۱.
کلیدواژهها:
فرصت طلبی سرمایه اجتماعی دینداری انسجام اجتماعی فردگرایی
مفهوم فرصت طلبی از دیر باز به طور خاص مورد توجه بسیاری از متفکران اجتماعی بوده است. در یک نگاه دقیق، فرصت طلبی به عنوان یک پدیده ی چند علتی، چند بعدی و چند دلالتی به نابهنجاری های اجتماعی که می تواند باعث تخریب نظام اخلاقی جامعه شود، مربوط می شود. نگاهی دقیق به ادبیات موضوع نشان می دهد که برخی پژوهشگران در پی تبیین اجتماعی پدیده ی فرصت طلبی هستند، درحالی که بعضی دیگر در پی تبیین آن با تعیین کننده هایی چون انتخاب های فردی می باشند. این یک مفروضه است که این انتخاب ها صرفاً در یک خلاء اجتماعی، سیاسی و فرهنگی صورت نمی گیرد و انواع تعیین کننده های زمینه ای چون سن ، جنس، وضعیت تأهل، طبقه اجتماعی و اشتغال از یک طرف و متغیرهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی از سوی دیگر، بر آن تأثیر گذارند. این تحقیق در پی مطالعه پیمایشی فرصت طلبی و تعیین کننده های آن در میان شهروندان 20 سال به بالای اصفهان (n=384) است. مطالعات در این زمینه نشان می دهد هر چه میزان دینداری، انسجام اجتماعی و سرمایه اجتماعی در جامعه بیشتر باشد، میزان فرصت طلبی در جامعه کاهش می یابد و از سوی دیگر هر چه میزان آنومی و فردگرایی در جامعه بیشتر باشد، میزان فرصت طلبی نیز افزایش می یابد. همچنین با توجه به نتایج تحقیق می توان اذعان داشت که فرصت طلبی بر حسب سن شهروندان متفاوت است، حال آن که جنسیت و وضعیت تأهل هیچ گونه تأثیری بر گرایش افراد به سمت رفتارهای فرصت طلبانه ندارد و طبقه اجتماعی، سرمایه اجتماعی، دینداری، فردگرایی و انسجام اجتماعی و آنومی رابطه معنی داری با فرصت طلبی دارند.
۲.
کلیدواژهها:
برابری در آموزش عالی توسعه اقتصادی منطق فازی علیت عطفی و ترکیبی
تدوین چارچوب نظری مکفی و آزمون تجربی آن برای احراز شرایط لازم و کافی توازن بین برابری در آموزش عالی و توسعه اقتصادی هدفی است که در این مقاله دنبال می شود. در این پژوهش سعی بر این است که با استخراج مسیر علی عطفی و ترکیبی، سازوکارها و عوامل تأثیرگذار بر توازن بین توسعه اقتصادی و برابری در آموزش عالی در سطوح مختلف احصاء گردد. روش این مطالعه، تطبیقی- کمی بوده و مجموعه داده های 48 کشور با استفاده از رهیافت منطق فازی مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج شرایط لازم و کافی منفرد نشان داد که شروط انسجام اجتماعی، عام گرائی، کنترل فساد، حاکمیت قانون، مردم سالاری، ثبات سیاسی، صنعتی شدن و جهانی شدن اقتصادی هر یک به تنهایی شرط لازم و کارائی علمی شرط کافی بروز نتیجه (توازن برابری در آموزش عالی و توسعه اقتصادی) است. در علیت های عطفی و ترکیبی، از میان مسیرهای متعدد علی، تنها یک مسیر علی بر اساس معیارهای کفایت نظری و تجربی (ضریب پوشش و سازگاری) دارای اهمیت نظری و تجربی لازم بود. در این مسیر علی، کارائی علمی، صنعتی شدن، حاکمیت قانون، مردم سالاری و ثبات سیاسی در ترکیب با هم، مجموعاً علیت عطفی کافی را در بروز نتیجه مورد نظر (توازن برابری در آموزش عالی و توسعه اقتصادی) فراهم نمودند.
۳.
کلیدواژهها:
خانواده منزلت اجتماعی منابع ارزشمند نظام شخصیتی
امروزه، صورت و محتوای جدیدی از روابط خانوادگی بین زوجین پدیدار شده است که تأثیرات انکارناپذیری بر نقش و پایگاه اجتماعی زنان حتی در جوامع در حال گذار به همراه داشت. در تحقیق حاضر به منظور تعیین عوامل مؤثر بر منزلت اجتماعی زنان در شهر کرمان به آزمون نظریات کارکردگرا (پارسونز) و تضادگرا (کالینز) پرداخته شد. از این رو 300 زن متأهل در شهر کرمان به صورت نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. یافته های این تحقیق نشان دادند منزلت زنان در شهر کرمان به ترتیب متأثر از منابع ارزشمند، موفقیت، قدردانی، انصاف و انسجام اخلاقی است. با توجه به این یافته ها می توان نتیجه گرفت منزلت اجتماعی تابع الگوی نظری کشمکش است. به این معنا که دسترسی به منابع ارزشمند امکان ارتقاء منزلت زنان در خانواده را بیش متغیرهای موجود در ارزش ها و تمایلات نظام شخصیتی توضیح می دهد. با توجه به نتایج به دست آمده پیشنهاد می شود که رسانه های عمومی از طریق تهیه برنامه های آموزشی و دانشگاه ها از طریق ارائه یک واحد درسی تحت عنوان الگوهای جدید ارتباط مؤثر و سبک های دلبستگی به وضعیت موجود در خانواده یاری رسانند.
