مطالب مرتبط با کلیدواژه

تاریخ فرهنگی


۲۱.

بازنمایی مولفه های هویت فرهنگی ایرانیان در سینمای هالیوود؛ مورد مطالعه فیلم های سیصد، یک شب با پادشاه، اسکندر و سنگسار ثریا(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۰۳ تعداد دانلود : ۱۸۵
در این مقاله، وضعیت موجود فیلم های آمریکایی ساخته شده پیرامون ایران از سال 1979 به بعد مورد مطالعه قرار گرفت. برای این منظور با استفاده از نظرات صاحبنظران و کارشناسان حوزه سینما و رسانه، مولفه های فرهنگی موجود در چهار فیلم سیصد، یک شب با پادشاه، اسکندر و سنگسار ثریا به عنوان فیلم های دارای مولفه های هویت فرهنگی ایرانیان شناسایی و گزینش شدند و با روش تحلیل محتوای کیفی مطالعه شدند. موضوع مورد متوجه در این پژوهش پدیده ایران هراسی است که در سال های اخیر، دامنه وسیع تری از رسانه ها، از جمله سینما، را در برگرفته است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، سینمای آمریکا (هالیوود) تولید فیلم هایی با محوریت موضوعاتی چون تاریخ و تمدن ایران باستان، دین و مذهب ایرانیان و در مجموع به چالش کشیدن مسئله هویت فرهنگی ایرانیان را به طور جدی در دستور کار خود قرار داده است. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که هالیوود در مؤلفه تاریخ فرهنگی، بر دو محور پادشاهان ایرانی و نیروی نظامی تاکید می کند، در مؤلفه جغرافیای فرهنگی، قلمرو وسیع سرزمین ایران را به تصویر می کشد، در مؤلفه دین به چهار محور روحانیت، احکام و شعائر اسلامی و دینداران می پردازد، در مؤلفه زبان، زبان فارسی را در پیوند با زبان عربی قلمداد می کند، در مؤلفه نظام اجتماعی ایران محورهایی مانند قانونگریزی، بی انضباطی اجتماعی، توحش و بربریت، تبعیض نژادی، مردسالاری، برده داری، ضایع نمودن حقوق زنان، اختلاف طبقاتی و عدم رعایت حقوق بشر را بازنمایی کرده و از منظر شرق شناسی، ایران را به عنوان دیگری غرب مطرح می کند.
۲۲.

رویکرد تاریخ فرهنگی به هنر خاورمیانه: (مفهوم دیگربودگی در آثار هنرمندان ایران و عرب)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دیگربودگی ترنس مدرنیسم هنر خاورمیانه هنر معاصر ایران و عرب تاریخ فرهنگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۵ تعداد دانلود : ۴۱۷
هنر خاورمیانه در بستر تحولات سیاسی قرن 21 مورد توجه رسانه ها، موزه ها و نهادهای هنری قرار گرفت، اما نمی توان هنر خاورمیانه را به تاریخ سیاسی تقلیل داد، ؛ زیرا تاریخ فرهنگی هنر خاورمیانه نیز سوی دیگری از سازوکار شکل گیری این جریان هنری را نشان می دهد. تاریخ فرهنگی نشان می دهد که چگونه هنرمندان این منطقه تلاش می کنند از نگاه غیریت ساز غرب خارج شوند. در مقاله حاضر این پرسش دنبال شده است که هنرمندان خاورمیانه چگونه می توانند از دوگانه سازی خود/دیگری یا دیگربودگی غرب در مواجهه با هنر خاورمیانه فراتر روند؟ در پاسخ به این پرسش، به این نتیجه رسیدیم که گذار از پاردایم پست مدرن به ترنس مدرن چگونه زمینه عبور از دوگانه سازی خود/دیگری را در تجربه هنرمندان پدید آورده است. با تحلیل محتوا و مضمون نمونه هایی از آثار هنرمندان منطقه، نتایج نشان می دهد که بخشی از هنرمندان معاصر با استفاده از دلالت های بومی، محلی و سنتی در آثارشان، جریان تازه ای را در هنر معاصر خاورمیانه دنبال می کنند.
۲۳.

