مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
نظریه آشوب
حوزه های تخصصی:
در این مقاله تلاش می شود بر اساس مختصات نظری نظریه آشوب، اصول و الزامات مرحله تبیین در فرایند تحلیل امنیت به دست آید. این هدف از طریق پاسخ گویی به این پرسش ها محقق می شود: بنیادهای معرفتی و اصول مفهومی و نظری نظریه آشوب چیست؟ و فرایند تبیین در چارچوب نظریه آشوب چه الزامات معرفت شناختی و روش شناختی دارد؟ براساس اصول نظری و معرفتی نظریه آشوب، مرحله تبیین باید مبتنی بر اصول «شناخت سیستمی»، «اهمیت روابط درونی عناصر در مقیاس زمانی- مکانی مناسب»، «نامتوازن بودن میزان اثر اجزاء»، «حساسیت در خصوص شرایط اولیه» و «ساحت پیش بینی کوتاه مدت» شکل گرفته و علت وقوع پدیده را شناسایی و تشریح کند
نظریه آشوب، عدم قطعیت و یادگیری سازمانی: آموخته های ما از بحران ابولا در دالاس در مورد سازمان ها
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله، افزودن نظریه آشوب و نظریه یادگیری سازمانی برای بررسی اینکه آیا سازمانهای دولتی در یک نظم جدید تکامل می یابند یا دانش تازه به دست آمده را در مواقع یک بحران بسیار پیچیده بهداشت عمومی نهادینه می کنند، است. طراحی / روش شناسی / رویکرد طراحی پژوهش از نتایج حاصل از نظرسنجی انجام شده برای 200 مقام مسئول مدیریت اضطراری و بهداشت عمومی در کلانشهر دالاس-فورت ورث استفاده می کند. یافته ها یافته های این مقاله نشان می دهد که نهادهای دولتی بیشتر از طریق هماهنگی متخصصان، دسترسی به اطلاعات با کیفیت و مشارکت در ارتباطات روزانه، یادگیری سازمانی را نشان می دهند. رهبری با گسترش دانش از طریق سیستم و نه توسعه روالهای عملیاتی استاندارد جدید (همانطور که توسط تئوری آشوب و تکامل همراه است) همراه بود. محدودیت ها / پیامدهای تحقیق با توجه به نمونه هدفمند مدیریت اورژانس و مسئولان بهداشت عمومی شاغل در کلانشهر دالاس-فورت ورث محدودیت هایی در این مطالعه وجود دارد. پیامدهای عملی نویسندگان دریافتند که سازمان های عمومی که می آموزند چگونه با اتکا به ساختار، رهبری و فرهنگ، به رویدادهای بی سابقه پاسخ دهند، تصمیم گیرندگان را به اطلاعات معتبری که در نتیجه یادگیری سازمانی است متصل می کند. پیامدهای اجتماعی در نتیجه، مدیران دولتی باید بر ظرفیت سازمان خود برای دریافت و حفظ اطلاعات در یک بحران متمرکز شوند و به آنها اعتماد کنند. اصالت / ارزش این تحقیق به درک ما از یادگیری سازمانی در سازمانهای دولتی در شرایط کاملاً پیچیده بهداشت عمومی کمک می کند تا تصمیم گیرندگان تصمیم بگیرند که برای حمایت از جریان اطلاعات معتبر، به ساختار سازمانی و فرهنگ متکی هستند.
بازخوانى آینده پژوهى در بستر نظریه آشوب(مقاله علمی وزارت علوم)
آینده پژوهی به عنوان یک رشته پژوهشی، مفهوم نوظهوری است که به سرعت جای خود را در دانشگاه های جهان و همچنین دانشگاههای کشورمان باز می کند. نظزیه آشوب نیز نظریه ای نو پدید است که در سال های اخیر تاثیر شگرفی بر فیزیک، ریاضیات و حتی علوم اجتماعی بر جای گذاشته است. مقاله پیش رو پس از توضیح برخی مفاهیم ضروری و ادبیات موضوع درصدد بازخوانی آینده پژوهی در بستر نظریه آشوب است. این پژوهش از دید هدف، از نوع نظری و از دید روش از نوع تحلیلی است. در این مقاله 2 روش کمی و عملگرایانه (مدلسازی عامل بنیان و پویه مندی سیستم ها) معرفی می شود.
