مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
تفویض
منبع:
معرفت سال بیست و نهم بهمن ۱۳۹۹ شماره ۲۷۸
5-10
حوزه های تخصصی:
این مقال شرحی است بر کلام امام محمدباقر علیه السلام در باب صفات شیعیان واقعی. حضرت می فرمایند: با تفویض صحیح (همه امور به خدا) به آسایش دل دست یاب و آسودگی تن را در آسایش دل جست وجو کن، و با کاهش خطا، آسودگی دل را به دست آور. روان شناسان و اگزیستانسیالیست ها معتقدند که انسان حیوان مضطرب است. اگر انسان اضطراب نداشته باشد، انسان نیست. راه حل روان شناسان برای درمان اضطراب این است که اصلاً نباید به سختی ها و گرفتاری های زندگی اندیشید و باید به دنبال خوشی و سرگرمی بود. ولی انبیای الهی معتقدند که برای رهایی از اضطراب های دنیایی، باید ماهیت این عالم و دنیا را که گذرگاه و موقتی است، شناخت. کسی که سختی های این دنیا را تحمل کند و وظایفش را انجام می دهد، به آرامش و آسایش ابدی خواهد رسید. باید امور را به خدا واگذار کرد. لازمه واگذاری امور به خدا این است که انسان احساس آرامش کند و تنها نگرانی او انجام وظیفه به بهترین شکل باشد. واگذاری کارها به خدا و اعتماد به او درباره سرانجام امور، راهی است برای آرامش روح و ریشه کن کردن اضطراب، ناراحتی و ترس های بی دلیل.
تفویض طلاق به عنوان شرط ضمن عقد در فقه اسلامی و حقوق موضوعه
منبع:
قانون یار دوره پنجم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۷
509-541
حوزه های تخصصی:
از دید گاه اسلام، خانواده مهم ترین رکن جامعه است که به وسیله ی ازدواج زن و مرد شکل می گیرد؛ اما در مواردی که چاره ای جز جدایی زوجین نیست، طلاق از مبغوض ترین حلال ها است. فقها و حقوق دانان، طلاق را حق مرد می دانند که در ماده ی 1133 قانون مدنی به تبعیت از فقه، به این موضوع اشاره شده است. در این راستا ممکن است برخی از مردان از این حق، سوءاستفاده کنند؛ به همین دلیل، داشتن حق طلاق برای زنان، مسئله ای مهم و اساسی است. فقه و قانون تدابیری اندیشیده اند که زن بتواند به -نوعی اختیار طلاق داشته باشد و نیز اختیار مطلق زوج را، محدود کند. این تدبیر، استفاده از شروط ضمن عقد نکاح است. مطابق ماده ی 1119 قانون مدنی، طرفین عقد ازدواج می توانند هر شرطی که مخالف با مقتضای عقد نکاح نباشد، در این عقد لحاظ کنند. با توجه به این ماده، ممکن است زنان، شرط تفویض طلاق را از همسر خود، خواستار باشند. در این پژوهش به مبانی فقهی و حقوقی این شرط پرداخته شد. نتایجی که از این پژوهش به دست آمد این است که جواز تفویض طلاق به زوجه، امری اختلافی است. این اختلاف ناشی از وجود روایات متعارض در این خصوص است. برخی از روایات بر جواز تفویض طلاق به زوجه دلالت دارند و برخی دیگر حاکی از عدم جواز تفویض در طلاقند. در فقه امامیه، اقلیت قائل به جواز ند؛ اما مشهور، قائل به عدم پذیرش تفویض در طلاقند و روایات جواز تفویض طلاق را حمل بر تقیه می کنند. حقوق موضوعه ی ایران نیز، بر حسب تبعیت از مشهور، مخالف جواز تفویض در طلاق است. در نهایت با توجه به دلایل مذکور در پایان نامه، که عدم جواز تفویض طلاق به زوجه مورد قبول قرار گرفته، به تبعیت ازآن، شرط تفویض طلاق نیز پذیرفته نیست. مراجع عظام تقلید، شرط تفویض در طلاق را جایز نمی دانند؛ اما شرط وکالت مطلق یا مقید در طلاق را به دلیل اطلاق روایات، مورد قبول قرار داده اند. به نظر می رسد، درج کردن وکالت مطلق در سند ازدواج، می تواند جایگزین شرط تفویض طلاق شود. در این پژوهش، به سوءاستفاده از حق طلاق مردان و راه کارهای جلوگیری از آن نیز پرداخته شد.