مقدمه ای تحلیلی در حفاظت و مرمت بناهای تاریخی از منظر تاریخ اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تاریخ اجتماعی مرمت میراث فرهنگی حفاظت و مرمت تاریخ فرهنگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۴ تعداد دانلود : ۱۳۵
بیان مسئله:  خلقِ آثار ارزشمندِ هنری و معماری را در هر جامعه ای بخش مهمی از کنش هایِ فرهنگی اجتماعی محسوب می شود. اقدامات حفاظتی و مرمتیِ احتمالی در این آثار نیز به تبعِ آن، می تواند کنشی فرهنگی و اجتماعی باشد. عموماً امر حفاظت ومرمت از آثار و بناهای تاریخی را در ساحتی انسان گرا و مدرن مورد نقد و بررسی قرار می دهند اما می توان نمونه هایی از این دست کنش های فرهنگی اجتماعی را در بستر تاریخ و دوره پیشامدرن یافت که از منظر هدف اگر نه به تمامی، در بخش های عمده ای با این رویکرد تطابق دارد.روش پژوهش:  بر همین اساس و با جستاری توصیفی -تحلیلی و با نظرداشت رویکرد تاریخ اجتماعی برخی از نمونه های موجود و پاره ای از کنش های مضبوط در منابع تاریخی را مورد واکاوی قرارداده ایم. پرسش اصلی این پژوهش آن است که نگهداری و مرمت بنا های تاریخی به عنوان یک کنشِ فرهنگی اجتماعی  چگونه در ساحت تاریخ اجتماعی می تواند تحلیل گردد؟ پاسخ به این پرسش، از آن جهت اهمیت می یابد که اقدامات حفاظتی و مرمتی، نه الزاماً کنشی مدرن بلکه رفتاری فرهنگی، اجتماعی است که در برخی موارد با نیات سیاسی و دینی رخ داده و بخش هایی از زیستِ اجتماعی و فرهنگی مردم در جامعه پیشامدرن در ایران را روشن و قابل تحلیل می سازد.نتیجه: ضمن اثبات جاری بودن فرهنگِ توجه به بناهای تاریخی در طول زمان، به دلایل مختلف ازجمله؛ ارزشمندی، علقه های ملی و دینی و باورهای فرهنگی و اجتماعی و خواست ه ای سیاسی، این فرهنگ در پدیداری نوعی آگاهی و سپس ایجاد کنش های اجتماعیِ حفظ ومرمت، و در برخی موارد نیز تخریب آثارتاریخی و فرهنگی با همان دلایل مؤثر بوده است.          
۲۴.

زمینه ها و بنیان های کلاسیکِ تاریخ فرهنگی جدید(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تاریخ فرهنگی تاریخ فرهنگی جدید بنیان های کلاسیک معرفت شناسی روش شناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹ تعداد دانلود : ۱۳
تاریخ فرهنگی یکی از انواع و شاخه های دانش تاریخ است که در طول سده بیستم میلادی به تدریج شکل گرفت و گسترش یافت. تاریخ فرهنگی به طور مشخص به موضوع شدنِ «فرهنگ» در تاریخ یا داشتن رویکردی فرهنگ گرا به تاریخ اشاره دارد. پیدایش و تکامل تاریخ فرهنگی طی مراحل مختلفی صورت گرفت. امروزه شکل مسلط این گونه از دانش تاریخ، «تاریخ فرهنگی جدید» (NCH) است که در طول دهه 80 میلادی پدید آمد و خیلی زود به یکی از پررونق ترین حوزه های پژوهشی تاریخ بدل شد، اما با وجود داشتن صفت «جدید»، این گونه از دانش تاریخ بر زمینه ها و بنیان های کلاسیکی مبتنی بود که بدون آگاهی از آن، شناخت تاریخ فرهنگی جدید نیز میسر نخواهد بود؛ با این وصف در این مقاله بدون واردشدن به مجادلات مربوط به تشریح و توضیح مفهوم تاریخ فرهنگی جدید، به دنبال پاسخ به این پرسش اصلی هستیم که مهم ترین زمینه ها و بنیان های کلاسیک تاریخ فرهنگی جدید کدام اند؟ بر پایه یافته های پژوهش، بنیان های کلاسیک تاریخ فرهنگی جدید هم از جنبه معرفت شناسی و هم از جنبه روش شناسی قابل شناسایی اند؛ از جنبه معرفت شناسی، تاریخ فرهنگی جدید بر تمایز اساسی استوار است که در قرن نوزدهم میان علوم طبیعی و علوم روحی/ فرهنگی نهاده شد. از منظر روش شناسی نیز تاریخ فرهنگی جدید مبتنی بر روش های تفسیری هرمنوتیکی است که از اواخر سده هجدهم و سراسر سده نوزدهم از سوی نظریه پردازان علوم فرهنگی تئوریزه شد؛ همچنین مورخان بزرگ فرهنگی در سده نوزده و ابتدای سده بیستم نظیر بورکهارت، هویزینگا، وِبر و دیگران آثار کلاسیکی در تاریخ فرهنگی پدید آوردند که همگی زمینه ای تاریخی برای ظهور تاریخ فرهنگی جدید فراهم کردند.
۲۵.