کاوشی در سیر تحول مکاتب سیاست گذاری عمومی: از مکاتب سنتی تا تکامل مکتب نظریه آشوب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۰ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
883 - 906
حوزه های تخصصی:
رشته سیاست گذاری عمومی در حال گذار به یک مکتب (پارادایم) جدید است که مفروضات مکاتب گذشته را درنوردیده است. از سوی دیگر، مکتب جدید با وجود مفروضات مشخص، هنوز به توسعه نظریه های خرد و روش های کاربردی منجر نشده است. پژوهش حاضر با هدف کاوش سیر تاریخی مکاتب رشته سیاست گذاری عمومی، شناسایی مفروضات هریک و نیز انتقادات به این مفروضات، مقایسه این مکاتب و مفروضات آنها و در نهایت معرفی مکتب سیاست گذاری عمومی جدید انجام گرفته است.روش پژوهش، توصیفی و با رویکرد دیالکتیک برای تحلیل تکامل تاریخی مکاتب سیاست گذاری عمومی است و از منابع کتابخانه ای و مقالات علمی نشریات معتبر بین المللی به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شده است.بررسی مفروضات کلی پنهان و آشکار مکاتب سیاست گذاری عمومی، ظهور مکاتب عقلایی جامع، عقلانیت محدود (تدریجی و رضایت بخش) و نظریه آشوب در این رشته را نشان می دهد که علاوه بر ترتیب تاریخی، تقابل دیالکتیکی بین مفروضات هر کدام مشهود است. براساس بررسی متون سیاست گذاری عمومی می توان نظریه آشوب را به عنوان جدیدترین مکتب سیاست گذاری عمومی درنظر گرفت. مهم ترین تفاوت مکتب آشوب با سایر مکاتب، نگاه و نحوه رویارویی آن با آینده احتمالی است. در نهایت اینکه پیشنهاد هایی برای بهبود سیاست گذاری عمومی بر اساس مکتب نظریه آشوب، ارائه شده است.
کاربرد تئوری پیچیدگی رهبری، نظریه آشوب و خودسازماندهی در توسعه یافتگی سازمان ها
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۱ بهار ۱۳۹۸ شماره ۴
112 - 123
حوزه های تخصصی:
عصر حاضر به عنوان عصر دانش و اطلاعات، با ویژگی هایى مثل افزایش رقابت و پیچیدگى همراه است. بنابراین در چنین وضعی، ویژگی ها، مهارت ها و وظایف رهبران باید متفاوت از نوع سنتی آن باشد. امروزه تئوری های پیچیدگی و آشوب زمینه مناسبی را برای تحقیق و پژوهش در عرصه های گوناگون به وجود آورده است. پارادایمی که بر توانمندسازی ظرفیت انطباقی، خلاقیت و یادگیری سیستم های انطباقی پیچیده در بافت سازمان های تولیدکننده دانش تمرکز دارد. از این رو، ضرورت دارد تا سازمان ها به صورت مستقیم یا غیر مستقیم، برای حفظ حیات خود، با تغییرات روز تطبیق یابند. ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ، ﺳﻌﯽ ﺑﺮ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺗﺌﻮﺭﯼ ﭘﯿﭽﯿﺪﮔﯽ رهبری، ﻧﻈﺮﯾﻪ ﺁﺷﻮﺏ ﻭ ﺧﻮﺩ سازمان دهیﭼﮕﻮﻧﮕﯽ ﺑﺮﻭﺯ ﻧﻮﺁﻭﺭﯼ ﻭ ﺧﻼﻗﯿﺖ ﺩﺭ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻫﺎ ﻭ ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﮐﺎﺭﺑﺮﺩ ﺍﯾﻦ ﻣﻔﺎﻫﯿﻢ ﺭﺍ ﻣﻮﺭﺩ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻫﯿﻢ. پیچیدگی و دو زیرمجموعه ی آن یعنی آشوب و خودسازماندهی زاییﺪه ﺗﻐییﺮات ایﺠﺎد ﺷﺪه در داﻧﺶ ﺑﺸﺮ و ﺗﻐییﺮ ﻣﺎﻫیﺖ ﻣﺤیﻂ کﺎر می باشند. در ﺷﺮایﻂ در ﺣﺎل ﺗﻐییﺮ اﻣﺮوز، ﺳیﺴﺘﻢ ﻫﺎی ﺑی ﻧﻈﻢ در ارﺗﺒﺎط ﺑﺎ ﻣﺤیﻂ ﺧﻮد ﻫﻤﭽﻮن ﻣﻮﺟﻮدات زﻧﺪه ﻋﻤﻞ ﻣی کﻨﻨﺪ و ﺑﺮای رﺳیﺪن ﺑﻪ ﻣﻮﻓ ﻘیﺖ ﻫﻤﻮاره ﺑﺎیﺪ ﺧﻼق و ﻧﻮآور ﺑﺎﺷﻨد از این رو سازمان ها می توانند با توانمندسازی، خلاقیت، خودسازماندهی و بدون یک مدیریت مرکزی به توسعه دست یابند.