درنگی تازه بر پیوند تاریخی «معتزله » و «تفویض»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر پایهی بسیاری از نقل ها، نظریهی «تفویض» به معنای قدرت استقلالی انسان در انجام افعال خود، به معتزله به عنوان یکی از فرقه های مهم اسلامی نسبت داده شده است. البته، این انتساب از ناحیهی برخی محقّقین به چالش کشیده شده و در مقابل، برخی به هواخواهی از آن برخواسته اند. این نوشتار در پی آن است تا با روش کتابخانه ای و با بررسی پایه های فکری معتزله در بحث از شیوهی آفرینش افعال انسان و جست وجو در عبارات ایشان و از سوی دیگر، با تکیه بر گواهی های کهن تاریخی در آثار فرقه پژوهان و نکته آرایی های بدیع در گونه شناسی اصطلاحات «تفویض و قدر»، به داوری در این میان نشسته و آورده ای منطقی را در پاسخ به این پرسش اصلی که «پیوند معتزله و تفویض چگونه قابل ارزیابی است؟ » نتیجه دهد. بر این اساس، با استناد به آنچه گذشت و با عنایت به گزارش های علمای هم عصر و نزدیک به دوران اوج معتزله و همراهی نظام فلسفی مورد قبول اکثریت ایشان در پذیرش نظام اسباب و مسببات و وجود شواهدی متقن در عبارات برجای مانده از ایشان در نفی «استقلال » عبد در ایجاد افعال خویش و همچنین نارسایی شواهد مخالفان مانند بهره گیری از قاعدهی «استحاله اجتماع قادرین علی مقدور واحد» در انتساب این نظریه به ایشان، در نهایت، پیوند معتزله و تفویض را دارای پشتوانه منطقی و ادله کافی نیافتیم.
تحلیل و بررسی دیدگاه شیخ مفید و علامه حلی در مسئله «اختیار»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال پنجم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۸
69 - 84
حوزه های تخصصی:
آنچه به عنوان اندیشه های کلامی شیعه شناخته می شود، پیشینه و تطوراتی دارد که بدون شناخت آن، تصویر جامعی از فکر امامیه و کلام شیعه ترسیم نمی شود. مفهوم اختیار نیز در طول تاریخ کلام امامیه، دستخوش تطوراتی گشته و متکلمان امامی قرائت های متفاوتی از آن به دست داده اند. این مقاله به بررسی و مقایسه دیدگاه شیخ مفید در مدرسه کلامی بغداد و علامه حلی در مدرسه کلامی حله دراین باره پرداخته و سیر تطور این مفهوم را در این دو مدرسه به تصویر کشیده است. شیخ مفید به تبع شیخ صدوق، اختیار را به تشریع احکام و تعیین حدود توسط خدای متعال تفسیر کرده است، اما علامه حلی، بیشتر به تکثیر براهین بر اصل اختیار و فاعلیت انسان پرداخته است.
ردپای غلو در شعر آیینی شاعران فارسی سرا (از سده ششم تا معاصر با تأکید بر شاعران کاشانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۶
۱۱۶-۸۹
حوزه های تخصصی:
نگارندگان در این پژوهش کوشیده اند ضمن شناسایی انواع غلو و بررسی و تحلیل آن در شعر آیینی، دلایل ورود و گسترش آن را در این گونه ادبی بررسی کرده تا بتوانند شاعران و سخن سرایان را از افتادن در چنین دامی نجات دهند. جامعه هدف ما در این پژوهش، منتخبی از شاعران آیینی است که اینگونه آسیب ها در اشعارشان جلوه بیشتری داشته است؛ اتصاف صفات و اسماء ویژه خداوند به ائمه علیهم السلام و جعل داستان های اساطیری و افراط در امیدوار ساختن مردم به شفاعت آن بزرگان، نمونه هایی از آسیب های محتوایی است که در این پژوهش سعی شده تا با روش تحلیلی-توصیفی، بدان پرداخته شود.
