مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
توجیه
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۸
45 - 63
حوزه های تخصصی:
تحلیل سه جزئی متعارف درباره معرفت، معرفت را «باورِ صادقِ موجه» می داند و ضابطه ی معرفت را تحقق سه شرط باور، صدق، و توجیه معرفی می کند. در این میان شرط توجیه بیش از دو شرط دیگر محل بحث بوده است. معرفت شناسان عموماً توجیه را در دو قسم توجیه باوری و توجیه وضعیتی پیگیری می کنند. لیکن آئودی، توجیه را چهار قسم می داند؛ توجیه باوری، توجیه وضعیتی، توجیه گزاره ای و توجیه ساختاری. توجیه ساختاری نوآوری و حاصل دیدگاه درون گروانه ی آئودی به توجیه است. درون-گروی و برون گروی دو دیدگاه رقیب در تبیین معرفت و توجیه هستند. آئودی در توجیه قائل به درون-گروی مبتنی بر دسترسی اقلّی است و توجیه ساختاری ثمره ی دیدگاه خاص وی به توجیه است. با عنایت به اینکه، یکی از انتقادات مهم برون گروان به درون گروی، نامتعیّن و ذهنی دانستن آن است، پیامد نوآوری آئودی، صورت بندی و تعیّن توجیه در رویکرد درون گروانه به عنوان یک فرآیند از ابتدا تا رسیدن به توجیه باوریِ مورد نیاز برای معرفت، و در نتیجه تقویت دیدگاه درون گروی به توجیه در مقابل برون گروی است. در این پژوهش از روش تحلیل محتوا استفاده شده است.
نظریه مصونیت باور و پاسخ به شکاکیت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۶
117 - 135
حوزه های تخصصی:
توجیه باورها بر مبنای دو مساله از جانب سنت شکاکلیت به چالش کشیده شده است: فرضهایی که در آن امکان توجیه باورها غیر ممکن است و رابطه منطقی میان توجیه باور با نفی فرضهای شکاکیت بر طبق اصل بستار. در مقابل این مساله دو راه حل معرفتی مطرح شده است. نظریه حساسیت نسبت به صدق و نظریه مصونیت باور. دیدگاه اول با انکار اصل بستار رابطه استلزامی میان نفی فرضهای شکاکیت و توجیه باور را زیر سوال می برد. اما دیدگاه دوم ضمن پذیرش اصل بستار با طرح نظریه خاص خود در باب توجیه، مدعی نفی فرضهای شکاکیت است. نظریه مصونیت باور سوسا را می توان از این گروه دانست. طبق این دیدگاه باورS به P مصون است اگر و تنها اگر صادق نباشد که بدون صادق بودن P ، S به P باور داشته باشد . همچنین باور به P مصون است مشروط بر این که صرفا وقتی P صادق است مورد اعتقاد باشد. همچنین یک باور مصون است اگر به راحتی کاذب نشود.
دست اندازی عمل گرایانه: تبیینی معرفت شناختی به سود باورهای دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به یکی از مباحث چالش برانگیز در معرفت شناسی و معرفت شناسی باور دینی می پردازد، یعنی نقش ملاحظات عمل گرایانه در معرفت و به طور خاص معرفت دینی. همچنین الگوی متفاوتی از ارتباط بین ملاحظات عمل گرایانه و باور دینی را پیشنهاد می کند. بر اساس این الگو، می توان تبیینی معقول از موضع گیری های متفاوت مؤمنان و ملحدان در موقعیت های مشابه و یکسان معرفتی ارائه کرد. در این راستا، نخست دیدگاه رایج در معرفت شناسی یعنی محض گرایی معرفتی، که مدعی است فاعل های شناسا در موقعیت های معرفتی مشابه و یکسان باید موضع گیری واحدی داشته باشند، معرفی و ناکار آمدی آن در تبیین برخی شهود های معرفتی نشان داده می شود. پس از آن نظریه ثابت گرایی حساس به فاعل شناسا یا دست اندازی عمل گرایانه از دیدگاه فانتل و مک گراث بررسی می شود و از آن به دلیل برتری در تبیین شهودهای معرفتی نسبت به دیدگاه رایج دفاع خواهد شد. در نهایت از نظریه دست اندازی عمل گرایانه به سود باورهای دینی استفاده می شود و روشن می گردد که مؤمنان بدون آن که متهم به نقصان و رذیلت معرفتی شوند می توانند از مواضع مؤمنانه خود دفاع کنند.