تشدید واگرایی آمریکا و چین در عصر پسا کرونا و دلالت های آن برای جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال نهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۳ (پیاپی ۶۳)
263 - 293
حوزه های تخصصی:
برخی از تحلیلگران روابط بین الملل معتقدند روابط حسنه آمریکا و چین که از اوایل دهه 1970 آغاز شده بود، اکنون در حال واگرایی فزاینده می باشد. پیرو چنین نظری، در این پژوهش مسئله طرح شده این است که آیا در جهان پساکرونا، شاهد واگرایی هر چه بیشترِ روابط چین و آمریکا خواهیم بود؟ دلایل اصلی این واگرایی کدم اند؟ و نهایتاً این واگرایی، چه بایسته هایی برای جمهوری اسلامی ایران به دنبال خواهد داشت؟ نگارندگان ضمن بررسی دیدگاه های موجود، با کاربست نظریه آشوب این فرضیه را مورد راستی آزمایی قرار می دهند که واگرایی روابط طرفین پدیده ای پیچیده و چندعلتی است که شیوع جهانی ویروس کرونا به مثابه اثر پروانه ای، موجب آشکار شدن و تشدید رقابت های ژئوپلیتیک میان آنها شده است. این واگرایی دلالت هایی برای جمهوری اسلامی ایران خواهد داشت که بدان می شود. روش این پژوهش تحلیلی- توصیفی بوده و ابزار تحقیق نیز بر مبنای منابع کتابخانه ای و اینترنتی است.
ارائه مدل سیستم پویای صنعت ورزش کشور برای دوران پساکرونا با رویکرد نظریه آشوب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت ورزشی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۵۵)
1401 - 1418
حوزه های تخصصی:
همه گیری کووید-19 تمامی صنایع را تحت تأثیر و رکود قرار داد. نحوه مواجهه در این دوران و تأثیرات میان مدت و بلندمدت آن تمام صنایع اعم از ورزش را مورد چالش بزرگ قرار داده است. تحقیق حاضر بر آن است مدلی پویامحور از دوران پساکرونا برحسب آشوبناکی سیستم صنعت ورزش ارائه دهد. روش تحقیق حاضر دلفی است که به صورت کیفی در چهار دور انجام پذیرفت. نمونه گیری تحقیق به صورت هدفمند انجام پذیرفت. در این تحقیق از خبرگان مدیریت ورزشی و خبرگان روان سنجی به عنوان نمونه مورد هدف استفاده شد. برای بررسی کفایت روش تحقیق از چهار متخصص به عنوان نمونه موازی به منظور تضمین کیفیت تحقیق استفاده شد. برای تحلیل داده از نرم افزار Vensim.PLE و Checkmate استفاده شد. نتایج تحقیق در دور میزان توافق خبرگان بر وضع آشوبناکی در هفت گزاره اصلی به عنوان نقاط دارای آشوب و بی نظمی نشان داد. در دور دوم، نقاط دارای خودمانایی و تعاملات بین گزاره ها گزارش شد. در دور سوم، میزان وضعیت آتی صنعت ورزش برحسب گزاره های اصلی و فرعی به دست آمده در دوران پساکرونا، برحسب ماتریس راهبرد اصلی تعیین شد. نوع راهبرد های مورد نیاز برحسب مکان جای گیری هر گزاره در ماتریس تعیین شد. در نهایت، مدل سیستم پویا صنعت ورزش کشور برای دوران پساکرونا ترسیم شد. به طور کلی، اجرای چنین سیستمی نیاز اساسی دوران پساکروناست و از این طریق می توان چرخه بازخورد سیستم را تشخیص داد تا در بی نظمی و آشوب موجود در صنعت ورزش کشور به نظم رسید.