تاملی در مسئله جبر و اختیار در کلام امامیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال هجدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۷
21 - 46
حوزه های تخصصی:
مسئله جبر و اختیار از مسائل بنیادینی است که با مسائل مهمی همچون هدف از آفرینش انسان، بعثت پیامبران، نصب امامان علیهم السلام و معاد مرتبط است، به گونه ای که اتخاذ دیدگاه نادرست در این باره، می تواند مسائل یادشده را تحت الشعاع قرار دهد. آنچه در این پژوهش، مدنظر است، نگاهی مورخانه به تطورات این مسئله در تاریخ کلام امامیه است. اگرچه آموزه امر بین الامرین در سخنان پیشوایان راستین مذهب تشیع به روشنی بیان شده و امروزه نیز در کلام امامیه مقبول افتاده، نگاهی تاریخی به این مسئله نشان از این واقعیت دارد که آموزه یادشده در سنت کلامی متکلمان امامیه تا قرن های مدیدی جایگاه روشنی نداشته، بلکه متروک و مهجور بوده است.
تحلیل و نقد قرائت تفویضی و تأویلی رشید رضا پیرامون مسئله رؤیت خداوند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال نوزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۹
19 - 40
حوزه های تخصصی:
بحث رؤیت خداوند از مباحث پرچالش میان فرق اسلامی است که در سیر تفکر کلامی با تغییراتی همراه بوده است. در این میان دو رویکرد ظاهرگرا و تأویل گرا همواره مورد توجه متکلمان بوده است. چنان که اهل حدیث، سلفیه و اشاعره متقدم با تکیه بر ظاهر آیات و روایات بر جواز رؤیت بصری خدا تأکید می کنند؛ هر چند در ادامه برای رهایی از مشکل تشبیه به قاعده بلاکیف روی می آورند. در مقابل، امامیه، معتزله و اشاعره متأخر با تأویل آیات و روایات، تنها به جواز رؤیت قلبی و شهودی در قیامت معتقدند. رشیدرضا به عنوان برجسته ترین مفسّر معاصر اهل سنت، در تبیین مسئله رؤیت، به صورت نسبی رویکردی شبیه اشاعره متأخرِ تأویل گرا دارد. با این حال برای همراهی با مذهب سلف، معنای تأویل شده را بدون کیفیت معرفی می کند. هر چند بر این تأویل وی نیز اشکال وارد است. این پژوهش به شیوه تحلیل محتوا ضمن تبیین دقیق قرائت رشید رضا از مسئله رؤیت، تعامل دوگانه وی را مشخص کرده، به نقد آن پرداخته است.
بازشناسی روایاتِ منسوب به طبری در دلائل الإمامه(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
حدیث و اندیشه بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۳
90 - 130
حوزه های تخصصی:
کتابِ دلائل الإمامه، از جمله کتاب هایی است که درباره فضائل و کراماتِ معصومین ع نگاشته شده و تأثیر قابل توجهی در منابعِ پس از خود داشته است. یک دسته از روایاتِ این کتاب، با نام ابو جعفر محمد بن جریر طبری آغاز شده و به همین دلیل برخی این کتاب را به محمد بن جریر بن رستم طبری امامی نسبت داده اند. با توجه به مشایخ نامبرده در این اسانیدِ به نظر می رسد مقصود از طبری در آن ها، همان محمد بن جریر بن یزید طبری، تاریخ نگار و مفسّر مشهور اهل سنّت است. احتمالاً نقل این معجزات شگفت، با رویکردی جدلی به طبری نسبت داده شده است. حضور نامِ برخی دیگر از رجال عامه در این اسانید، مؤید این رویکرد است. قرائنی مانندِ زمان پریشی، درهم ریختگی طبقات، ناشناس و منفرد بودن بیشتر افراد نام برده، و عدم تناسب متن روایات با شخصیت راویان، اصالت این اسانید را با اشکال جدّی مواجه می سازد. از سوی دیگر متن بسیاری از این روایات نیز با داده های تاریخی یا گزاره های عقلی و اعتقادی در تضادّ است یا نشانه هایی ادبی بر ساختگی بودن آن یافت می شود.
