب، افسردگی و عزت نفس معتادان مرکز اجتماع درمان مدار شهرستان اهواز درسال های 87-1386 بود. روش: طرح پژوهشی از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون و یک گروه بود. جامعهی آماری این تحقیق کلیهی معتادان خود معرف مرد (50 نفر) بودند که برای درمان درفاصلهی زمانی چهار ماهه در این مرکز پذیرش شدند. نمونهی این پژوهش شامل، 50 نفر از معتادان مرکز یاد شده بود که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. پس از انتخاب گروه نمونه، قبل از ارایهی خدمات روانشناختی، پیش آزمون اجرا شد و پس از طی دورهی چهارماهه در مرکز بازتوانی و ارایهی خدمات روانشناختی، از آن ها پس آزمون به عمل آمد. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش عبارت بودند از: پرسشنامه خودپندارهی راجرز، اضطراب کتل، افسردگی بک و عزت نفس کوپر اسمیت.
بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان داد که شرکت در مراکز اجتماع درمان مدار و گرفتن خدمات روانشناختی بر کاهش میزان خود پندارهی منفی، افسردگی، اضطراب و افزایش میزان عزت نفس موثر است.
اثربخشی خانواده درمانی سیستمی بوئن بر تمایزیافتگی و کارکرد خانواده های دارای فرزند معتاد
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی خانواده درمانی سیستمی بوئن بر افزایش تمایزیافتگی و بهبود کارکرد خانواده های دارای فرزند معتاد انجام شده است. روش: این مطالعه از نوع طرح های شبه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه گواه است. گروه نمونهی این پژوهش به طور داوطلبانه از میان مراجعان مجرد معتاد و اعضای خانواده های آن ها از چهار مرکز درمانی اعتیاد انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (5 خانواده 4 نفره) و گواه (5 خانواده 4 نفره) جایگزین شدند. گروه آزمایش، هشت جلسهی دو ساعته بر اساس تئوری سیستمی بوئن تحت خانواده درمانی قرار گرفتند و در این مدت، گروه گواه فقط درمان متعارف بهزیستی/وزارت بهداشت را دریافت میکردند. پرسشنامه های تمایزیافتگی و ابزار سنجش خانواده بر روی هر دو گروه اجرا شد. یافته ها: خانواده درمانی سیستمی بوئن موجب افزایش تمایزیافتگی و بهبود کارکرد افراد معتاد و اعضای خانواده های آن ها شد. بحث و نتیجه گیری: افراد معتاد و خانواده های آن ها تمایزیافتگی پایینی دارند که این امر موجب بدکارکردی خانواده میشود. خانوده درمانی سیستمی بوئن میتواند در این زمینه کاربرد داشته باشد.
تأثیر آموزش بر آگاهی و نگرش جوانان پسر محلات حاشیه ای در خصوص مضرات مصرف مواد مخدر
حوزههای تخصصی:
هدف: مصرف مواد مخدر پدیده ای جهانی است که آسیب های فراوان جسمی، روانی، خانوادگی، اجتماعی و اقتصادی به دنبال دارد به طوری که میتواند شخص درگیر را دچار افت جدی در کنش های فردی و اجتماعی نماید. فعالیت های پیشگیرانه میتواند نقش مهمی در مصونیت این قشر از آسیب های ذکر شده، داشته باشد. این فعالیتهای پیشگیرانه میتواند متمرکز بر آموزش و آگاه سازی باشد. روش: پژوهش حاضر در سال 1388و در بین جوانان 25-15 ساله محلات حاشیه شهر ایلام انجام گرفته است. نمونه انتخابی به صورت فراخوان برای شرکت در کلاس های آموزشی دعوت شدند و هر کلاس آموزشی شامل 60 الی 70 نفر بود که هر گروه در دو جلسه دو ساعته توسط مدرس مربوط در زمینه آشنایی با مواد مخدر و زیان های آن آموزش دیدند. یافته ها: نتایج نشان داد آموزش بر افزایش آگاهی جوانان موثربود. نتیجه گیری: آموزش میتواند در بالا بردن آگاهی و تغییر نگرش جوانان نسبت به مضرات مصرف مواد مخدر و مقاوم سازی آن ها موثر باشد.