تدقیقی بر موانع تحقق شهر هوشمند در کلان شهر اهواز از منظر نظریه آشوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین موضوع: امروزه، تحقق شهر هوشمند به عنوان پارادایمی مطرح در سطح جهان به منظور رهایی از مشکلات و پیچیدگی های روزافزون ناشی از شهرنشینی گسترده، بیش از پیش مطرح می باشد. پژوهش حاضر نیز، به منظور بهره گیری از نظریه آشوب در چارچوب پارادایم پیچیدگی و درک شرایط پیچیده کنونی کلانشهر اهواز در راستای تحقق شهر هوشمند در این کلانشهر به تحقیق پرداخت. روش: مقاله حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی - تحلیلی می باشد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه الکترونیکی محقق ساخته مبتنی بر طیف پنج درجه ای لیکرت می باشد؛ که در جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آماری میانگین، t تک نمونه ای و رتبه بندی فریدمن با استفاده از نرم افزار spss بهره گرفته شده است. جامعه آماری پژوهش کارشناسان شاغل در دستگاه های اجرایی دخیل در حیطه شهری اهواز می باشند. نمونه آماری این پژوهش، 380 نمونه است که با روش نمونه گیری گلوله برفی و شبکه ای نظارت شده انتخاب گردیدند. یافته ها: بر اساس یافته های تحقیق، نظریه آشوب در کلانشهر حاکمیت داشته و به سبب ضعف مفرط در مؤلفه تعادل بخش خودسازماندهی از یکسو و توان بالا در سه مولفه آشوبناک اثر غیرخطی، اثر پروانه ای و مجذوب کننده های ناشناس، حاکمیت نظریه آشوب مانعی جدی در راستای تحقق شهر هوشمند در کلانشهر اهواز می باشد. نتایج: بنابراین جهت مدیریت بهینه استقرار شهر هوشمند در کلانشهر اهواز ، برنامه ریزی دقیق برای ارتقای مؤلفه تعادل بخش خودسازماندهی در مقابل شناخت دقیق از سه مولفه آشوبناک اثر غیرخطی، اثر پروانه ای و مجذوب کننده های ناشناس و ضرورت دارد.
دو جبهه معارض: تقابل مبانی منطق تایلر در برنامه درسی با مفروضات نظریه آشوب
منبع:
آموزش پژوهی دوره هشتم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۲۹)
107 - 120
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش بررسی فرضیات نظریه آشوب و مقایسه آن با مبانی منطق تایلر در برنامه درسی با روش تحلیلی- توصیفی است. این مطالعه به نقد مبانی منطق تایلر بر مبنای اثرکلاسیک وی در حوزه برنامه درسی تمرکز دارد. در این مطالعه این اثر کلاسیک با لنز نظری مفروضات نظریه آشوب مورد مطالعه و مرور و بازخوانی مجدد قرار گرفت و مبانی منطقی اثر تایلر و قرابت یا غرابت آن با مفروضات نظریه آشوب تحلیل شد. یافته های این مطالعه حاکی از آن است که مبانی منطق تایلر مبتنی بر استعاره ساعت نیوتنی، تعیّن پذیری و پیش بینی، رویکرد خطی در برنامه ریزی، ابتناء بر سیستم های بسته، تجویزالگوهای کلی ذهنی برای همه موقعیتهای یادگیری،تعیین اهداف عینی و برونداد یادگیری قبل از آموزش در برنامه درسی است در حالی که مفروضات نظریه آشوب به ترتیب و متناظر با هر یک از مفروضات فوق، مبتنی بر استعاره رودهای پرتلاطم و آب و هوا، تعیّن ناپذیری و پیش بینی ناپذیری، تاکید بر رویکرد غیر خطی در برنامه ریزی، ابتناء بر سیستم های باز، ضرورت طراحی الگوهای ذهنی متناسب با موقعیت،ضرورت توجه به تفاوت ها و ناساختاریافتگی در برنامه درسی و آموزش است که در طرف مقابل مبانی منطق تایلر قرار دارد .