دیدگاه ملاصدرا درباره رکن اول مبناگروی؛ تعداد گزاره های پایه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۵
149 - 170
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین نظریات معرفت شناسی در باب توجیه نظریه ی مبنا گروی است. هرچند این نظریه در سنت فلسفی اسلامی به نحو مستقل مورد بحث واقع نشده است اما در آثار فیلسوفان مسلمان از جمله ملاصدرا با زبان فلسفی خاص آن عصر که متفاوت با زبان معرفت شناسی معاصر است به آن پرداخته شده است.. در این مقاله بعد از طرح نظریه های مختلف در باب توجیه و بیان آراء فیلسوفان و متکلمان مسلمان در باب تعداد گزاره های پایه،دیدگاه ملاصدرا در باب گزاره های پایه بررسی شده است. ملاصدرا تعداد بدیهیات را انحصاری و بر اساس تقسیم ثنائی نمی داند و معتقد است که بدیهیات اموری نیستند که کاملا و به صورت مطلق ثابت باشند. ملاصدرا آنگاه که به صراحت به تعداد گزاره های بدیهی اشاره می کند، اقسام بدیهیات را همان شش قسم مشهور می داند؛ولی در حین بحث در مسائل مختلف از این اعتقاد خود عدول می کند .عدول او گاه به صورت افزایش تعداد بدیهیات است و گاه چنین است که تقسیم بندی جدیدی ارائه می کند که در آن برخی از این اقسام شش گانه تحت اقسام دیگر قرار می گیرند.
بررسی رویکرد ویلیام آلستون در توجیه باور دینی؛ آثار و نتایج الاهیاتی و معرفتی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال دوازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۳
93 - 116
حوزه های تخصصی:
توجیه معرفت و باور دینی و فرایند آن از جمله مباحث مهم در معرفت شناسی دینی است. از جمله راه هایی که در دوره معاصر برای توجیه باور دینی از سوی برخی فیلسوفان دین ارائه شده است، تجربه دینی است. در این روش، تجربه دینی، نقش باور مبنایی برای توجیه باورهای روبنایی را ایفا می کند. ویلیام آلستون فیلسوفی است که توجیه برخی از باورهای دینی را بر اساس حس حضور خداوند و تجربه او در زندگی روزمره انسان ها تبیین می کند. به نظر آلستون ابتناء باورهای دینی روبنایی بر تجربه دینی، نوعی رویّه باورساز اجتماعی تثبیت شده است و از سوی دیگر، همه رویّه های باورساز قابل اعتماد هستند و استناد به آنها، معقول است. آلستون با این کار، مبادی استدلال را توسعه داده است. این رویکرد دارای مجموعه ای از آثار و نتایج معرفتی و الاهیاتی است از جمله توسعه در گزاره های پایه، توجیه معرفتی گزاره های جلوه بنیاد، اثبات صدق و حقانیت باورهای جلوه بنیاد، اثبات واقعی بودن تعامل شخص با خدا، تکثرگرایی دینی و عرضه نقشه راه سعادت
بررسی و نقد دیدگاه های برخی فیلسوفان معاصر غرب درباره چیستی قضایای پیشین(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۴
39 - 62
حوزه های تخصصی:
درباره مفهوم واژه «پیشین» و به پیروی از آن، درباره واژه «پسین» و گستره مفهومی این دو، چند پرسش اساسی قابل طرح است که برخی از فیلسوفان غرب، مستقیم یا غیرمستقیم به آنها پرداخته اند. پرسش هایی از این دست که آیا مراد از «پیشین» تنها قضایای پیشین است یا مفاهیم پیشین را هم می توان در نظر گرفت؟ آیا مراد از استقلال از تجربه در معارف پیشین، استقلال از تجربه بیرونی است یا درونی، یا هر دو؟ آیا مراد از استقلال از تجربه در مقام تکوین است یا مقام توجیه، یا هر دو؟ آیا قضایای پیشین تنها قضایای یقینی و ضروری را در بر می گیرد یا قضیه غیرضروری و غیریقینی پیشین را هم می توان در نظر گرفت؟ در این مقاله پاسخ فیلسوفان غرب به این پرسش ها بررسی و نقد شده و سرانجام، نگارنده دیدگاه برگزیده خود را تبیین کرده است.