۴.
کلیدواژهها:
هراس اجتماعی عزت نفس دینداری جوانان
هراس اجتماعی یکی از انواع اختلال های اضطرابی است که مشخصه بارز آن، ترس از حضور در جمع و اجتناب از انجام فعالیت های روزمره در حضور دیگران است که فرد در سنین مختلف ممکن است با آن مواجه شود. در این زمینه، عوامل مختلفی می توانند با آن در ارتباط باشند که در این مقاله تلاش شده است به بررسی برخی عوامل، از جمله نقش دینداری در تأثیرگذاری بر عزت نفس به تبع آن بر هراس اجتماعی پرداخته شود. روش تحقیق از نوع پیمایشی بوده و جامعه آماری موردمطالعه شامل کلیه جوانان 29-15 سال در مناطق ده گانه شهر تبریز به تعداد 430098 نفر می باشد که از این تعداد، 384 نفر با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شده است. نتایج آزمون دو متغیره بین هراس اجتماعی و عزت نفس نشان داد: تأثیر عزت نفس بر هراس اجتماعی، تأثیری معنادار با ضریب همبستگی 322/0- است. همچنین، از بین دو بعد سازه دینداری که در این تحقیق به قالب فرضیه مطرح شده بود، بعد اعتقادی با ضریب همبستگی 134/0 مورد تأیید قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل مسیر نیز نشان می دهد که تأثیر مستقیم دینداری بر هراس اجتماعی 182/0 و معنادار می باشد. تأثیر مستقیم عزت نفس بر هراس اجتماعی 341/0- و معنادار می باشد. همچنین، دینداری از طریق عزت نفس تأثیری معنادار بر روی هراس اجتماعی داشته است.
۵.
کلیدواژهها:
نوجوان پناهنده افغانستانی ادغام اجتماعی
مهاجرت بین المللی پدیده ای است کهن که به شکل ها و هدف های گوناگون انجام گرفته و به دلایل مختلف همچنان ادامه دارد. به دلیل گستردگی مهاجرت در دنیای امروز، همه جوامع بشری به نحوی با چالش های مربوط به مهاجرت روبه رو هستند، ماهیت مهاجرت اغلب با دشواری هایی برای مهاجرین همراه است و نوجوانی به عنوان دوره ای حساس و دارای مسائل ویژه خود، آن هنگامی که با مهاجرت پیوند می خورد، منجر به مشکلات متنوعی می شود. بیش از سی سال است که مهاجران افغانستانی در جامعه ایران حضور دارند. در این پژوهش با روش نظریه زمینه ای با 30 نفر نوجوان افغانستانی مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته انجام شد. تحلیل داده ها به روش اشترواس و کوربین به منظور شناخت موانع ادغام اجتماعی صورت گرفت. مهمترین موانع ورود نوجوانان افغانستانی به جامعه میزبان از نظر خودِ آن ها عبارت بودند از نداشتن مهارت های اجتماعی در روابط خود، مقاومت خانواده ها در برابر تغییر، تجربه تبعض، توهین، طرد شدن و برچسب های اجتماعی در جامعه. در نهایت نتایج حاصل نشان داد که این موانع وابسته به شخص نوجوان، خانواده وی، جامعه میزبان، جامعه میهمان و قوانین مهاجراتی است. بر همین اساس به منظور تسهیل ورود این افراد به جامعه می توان در هر یک از ابعاد مطرح شده، برنامه ای مناسب تدوین نمود.
۶.
کلیدواژهها:
طلاق عاطفی رضایت جنسی زنان شاغل و خانه دار
پژوهش حاضر به بررسی مقایسه ای عوامل اقتصادی اجتماعی مؤثر بر طلاق عاطفی بین دو گروه زنان متأهل خانه دار و شاغل شهر قم می پردازد. این پژوهش از روش پیمایش و با استفاده از پرسشنامه انجام شد. نمونه گیری به روش خوشه ای انجام شده است. پس از طراحی پرسشنامه پایایی آن با آزمون کرونباخ سنجیده شد، (949/0) که از پایایی خوبی برخوردار بود. اطلاعات به دست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. ارتباط بین متغیرها با استفاده از ضرایب همبستگی، رگرسیون چند متغیره و آزمون T دو گروه مستقل و برای توصیف داده ها در هر شاخص از شاخص های مرکزی و پراکندگی استفاده شده است. نتایج به دست آمده از رگرسیون چند متغیره حاکی از آن است که بیشترین سهم نسبی در به وجود آمدن طلاق عاطفی با مقدار 854/0 از آن متغیر تفاوت انتظارات و کمترین سهم نسبی با مقدار 059/0 مربوط به متغیر تفاوت مذهبی است. میانگین طلاق عاطفی در بین زنان شاغل و خانه دار با یکدیگر تفاوت معناداری ندارد. بین طلاق عاطفی و سطح درآمد رابطه معناداری مشاهده نشد.