عوامل درونی و بیرونیِ مؤثر بر گسترش جریان های تکفیری در جنوب غرب آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیر گسترش و توسعه دامنه نفوذ داعش که کشورهای خاورمیانه را با چالش هایی جدی
مواجه کرده است، جریانی تازه شکل گرفته نیست، بلکه برایند منافع برخی کشورهای منطقه
و رقابت های ژئوپلیتیکی میان آنها، بازیگردانی قدرت های فرامنطقه ای، شناوری مباحث
و موضوعات ژئوپلیتیکی و شرایط مهیایِ زایشِ گروه های بحران ساز و تفکرات افراطی در
محیط سیاسی کشورهای خاورمیانه است. پیچیدگیِ اندرکنش های این گروه های افراطی و
بازیگران منطقه ای، اقدامات و عملیات انفجاری قلمروگسترانه آنها، موض عگیری های متفاوت و
متعارض قدرت های منطق های و فرامنطقه ای در مقابل اقدامات این گرو هها، تعارضات خصمانه
بی نگروهی و... سبب شد تا تحلیل سیر گسترش و پی شبینیِ وضعیت آینده آنها براساس
نظریه های پیچیدگی )آشوب و فراکتال( و درهم تنیدن این نظری هها با مفهوم اثر پروانه ای
انجام شود. نتایج حاکی از آن است که آشوبناکیِ فضای جنوب غرب آسیا که تأثیرگذار و
متأثر از سه سطح درون کشوری، منطقه ای و فرامنطقه ای است، به این گروه ها موجودیت
بخشیده و سازماندهی منظم، دریافت کمک های مالی و تسلیحاتی، بهره مندی از فضای
مجازی، ایدئولوژی این گرو هها و برخورداری از حمایت های ژئوکالچرال شرایط تکثیر، توسعه
دامنه نفوذ و در نهایت کنتر لناپذیریِ آنها را موجب شده است. هرچند تحت تأثیر شرایط
ژئواستراتژیک منطقه و فشارِ ائتلافی منطقه ای جهانی، فرایند گسترش این جریان های
افراطی محدود خواهد شد، در صورتی که از فضاهای سیاسی ملی و منطقه ای آشوب زدایی
نشود، بازتولید گروه های مشابه در گوشه و کنار جنوب غرب آسیادور از واقعیات نخواهد بود.
تحلیل محتوای جریان سیاست گذاری در حسابداری و ارائه رویکردی نوین در پرتو نظریه آشوب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی دوره ۳۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
747 - 780
حوزه های تخصصی:
هدف: دانش حسابداری از ابتدا با رسالت تأمین اطلاعات کافی برای اتخاذ تصمیم های اقتصادی آگاهانه استفاده کنندگان از آن ها پا به عرصه وجود گذاشته است. شواهد نشان داده است که استانداردهای حاصل از جریان سیاست گذاری کنونی حاکم بر حسابداری، اثربخشی و موفقیت چشمگیری در ارائه اطلاعات مفید برای تصمیم گیری استفاده کنندگان اطلاعات حسابداری، به ویژه سرمایه گذاران نداشته است. اصلی ترین عامل ضعف و ناکارآمدی سیاست گذاری در حسابداری، پیروی از منطق خطی بوده است. جریان سیاست گذاری در حسابداری، آکنده از تناقض ها، بی نظمی ها، تکرارها، چالش ها و توافق های مقطعی مابین گروه هاست، بدون اینکه پشتوانه منطقی و منسجمی داشته باشد. هدف پژوهش حاضر، تحلیل محتوای جریان سیاست گذاری حاکم بر دانش حسابداری و نیز، ارائه رویکردی نوین برای اصلاح و مسیردهی منطقی به جریان سیاست گذاری در حسابداری، به منظور نیل به اهداف حسابداری در پرتو نظریه آشوب است.
