مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
مفوضه
منبع:
قبسات ۱۳۸۶ شماره ۴۵
حوزه های تخصصی:
توجه به سیر تاریخی اندیشههای فکری ـ عقیدتی، بسیار ضرورت دارد. در این میان، کم توجهی یا بیتوجهی به سیر تاریخی اندیشههای شیعی و نیز در دسترس نبودن برخی از مهمترین آثار کلامی متکلمان مذهب تشیع در سدههای دوم، اوایل قرن چهارم ـ از هشام بن حکم (179ق) تا ابوسهل نوبختی (311 ق) و ابن قبه رازی (پس از 319ق)، داوری در این باره را مشکل ساخته است. همچنین این عامل، سبب کج فهمیها و برداشتها و حتی انتسابهای نادرست برخی آرا به شخصیتها یا مکتبهای فکری شده است. هر چند عنایت امامان شیعه? در ارائه نظریه و سپس تلاش محدثان و متکلمان ارجمند به ویژه در قرن سوم و چهارم در حراست، ضبط و گردآوری آن میراث گرانسنگ، مبانی فکری ـ نظری تشیع به ویژه در بحث «امامت» را به نسلهای بعدی رسانده است. با بررسی سندی، تحلیل محتوایی، تبیین شرایط و موقعیت تاریخی و جغرافیایی، میتوان در اثبات عقاید حق شیعیان امامی و نیز نقد و رد باورهای انحرافی آن به داوری نشست.
بررسی تناسب میان آرا مفوضه و پیروان شیعی ابن عربی درباب خلقت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفوضه از گروه های غالی شیعی بودند که اگرچه اعتراف به مخلوق و حادث بودن پیامبر اکرم(ص) و امامان(ع) داشتند، اما معتقد بودند که خداوند آنان را در آغاز آفرینش آفرید؛ سپس کار خلق و رزق و تدبیر جهان را به آنان تفویض نمود. ازسوی دیگر حکمای شیعی پیرو ابن عربی با طرح نظریه «حقیقت محمدیه» چنین عنوان می کردند که خداوند برای جلوه گر ساختن خود و برای آنکه خود را در هستی متجلی سازد، ابتدا موجودی را آفرید و سپس از وجود او عالم را به وجود آورد. آنان از این موجود نخستین با تعبیر «حقیقت محمدیه» نام می بردند که معادل عقل اول در نظام فکری مشائیان بود.
این دو نظریه اگرچه شباهت هایی در ابتدای امر دارند، اما تفاوت ماهوی آنها بسیار بیش از تشابه ظاهری آنهاست؛ در این تحقیق به این تفاوت ها و شباهت ها اشاره خواهیم کرد.
غالیانِ مفوضی و نوع برخورد امامان(ع) با ایشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفوضه به عنوان بخشی از غالیان، یکی از گروه های منحرف در عصر امامان(ع) بوده اند که افکار غالیانه و شرک آلودی داشته اند. آنها امامان(ع) را به صفات الوهیتی همانند خلق، رزق و تدبیر عالم متصف می کردند. آشنایی با افکار غالیانه این گروه افراطی و نوع برخورد امامان(ع) با آنها، کمتر مورد توجه قرار گرفته و بدون شک از اهمیت خاصی برخوردار است. این آشنایی می تواند در بهسازی باورها و جلوگیری از ایجاد و یا گسترش عقاید انحرافی مؤثر باشد. واکاوی منابع فرقه شناختی، حدیثی و اعتقادی روایی، نشان می دهد امامان(ع) با آگاهی از افکار افراطی و غالیانه مفوضه برخورد بسیار جدّی و سختی با آنها داشته اند و تلاش کرده اند چنین نسبت هایی را در مورد خویش انکار کنند و احیاناً در این زمینه دست به روشن گری بزنند.
تحلیل گفتمانی میراث حدیثی شیعه؛ مبانی و نتایج مطالعه موردی: بصائر الدرجات صفار قمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بازتابندگی خوانش ها از سنت، زمینه ساز کشمکش گفتمان های شیعی پیرامون بازنمایی صحیح از سنت و انگیزه ای برای بازاندیشی میراث شیعی شده است. از متقدم ترین آثار شیعی باقی مانده که در آغاز عصر غیبت امام دوازدهم بر اساس احادیث امامان شیعی تدوین شده است، بصائر الدرجات صفار قمی است که دشواره های جامعه شیعی و مسائل و پاسخ نخبگان تشیع را در آستانه این تحول اساسی در تاریخ تشیع امامی، استفاده از آن در بعد از این تحول تا به امروز درباره جایگاه امام شیعی و همچنین تعریف مفاهیم مرتبط با آن در میان جریان های مختلف فکری تشیع به خصوص در دوران اخیر نشان می دهد. تحلیل گفتمان بصائر الدرجات صفار قمی در این مقاله نیز به واسطه چنین شرایط و انگیزه هایی تعین یافته است، زیرا فقدان وضوح مبانی روش شناسی در مباحثه درباره این مسئله یکی از مبادی جدلی شدن خوانش ها از میراث شیعی و کژتابی اعتبار یافته ها از معنا و تفسیر آنها است. رهیافت این مقاله در تحلیل گفتمان بصائر الدرجات برساختگرایی اجتماعی به مثابه نظام مفروضات هستی شناسانه، معرفتی و نظریه گفتمان لاکلو و موف همچون روش تحلیل است. از کاربست این چارچوب نظری چنین استنباط می شود که «علم امام» در فضای گفتمانی حاکم بر این متن، مبدل به گره گاه گفتمانی در نظم گفتمانی تشیع شد. پراکنش محتوایی و عددی روایات در بصائر الدرجات مؤید این امر است. در این میان مفوضه و مقصره مهم ترین گفتمان های شیعی بودند که حول گره گاه علم امام مفصل بندی شدند. از حضور پررنگ عناصر گفتمانی مفوضه، همچون تفویض امور جهان به ائمه و توانایی ها و دانش خارق العاده امامان، چنین برمی آید که بصائر الدرجات در هم انطباقی با شاخصه های گفتمانی مفوضه مفصل بندی شده است.
