مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
دریاچه ارومیه
منبع:
اقتصاد کشاورزی دوره ۱۲ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
15 - 44
حوزه های تخصصی:
روند نزولی وضعیت زیست محیطی دریاچه ارومیه، منجر به شکل گیری تشکل ها و کارگروه های متعدد با هدف احیای دریاچه گردیده است. موفقیت راهکارهای احیا نیز تا حد زیادی وابسته به میزان پذیرش آن راهکار از سوی ذینفعان و سطح مشارکت آنان خواهد بود. از این رو در مقاله حاضر به مطالعه ترجیحات ساکنین حوضه و بروز ناهمگنی در آن با استفاده از روش رتبه بندی مشروط اقدام شده است. داده ها و اطلاعات مورد نیاز با تکمیل 382 پرسشنامه از شهروندان 13 شهر در سال 1394 به دست آمد و مدل کلاس پنهان چند سطحی تعدیل شده با مقیاس، برای تحلیل داده های رتبه بندی کامل به کار رفت. نتایج مدل به تشخیص چهار کلاس در سطح فردی، دو کلاس در سطح گروهی و دو کلاس مقیاس انجامید که مؤید این مطلب است که خصوصیات اقتصادی اجتماعی افراد، خصوصیات ژئوفیزیکی محیط پیرامونشان و همچنین وجود عدم قطعیت در پاسخ های آنها، سه عامل تأثیرگذار در مدلسازی ترجیحات می باشند. تمایل به پرداخت های نهایی به دست آمده این مسئله را آشکار می کنند که تعدیل آب و هوا و جلوگیری از وزش بادهای نمکی، مهم ترین ویژگی از نظر ساکنین حوضه تشخیص داده شده است. محاسبه تغییر جبرانی حاصل از سناریوهای مدیریتی دریاچه نیز نشان داد در صورت احیای کامل دریاچه ارومیه، سالانه حدود 222 میلیون ریال تا 5 میلیارد ریال اضافه رفاه، نصیب خانوارهای ساکن حوضه خواهد شد. تثبیت ریزگردها و شن های روان و کاشت گیاهان متناسب با شرایط منطقه از پیشنهادات مطالعه حاضر است.
بررسی روند تغییرات کاربری شهرستان های شرق دریاچه ارومیه و شناسایی مناطق دارای قابلیت کشت گونه های نمک دوست گلزا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خشک شدن دریاچه ارومیه اثرات زیست محیطی فراوانی بر شهرستان های اطراف این دریاچه گذاشته است. در این پژوهش تلاش شده است تا پوشش های گیاهی سازگار با محیط محدوده مورد مطالعه شناسایی شود و پس از آن با استفاده از مدل های تصمیم گیری چند معیاره مناطق مستعد کشت این محصولات شناسایی گردد. در پژوهش حاضر پس از مطالعه گونه های موجود در منطقه گونه کلزا به عنوان گیاه مناسب شوری پسند انتخاب شد. در ابتدا با استفاده از تصاویر لندست 5 و 8 تغییرات ایجاد شده در نوع کاربری ها و پوشش گیاهی منطقه از سال 2000 تا 2016 مورد بررسی قرار گرفت و پس از محاسبه میزان تغییرات کاربری ها اقدام به پتانسل یابی گیاه شوری پسند مورد نظر گردید. برای برآورد قابلیت کشت کلزا از روش ANP Fuzzy استفاده شده است. معیارهای اصلی استفاده شده در این تحقیق عبارتند از توپوگرافی، خاک و هواشناسی هستند. و زیر معیارها شامل ارتفاع، شیب و جهت شیب برای معیار توپوگرافی، بافت خاک، شوری خاک، PH خاک و مواد آلی خاک برای معیار خاک و زیر معیارهای مجموع بارش سالانه، رطوبت نسبی، متوسط دمای سالانه، حداکثر دمای سالانه و حداقل دمای سالانه برای معیار هواشناسی می باشند . نتایج نشان دهنده کاهش 25.43 درصدی میزان آب و افزایش 21.03 درصدی شوره زارها طی سال های 2000 تا 2016 می باشد، نتایج شناسایی مناطق مستعد کشت گیاه شوری پسند 28/14 درصد محدوده مورد مطالعه را مناسب برای کشت کلزا مشخص کرده است.
مدل سازی علل خشک شدن دریاچه ارومیه با استفاده از پویائی شناسی سیستم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هشتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۲۱
209 - 232
حوزه های تخصصی:
اگر چه دریاچه ارومیه بزرگ ترین دریاچه داخلی ایران، دومین دریاچه شور جهان و بیستمین دریاچه بزرگ جهان است و از نظر آب و هوایی متعادل کننده هوای محیط زیست منطقه می باشد، اما در چند دهه اخیر رو به زوال گذاشته است. دلایل متعددی برای خشک شدن این دریاچه ذکر شده است. در این مقاله با توجه به پویایی مسئله محیط زیست، پویائی شناسی سیستم به عنوان متدولوژی مناسب برای مدل سازی علل خشک شدن دریاچه ارومیه به کار گرفته شده است. مطابق متدولوژی معرفی شده توسط استرمن، ابتدا مرز مسئله مورد مطالعه قرار گرفت. متغیرهای کلیدی و رفتار تاریخی آنها در این مرحله بررسی و مطالعه شد. سپس با استفاده از نمودار زیرسیستم، نمودارهای علی حلقوی و نقشه جریان انباشت، فرضیه پویای مسئله تدوین گردید. پس از شبیه سازی و آزمون مدل در نهایت برخی از راه کارهای احتمالی احیاء دریاچه مورد ارزیابی قرار گرفت. بر اساس نتایج تحقیق حاضر، کاهش ورودی آب های سطحی به دریاچه و سدسازی دو عامل اصلی کاهش آب دریاچه می باشند. بنابراین تأمین حق آبه دریاچه، محدود نمودن ساخت و ساز سدها می تواند دو راه کار برای توقف روند خشک شدن دریاچه ارومیه باشد. هر چند دینامیزم موجود در درون مسئله به کارگیری هر راه حلی را با دشواری ها و عوارض جانبی متعدد می توانند مواجهه کند.