تطبیق مفهوم توکل در نگاه خواجه عبدالله انصاری و سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال ششم پاییز ۱۳۹۱ شماره ۲۳
108 - 137
حوزه های تخصصی:
توکّل اصطلاح دینی، اخلاقی و عرفانی است؛ در لغت به معنای اعتماد کردن، تکیه کردن، اعتمادنمودن بر کسی و اعتراف کردن بر عجز خود است. (لغت نامه دهخدا: ذیل لغت) خواجه عبدالله انصاری از عرفای مشهور قرن پنجم هجری، از مفاهیمی مانند لجا، تفویض و تسلیم در کنار توکّل نام برده است. وی مقام توکّل و تفویض را کار خود به حقّ سپردن معنا کرده است. و سپس مقام لجا و تسلیم را بر توکّل و تفویض برتری بخشیده و آن را سپردن خویشتن به حقّ دانسته است؛ یعنی تسلیم هر آنچه میان بنده و خداوندا از اعتقاد، خدمت (بندگی) و حقیقت است. سنایی نیز در باب اول حدیقه الحقیقه، این دیدگاه را در مقام توکل در دو "حکایت فی توکّل العجوز "، "حکایت التمثیل فی الذی هو یطعمنی و یسقینی" به تصویر کشیده است. هم چنین انصاری با بیان درجات توکّل و نامگذاری آن به این نکته ی مهم اشاره دارد که یقین به قسمت غیر از رضا به قسمت است؛ و عمیق ترین آرامش ناشی از رضایت به خدا و قضای وی را سنایی در داستان "حاتم و زن" وی در ذیل حکایت "فی توکل العجوز" آورده است. خواجه عبدالله انصاری نهایت کار خود را متوکّل را به توکّل حقیقتی می داند که همانا پیوند مقام توکّل با حال و مقام رضاست.
نقد و بررسی دیدگاه ابوالحسن عامری پیرامون جبر و اختیار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۷۳)
71 - 98
حوزه های تخصصی:
مسئله جبر و اختیار از مباحث دراز دامن و مهمی است که از دیرباز اذهان انسان ها را به خود معطوف کرده است و اندیشمندان در ادیان و مکاتب مختلف در برابر این مسئله حیاتی مواضعی اتخاذ کرده اند. مسئله اصلی این مقاله آن است که عامری پیرامون این مسئله چه دیدگاهی اتخاذ کرده است؟ فرضیه این مقاله آن است که عامری از نظریه جبر یا اختیار مطلق دفاع نمی کند، بلکه راه بینابین آن را برمی گزیند. اهم یافته های این مقاله عبارت اند از : او برای پاسخ به این مسئله پژوهشی ابتدا تحریر محل نزاع می کند و برای تحریر محل نزاع ابتدا میان دو حیثیت شیء به اعتبار ذاتش و به اعتبار غیراش تمایز قائل می شود و بیان اقسام افعال طبیعی، قهری، فکری و شوقی فرق می نهد و بر این باور است که دو قسم فعل طبیعی و قهری با جبر ارتباط دارند و افعال فکری و شوقی با اختیار مرتبط هستند و یادآور می شود که قوه فعاله قوه ای است که فعل از آن صادر می شود و قوه منفعله قوه ای است که فعل در آن تثبیت می شود به جبر و اختیار مربوط هستند و در بحث مواد ثلاث تنها واجب بالاضافه و امکان به بحث جبر و اختیار مرتبط هستند. او از نظریه خلق افعال دفاع می کند و دلایلی برای ابطال جبر و تفویض بیان می کند و پس از ابطال این دو نظریه یادآور می شود که نظریه ای که حد وسط میان این دو نظریه صواب است، او برای اثبات راه مسئله راه میانه از حکمت الهی بهره می گیرد. البته ما تأملاتی با عنوان ارزیابی نظریه عامری در باره جبر و اختیار مطرح کردیم.