ماهیت و کارکرد فضیلت معرفتی از منظر ارنست سوسا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به تحلیل ماهیت و کارکرد فضیلت معرفتی از منظر ارنست سوسا می پردازد. فضایل در نظام معرفتی سوسا به قوای اعتمادپذیری تعریف می شوند که در تولید، توجیه و تبیین معرفت نقش مبنایی دارند. قوای ادراکی به همراه تعقل، استنتاج و درون نگری از جمله قوای معرفتی اند که در صورت عملکرد صحیح به معرفت می انجامند و ویژگی های درخور بودن، ماهرانه بودن و سالم بودن را بر باور بار می کنند. سوسا اخیراً از فضایل منشی و فاعلی ای نام می برد که هرچند در ایجاد معرفت نقشی دارند، اما باورساز نیستند. حتی فضایل فاعلی نیز به رغم لزوم، تنها حکم سازند نه باورساز. سوسا داشتن منظر معرفتی را عامل تمایز شناخت حیوانی و تأملی می داند و با آنکه سعی می کند تا توضیح دهد هر کدام از فضایل چرا، چگونه و تا چه حد در فرایند تولید و توجیه باور نقش دارند، اما نگاه تنگ او به محدوده و ماهیت فضایل لازم برای ایجاد معرفت، دیدگاه وی را به رغم همه جذابیت هایش با مشکلاتی مواجه می سازد که دربخش پایانی مقاله به آن پرداخته می شود.
بررسی مقایسه ایِ مبناگرایی در معرفت شناسی بونجور و ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن بهار ۱۴۰۰ شماره ۸۵
103 - 126
حوزه های تخصصی:
در معرفت شناسی معاصر، هر گاه باور انسان صادق باشد و انسان در صدق باور خویش موجه باشد، معرفت شکل می گیرد. نقش توجیه از این جهت مهم است که دلایل یا شواهد لازم بر صدق باور را عرضه می دارد و آن را از حالت ادعای محض بیرون می آورد. مبناگرایی - یعنی بازگرداندن گزاره های نظری یا غیر پایه به گزاره های بدیهی یا پایه در فرایند توجیه معرفت- مهم ترین و پرسابقه ترین نظریه در مبحث توجیه است. معرفت شناس برجسته معاصر بونجور و فیلسوف شهیر اسلامی ملاصدرا هر دو در مبحث توجیه قایل به مبناگرایی هستند و از این جهت زمینه مساعد برای مقایسه و تعیین نقاط اشتراک و اختلاف آنان وجود دارد. چنین مقایسه ای به فهم رویکرد مبناگرایانه هر دو متفکر مدد می رساند؛ چه بسیاری از دیدگاه ها را می توان در مقام مقایسه با هم، به نحوی شایسته تر و دقیق تر درک کرد. نتیجه اینکه مهم ترین وجه اشتراک دو فیلسوف، تقسیم دوگانه آگاهی به غیر مفهومی و مفهومی (نزد بونجور) یا تقسیم دوگانه علم به حضوری و حصولی (نزد ملاصدرا) و نمایاندن مواجهه مستقیم میان این دو، به منظور تدارک توجیه مناسبی برای قسم دوم است. نیز مهم ترین اختلاف میان آن دو، استقلال معرفت شناسی از وجودشناسی و دفاع از مبناگرایی معتدل نزد بونجور و ارتباط معرفت شناسی با وجودشناسی و دفاع از مبناگرایی حداکثری نزد ملاصدراست.