بررسی و تحلیل اثرات کاهش سطح آب دریاچه ارومیه بر سطوح توسعه شهرستان های پیرامون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سرزمین دوره یازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۲۱)
285 - 309
حوزه های تخصصی:
بحث تغییرات محیطی در حال حاضر به عنوان یکی از مهم ترین چالش های فراروی جامعه جهانی مطرح است و یکی از گسترده ترین مباحث علمی، اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی در سطوح مختلف جهان را به خود اختصاص داده است. وقوع خشک سالی های شدید و مستمر، در دوره های زمانی مختلف، بسیاری از نقاط کره زمین را تهدید می کند و باعث تحولات سریع و عمیقی در سطوح توسعه اقتصادی و اجتماعی بوده است و منطقه خاورمیانه و ایران، از این قاعده مستثنا نیست. خشک شدن منابع آبی ازجمله دریاچه ها از نمودهای بارز این تغییرات است که همواره مشکلاتی برای سکونتگاه های اطراف خود به همراه داشته است. هدف از تحقیق حاضر، بررسی وضعیت شاخص های توسعه در شهرستان های 22گانه واقع در حوضه آبریز دریاچه ارومیه است. که در چند دهه اخیر با کاهش سطح آب و خشکی مواجه است. نوع تحقیق کاربردی و روش آن توصیفی تحلیلی است. داده ها و اطلاعات نیز از منابع و اسناد سازمان آمار و سرشماری های سال های 85 و 95 جمع آوری شده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها و اطلاعات نیز از روش ویکور و شاخص خودهم بستگی فضایی موران در نرم افزار Arc Gis استفاده شده است. نتایج حاصل از محاسبات آماری نشان می دهد سطوح توسعه طی ده سال اخیر در حوضه، تغییرات بارزی داشته است و به مرور از الگوی توزیع پراکنده در سال 85 با توجه به سیاست های توسعه به توزیع خوشه ای در سال 95 تبدیل شده است. همچنین نرخ اشتغال کاهش و نرخ بیکاری افزایش یافته است. با مقایسه آمار می توان اثرات منفی کاهش سطح آب دریاچه را طی ده سال اخیر در شهرستان های حوضه آبریز به وضوح مشاهده کرد و کاهش تدریجی سطح آب دریاچه و به دنبال آن، کاهش میزان اشتغال و افزایش نرخ بیکاری دلیل اصلی عدم تعادل توسعه در منطقه است.
ارزیابی چندمعیاره سناریوهای تخصیص منابع آب در حوضه های کم آب، مبتنی بر روش TOPSIS و مدل مدیریت منابع آبی WEAP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأمین آب و مدیریت صحیح منابع آب، یکی از چالش های جدی مدیران و تصمیم گیران این حوزه است. مسأله تصمیم گیری و تلاش برای یافتن یک راهکار مناسب در حوضه های کم آب جهت حل مشکل کم آبی، به تخصیص بهینه و اولویت بندی مصرف آب بین بخش های کشاورزی، شرب و صنعت و تأمین نیازهای زیست محیطی منطقه توجه دارد. این تحقیق با ارائه چارچوبی سیستماتیک و مدل سازی با استفاده از نرم افزار WEAP، به بررسی اثرات شکل های مختلف توسعه بر سیستم می پردازد. جهت بررسی موردی، این مدل در حوضه آبریز دریاچه ارومیه به کار گرفته شد. سیاست های موجود برای حل مشکلات این حوضه (ارائه شده توسط ستاد احیای دریاچه ارومیه)، به انتقال آب از دریاچه خزر به این دریاچه تأکید دارند که فعالیتی پر هزینه بوده و اثرات زیست محیطی و مشکلات متعددی دربر خواهد داشت. در این مطالعه این سناریو به همراه تعدادی از دیگر سناریوهای پیشنهاد شده توسط این ستاد، با استفاده از جعبه ابزار حامی تصمیم گیری مبتنی بر تصمیم گیری چندمعیاره مورد ارزیابی قرار گرفته و انتخاب بهترین سناریو به کمک این ابزار و بر مبنای روش TOPSIS انجام گرفت. در ادامه به منظور تعیین نحوه تخصیص بهینه آب به بخش های مصرفی و بر اساس دیدگاه همکاری ذینفعان در حل مشکل این حوضه، با پیشنهاد 4 سناریو مبتنی بر ائتلاف های مختلف ذینفعان، از نظریه بازی ها استفاده شد و نتایج نشان داد که با تخصیص آب به ذینفعان و تشکیل بازی کاملاَ همکارانه و استفاده از روش ارزش شاپلی، سود همه ذینفعان افزایش می یابد و سناریوی کاملا همکارانه می تواند به عنوان جایگزینی برای سناریوی انتقال آب به این حوضه مطرح شود.