نقد کاربست قاعده تفویض در فرآیند اجتهاد
منبع:
فقه و فقاهت سال ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
45-64
حوزه های تخصصی:
قاعده تفویض مستفاد از روایات متعددی است که می تواند در گستره وسیعی از فقه اقتصادی، سیاسی، پزشکی ومسائل مستحدثه موثر باشد. مفاد قاعده مذکور این است که امور شخص مومن اعم از تکوینی و اعتباری به خود او واگذار شده و هیچ کس نمی تواند او را از تصرفی منع کند مگر این که موجب ذلت مومن گردد. اهمیت ویژه آزادی عمل در عرصه های اجتماعی و انواع معاملات مالی در جامعه کنونی، موجب پررنگ شدن نقش این قاعده فقهی در عرصه قانون گذاری و تنظیم روابط اجتماعی است. قائلین به این قاعده با تمسک به آن مشروعیت و جواز تصرفات تکوینی و اعتباری مانند صحت انواع معاملات جدید را ثابت میکنند. در این مقاله بعد از بیان مستندات این قاعده و بررسی سند و اثبات آن به بیان مفاد دلالی این روایات پرداخته شده است، سپس مناقشات وارد شده بر این قاعده بیان شده است و تبیین شده است که تنها مناقشه اول وارد است و این قاعده مانند قاعده سلطنت نمیتواند مشرع به حساب آید. مفاد دلالی روایات این قاعده تنها به این مقدار است که دیگران نمیتوانند شخص را از تصرف در امور مربوط به شان خود منع نمایند و بیش از این چیزی استفاده نمیشود یعنی نمیتوان این قاعده را مشرع دانست و در مواردی که شک در مشروعیت امری وجود دارد نمیتوان به آن تمسک نمود.
علم پیشین خداوند و اختیار آدمی (با تأکید بر دیدگاه مکتب اهل بیت(علیهم السلام) و نقد دیدگاه های رقیب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۶)
29 - 52
حوزه های تخصصی:
تبیین چگونگی علم پیشین خداوند و حدود فاعلیت آدمی در کنار یکدیگر، دغدغه ای دیرینه است که ادیان آسمانی بدان روی کرده اند. آن گونه که میان فاعلیت آزاد آدمی که لازمه نظام ثواب و عقاب است با نظام علم، تقدیر و حاکمیت اراده خداوند، پیوندی منطقی را به گفت آورد. از دیگر سوی، تلاش برخی رهبران مذاهب اسلامی برای پردازش مسئله فاعلیت آدمی، پیامدی جز دو نظریه جبر یا نفویض نداشته است. که یا اراده آزاد آدمی را کنار می نهد یا قدرت خداوند را محدود می سازد. که در این میان، دیدگاه اهل بیت تبیینی دگرسان از فاعلیت و اختیار آدمی به دست می دهد. این مقاله با رویکرد توصیفی- تحلیلی به بازخوانی اندیشه اهل بیت به همراه نقد دیدگاه های رقیب پرداخته است، بدین شیوه که در آغاز، ویژگی های علم خداوند همچون اطلاق، تعلق به جزئیات و خطاپذیری را آورده و سپ س م فهوم اخ تیار در اس لام و ن یز نقد ادله جبریان و طرفداران اختیار پرداخته است. و در پ ایان، ب ا حف ظ م عنای عل م خ داوند ب ر س ازگ اری آن با اختیار آدمی ت لاش نموده و نگاه اهل بیت را که اندیشه ای میانی است آشکار ساخته است.