اصل بستار معرفت از نگاه درتسکی و باز خوانی مجدد آن در منطق توجیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال شانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۶۳)
35 - 60
حوزه های تخصصی:
اصل K در منطق معرفت بیانگر این رویکرد معرفت شناختی است که معرفت تحت استلزام های معلوم بسته است. درتسکی به دو دلیل نشان می دهد که بستار معرفت نمی تواند اصلی راستگو باشد: اول آن که عملگر معرفت در بعضی نتایج منطقی گزاره های مورد باورمان نفوذ نمی کند و دوم اینکه دلیل قطعی باور به یک گزاره نمی تواند برای باور به استلزامات پر وزن آن گزاره قطعی محسوب شود. بنابراین، اگر همچنان بر پایبندی تمام به بستار معرفت اصرار داشته باشیم، ناگزیر از پذیرش شکاکیت خواهیم بود و راهی جز کنارگذاردن این اصل معرفت شناختی و رد اصل K نیست. اما کنارگذاشتن بستار معرفت و در نتیجه رد اصل K بدین معنی خواهد بود که تمام منطق های موجهه ای که شامل این اصل هستند، نمی توانند نظام های صوری مناسبی برای بررسی استدلال های معرفت شناختی باشند. در این مقاله نشان می دهیم که منطق توجیه، به عنوان منطقی وجهی، ضمن برآوردن نظرات درتسکی، می تواند نظام صوری موجهه مناسبی برای بررسی استدلال های معرفت شناختی باشد.
دفاع از دیدگاه مداخله گرا در نسبت ابتناء(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۴۹ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
41 - 62
حوزه های تخصصی:
برای اینکه بدانیم تحت چه شرایطی شناسا واجد توجیهِ باوری برای باور به p است، باید مشخص کنیم چه نسبتی بینِ باور شناسا به p و دلایلش برای باور به p باید برقرار باشد تا بتوانیم بگوییم باورِ وی به p مبتنی بر دلایلش برای باور به p است. معرفت شناسان از این نسبت، به «نسبت ابتناء» یاد می کنند. دیدگاه های مختلف در نسبت ابتناء می کوشند تا به این پرسش پاسخ دهند که تحت چه شرایطی باورهای شناسا مبتنی بر دلایلِ وی اند. بیشترِ معرفت شناسان به دیدگاه علّی در نسبت ابتناء معتقدند و لذا از منظر آن ها اگر رابطه علّی مناسبی بین باورِ شناسا و دلایلش برقرار بود، می توانیم بگوییم باورِ شناسا مبتنی بر دلایلش است. هرچند دیدگاهِ علّی شهودی است، مشکلات این دیدگاه برخی معرفت شناسان را به اتخاذ دیدگاه های دیگر در نسبت ابتناء وادار کرده است؛ امّا اخیراً تقریری علّی از نسبت ابتناء ارائه شده است که مدعی است به مهم ترین مشکلات دیدگاه های علّی پاسخ می گوید. این مقاله به تقریر و سنجشِ این دیدگاه در نسبت ابتناء اختصاص یافته است. پس از تقریر این دیدگاه، سه مشکلِ اصلیِ دیدگاه های علّی در نسبت ابتناء بررسی و نشان داده می شود که می توان از این دیدگاه در نسبت ابتناء در مواجهه با این مشکلات دفاع کرد.
بررسی تحلیلی مبناگرایی در معرفت شناسی لورنس بونجور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
129 - 155
حوزه های تخصصی:
دستآوردها و جریانهای مختلف بوجود آمده در حوزههای مختلف فکری و فلسفی در دوران معاصر، باعث توجه و گرایش به روشهای توجیهیای مانند انسجامگرایی شده است که سرانجامشان تسلیم شدن در برابر نسبیگرایی و در نتیجه تخریب ارزشها و ملاکهای بشری در همه حوزهها و بالمآل اومانیسمهای مدرن و واگذاری انسان به حال خود یعنی خودمحوری یا نهایتاً جامعهمحوری است. مبناگرایی مهمترین، جدیترین و پرسابقهترین رویکرد در برابر این جرایان است. پژوهش حاضر با هدف توجه، تقویت و غنا بخشیدن به رویکرد مبناگرایی و با روش توصیفی_تحلیلی به بررسی تحلیلی مبناگرایی در اندیشه لورنس بونجور پرداخته است. نگارندگان به این نتیجه رسیدند که بونجور با تاکید بر امکان مواجهه مستقیم بین واقعیت غیر مفهومی و مفاهیم توصیف کننده آن واقعیت از مبانی تجربی دفاع کرده و با پذیرش نقش توجیهی شهود عقلی به نوعی عقلگرایی گرایش دارد، ولی از آنجه که امکان خطا را در باورهایی مبنایی نفی نمیکند، در مبناگرایی خود یک اعتدال گرای کامل است.