ارزیابی داده های ماهواره ای MODIS و TRMM در پایش خشکسالی حوضه آبریز دریاچه ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، ارزیابی داده های ماهواره ای یا سنجش از دور در پایش خشکسالی حوضه آبریز دریاچه ارومیه است. بدین منظور نخست داده های NDVI و LST سنجنده MODIS و داده های بارندگی ماهواره TRMM در مقیاس ماهیانه از سال 2000 تا 2014 دانلود شد. پس از پردازش تصاویر، شاخص های خشکسالی VCI، TCI و PCI و شاخص های ترکیبی VHI، CI1، CI2 و CI3 برای ماه های مارس تا سپتامبر (فصل رشد) محاسبه شدند. برای اعتبارسنجی این شاخص ها، شاخص SPI در مقیاس های زمانی 3، 6 و 9 ماهه به کار رفت. نتایج به طور میانگین نشان داد شاخص ماهواره ای مطلوب برای پایش خشکسالی کشاورزی حوضه آبریز دریاچه ارومیه طی فصل رشد، VCI است. شاخص های SPI3، SPI6 و SPI9 بیشترین همبستگی را در ماه مارس به ترتیب با VCI و VHI، در ماه آوریل با PCI و CI1، در ماه می با TCI، CI3 و CI1، در ماه ژوئن و جولای با VCI و در ماه های آگوست و سپتامبر با TCI و VCI دارند. در ماه های می و آوریل شاخص های ترکیبی نتایج بهتری نسبت به شاخص های VCI و TCI ارائه کردند؛ درنتیجه شاخص های ترکیبی طی ماه های مرطوب (می و آوریل) نتایج بهتری را ارائه می کنند. همچنین نتایج طبقه بندی شدت خشکسالی حوضه آبریز دریاچه ارومیه براساس شاخص VCI طی فصل رشد (مارس تا سپتامبر) نشان داد در سال های 2000، 2008 و 2001 به ترتیب با 85/93، 93/91 و 72 درصد، بیشترین و در سال های 2010، 2007 و 2004 به ترتیب با 21/1، 06/2 و 33/5 درصد، کمترین خشکسالی (ضعیف تا بسیار شدید) در سطح حوضه روی داده است. با استفاده از شاخص های ماهواره ای مطلوب ارائه شده در پژوهش حاضر، امکان پیش بینی و برآورد منطقه ای پدیده خشکسالی حوضه آبریز دریاچه ارومیه در ماه های مختلف فصل رشد یا طی فصل رشد و دستیابی به نتیجه بهتر وجود دارد.
تأثیر ناهمگنی ترجیحات در برآورد ارزش احیای دریاچه ارومیه: کاربردی از روش رتبه بندی ناقص(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حقیقات اقتصاد کشاورزی جلد ۱۱ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۴۴)
99 - 122
حوزه های تخصصی:
میزان تمایل به پرداخت کاربران منابع زیست محیطی، تعیین کننده ارزش آن منابع در ارائه کالاها می باشد. اما مقادیر تمایل به پرداخت برای کالاهای زیست محیطی، تمایل به نمایاندن ناهمگنی بین افراد و ناهمگنی مکانی دارند. روند نزولی وضعیت زیست محیطی دریاچه ارومیه طی سالیان اخیر، بیانگر این واقعیت است که کارکردهای آن بدون تدابیر و فعالیت های جمعی تداوم نخواهد یافت. لذا در این مقاله، داده های حاصل از رتبه بندی ناقص (انتخاب بهترین-بدترین) با استفاده از مدل کلاس پنهان چند سطحی تحلیل شدند که امکان کلاس بندی افراد را بر اساس ترجیحات شخصی و موقعیت جغرافیایی توأماً فراهم می-کند. نتایج نشان داد برای برازش بهتر داده ها، به یک مدل ناهمگن با سه کلاس کوچک و دو کلاس بزرگ، که هرکدام از کلاس ها معرف نوع خاصی از ترجیحات می باشد، نیاز است. محاسبه خطاهای پیش بینی برای انتخاب های بهتر و بدتر، حاکی از کاهش میزان خطا در مدل برآوردی نسبت به مدل همگن معمول می باشد. تمایل به پرداخت های نهایی محاسبه شده نیز بالاترین میزان را برای احیای ویژگی تعدیل آب و هوا و جلوگیری از وزش بادهای نمکی آشکار می کنند.
ارزیابی ارتباط بین تاب آوری منطقه ای و آسیب پذیری محیطی در منطقه کرانه شرقی دریاچه ارومیه با استفاده از GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۴ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۷۲
319-356
حوزه های تخصصی:
تبیین تاب آوری در برابر تهدیدات، در واقع شناخت نحوه تأثیرگذاری ظرفیت های اجتماعی، اقتصادی، نهادی، سیاسی و اجرایی در افزایش تاب آوری و شناسایی ابعاد مختلف تاب آوری در جوامع انسانی است. در این میان نوع نگرش به مقوله تاب آوری و نحوه تحلیل آن، از یک طرف در چگونگی شناخت تاب آوری وضع موجود و علل آن نقش کلیدی دارد و از طرف دیگر در کاربست سیاست ها و اقدامات کاهش خطر می تواند نقش اساسی داشته باشد. در این مطالعه منطقه کرانه شرقی دریاچه ارومیه شامل 8 شهرستان آذرشهر، اسکو، بناب، تبریز، شبستر، عجب شیر، مراغه و ملکان به عنوان محدوده مطالعاتی به منظور تدوین طرح تاب آوری منطقه ای انتخاب گردید. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و ماهیت هدف آن در نظام برنامه ریزی محلی و توسعه روستایی، کاربردی است. با بررسی مبانی نظری، رویکردی بدیع با تلفیق روش های کمی شاخص مبنا و GIS در تبیین ارتباط بین آسیب پذیری ناشی از مخاطرات محیطی و تاب آوری منطقه ای ارایه گردید. بر همین اساس دو شاخص آسیب پذیری محیطی (EVI) با کاربست 8 معیار تبیین کننده مخاطرات محیطی و شاخص کلی تاب آوری منطقه ای(RRI) با استفاده از 19 معیار در سه بعد اجتماعی، دسترسی به زیرساخت ها و همچنین بعد استحکام بنا در نواحی روستایی ارایه گردید. نتایج بدست آمده نشان داد که 62 درصد از مساحت محدوده مطالعاتی در وضعیت آسیب پذیری زیاد قرار گرفته است که الگوی توزیع فضایی آن عمدتاً در مرکز منطقه و در محدوده شهرستان های آذرشهر، عجب شیر و اسکو است. در مقابل 43 درصد از مساحت منطقه دارای ظرفیت بالای تاب آوری و 27 درصد از مساحت کل منطقه در وضعیت تاب آوری پایین قرار گرفته است. علاوه بر این، در پهنه های شناسایی شده با ظرفیت پایین تاب آوری در مجموع 168 نقطه روستایی استقرار یافته است. از این تعداد، 7 کانون بزرگ روستایی با جمعیت بیش از 3500 نفر قرار دارند که مجموعاً 31081 نفر جمعیت دارند. با توجه به اهمیت منطقه مورد مطالعه در استان آذربایجان شرقی، ضرورت توجه به رویکرد تاب آوری در نظام برنامه ریزی محلی و همچنین ترویج رویه های ارتقاء تاب آوری منطقه ای بویژه در مناطق روستایی از ملاحظات و پیشنهادات اصلی پژوهش می باشد.