بازنگاهی به تفویض معتزله از منظر متکلمان امامیه و اشاعره
حوزه های تخصصی:
میزان تأثیر و دخالت انسان در افعال صادره از او، یکی از مباحث مهمی است که همواره در طول تاریخ کلام اسلامی مورد توجه اندیشمندان فرقه های مختلف کلامی اسلامی قرار گرفته است. بر این اساس، نظریه های جبر گرایی، نظریه کسب، تفویض و امرٌ بین الأمرین مطرح شده است. برخی که از علوم الهی ائمه (ع) برخوردار نبوده اند، به سبب دفاع از اختیار و آزادی انسان، به تفویض، به معنای استقلال انسان در افعال خود و عدم تأثیر خداوند در افعال انسان اعتقاد داشته اند. متکلمان اشاعره و امامیه، اعتقاد مذکور را به معتزله نسبت می دهند. این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی پس از تبیین ادعای مذکور، با مراجعه به آثار باقی مانده از متکلمان معتزله و سایر متکلمان هم عصر ایشان، صحت این نسبت و ادعا را بررسی می کند و مشخص می نماید که معتزله فقط درصدد نفی جبرگرایی و اثبات مختار بودن انسان بوده، نظری به اثبات تفویض ندارند.
تبیین رابطه توحید افعالی با اختیار انسان مبتنی بر نظریه امر بین الامرین
منبع:
الاهیات قرآنی سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۹
117 - 137
حوزه های تخصصی:
توحید افعالی یکی از شاخه های توحید نظری است که توحید در خالقیت، ربوبیت، رازقیت، حاکمیت و مالکیت، شعب آن شمرده می شوند. از آن جایی که هر کدام از این شعب، به خصوص توحید در خالقیت با اختیار انسان مرتبط است، در تبیین رابطه توحید افعالی با اختیار انسان، اشاعره با استناد به آیات دال بر عمومیت افعال خداوند، انسان را موجودی مختار نمی دانند. معتزله توحید افعالی را می پذیرند، اما افعال اختیاری انسان را از فعل خدا نمی دانند و فقط به خود انسان نسبت می دهند. شیعیان امامیه به تبعیت از اهل بیت (عل) هر دو دیدگاه را نادرست می دانند و به دیدگاه سومی بنام امر بین الامرین قائلند که از تبعات منفی دو دیگاه دیگر مبرا است.
این نوشته در صدد تبیین رابطه توحید افعالی با اختیار انسان با تاکید بر نظریه امر بین الامرین و با تکیه بر منابع کتابخانه ای و شیوه تفسیری قرآن به قرآن و استفاده از تفسیر روایی به روش توصیفی- تحلیلی در راستای ارایه تبیینی معقول از ارتباط توحید افعالی با افعال اختیاری انسان است، بدون این که جبر و یا تفویض پیش بیاید.
یافته های این پژوهش نشان می دهد که با تکیه بر قاعده فاعل تسبیبى و فاعل مباشرى یا فاعل قریب و فاعل بعید (علت های طولی)، قاعده ترتب ایجاد بر وجود، قاعده عینیت هستى امکانى با ربط به مبدأ اعلى، قاعده مظهریت هستی امکانی از خالق، به صورت منطقی رابطه توحید افعالی به نحو عام با افعال انسان بدون افتادن در دام جبر یا تفویض قابل تبیین است.
مقایسه تبیین رابطه توحید افعالی و اختیار انسان و نظام علیت از نگاه ملاصدرا و فاضل مقداد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۶
7 - 24
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث مهم کلامی تبیین رابطه توحید افعالی و اختیار و نظام علیت است. عدم تبیین مناسب این مسئله از طرفی موجب نگاه جبرگرایانه اشاعره و از طرف دیگر موجب تفویض گرایی معتزله شده است. نویسندگان در این تحقیق با روش توصیفی و تحلیلی، دیدگاه دو دانشمند مهم و تأثیرگذار در این خصوص را تطبیق داده و به یافته های زیر دست یافتند. هر دو اندیشمند تعارضی میان توحید افعالی از یک سو و اختیار انسان و علیت از سوی دیگر قائل نیستند و برای حل مشکل جمع اراده الهی و اراده انسان به جمع طولی روی آورده اند. فاضل مقداد اراده الهی را مشروط به اختیارانسان می داند و ملاصدرا اختیار انسان و اختیار خداوند را مانند نفس و قوای آن می داند که درعین اینکه انسان شانی از شئون الهی است اما اراده انسان با اراده خداوند یکی نیست و اختلاف بین دو دیدگاه در تفسیر نظریه امر بین الامرین، به اختلاف بینونت بین خدا و انسان بازمی گردد که فاضل مقداد به بینونت عزلی و ملاصدرا به بینونت صفتی قائل شده اند.