تأثیر آموزش مهارت های زندگی بر گرایش نسبت به مواد مخدر در مراجعهکنندگان به مراکز درمان و بازتوانی اعتیاد
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این تحقیق بررسی تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر گرایش نسبت به مواد مخدر معتادان بود. روش: این پژوهش یک پژوهش آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. محقق برای تشکیل گروه ها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی، نیمی از آزمودنیها را در گروه آزمایش که متغیر مستقل آموزش مهارت های زندگی در مورد آن ها اعمال گردید و نیم دیگر آزمودنیها را در گروه کنترل که هیچ گونه متغیر مستقلی در مورد آن ها اعمال نگردید، جایگزین نمود. نمونه آماری طرح حاضر شامل شصت نفر معتاد بهبود یافته بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. یافته ها: بحث و نتیجه گیری: آموزش مهارت های زندگی بر کاهش گرایش به مصرف مواد مخدر معتادان بهبود یافته مؤثر میباشد.
اثربخشی آموزش مقابله مثبت بر کاهش اعتیادپذیری دانشجویان
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مقابله مثبت بر کاهش اعتیادپذیری، دانشجویان دختر خوابگاهی بود. روش: آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. گروه نمونه به این صورت انتخاب شد که ابتدا 160 پرسشنامه اعتیادپذیری بین دانشجویان خوابگاه توزیع شد. از این تعداد 20 دانشجو که نمره بالاتر از نمره برش در آزمون اعتیادپذیری داشتند، انتخاب شده و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه تقسیم شدند. برای افراد گروه آزمایش، جلسات آموزشی به مدت 10 جلسه و هر جلسه به مدت 90 دقیقه برگزار شد. آموزش مقابله مثبت بر مبنای سه مولفه اصلی روابط اجتماعی، هدف گذاری و معنویت و برگرفته از نظریه باب موری بود. بعد از اتمام دوره، پس آزمون بر روی افراد گروه آزمایشی وگروه گواه اجرا شد. یافته ها: نتایج نشان داد آموزش مقابله مثبت به طور معنا داری باعث کاهش آمادگی اعتیاد در دانشجویان میشود. نتیجه گیری: آموزش مقابله مثبت در کاهش آمادگی اعتیاد دانشجویان دختر موثر است.
بررسی میزان تأثیر چند رسانه ای آموزشی مواد توهم زا بر نگرش و آگاهی دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
هدف: در تحقیق حاضرتأثیر چند رسانه ای آموزشی مواد توهم زا بر نگرش و آگاهی دانش آموزان پایه اول دبیرستان مورد بررسی قرار گرفت. روش: روش این تحقیق شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون تکگروهی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پایه اول دبیرستان های منطقه 19 شهرتهران بود. نمونه آماری شامل 30 نفر از دانش آموزان دبیرستان شهید کلهر منطقه 19 آموزش و پرورش شهر تهران بود که به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. پس از طراحی و تولید نرم افزار آموزشی به صورت چند رسانه ای و همچنین تهیه ابزارهای پژوهش، ابتدا یک پیش آزمون نگرش و آگاهی بر روی دانش آموزان در یک جلسه اجرا شد، سپس آموزش به کمک چند رسانه ای آموزشی مواد توهم زا بر روی دانش آموزان اجرا و بعد از آموزش، پس آزمون اجرا شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاکی از آن است که چند رسانه ای آموزشی مواد توهم زا بر نگرش و آگاهی دانش آموزان اول دبیرستان تاثیرگذار بوده است و آموزش یک نقش اساسی در ارتقاء نگرش و آگاهی دانش آموزان نسبت به مواد توهم زا ایفا میکند. نتیجه گیری: از این روش میتوان برای پیشگیری از اعتیاد بهره برد.
بررسی الگوی مصرف اعتیاد در زنان معتاد مراجعه کننده به مراکز کاهش آسیب
حوزههای تخصصی:
هدف: اعتیاد به مواد مخدر یکی از انحرافات شایع عصر حاضر است که سالانه قربانیان بیشماری میگیرد و آسیبی جدی بر پیکر خانواده و جامعه وارد میکند. مطالعه حاضر با هدف بررسی الگوی مصرف مواد مخدر و روش مصرف در زنان مصرف کننده مواد در استان کرمانشاه انجام گردیدشد.
روش: این پژوهش یک مطالعه توصیفی-تحلیلی است. با توجه به محدودیت دسترسی به زنان، تمام زنان مراجعه کننده به مرکز (121نفر)، مورد مطالعه قرار گرفتند. متغیرهای مورد بررسی در این افراد عبارت بودند از: سن اعتیاد، علل و الگوی مصرف مواد مخدر، وضعیت تاهل. یافته ها: بیش از 6/72 درصد از مراجعه کنندگان سابقه مصرف تریاک را ذکر کردند. همچنین کراک، شیره، هروئین، نورجیزک و تمجیزک، شیشه وحشیش به ترتیب موارد مصرفی دیگر بودند. بحث و نتیجه گیری: این آمارها و ارقام ها میتوانند در سیاست گذاریها نقش داشته باشند.