بررسی تغییرات زمانی-مکانی غلظت ریزگرد ها در حوضه نفوذ ریزگردهای دریاچه ارومیه در دوره زمانی 2015-2000 با استفاده از تصاویر ماهواره ای (مطالعه موردی آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۴ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۷۲
427-446
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر به دلیل خشک شدن تدریجی بخش هایی از دریاچه ارومیه، کانون های متعددی از ریزگردهای نمکی در این مناطق تشکیل شده و منجر به پراکنش حجم عظیمی از ذرات نمک به مناطق اطراف خود شده است. نمک آزاد شده در اتمسفر به عنوان یکی از انواع مهم ریزگرد های اتمسفری سلامت عموم، کیفیت هوا، توزان انرژی زمین و چرخه هیدرولوژی را تحت تأثیر قرار می دهد. بنابراین با توجه به اهمیت آثار منفی ریزگردهای نمکی و همچنین روند روبه افزایش حضور این ریزگردها در منطقه آگاهی از توزیع زمانی- مکانی ریزگردها برای کمّی کردن این اثرات بسیار مهم می باشد. در این مطالعه تلاش شده است تغییرات غلظت ریزگردها در حوضه تحت نفوذ ریزگردهای دریاچه ارومیه ،با استفاده از داده های ماهانه AOD سنجنده MODIS ارزیابی شود. برای رسیدن به این هدف نمودار روند تغییرات AOD در طول سال های 2000 تا 2015 به تفکیک محدوده استان های آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی استخراج شد. نتایج این پژوهش نشان داد نمودارها در استان های آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی روند مشابهی داشته اند و علی رغم وجود نوسانات سال به سال، روند افزایش کلّی در غلظت ریزگردها دیده می شود. تغییرات افزایشی ریزگردها در اواخر فصل گرم و اوایل فصل سرد (آگوست، سپتامبر، اکتبر و نوامبر) بسیار بارزتر می باشد و به نظر می رسد با افزایش بارش های فصل سرد و بارش های بهاره شیب تغییرات افزایشی AOD نیز کمتر شده است. همچنین با توجه به نقشه های میانگین سالانه توزیع مکانی AOD، دریاچه ارومیه تا سال 2008 با جذب ریزگردها تأثیر زیادی در کاهش ریزگردهای وارد شده از جنوب غربی منطقه به استان آذربایجان شرقی داشته است، این در حالی است که از سال 2009 در محدوده دریاچه ارومیه افزایش نسبی ریزگرد نسبت به سایر مناطق در استان های آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی وجود داشته است.
مطالعه تطبیقی تغییر اقلیم و چالش های امنیتی بحران آب در شهرهای دو حوضه آبریز مرکزی و دریاچه ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین موضوع: اثرات اقلیمی بر بحران آب و ایجاد چالش های متعدد به دلیل اینکه سطوح مختلف جامعه را تحت تاثیر قرار می دهد و گستره آن شهرهای زیادی را دربرمیگیرد، نیاز به بررسی دقیق دارد. در صورت شناخت ابعاد مختلف و چگونگی وقوع آن می توان از بروز خسارت جلوگیری کرد. روش: این تحقیق با روش پیمایشی و استفاده از ابزار پرسشنامه، مطالعه تطبیقی چالش های امنیتی بحران آب در شهرهای دو حوضه آبریز دریاچه ارومیه و مرکزی را از لحاظ ریشه ها و سبب ها، مقیاس جغرافیایی رخدادها، ماهیت چالش ها انجام داده است. یافته ها: میانگین مجموع نظر پاسخگویان در بخش مقیاس جغرافیایی رخدادها به ترتیب برای حوضه آبریز مرکزی و دریاچه ارومیه 08/29 و 47/31 است که در شهرهای هر دو حوضه مقیاس رخداد چالش ها، محلی می باشد. در ارتباط با ماهیت چالش ها، میانگین مجموع نظر پاسخگویان به ترتیب برای حوضه آبریز مرکزی و دریاچه ارومیه 64/22 و 49/23 می باشد و ماهیت چالش ها در این شهرها مدیریتی، اجتماعی، زیست محیطی و سیاسی است. در ارتباط با سبب های چالش ها، مجموع نظر پاسخگویان به ترتیب برای حوضه آبریز مرکزی و دریاچه ارومیه 40.68 و 44.33 است که در شهرهای حوضه آبریز ارومیه عوامل انسانی- مدیریتی و در شهرهای حوضه آبریز مرکزی عوامل طبیعی سبب های چالش ها هستند. نتایج: تغییرات اقلیمی و شکل گیری بحران آب، جوانب مختلف زندگی ساکنین شهرهای حوضه آبریز مرکزی و دریاچه ارومیه را تحت تأثیر قرار داده است. ظرفیت بحران زایی پیامدهای امنیتی ناشی از بحران های اقلیمی به دلیل تاثیرگذاری در حوزه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، لزوماً محدود به شهرهای حوضه آبریز مرکزی و ارومیه نبوده، بلکه فراتر از مرزهای جغرافیایی آنها و در مقیاس بزرگتر می تواند امنیت این شهرها را تحت تاثیر قرار دهد.