روش: در پژوهش حاضر از روش تحقیق آمیخته استفاده شده است؛ بدین ترتیب که برای استخراج مؤلفه های مربوط به الگوهای حاکم بر جریان سیاست گذاری، از روش تحلیل محتوا استفاده شده و سپس، برای پیمایش نظرهای خبرگان، پرسش نامه هایی بر مبنای مؤلفه های شناسایی شده در گام قبل، برای سنجش وضعیت جریان سیاست گذاری حاکم بر حسابداری و نیز فرایند تصمیم گیری استفاده کنندگان از اطلاعات حسابداری (سرمایه گذاران)، طراحی و بین جامعه آماری توزیع شده است. جامعه آماری پژوهش، خبرگان رشته حسابداری، شامل حسابرسان شاغل عضو جامعه حسابداران رسمی ایران، اعضای هیئت علمی رشته حسابداری، حسابداران شاغل عضو انجمن حسابداران خبره ایران و سایر افرادی بودند که در رشته حسابداری تخصص داشتند و با جریان سیاست گذاری و استانداردهای آن و نیز با فرایند تصمیم گیری اقتصادی آشنا بودند. این افراد با استفاده از رویکرد نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. پس از توزیع ۶۰ پرسش نامه، پاسخ ۴۲ پرسش نامه به طور کامل دریافت شد. برای واکاوی داده ها، از روش های آماری t تک نمونه ای و تحلیل رگرسیون استفاده شد.
یافته ها: یافته های پژوهش حاضر حاکی از این است که ماهیت فرایند تصمیم گیری سرمایه گذاران، یک فرایند غیرخطی است، در حالی که جریان سیاست گذاری در حسابداری همواره از یک فرایند خطی تبعیّت کرده است و تا زمانی که این تناقض تداوم داشته باشد، هیچ گونه تغییر یا بهبودی در شناسایی نیاز اطلاعاتی گروه های مختلف استفاده کننده از اطلاعات حسابداری، جهت گیری مشخص در استانداردگذاری، انطباق استانداردها با نیاز استفاده کنندگان و جلوگیری از تدوین استانداردهای حسابداری متناقض حاصل نخواهد شد و در واقع، همواره یک دور تسلسل و مسیر باطلی در پیش گرفته خواهد شد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که می توان از طریق الگوهای نظریه آشوب، جریان سیاست گذاری در حسابداری را در مسیری واقعی و اثربخش هدایت کرد.
نتیجه گیری: رویدادهای مالی و نیازهای اطلاعاتی استفاده کنندگان از اطلاعات حسابداری، از رویکردهای غیرخطی پیچیده و دائم در حال تغییر تبعیّت می کنند؛ از این رو می توان با استفاده از رویکردهای متنوع نظریه آشوب در فرایند سیاست گذاری حسابداری، استانداردهایی اثربخش را برای فراهم کردن اطلاعات حسابداری مفید برای تصمیم گیری استفاده کنندگان اطلاعات حسابداری و تحقق اهداف غایی دانش حسابداری تدوین کرد.