واکاوی عناصر تاریخ فرهنگی هنر ایران در تاریخ نگاری هنر(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تاریخ نگاری هنر هنر ایران تاریخ هنر تاریخ فرهنگی بافت فرهنگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰ تعداد دانلود : ۱۴
تاریخ فرهنگی یکی از شاخه های نوپای علوم تاریخی است که نگاهی از منظر تاریخ به مباحث فرهنگی دارد. در این الگو که درپی فروریختن سلطه تاریخ سیاسی و برآمدن رویکردهای جدید تاریخی و فلسفی بنیان نهاده شد، فرهنگ به مثابه میراث اجتماعی، موضوع اصلی رویکردی تاریخ نگارانه قرار می گیرد؛ در این میان یکی از حوزه های مطالعاتی پراهمیت و از قضا مغفول، تاریخ نگاری هنر است که سابقه ای بیش از دو سده در ثبت میراث هنری جهان و از جمله ایران دارد؛ بر همین اساس، این مقاله بر مبنای مطالعه موردی چهار اثر شاخص تاریخ نگاری هنر (دو مورد در هنر جهان و دو مورد در هنر اسلامی) و با هدف شناسایی میزان توجه این آثار به مقوله های تاریخ فرهنگی در نگارش تاریخ هنر استوار شده است تا از این میان میزان ملاحظه این مورخان به بافت و زمینه های فرهنگی هنر در ایران و موارد مغفول معین شود. مقاله با رویکرد کیفی و توصیفی- تحلیلی سامان یافته و یافته ها حاکی است که این آثار در توجه به مقولات فرهنگی در تحلیل هنر ایران یکسان نبوده اند؛ چنان که از لحاظ کمّی نیز با توجه به تمرکز دو کتاب گامبریچ و گاردنر بر تاریخ جهان، حجم کمی در این دو مجموعه به هنر ایران اختصاص یافته است. این یافته به ویژه از آن جهت اهمیت دارد که ارنست گامبریچ خود از پیشگامان نگارش تاریخ فرهنگی هنر است، اما به نظر می رسد این رویکرد او تحت تأثیر میزان بسیار اندک و محدود توجه او به تاریخ هنر ایران قرار گرفته است. بیشترین نمودهای عناصر فرهنگی نیز در کتاب هنر اسلامی (ایروین) مشهود است که با درنظرگرفتن گرایش های فکری و ملاحظه بافت فرهنگی و اجتماعی جوامع اسلامی در نگارش تاریخ هنر توسط این مورخ قابل تحلیل است.
۲۶.