بررسی امکان تقلیل اثرات منفی خشک شدن دریاچه ارومیه بر اقتصاد روستایی با تأکید بر الگوی کشت جایگزین نمونه موردی: (دهستان مرحمت آباد شمالی، شهرستان میاندوآب)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۱ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱
131 - 150
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر بررسی راهکارهای تقلیل اثرات خشک شدن آب دریاچه ارومیه با تاکید بر کشت جایگزین می باشد بنابراین، تحقیق از لحاظ هدف کاربردی، از نظر ماهیت و روش، تجربی می باشد. جهت جمع آوری داده ها و اطلاعات از مطالعات کتابخانه ای و میدانی (مشاهده، مصاحبه و پرسشنامه) استفاده شده است. قلمرو مکانی تحقیق دهستان مرحمت آباد شمالی شهرستان میاندوآب می باشد که دارای 8 روستا می باشد و به علت کم بودن روستاها نمونه گیری انجام نشد و همه روستاها جزوء جامعه آماری محسوب شدند. این دهستان طبق سرشماری سال 1395 مرکز آمار ایران دارای، 3014 خانوار و 10146 نفر جمعیت بوده است که با استفاده از فرمول اصلاح شده کوکران تعداد 266 خانوار به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند انتخاب خانوارها با روش تصادفی ساده انجام گرفت. پایایی پرسشنامه با استفاده از فرمول آلفای کرونباخ برابر با 810/0آمده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات از آمار توصیفی (میانگین، میانه، انحراف معیار) و آمار استنباطی (تی تک نمونه ای و فریدمن) استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد، میانگین هر 4 شاخص بعد پایداری اقتصاد روستایی (درآمد، سرمایه، تولیدات کشاورزی و اشتغال) بالاتر از عدد مطلوبیت 3 برآورد شده که در این میان شاخص اشتغال با میانگین 3.63 و مقدار تی 14.77 و شاخص تولیدات کشاورزی با میانگین 3.38 و مقدار تی 6.21 بیشترین تاثیرات منفی را از خشک شدن آب دریاچه ارومیه متحمل شده اند و در بین راهکارهای مطرح در جهت تقلیل اثرات منفی دریاچه ارومیه در روستاهای دهستان مرحمت آباد شمالی راهکار «تنوع بخشی به اقتصاد روستایی در بخش زراعی و غیر زراعی» با میانگین رتبه ای 3.89 و راهکار «تغییر الگوی کشت و کشت محصولات مقاوم کم آبی» با میانگین رتبه ای 3.73 مهمترین راهکارهای مطرح این زمینه از دیدگاه جامعه آماری شناخته شدند.
بررسی عوامل انگیزشی گردشگری سلامت در دریاچه ارومیه
حوزه های تخصصی:
شناسایی و تجزیه و تحلیل انگیزه های گردشگران با هدف ارائه خدمات درخور و مناسب به آن ها از مهم ترین روش های بخش بندی در بازار این صنعت است. گردشگری سلامت یکی از حوزه هایی است که می تواند نقش به سزایی در جهت توسعه گردشگری ایفا نماید. دریاچه ارومیه، یکی از بهترین جاذبه های گردشگری در چارچوب طبیعی و کنش گران انسانی محسوب می شود که می توان از طریق شناخت قابلیت ها و ترسیم راهبردهای آینده، با اتکاء به این جاذبه گردشگری، زمینه رشد و صنعت گردشگری و توسعه منطقه ای را در ابعاد متفاوت، با نگرشی در چارچوب پایداری منابع در این منطقه مهیا کرد و این مهم با شناسایی انگیزه های گردشگران بهتر محقق می گردد. بنابراین شناسایی انگیزه های گردشگران سلامتی دریاچه ارومیه هدف اصلی پژوهش حاضر را در بر می گیرد. این پژوهش به روش توصیفی-پیمایشی و از نوع کاربردی است. جامعه آماری در این تحقیق گردشگران ورودی به شهر ارومیه تشکیل می دهد که 384 نفر از آن ها با استفاده از جدول کرجسی و مورگان به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. ابزار گردآوری در این پژوهش پرسشنامه علیزاده ثانی و همکاران (با آلفای 925/0) است که بین حجم نمونه به روش خوشه ای توزیع شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل عاملی تأییدی در نرم افزار SPSS انجام شد. یافته ها نشان داد که 8 عامل انگیزشی رانشی؛ کسب دانش و درمان بیماری ها، افزایش ارتباطات، تفکر و گرفتن مشاوره زندگی، به دنبال آرامش، افزایش چرخه اجتماعی، دیدن مناظر گوناگون، تمدد اعصاب و شناخت سایر فرهنگ ها و 4 عامل انگیزشی کششی دسترسی آسان و راحت و تنوع، ماجراجویی، تاریخ و فرهنگ و رخدادها و فعالیت ها به عنوان مهم ترین عوامل انگیزشی در بین گردشگران سلامتی دریاچه ارومیه شناسایی شدند.
چالش های راهبرد حقوقی احیای دریاچه ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مجلس و راهبرد سال بیست و هفتم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۰۴
69 - 93
دریاچه ارومیه از دهه های گذشته درگیر معضلی جدی به نام «خشکسالی» بوده است. در نگاه نخست چنین به نظر می رسد که مدیریت این دریاچه را باید نمونه ای از مدیریت «بد» در حوزه امر عمومی تلقی کرد؛ مدیریتی که از تفکرات روشنگرانه، انتقادی و علمی بهره چندانی نبرده و واجد اوصافی همچون: «تفکرات جزیره ای یا بخشی»، «نگرش های تاکتیکی در برابر دیدگاه راهبردی» و «سیاست زدگی مسئله» است. در نوشتار حاضر، در پاسخ به این سؤال محوری که موانع و محدودیت های حقوقی احیای دریاچه ارومیه چیست؟ تلاش شده است با استفاده از روش تحقیق توصیفی تحلیلی، پاسخ حقوقی درخور ارائه شود. اجمال نتیجه گیری تحقیق این است که چالش اصلی از یک سو، در کلیت نهاد زمامداری و در نگرش ها و اعمال قوای سه گانه مقننه، مجریه و قضائیه است و ازسوی دیگر، بخش خصوصی، توانایی یا آمادگی همکاری با نهاد حکومت در خصوص احیای دریاچه را از خود نشان نمی دهد. در نهایت اینکه اصول تأثیرگذار زیست محیطی، نزد نهاد زمامداری مورد توجه قرار نگرفته است. این موارد، شاهد بارزی بر شکست ایده احیای دریاچه ارومیه به شمار می آید و اگر این دریاچه را بتوان به موجود زنده ای تشبیه کرد در این صورت باید گفت دریاچه ارومیه به «کما» رفته است.