بازکاوی سرچشمه های اندیشه قاآنی در اشعار مدحی او(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سفینه سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸۳ «ویژه پژوهش های حدیثی»
111 - 127
حوزه های تخصصی:
قاآنی از شاعران صاحب نام در مکتب بازگشت است، در باب اعتبارسنجی شعر او نظریات مختلف و بعضا متعارضی در بین سخن شناسان وجود دارد، لکن از حیث محتوا، همگان در انتساب وی به مدحتگری و غلوّ در آن، اتفاق نظر دارند. درباب منشاء این مداحی غلوآمیز، دلایل مختلفی ذکر شده است؛ ازجمله کسب ثروت، پیروی از سنن ادبی مدحتگری در بین شاعران درباری و... لکن در این پژوهش، دلیل دیگری برای پرداختن قاآنی به مدحتگری احتمال داده شده است و آن تأثیرپذیری شاعر از آراء پیشوایان مکتب شیخیه است. بر اساس قراینی که در این مقاله به دست داده ایم، قاآنی با آموزه های شیخیه آشنایی داشته و تحت تاثیر همین آموزه ها به مدح پادشاهان و پیشوایان دینی پرداخته است. شیخ احمد احسایی، بنیانگذار تفکر شیخی، بر آن بود که نه تنها ارتباط و اطاعت از حکومتی که توسط شاهان قاجار اداره می شد، حرام نیست، بلکه تملّق و تمجید از پادشاهان را در میان رهبران شیخیه به گونه ای مرسوم کرد که گویا امری پسندیده و مشروع است. این تفکر غلو آمیز درمورد مدحیه هایی که قاآنی درباره ائمه دینی سروده است، نیز، صادق است. شیخیه، معصومین را خدایانی می بینند که قابلیت حلول در جسم دیگران را دارند و... که مشابه این باورها و ادعاها در قصاید قاآنی به وضوح، دیده می شود.
مدلول عبارت «ما کان لهم الخیرة» (قصص/ 68)
حوزه های تخصصی:
در تفسیر عبارت «ما کانَ لَهُمُ الخِیَرَه» در آیه 68 سوره قصص آرائی ارائه شده که شماری ناظر به مباحث کلامیِ مربوط به اعمالِ انسان، برخی بیانگر امرِ گزینش پیامبر یا امام، و پاره ای نیز ناظر به مواردی دیگر اند. ازآن جاکه آراءِ متعدد و مختلف درباره این عبارت با سیاق تأیید نشده اند و آیاتی نیز که به عنوان مؤید ارائه شده اند هم مضمون و شاهدِ دِلالی برای تأیید این آراء نیستند، و نیز، با توجه به این که این آراء و از جمله آراء متکلمانه به فضای نزول توجه نداشته اند، در این مطالعه کوشش خواهد شد با روشی توصیفی تحلیلی ضمن نقد آراء مزبور، مدلولِ آیه مذکور و ارائه تفسیر صحیح از آن به نحوی ضابطه مند بررسی شود. فرضیه این مطالعه آن است که این آیه، اولاً، بر هیچ یک از معناهایی که مفسران پیشین بازگفته اند دلالت ندارد و به ویژه سیاقش مؤید نظر آن ها نیست؛ ثانیاً، تعیین نادرست مرجع ضمیر در عبارت مذکور موجبِ اجمال در دلالتِ عبارت، و بالتَّبَع، پیداییِ آراءِ تفسیری مختلف گردیده است؛ ثالثاً، با توجهِ دقیق به سیاق و کشف مرجع صحیح برای ضمیر هُم در عبارت یادشده و بهره گیری از شواهد دیگری از قرآن می توان دریافت که این آیه بر توحید ربوبی دلالت دارد و شرک ربوبی را به مثابه مهم ترین چالش در خداشناسی مشرکان نفی می کند و ازاین رو آیه درباره نفی اراده شریکان خدا ست.