اصول عملی معرفت شناسی
منبع:
فصلنامه حکمت و فلسفه ۱۳۸۶ شماره ۹
25 - 37
حوزه های تخصصی:
سنت حاکم بر معرفت شناسی مدعی است که شواهد یا دلایل معرفتی، یعنی شواهد یا دلایلی که باعث می شوند شخص با تکیه بر آنها به اعتقاد به قضیه ای صادق رهنمون شود، برای توجیه اعتقاد و تبیین علم قضیه ای شخص کافی هستند. اما به نظر این جانب وجود مشکلی ویرانگر در معرفت شناسی، به نام «مشکل گتیه»، حاکی از آن است که ملاحظه شواهد و دلایل معرفتی صرف و تکیه بر آنها، به تنهایی برای توجیه اعتقاد و تبیین علم قضیه ای کافی نیست. و همان گونه که ناخودآگاه مورد اذعان معرفت شناسی رایج قرار گرفته است، اصول روان شناختی – جامعه شناختی عمل شناسی نقشی غیرقابل انکار در تقویم و تنظیم رفتار معرفتی فرد به عهده دارند. این بدان معنی است که معرفت شناسی وابسته، و حتی نیازمند، عمل شناسی است.
چرا برخی پیشنهادها هنوز نتوانسته اند مثال های نقض گتیه(وار) را برطرف کنند؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۸۴
149 - 176
حوزه های تخصصی:
بسیاری از معرفت شناسان اذعان دارند که اهمیت مثال های نقض گتیه در آشکارسازی معضلی است که هنگام تحلیل مفهومی معرفت با آن مواجه می شویم. آنان معتقدند ریشه این معضل به نحوۀ ارزیابی مان از شهودهای متعارفی برمی گردد که برای تحلیل مفهومی به کار می آیند. در این مقاله، به واکاوی شهودهای متعارفی می پردازیم که، بیش از طبیعت معرفت، ناظر به مشخصۀ اسنادیِ معرفت در زبان روزمره اند و ظاهراً به کمکشان می توان راهی برای برطرف کردن مثال های نقض گتیه و موارد مشابهی یافت که امروزه به مثال های نقض گتیه وار مشهورند. مقاله شامل دو بخش اصلی است. نخست، به سراغ سه پیشنهاد خواهیم رفت که، به ترتیب، منجر به حذف شرط توجیه، صدق و باور می شوند. زیرا به نظر می رسد حذف یکی از شروط سنتی معرفت می تواند تحلیل مفهومی معرفت را از گزند مثال های نقض گتیه(وار) مصون نگه دارد. در بخش دوم، نشان خواهیم داد که چرا این سه پیشنهاد -و موارد مشابه- هنوز نتوانسته اند مثال های نقض گتیه(وار) را برطرف کنند. از نظر ما، سه ایراد عمده بر آنها وارد است: (1) همۀ مصادیق معرفت را شامل نمی شوند؛ (2) برخی استدلال های به کاررفته در آنها منتج نیست؛ (3) یا متضمن سوءفهم هایی دربارۀ طبیعت زبان روزمره و عملکرد واژگان در آن اند یا، به لحاظِ روشی، دارای تکیه گاه و تبعاتی مناقشه برانگیزند. باآنکه دامنۀ نفوذ ایرادهای (1) و (2) به پیشنهادهای طرح شده در این مقاله محدود است، ولی معتقدیم ایراد (3) می تواند پا را فراتر نهد و حتی شامل پیشنهادهایی شود که این بار با تکیه بر شهودهای متعارفمان دربارۀ طبیعت معرفت قصد دارند راهی برای برطرف کردن مثال های نقض گتیه(وار) بگشایند.