عروسی مجبوری»: نویسندگان» متجدد و نقد ساختارهای فرهنگی بر محور حق انتخاب در ازدواج (1287ق- 1304ش)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ازدواج انتخاب تاریخ فرهنگی تجدد زبان ساختار عاملیت قاجاریه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹ تعداد دانلود : ۱۶
نقد برساخت فرهنگی «ازدواج» در سپهرِ زبانیِ سنتی و ارائه تعریفی نوآیین از آن، دغدغه طیفی از نویسندگان تجددگرای ایران دوره قاجاریه بود. این نویسندگان قالب های نوشتارهای نوین را ابزار کارآمدی برای این مقصود تشخیص دادند. مسئله کانونی پژوهش پیشِ رو که با رویکرد تاریخ فرهنگی و تمرکز بر «زبان» به مثابه ابزاری برای تغییر و نوسازی فرهنگی نوشته شده، واکاوی تلاش این تجددگرایان برای رخنه در ساختارهای فرهنگی کهن بر محور ازدواج و نقد شالوده شکنانه این ساختارها با محوریت دادن به «حقِ انتخاب» است. نویسندگان نوگرا با نگارش آثاری در قالب های ادبی نوظهور مسیری را گشودند تا مسئله ازدواج و تأکید بر انتخاب چونان یک «حق» به ادبیات انتقادی راه گشاید؛ در این زمینه، عامل «ترجمه» سهم محوری داشت؛ سپهر فکری ایران متأثر از زندگی متجددان در محیط های مدرنی چون اروپا، قفقاز و استانبول، در معرض ترجمه/بومی گردانی آثار چهره های ممتاز عرصه ادبیات انتقادی قرارگرفت تا پیمودن این مسیر سنگلاخ از رهگذر ترجمه آسان تر شود. حاصل بررسی محتوای این متون بیانگر آن است که بازنمایی انتقادی ازدواج سنتی یکی از جنبه های اصلی این نگرش انتقادی بوده است. تلاش برای رخنه در مرجعیت پذیرفته شده خانواده به مثابه یک واحد فرهنگی در الگوی کلاسیک ازدواج، نقد ساختارهایی چون آبرو/شرم و واحدهای فرهنگی مسلط بر مقوله انتخاب چون اقوام بر آن و انتقاد از تسلط نگرش مالی/منزلتی بر این حق، از مهم ترین مؤلفه های سلبی این عاملیت است. وجه دوم این رویکرد ناظر بر عاملیت ایجابی و پیشنهاد الگوی بدیل فرهنگی برآمده از تجدد مبنی بر حق انتخاب و تأکید بر نقش فرد در ازدواج است.
۲۷.