شناسایی و تحلیل پیشران های اقتصادی ناشی از نوسانات سطح آب دریاچه ارومیه درعدم تعادل های فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر، دریاچه ارومیه با کاهش جدی آب مواجه شده است. این امر به نوبه خود اثرات مستقیم و غیرمستفیم بر وضعیت اقتصادی مناطق و سکونتگاه های اطراف و به تبع آن بر عدم تعادل های فضایی در منطقه داشته است. این پژوهش، با نگاه آینده پژوهانه به شناسایی مهم ترین پیشران های اقتصادی مؤثر در عدم تعادل های فضایی پرداخته است. تحقیق حاضر از نوع تحلیل ساختاری، از نظر ماهیت داده ها کیفی و بر اساس روش گردآوری داده ها، اسنادی و پیمایشی و قلمرو تحقیق نیز حوضه آبریز دریاچه ارومیه است. جامعه آماری این تحقیق شامل خبرگان و برنامه ریزان در منطقه مورد مطالعه می باشد که ب ه روش (گلوله برفی) 35 نفر ب ه عنوان نمونه انتخاب شده اند. در این تحقیق، سعی شده است با بررسی آمار و شاخص های اقتصادی میزان این اثرات بیشتر آشکار گردد. بنابراین، از ماتریس تأثیرات متقاطع در محیط نرم افزار میک مک جهت شناسایی نیروهای پیشران، از ضریب مکانی ( LQ ) و تخمین تراکم کرنل در محیط نرم افزاری ARC GIS برای تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات استفاده شده است. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان می دهد، از 15 پیامد اقتصادی مهم در منطقه، کاهش اشتغال در بخش کشاورزی، افزایش بیکاری و کاهش درآمد در بخش کشاورزی و دامداری از مهم ترین و اثرگذارترین پیامدهای ناشی از کاهش سطح آب دریاچه خواهد بود. کاهش اشتغال در بخش کشاورزی در مناطق روستایی به تنهایی از تأثیرگذارترین پیامدهای اقتصادی در منطقه می باشد که نقش مهمی در ایجاد عدم تعادل های فضایی در منطقه مورد مطالعه شناخته شده است. همچنین یافته های ضریب مکانی نیز نشان می دهد، این محدوده در بخش کشاورزی صادر کننده نیروی کار می باشد. در حالی که اقتصاد اصلی این منطقه، کشاورزی است و بیشترین نیرو در بخش خدمات فعالیت می کند که تصاویر به دست آمده از تحلیل تراکم کرنل نیز این امر را اثبات کرد. واژه های کلیدی : عدم تعادل فضایی، پیشران های اقتصادی، تحلیل ساختاری، میک مک، دریاچه ارومیه.
پارامترهای مؤثر بر مسائل زیست محیطی در شمال غرب ایران (مطالعه موردی: خشک شدن دریاچه ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۵
143 - 157
حوزه های تخصصی:
مسائل زیست محیطی در جغرافیا و میان جغرافیدانان از اهمیت و جایگاه برجسته ای برخوردار است چراکه پایه های این حوزه علمی بر محیط زیست قرار دارد. مسائل زیست محیطی در کشور ایران در طی دهه های اخیر رشد قابل ملاحظه ای کرده اند و فضاهای جغرافیایی را تحت شعاع خود قرار داده اند. در این میان شمال غرب کشور وضعیت ویژه ای دارد؛ چراکه کم آبی دریاچه ارومیه توانایی از بین بردن اکوسیستم موجود در آنجا را به صورت بالقوه داراست. بر این مبنا، پژوهش حاضر با هدف شناسایی پارامترهای مؤثر بر خشک شدن دریاچه ارومیه و رتبه بندی آن ها تلاش دارد گام مثبتی جهت ایجاد شناخت و تلاش جهت کاهش مسائل ناشی از این مشکل زیست محیطی بردارد. روش به کار رفته در این پژوهش، توصیفی-تحلیلی است. روش جمع آوری اطلاعات بر مبنای کتابخانه ای و نیز میدانی (پرسشنامه ای) بوده و تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون T-test انجام شده است. نتایج حاصل از تحقیق حاضر نشان می دهد 44 پارامتر در بعد انسانی، طبیعی و ترکیبی در خشک شدن دریاچه ارومیه نقش دارند. در بین پارامترهای انسانی مؤثر بر خشک شدن دریاچه ارومیه پارامترهای برهم زدن شرایط اکولوژیکی منطقه و کم توجهی به مدیریت منابع آبی، در پارامترهای طبیعی، تغییر بارش و کم شدن بارش و کم آبی و خشکسالی های پی در پی، و در پارامترهای ترکیبی، تغییر الگوی کشت و تولید محصولات پر آب و استفاده از تالاب ها بدون توجه به توان تالاب ها، اهمیت بیشتری در خشک شدن دریاچه ارومیه دارند.