درون گروی ناظر به توجیه و برون گروی ناظر به معرفت به مثابه دستاورد نگرش دوگانه انگار آئودی در معرفت شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۲
43 - 62
حوزه های تخصصی:
از حدود نیم قرن پیش، دوگانگی درون گروی و برون گروی در خصوص توجیه و معرفت بحثی چالش برانگیز بوده و گرایش به یکی از آن دو، به مثابه مشخِّصه ی دیدگاه معرفتی معرفت شناسان معاصر تلقی می شده است. درون گروی، مبتنی بر ضرورت درونی بودن همه ی عوامل توجیه و معرفت، و برون گروی در نقطه ی مقابل و مبتنی بر سلب ضرورت یادشده است. رابرت آئودی، در خصوص توجیه و معرفت نظریه ای ترکیبی دارد؛ «درون گروی ناظر به توجیه و برون گروی ناظر به معرفت». پرسش محوری این نوشتار این است که از دیدگاه آئودی دیدگاه ترکیبی در مورد توجیه و معرفت چگونه ممکن است، منشأ آن چیست و چگونه متمایز می شود؟ آئودی مانند گتیه تعریف سه جزئی معرفت را قابل انتقاد می داند، از تفاوت شالوده توجیه و معرفت سخن می گوید و معرفت را به خاطر وابستگی به صدق مانند توجیه دسترس پذیر نمی داند. ترکیبی بودن نظریه و تفصیل آن در خصوص توجیه و معرفت، مبتنی بر دیدگاه دوگانه انگار او به موضوع معرفت شناسی و اعتقاد او به تفاوت در قابلیت دسترسی به دو موضوع موازی معرفت شناسی یعنی توجیه و معرفت است؛ او توجیه را درونی و معرفت را بیرونی می داند. نظریه آئودی تنها نظریه تفصیلی و ترکیبی مشهور در باب ماهیت توجیه و معرفت است.
معرفت خدا در بیان اهل بیت (علیهم السلام) و توجیه معرفت شناختی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۲
125 - 144
حوزه های تخصصی:
تبیین معرفت شناسانه بحث خداشناسی، به طور قطع، یکی از مهم ترین و پرمناقشه ترین مباحث در حوزه فلسفه دین است. یکی از نظریّات ارایه شده، خداشناسی فطری است. ائمه علیهم السلام در خانواده حدیثی خویش به فراوانی فطری بودن معرفت خدا را مطرح کرده اند. معرفت فطری خدا در بیان اهل بیت علیهم السلام چنین است که خداوند معرفت خویش را در نهاد تمامی انسان ها قرار داده است و آنان در حصول این معرفت هیچ گونه دخالتی ندارند. افزون بر آن گروه بزرگی از آیات و روایات گزاره هایی را در باب توحید بیان کرده اند که باور به آن صرفا در گرو منابع نقلی است. هدف این پژوهش و نوآوری آن، بررسی اعتبار معرفت شناختی گزاره های مرتبط با معرفت خدا با تکیه بر قرآن و روایات اهل بیت است. بر این اساس، در بین تئوری های توجیه، نظریّه مختار این پژوهه خوانشی از مبناگروی میانه رو است. روش این مقاله، در ارتباط با گزاره های خداشناسی، روش مطالعه کتابخانه ای (مطالعه اسناد و مدارک) و در رابطه با توجیه معرفت شناختی روش توصیفی تحلیلی است.