تفویض غالیانه از جریان پیدایش تا سده ششم هجری؛ با تأکید بر منابع اعتقادی روایی و فرق نگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه تاریخ اسلام سال پنجم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۱۹
75-100
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی چگونگی معرفی مفوضه و عقاید آن ها در منابع اعتقادی روایی و فرق نگاری و نیز بررسی تطور تاریخی رویارویی و مبارزات علمای شیعی از سده سوم تا ششم و مشخص کردن نقطه اوج آن است. از این رو، این پرسش مطرح است که رویکرد و رویارویی علمای شیعی نسبت به تفویض غالیانه از آغاز مواجهه آن ها تا ابتدای سده ششم هجری چگونه بوده است و فرق نگاران چگونه مفوضه را به تصویر کشیده اند؟ یافته های پژوهش نشان می دهد منابع اعتقادی روایی برخلاف منابع فرق نگاری به تفصیل بدین جریان پرداخته اند. این امر نمایانگر دغدغه علما نسبت به انتشار گسترده عقاید تفویضی در جامعه شیعی و تلاش آنان در ابطال ادعاهای گوناگون مفوضه است. یافته های دیگر حاکی از آن است اوج مبارزات علمای شیعه در سده چهارم هجری بوده و پس از آن روند نسبتاً کاهشی داشته است.
صفات فرابشری امامان معصوم(ع)(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
معارف عقلی سال ششم تابستان ۱۳۹۰ شماره ۲ (پیاپی ۱۹)
163-202
حوزه های تخصصی:
اهل بیت وائمه نزد مسلمانان به ویژه شیعیان از جایگاه خاصی برخوردارند؛ از این رو، شناخت ائمه وصفات آنان همواره از مباحث مهم متکلمان و محدثان بوده است. گروهی در این راه با انگیزه های گوناگون، ائمه را از جایگاه خود فراتر بردند و در تاریخ به عنوان غالیان شناخته شدند، در مقابل، گروهی دیگر کوتاهی نموده و آنان را در حد عالمان پرهیزگار (نه امامان معصوم) پایین آوردند و مدعی شدند که هر فضیلت و صفت ویژه ای که برای ائمه گفته شده است، دست آورد غالیان بوده است.در این نوشتار به واکاوی این مسئله پرداختیم. در این راه، نخست معناشناسی امامت از دیدگاه شیعه و سنی را بررسی نموده، سپس نظریه «علمای ابرار» و نظریه مقابل (امامان معصوم) را تبیین کرده ایم و در پایان با بررسی آیاتی مثل آیه امامت، عصمت، ولایت و روایاتی مثل حدیث ثقلین، حدیث سفینه و استشهاد به سخن ائمه به این امر دست یافته ایم که حتی اگر به فرض، برخی روایات مربوط به صفات فرابشری ائمه را ساخته و پرداخته غلات بدانیم، آیات، روایات و شواهد خدشه ناپذیری نیز وجود دارد که چنین صفاتی را ثابت می کند.
درنگی تازه بر پیوند تاریخی «معتزله » و «تفویض»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر پایهی بسیاری از نقل ها، نظریهی «تفویض» به معنای قدرت استقلالی انسان در انجام افعال خود، به معتزله به عنوان یکی از فرقه های مهم اسلامی نسبت داده شده است. البته، این انتساب از ناحیهی برخی محقّقین به چالش کشیده شده و در مقابل، برخی به هواخواهی از آن برخواسته اند. این نوشتار در پی آن است تا با روش کتابخانه ای و با بررسی پایه های فکری معتزله در بحث از شیوهی آفرینش افعال انسان و جست وجو در عبارات ایشان و از سوی دیگر، با تکیه بر گواهی های کهن تاریخی در آثار فرقه پژوهان و نکته آرایی های بدیع در گونه شناسی اصطلاحات «تفویض و قدر»، به داوری در این میان نشسته و آورده ای منطقی را در پاسخ به این پرسش اصلی که «پیوند معتزله و تفویض چگونه قابل ارزیابی است؟ » نتیجه دهد. بر این اساس، با استناد به آنچه گذشت و با عنایت به گزارش های علمای هم عصر و نزدیک به دوران اوج معتزله و همراهی نظام فلسفی مورد قبول اکثریت ایشان در پذیرش نظام اسباب و مسببات و وجود شواهدی متقن در عبارات برجای مانده از ایشان در نفی «استقلال » عبد در ایجاد افعال خویش و همچنین نارسایی شواهد مخالفان مانند بهره گیری از قاعدهی «استحاله اجتماع قادرین علی مقدور واحد» در انتساب این نظریه به ایشان، در نهایت، پیوند معتزله و تفویض را دارای پشتوانه منطقی و ادله کافی نیافتیم.