بررسی میزان سازگاری کشاورزان حوزه دریاچه ارومیه با خشکسالی (مورد: دهستان بکشلوچای شهر ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی منطقه ای سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۰
117 - 132
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی میزان سازگاری کشاورزان روستاهای دهستان بکشلوچای ارومیه می باشد زیرا تغییرات اقلیمی در بسیاری از نقاط جهان آثار خود را در دهه های اخیر بر جای گذاشته است و انتظار می رود تاثیر این تغییرات در دهه های آینده تشدید شود. در این بین معیشت در جوامع وابسته به کشاورزی به شدت تحت تأثیر آب و هوا بوده و آسیب پذیری بیشتری را تجربه می نمایند. به همین دلیل شناسایی مراحل پاسخ و واکنش آنها اهمیت زیادی دارد. با توجه به تاثیر منفی این تغییرات بر تولید بخش کشاورزی، و از طرفی دیگر به دلیل اینکه تولید محصولات کشاورزی منبع درآمد بسیاری از جوامع روستایی می باشد، لذا سازگاری جوامع روستایی (مخصوصا کشاورزان) برای حفظ معیشت و اطمینان از امنیت غذایی خود امری کاملا ضروری است. روش مورد استفاده تحلیل و توصیفی و روش جمع آوری اطلاعات نیز روش پیمایشی و اسنادی بوده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمون های آماریT تک نمونه ای، آزمون کرونباخ، آزمون تحلیل عامل تاییدی و رگرسیون استفاده شده است، نتایج حاصل شده از آزمون کرونباخ نشان دهنده 0.731 بود. نتایج آزمون T نشان از پایین بودن میزان سازگاری کشاورزان به میزان 2.67 است و در بین مولفه های طرح شده مولفه دانش و اطلاعات نوین با امتیاز میانگین 3.19 اهمیت بیشتری داشته است. نتایج آزمون رگرسیون بیانگر تاثیر زیاد دانش و اطلاعات نوین و تغییر و تحول با سطح سازگاری کشاورزان به ترتیب با میزان 0.62 و 0.4 بوده است. نتایج تحلیل عاملی تاییدی بیانگر اهمیت مولفه دانش نوین بود،و در میان گویه های دانش نوین، میزان دانش در رابطه با روش های نوین کاشت با امتیاز 0.9 و میزان دانش در ارتباط با روش های نوین برداشت با امتیاز 0.883 بیشترین تاثیر را داشته اند.
آینده نگاری ارتقای تاب آوری سکونتگاه های روستایی در برابر خشک سالی مبتنی بر آموزش های عملی روستائیان، مطالعه موردی: روستاهای حوضه آبخیز قلعه چایی عجب شیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی منطقه ای سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۰
147 - 162
حوزه های تخصصی:
خشک شدن دریاچه ارومیه از جمله مخاطرات محیطی که از حدود دو دهه در ایران اتفاق افتاده و بخشی از روستاهای را دچار مشکل کرده است. کاهش آسیب پذیری روستاها در برابر خشک سالی نیازمند توجه به ابعاد تاب آوری است تا بتوان از ظرفیت های درونی روستا برای کاهش آسیب پذیری استفاده نمود که این امر نیز نیازمند آموزش و مهارت است. لذا این پژوهش با هدف بررسی وضعیت تاب آوری روستاها حوضه آبخیز قلعه چایی عجب شیر، نقش آموزش های عملی در بهبود تاب آوری و در نهایت استخراج پیشران های کلیدی ارتقای تاب آوری روستایی در برابر خشک شدن دریاچه ارومیه صورت گرفته است. تحقیق از نوع کاربردی بوده و تحلیل داده ها به صورت توصیفی- تحلیلی و همچنین با رویکرد آینده پژوهشی نیز است. نتایج یافته های پژوهش نشان داد که وضعیت تاب آوری در روستاهای مورد مطالعه در قبل و بعد از آموزش ها اختلاف معناداری در سطح 714/0 دارند. همچنین نتایج مدل تاب آوری حاکی از این است که میزان AIR در روستاها برابر با 51/0 و در بعد از آموزش برابر با 63/0 است. در نهایت نتایج تحلیل داده با نرم افزار میک مک نشان داد که متغیرهای توجه به کارآفرینی و اشتغال به عنوان مؤثرترین پیشران کلیدی مطرح است. در مرحله بعدی پیشران های انسجام اجتماعی، مشارکت اجتماعی، تعلق مکانی به روستا، مسئولیت اجتماعی، درک خطر خشک سالی، اصلاح الگوی کشت، شیوه های نوین آبیاری، شکل گیری و فعالیت NGO ها، مقاوم سازی مساکن و رعایت ضوابط فنی ساخت وساز قرار به عنوان پیشران های کلیدی ارتقای تاب آوری روستایی هستند. در نهایت باتوجه به یافته های پژوهش، پیشنهادات کاربردی ارائه شده است.