بررسی اعتبار شهود عرفانی و امکان توجیه معرفتی آن با نظریه وثاقت گروی بر پایه آراء صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۲
213 - 230
حوزه های تخصصی:
ارزش واعتبار معرفت شناختی آگاهی و معرفت شهودی همواره مورد بحث و نظر فلاسفه و عرفا بوده است . اما از منظر معرفت شناسی- به معنای عام آن یعنی مباحث اپیستمولوژیک یا معرفت شناسی پیشینی - جای این پرسش هست که چرا و به کدام دلیل باید کشف و شهود عارف را تصدیق و باور کرد؟ در سنت های عرفانی مختلف و حتی برخی مکاتب فلسفی از جمله حکمت متعالیه شهود عرفانی و عقلی و باورهای حاصله ازآن معتبر شمرده شده و به عنوان یکی از طرق مهم حصول معرفت پذیرفته شده است. شهود عقلی نزد ملاصدرا یکی از مراتب کشف و شهود معنوی است که با شهود عرفانی صرفأ تمایز تشکیکی دارد نه نوعی .ملاصدرا خود صراحتأ بر اساس نظریه مبناگروی به توجیه وحدت شخصی وجود پرداخته است اما به نظر می رسد نظریه اعتمادگروی می تواند گزاره ها و باورهای ناظر به هستی را که از طریق شهودعقلی- عرفانی حاصل شده، به نحو قابل قبولی توجیه نماید. وثاقت گروی از جمله رهیافت های برون گرایانه به توجیه معرفتی است که استعداد بیشتری برای توجیه آگاهی باطنی و شهودی دارد.
تقریری از شیوه تسری مباحث معرفت شناختی به آموزه های عملی فقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میزان اقبال به آموزه های عملی هر آئینی ارتباط مستقیمی با منطق استنباط در آن شریعت دارد. در همین راستا کارآمدی فقه، به عنوان شاخص ترین شاخه علوم اسلامی، در گرو پاسخگویی به نیازمندی ها و مقتضیات زمان خود است. مباحث نظری زیادی در خصوص شیوه صحیح استنباط یا استدلال -همچون توجیه باور یا چگونگی فهم متون- در مجامع علمی معاصر در حال طرح است. طبیعی است که فقه شیعی برای حفظ پویاییِ لازم باید در منطق استنباط و کشف احکام الهی این ملاحظات را مد نظر قرار داده، یا در صورت ردِّ آن، نسخه ای وزین را در مقابلش ارائه دهد. طبق یافته های این پژوهش، از طریق توصیف و تحلیل محتوا ارتباط میان سنت معرفتی معاصر با استنباط های فقهی در اسلام به راحتی قابل اثبات نیست. مهم ترین معضل تفاوت این دو ساحت با یکدیگر است. قبل از تسری و ملاحظه آرا در حوزه معرفت شناسی (ساحت نظر) با مباحث فقهی (ساحت عمل)، باید چگونگی ارتباط این دو حوزه با یکدیگر تبیین شود. طبیعی است که در صورت اثبات این ارتباط، امکان ارائه انواع ایده های معرفت شناختی در منطق استنباط آموزه های عملی دینی فراهم می شود. به نظر می رسد بتوان علم فلسفه اخلاق را به عنوان حلقه واسط این دو ساحت با یکدیگر دانست. ما در این مقاله به دنبال اثبات چگونگی ارتباط مفهوم حجّت اصولی با مفهوم استحقاق پاداش یا مجازات در فلسفه اخلاق و در مرحله بعد تبیین نحوه ارتباط پاداش و مجازات با توجیه در معرفت شناسی هستیم. در صورت اثبات این مدعا زمینه بهره برداری از مباحث نظری ای همچون ساختار توجیه باورها و یا عقلانیت باور در فقه و همخوانی هر چه بیشتر منطق استنباط در شریعت اسلامی با اسلوب علمی روز فراهم می شود.
داشتن شاهد در معرفت شناسی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن تابستان ۱۴۰۱ شماره ۹۰
209 - 248
حوزه های تخصصی:
دیدگاه های مختلف در توجیه معرفتی ناگزیر از پاسخ به این پرسش اند که شناسا تحت چه شرایطی یک شاهد را داراست. سه دیدگاه مهم درباره چیستی داشتن شاهد میان معرفت شناسان وجود دارد: دیدگاه افراطی در داشتن شاهد، دیدگاه تفریطی در داشتن شاهد و دیدگاه میانه رو در داشتن شاهد. در این مقاله، در ضمنِ تبیین و ارزیابی ادله ی دیدگاه های سه گانه در داشتن شاهد، به این نظر می رسیم که از طرفی، دیدگاه های افراطی و تفریطی در داشتنِ شاهد قابل دفاع نیستند و از طرف دیگر، تقریری از دیدگاه میانه رو در داشتن شاهد قابل دفاع است. خواهیم دید که این دیدگاه از مشکلاتِ دیدگاه های رقیبش نیز مبرا است؛ از این رو، می توانیم بنابر این دیدگاه در داشتن شاهد، معتقد شویم که p شاهدِ در دسترسِ شناسا مربوط به q در t است اگر و تنها اگر در t یا شناسا بالفعل از p آگاه باشد یا شناسا مستعدِ به یادآوری p هنگامی که تأمل درباره پرسش از صدقِ q می کند، باشد.