عبور از روان تاریخِ متعارف برای مطالعهٔ تاریخ فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روان تاریخ تاریخ فرهنگی روان کاوی سوژگی هستی شناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸ تعداد دانلود : ۱۴
رویکرد روان تاریخی به مطالعه تاریخ، رویکردی است میان رشته ای که در اواسط قرن بیستم میلادی در آمریکا زاده شد و با وجود مشکلات و محدودیت هایی که پیشِ رو داشت، رفته رفته موفق شد شکلی مدوّن به خود بگیرد. این مولود البته مناقشات زیادی را، چه به لحاظ نظری و چه از حیث روش شناختی، در میان مورخین، روان شناسان، عالمان علوم اجتماعی، و درکل عالمان علوم انسانی و تجربی ایجاد کرد؛ یکی از این مناقشات مربوط است به پیوند میان امر روانی و امر فرهنگی؛ معضلی که بر سر راهِ برساختن پلی میان رفتار فردی و رفتار جمعی، یا به تعبیر بهتر، پلی میان تاریخ زندگی که بیشتر به امر روانی معطوف است و تاریخ فرهنگی که بیشتر معطوف به زمینه فرهنگی و اجتماعی است ظاهر می شود. نقشِ انکارناشدنیِ امر جهان رواست که انسان ها را با وجود تفاوت های فرهنگی آن ها در زمینه ها و زمانه ها، در تجربیاتی بنیادین مشترک می کند. این قاعده همان طور که ما را در فهم سوژگی کمک می کند، در درک گذشته نیز یاری می رساند. بر این اساس، مقاله حاضر تلاش می کند تا با کندوکاو در رویکرد روان تاریخی (نه به مثابه رویکردی کامل و جایگزینِ دیگر رویکردها، بلکه به مثابه رویکردی مکمل که می تواند برای مطالعه تاریخْ بصیرت ها و بینش هایی نو به ارمغان آوَرَد) در باب یک چشم انداز روش شناختی برای مطالعه تاریخ فرهنگی بحث کند. در این چارچوب تلاش می شود با تمرکز بر تاریخ انتقادی از امکانات مفهومی روان کاوی، جامعه شناسی، و فلسفه بهره گرفته شود تا بتوان در باب چشم اندازی روش شناختی درباره فهمی تاریخی از فرهنگ سخن گفت. در این چارچوبْ هستی شناسیِ سوژه و داشتن یک چشم انداز معرفتی درباره مکانیسم های عمل روانی، نسبتی وثیق پیدا می کند با مکانیسم ها و دینامیسم های تاریخی. این تلاقی در نگاه روان شناسانی همچون فروید، جامعه شناسانی همچون دورکیم، و فیلسوفانی همچون نیچه عمیقاً موردتوجه بوده است؛ با این اوصاف، مقاله حاضر تلاش دارد نشان دهد که چگونه می توان الگوی تاریخ نگاری رویکردهای مبتنی بر روان تاریخ را بسط و توسعه داد و چشم اندازی روش شناختی را پیش کشید که بتواند از دوگانه امر خرد-امر کلان فراتر برود و شکلی از تاریخ فرهنگی را طرح کند که درعینِ انتقادی بودن بر فهمی هستی شناسانه از سوژه و تجربه سوژگی مبتنی باشد.
۲۸.

تأملی نظری بر قشربندی اجتماعی جامعه صفوی؛ با رویکرد به موقعیت گروه های فاقد طبقه شهری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: طبقه اجتماعی قشربندی اجتماعی تاریخ فرهنگی دوره صفوی فرودستان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳ تعداد دانلود : ۱۴
گروه های فرادست با تسلط بر سیستم ارتباطات و اطلاعات جامعه، سعی در ارتقاء، تقویت و بازتاب دیدگاه های خود به عنوان الگوی معیار در جامعه دارند. این فرایند خلق و تقویت سیستم ارتباطی عمومی، باعث می شود صدا و تصویر افراد بیرون از گروه های غالب، حذف، دستکاری و یا بدرستی منتقل نگردد. اندک اطلاعات موجود در منابع درباره گروه های فاقد طبقه، خاموش و یا فرودست در دوره صفوی، بازتاب تجارب زیسته و موقعیت واقعی ایشان نمی باشد. چراکه صدا و تصویرآنها در منابع رسمی و تاریخی، به درستی انعکاس نمی یابدو به دیگر سخن به دلخواه گروه های اجتماعی دیگر همچون فرادستان بازنمایی می شود. منظور از گروه های فاقد طبقه در این نوشتار، به گروه های اجتماعی اشاره دارد که در دسته بندی های اجتماعی مرسوم دوره صفویه، مورد اشاره نیستند. در واقع به رسمیت شناخته نمی شوند و به تعبیر نوشتار حاضر «فاقد طبقه» به حساب می آیند. بر این اساس نوشتار حاضر بدنبال پاسخ این پرسش است که این گروه های فاقد طبقه در نظام قشربندی اجتماعی دوره صفوی در چه موقعیت و جایگاهی قرار دارند؟ رویکرد پژوهش حاضر اکتشافی و روش آن کیفی است و تلاش دارد با تاسی از روش تاریخ خُرد که یکی از محورهای مطالعاتی در تاریخ فرهنگی جدید است به ردیابی گروه های فاقد طبقه به عنوان رهیافتی برای شناخت اقشار فرودست اجتماعی جامعه صفوی پردازد. در واقع دال مرکزی مطالعات و بررسی های تاریخ خُرد را اقشاری تشکیل می دهند که در روایت تاریخ سنتی مورد توجه قرار نگرفته اند.