بررسی پتانسیل نفوذ شورابه به منابع آب زیرزمینی با استفاده از مدل سازی عددی (مطالعه موردی: آبخوان ساحلی ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۶
161 - 184
حوزه های تخصصی:
در این مطالعه سعی شده است برهمکنش منابع آب زیرزمینی محدوده ارومیه با دریاچه ارومیه از طریق مدل سازی عددی مورد بررسی قرار گیرد. مدل مفهومی آبخوان ارومیه با استفاده از اطلاعات موجود و نتایج حاصل از مطالعات ژئوفیزیکی تهیه شده است. مدل سازی جریان و انتقال مواد محلول در بخش ساحلی آبخوان ارومیه با استفاده از بسته نرم افزاری GMS انجام شده است. در این مورد، ابتدا جریان آب زیرزمینی با استفاده از ماژول MODFLOW مدل سازی شده است و پس از آن، انتقال مواد محلول (در این مطالعه، غلظت کلراید) با بهره گیری از کد MT3DMS به انجام رسیده است. پس از تهیه مدل جریان و انتقال مواد محلول، خروجی ها به عنوان داده ورودی در کد SEAWAT مورد استفاده قرار گرفته است. کالیبراسیون پارامترهای هیدرولیکی آبخوان با استفاده از کد PEST و روش دستی انجام شد. در مرحله ناپایدار و اجرای مدل با پارامترهای کالیبره شده، مقدار ME، MAE و RMSE مدل به ترتیب به 11/0، 14/1 و 41/1 رسیده است. بررسی نتایج مدل سازی جریان، انتقال مواد محلول و اختلاط آب شور و شیرین در آبخوان دشت ارومیه نشان می دهد که در وضعیت کنونی منطقه، ارتباط بین آبخوان ارومیه و دریاچه ارومیه در کم ترین مقدار ممکن وجود دارد و احتمال نفوذ آب شور به این آبخوان بسیار پایین است. علاوه بر این، تحلیل رفتار منابع آبی در بخش ساحلی این آبخوان در دو سناریو شامل کاهش ۵۰ درصدی آورد ۴ رودخانه اصلی و افزایش ۵۰ درصدی برداشت آب زیرزمینی نشان می دهد که تغییر قابل توجهی در نتایج این مدل ایجاد نشد.با توجه به اینکه انتقال مواد محلول تابعی از دینامیک جریان در منطقه است، جریان یک طرفه آب زیرزمینی به سمت دریاچه ارومیه، وجود رسوباتی با مقدار تراوایی پایین (به دلیل اندازه ریز ذرات و تشکیل لایه های نمکی) مانع ورود شورابه دریاچه ارومیه به محیط آبخوان می شود.
تبیین رابطه متقابل الگوهای رفتاری و مورفولوژی خیابان های شهری نمونه موردی: خیابان های مرکزی بافت تاریخی شهر همدان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال سوم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۱۲
59 - 74
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین و ضروری ترین ابعادی که در طراحی محیط باید به آن توجه شود؛ فرایند احساس، ادراک و شناخت محیطی است که تجربه مکان و در نتیجه بازنمایش آن به صورت رفتار در فضاهای شهری را برای انسان هموار می سازد. لذا برای ساختن محیط های سازگار و متناسب با نیازهای ادراکی-رفتاری شهروندان باید شناخت صحیح و دقیق از رابطه بین انسان و محیط بدست آورد .در این میان خیابان های تجاری به عنوان فضاهای شهری به یاد ماندنی، قابل دسترسی و معنی دار نقش مهمی در شکل گیری الگوهای رفتاری به عهده دارند. با مروری بر ویژگی های کیفی و نقش های خیابان شهری از گذشته تا به حال، می توان به وضوح، کاهش کیفیت های محیطی و در نتیجه کاهش کیفیت حضورپذیری را که عامل مهمی در زمینه تعامل انسان و محیط، به شمار می آید را مشاهده نمود. در چنین موقعیتی، ارزیابی و سنجش نمونه هایی از خیابان های شهری و بررسی اینکه این فضاها در حال حاضر چرا و چگونه مورد استفاده قرار می گیرند از اهمیت بسزایی برخوردار است. پژوهش پیش رو با مطالعه ویژگی های فیزیکی خیابان های شهری و فعالیت های انسانی (فعالیت های منفعل – فعال) از طریق پرسشنامه، و با بررسی رابطه متقابل انسان و فضا در فضاهای شهری مورد مطالعه (خیابان های مرکزی شهر همدان) با استفاده از تکنیک Space Syntax و مدل تصمیم گیری چند شاخصه TOPSIS، به تبیین این نکته می پردازد که، الگوهای رفتاری کاربران به صورت مشخص، از ویژگی های مورفولوژیک خیابان های مورد مطالعه تبعیت می نماید. به گونه ای که خیابان های مورد مطالعه، با وجود ویژگی های مشترکی از جمله زمان و سبک ساخت، طول و عرض محور، موقعیت قرارگیری، به فراخور ویژگی های متفاوت مورفولوژیکی از جمله همپیوندی و اتصال فضایی، تنوع و تراکم فعالیتی و نیز ویژگی های کیفی مکان شهری، بستر شکل گیری و زمینه ساز الگوهای رفتاری متفاوتی هستند.
بررسی روش های مقابله با خشکسالی در بین کشاورزان: مورد مطالعه شهرستان شیروان استان خراسان شمالی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال هشتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۰
17 - 32
حوزه های تخصصی:
کشور ایران در منطقه خشک دنیا واقع شده است. معمولاً بخش کشاورزی بیشترین تأثیر را از خشکسالی می پذیرد. کشاورزان از راهکارهای مختلفی برای مقابله با پدیده خشکسالی استفاده می نمایند. پژوهش حاضر با هدف شناسایی این راهکارها و ارتباط آن با ویژگی های فردی، اجتماعی و اقتصادی کشاورزان انجام پذیرفت. جمعیت مورد مطالعه شامل کشاورزان شهرستان شیروان در استان خراسان شمالی بودند که به روش تحقیق پیمایشی تعداد 350 نفر از آنان مورد بررسی قرار گرفتند. اطلاعات مورد نیاز با استفاده از یک پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری گردید که روایی محتوایی آن از سوی متخصصان مورد تائید قرار گرفت. نتایج نشان داد اولویت اول راهکارهای مقابله با خشکسالی مربوط به «راهکارهای اصلاح زمین» و اولویت آخر مربوط به «راهکارهای ذخیره ای» می باشد. همچنین، «استفاده از لوله برای انتقال آب کشاورزی» و «همکاری در ایجاد و توسعه شبکه های آبیاری و آبرسانی محلی» و «ذخیره باران با ایجاد سطوح آبگیر باران» جزو سه توصیه مهم کشاورزان برای مقابله با خشکسالی بوده است. نتایج نشان داد سن و سابقه کار کشاورزان با میزان استفاده آنان از راهکارهای مقابله با خشکسالی ارتباط معنی داری ندارد. اما سطح تحصیلات و ملاقات کشاورزان با مروج با میزان استفاده آنان از راهکارهای مقابله با خشکسالی دارای ارتباط مستقیم و معنی دار می باشد.