درون گرایی، نقطه تمایز معرفت شناسی دینی فیلیپس با ویتگنشتاین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۸
420 - 447
حوزه های تخصصی:
فیلیپس در مقام یک ایمان گرای متأثر از ویتگنشتاین، نسبت به معرفت شناسی گزاره های دینی رویکردی را اتخاذ می کند که به واسطه تفاوت-ها و تمایزهایی که با ویتگنشتاین دارد، مهم می نماید. در این مقاله ابتدا با توصیف، بررسی و تحلیل نگاه فیلیپس به سه مسأله و مفهوم ناواقع گرایی، نحوه زندگی و بازی های زبانی، نشان داده شده آنچه باعث می شود رویکرد فیلیپس به این سه مسأله با ویتگنشتاین تفاوت پیدا کند این است که برخلاف برون گرایی ویتگنشتاینی که در زمینه گرایی (متن گرایی) ریشه دارد، فیلیپس به دورن گرایی مایل است(البته درون گرایی معتدل) . دیدگاه وی به دلیل تفکیک میان معنا داری باورهای دینی با توجیه باورهای دینی و بازگرداندن توجیه باورها به بازی های زبانی و اینکه نحوه زندگی دینی را کاملاً متمایز از سایر نحوه های زندگی می داند، منجر به پذیرش درون گرایی می شود. اما این مقاله با نگاهی انتقادی به رویکرد فیلیپس نشان می دهد تفکیک مطلق معناداری و توجیه باورهای دینی از یکدیگر توسط وی، تفکیکی غیر قابل پذیرش است.
امکانات جدید برون گرایی معرفت شناختی برای فلسفه دین و مواجهه با چالش تنوع ادیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله نشان داده می شود که همچنان که مردم اکثر باورهای خود را از طریق بسیاری وسائط بیرونی به معرفت مبدّل می کنند، نمی توان معرفت را منحصر در باور موجهی دانست که توجیه آن به صورت درونی حاصل شده باشد. اگر این باورهای مردم را معرفت ندانیم، گذشته از آن که گرفتار شک گرایی فراگیر خواهیم شد، بلکه با واقعیتِ معرفت های بشری نیز مغایرت خواهد داشت. پس برای کسب معرفت هایمان لزومی ندارد از درون گرایی استفاده کنیم. برون گرایی نیز امکانات جدیدی را در اختیارمان قرار می دهد که می توان از آن در فلسفه دین استفاده کرد. سپس به چهار جریانی که از برون گرایی معرفتی استفاده کرده اند و به توثیق باورهای دینی پرداخته اند اشاره می شود. همچنین نشان داده می شود معرفت شناسی دینیِ مبتنی بر شنیده های اطمینان یافته در ادامه مسیر جان گرکو در معرفت شناسی دینی است که راهی مطمئن را برای توجیه باورهای دینی فراهم می آورد. اما اگر از طریق شنیده های اطمینان یافته توجیهی برای باورهای دینی داشته باشیم، تمامی ادیان می توانند ادعا کنند که پیروانشان از این طریق به باورهای دینیِ مخصوص خود باور داشته اند، لذا باید موجّه باشند و در نتیجه تمامی ادیان معرفت های راستینی را باید به دست دهند و این چیزی جز تکثرگرایی نیست. نشان داده می شود اگر رهبران اولیه توجیه درستیِ آموزه های خود را به قرائتی که خود از امور قدسی دارند مبتنی کنند، به این سادگی ها نمی توان به ترجیح یک دین بر دیگری حکم کرد. اما اگر آموزه های رهبر اولیه یک دین به یک حقیقت وجودی مثل خداوند مبتنی باشد، می توان از حقانیت آن دین نسبت به سایر ادیان سخن گفت.