الزامات راهبردی ارتقاء ظرفیت خودسازماندهی شهرها در راستای هوشمندسازی؛ مطالعه موردی: کلانشهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه، شهرهای هوشمند، پارادایمی نوین در نظام شهرسازی دنیا محسوب می گردند؛ که مبتنی بر قابلیت های فناوری اطلاعات و ارتباطات، سعی در ارتقای کیفیت زندگی در شهرهایی را دارند؛ که در میان معضلات متعدد؛ با ابعاد اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی و غیره غوطه ور هستند. اما شهر هوشمند، پدیده ای جامع، چند بعدی و پیچیده؛ و مبتنی بر پارادایم برنامه ریزی شهری در چهارچوب نظریات نوین پیچیدگی و آشوب است؛ که می توان با تکیه بر این پارادایم، به برنامه ریزی و مدیریت موفق پدیده نوین شهرهای هوشمند پرداخت. در این راستا، پژوهش حاضر از منظر نظریه نوین آشوب، به هدف تدوین الزاماتی راهبردی در راستای تحقق شهر هوشمند اهواز به تحقیق پرداخته است. این مقاله در زمره پژوهش های کاربردی- توسعه ای محسوب می گردد؛ که سوال محور بوده و به صورت اکتشافی، با بهره گیری از روش گردآوری داده های اسنادی- کتابخانه ای و پیمایشی؛ و با استفاده از روش های تحلیل عاملی اکتشافی، آزمون آماری تی به صورت تک نمونه ای و همچنین آزمون آماری رتبه بندی فریدمن در نرم افزار SPSS، انجام یافته است. ابزار پیمایش، پرسشنامه لیکرت 5 درجه ای بوده است که روایی محتوایی نهایی آن با نظر اساتید و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ 0/906 تائید گردید. جامعه آماری، کارشناسان نهادهای دخیل در فرآیند هوشمندسازی کلانشهر اهواز می باشند. روش نمونه برداری، تلفیقی از روش های گلوله برفی خوشه ای و شبکه ای نظارت شده در دسترس بوده است؛ که در نهایت 380 پرسشنامه تکمیل گردید. کفایت تعداد نمونه ها با روش KMO تائید گردید. بر اساس یافته های تحقیق، شاخص های 37 گانه ای در چارچوب مولفه های دهگانه شناسایی شد. سپس وضعیت شاخص ها و مولفه های شناسایی شده در شرایط کنونی کلانشهر اهواز ارزیابی گردید؛ در نهایت نیز، با بهره گیری از نتایج تحقیق، در هفت محور الزاماتی راهبردی تدوین شد.
توسعه و تکامل بوم سازگان نوآوری از دید نظریه پیچیدگی و آشوب: یک مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست علم و فناوری سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
69 - 88
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش از مرور نظام مند برای ارزیابی تاثیر دیدگاه نظریه پیچیدگی و تئوری آشوب در توضیح و درک روند توسعه و تکامل بوم سازگان های نوآوری استفاده شده است. برای انجام مرور نظام مند بر اساس پروتکل PRISMA مطالب منتشر شده از سال 2005 تا آخر سال 2023 در حوزه بوم سازگان نوآوری که بطور مستقیم یا غیر مستقیم دو نظریه پیچیدگی و آشوب یا ویژگی های آن ها را برای تحلیل بکار برده بودند، شامل 43 مقاله انتخاب شدند. یافته ها نشان می دهد که هرچند انتخاب بهترین چارچوب برای درک توسعه و تکامل بوم سازگان های نوآوری به عوامل متعددی از جمله هدف پژوهش، ماهیت بوم سازگان، سطح تحلیل و داده های موجود بستگی دارد؛ اما بر اساس نتایج بدست آمده از این مرور نظام مند و اصول و ویژگی های نظریه پیچیدگی، تئوری آشوب و سیستم های پیچیده سازگارشونده، ما یک چارچوب نظری جدید و جامع برای درک توسعه و تکامل بوم سازگان های نوآوری شامل اجزای اصلی بازیگران و روابط، فرآیندهای نوآوری، محیط، دینامیک و تکامل، کارایی همزیستی، نقش فناوری های توانمندساز، داده و اطلاعات، نقش دولت و سیاست گذاری، نقش فرهنگ و جامعه، نوآیندی و خودسازماندهی، افق های زمانی و لبه آشوب، حساسیت به شرایط اولیه و فضای حالت و جاذب های عجیب پیشنهاد می کنیم. چارچوب نظری پیشنهادی در طراحی سیاست های نوآوری، ارزیابی نقاط قوت و ضعف بوم سازگان و شناسایی فرصت های بهبود، شبیه سازی رفتار بوم سازگان های نوآوری و پیش بینی تغییرات آینده و برنامه ریزی برای آموزش و پژوهش در حوزه نوآوری کاربرد دارد.